نفوذ و تاثیر هنر و ادبیات و معماری ایرانی بر معماری هند
ایلنا/ این خبر پیرامون نفوذ و تاثیر هنر و ادبیات و معماری ایرانی بر معماری هند برای شما مخاطبان گرامی نگارش شده است.
حمید سروری (باستان شناس و پژوهشگر) متولد 1357 است. کارشناسی باستان شناسی را در دانشگاه آزاد ابهر و کارشناسی ارشد را در تهران مرکز گذرانده است. برای گذراندن دوره دکترا به هندوستان رفت تا در رشته تاریخ و فرهنگ و باستان شناسی هند تحصیل کند.
او پایان نامه دکترای خود را بر «نفوذ فرهنگی ایران (معماری) بر پادشاهی جنوب هند (دکن)» متمرکز کرده است. معتقد است: طی سالهای گذشته هرچند پژوهشگران سعی داشتند بر روی نفوذ و تاثیر هنر و معماری ایرانی بر هند تحقیق کنند اما منطقه جنوب هند و «دکن» از جمله مناطق ناشناخته در تحقیقات است. درحالیکه شاهد نفوذ ایرانی ها از سال 1400 تا 1700 در این منطقه هستیم. نخستین پادشاهی مسلمان که در «دکن» شکل گرفت از جمله پادشاهای بهمنی بود که که اعلام کرده بودند از نسل پادشاهان اسطوره ای ایرانی هستند. هرچند بعدها بهمنی ها به پادشاهای های کوچکتر تقسیم می شوند اما این امر سبب نمی شود که شاهد نفوذ هنر، ادبیات و معماری ایرانی در میان آنها نباشیم. البته نباید فراموش کرد که در ادوار مختلف تاریخ شاهد نفوذ هنر و معماری ایرانی بر هنر و معماری هند هستیم.
ایران و هند در ادوار مختلف تاریخ، مشترکات زیادی را باهم تجربه کرده اند. این مشترکات در ادبیات، هنر و معماری بیش از سایر بخشها نفوذ کرده و مشهود است. ایرانیان از چه زمانی نفوذشان در هنر و معماری هند بیشتر شد و چرا شاهد مهاجرت ایرانی ها به هندوستان بودیم؟
به دلیل هجوم تازیان در سده هفتم میلادی، بسیاری از زرتشتیان ناچار به ترک دیار خود و مهاجرت به هندوستان شدند. نباید فراموش کرد که در آن زمان هندوستان و ایران مرز مشترک داشتند ضمن آنکه از هرمز و مرزهای آبی امکان تردد به هندوستان به راحتی فراهم بود و هندوستان هرچند سرزمینی ناشناخته برای ایرانی ها بود اما برای مهاجرت گزینه مناسبی بود. مهاجرت پارسیان در یک دوره زمانی نبود بلکه چندین بار در فاصله های زمانی گوناگون رخ داده است. بطور کلی در مورد زمان دقیق مهاجرت این گروه از ایرانیان به هند پرسش هایی وجود دارد. هنگامیکه پارسیان به هند مهاجرت کردند در امتداد کرانه های غربی هندوستان ماندگار شدند و سورت یکی از محل هایی بود که برای زندگی انتخاب کردند.
با توجه به آنکه در دوره ای شاهد حضور هنرمندان و اندیشمندان ایرانی در هندوستان بودیم. از تاثیر معماری و هنر و ادب ایران بر هندوستان بگویید.
در نزدیکی درگاه مولا علی (ع) در هند و در دل باغی باشکوه که بر مبنای طرح چهار باغ ایرانی بنا شده، مقبره بانوی شاعر از سده هجدهم میلادی قرار دارد. طرح و ساختار معماری آرامگاه مه لقا آمیزه ای از معماری مغول و راجستانی است. یکی از جاذبه های بازدید از آرامگاه او به ویژه برای بازدیدکننده پارسی زبان وجود کتیبه های پارسی است که در سردر ورودی مجموعه و دو سوی آن نبشته شده است. در کتیبه نخست چنین آمد: سرو گلستان ناز گلبن ادا- عاشق حیدر بجان جاریه…چونکه زحق در رسید مژده جار الاجل- کرد قبولش بجان گشت بهشتش وطن- هاتف غیبی ندا داد به تاریخ او- راهی جنت شده اه ماه لقای دکن- راقم الأثم السید حسن علیخان غفرله سنه1230.
براساس مقاله نفوذ و تاثیر هنر و ادبیات و معماری ایرانی بر معماری هند باید بدانید که در کتیبه دوم که پشت نمای ورودی است هم چنین آمد: کنیز شاه مردان راج کنور- سخاوت پیشه و اخلاق آرا- چو محمل بست از این دنیای فانی- عجب بگذاشت دختر سرو بالا بخوبی بهتر از لیلی و شیرین- خطابش مه لقا و حرف پندا- برای انبساط روح مادر- بنا کرد این مکان فرهت افزا- بسال رحلت او گفت هاتف- بیامرزد خدا آن عاجزه را 1207.
حتی آتشکده های متعدد در هند وجود دارد که از آن جمله میتوان به آتشکده ست دادابای نوشیروانجی مودی آتش بهرام در شهر سورت (Surat) اشاره کرد که یکی از مهمترین آتشکده های پارسیان هند است. نمای ورودی آتشکده ترکیبی است از نقشمایه های هخامنشی (دروازه ملل تخت جمشید) و ساسانی (طاق بزرگ طاق بستان). در کتیبه پارسی سردرورودی آتشکده به سال ساخت آتشکده یعنی سال1193 یزدگردی اشاره شده است. آتشکده گوتی نیز در سورت قرار گرفته و نمای ورودی آن دارای ستون هایی شبیه به ستونهای تخت جمشید است. آتشکده سِت کانجیبای دُرابجی میتایوالا، آتشکده جمشید جی جی بوی نیز از دیگر آتشکده هایی هستند که در هندوستان بخصوص در شهر سورت ساخته شده اند.
بیشتر آتشکده های پارسی موجود در هند متعلق به سده نوزدهم و ابتدای سده بیستم میلادی هستند. هرچند در برخی از این آتشکده ها شاهد تاثیر معماری ایرانی و استفاده از عناصر آن هستیم اما در بیشتر موارد با سبک های بومی درهم آمیخته اند و گاهی هم عناصری از دوره ویکتوریا را در خود جای داده اند.
همچنین معماری و هنر دوره نظام شاهی که توسط احمدنگر پایه گذاری شده بود و در شمال و مرکز ایالت امروزی ماهاراشترا حاکم بود شاهد نفوذ ایرانی ها هستیم. در آن دوره هندی های «دکن» به شدت تحت تأثیر ایران و صفویان قرار داشتند حتی پس از راهنمایی های شاه طاهر حسینی، شیعه شدند. همچنین یکی از مهاجران به این دیار خواجه حسین ملقب به نعمت خان پسر خواجه جلال الدین سمنانی بود که تاثیر زیادی بر فرهنگ و تفکر احمدنگر داشت، درحال حاضر نیز عمارت نعمت خانی دارای کتیبه های پارسی بسیار مهم است.
حتی شاهد تاثیر تفکرات شاه نعمت الله ولی بر احمدشاه هستیم چنانکه بعدها نوادگان پسری شاه نعمت الله نقش بسیار مهمی را درکارهای سیاسی بهمنیان بازی کردند. در نهایت نیز شاهد نقش بستن گچبری هایی با طرح هایی هندسی به شکل مدال و البته نقشمایه معروف و متداول ساسانی در بسیاری از بناهای بهمنی هستیم. در این میان آرامگاهی در نعمت آباد و در کنار جاده نعمت آباد به اشتور وجود دارد که متعلق به یکی از هزاران ایرانی مهاجر به هندوستان است که طی دوره بهمنی کوچ کردند. این آرامگاه از آن فخرالملک گیلانی است که سازه ای با طاق نماهای پنج تایی را دربرمی گیرد که در هر ردیف و شکل و شمایل خود تک اشکوبه ایست.
بریدشاهیان نیز که یکی از پنج پادشاهی دکن بشمار می روند از دیگر پادشاهی های هند هستند که هنرمندان ایرانی بر هنر و معماری دوره آنها تاثیر داشتند. شاهان بیدر هنرمندان ایرانی را استخدام کردند تا کار تزیین ساختمان های آنها را انجام دهند و دو خوشنویس به نام های خواجگی شیروانی و عبدالفاتح کار طراحی و نوشتن کتیبه های آرامگاه ها را برعهده داشتند. رنگین محل در دژ بیدر و آرامگاه علی برید از جمله مهمترین نمونه های معماری این دوره است. در هر دو بنا شاهد نفوذ هنر ایرانی هستیم چنانکه در یکی از این بناها شاهد هشت قاب کاشیکاری شده هستیم که در بردارنده قصیده هایی از عطار و غزلهایی از سعدی به زبان فارسی هستند.
اگر از تاثیر هنر ایران بر هند بگذریم، گوردخمه ها نیز از جمله موارد مطالعاتی شما هستند. برایمان بگویید که گوردخمه چیست و کاربرد آن در ایران باستان چه بود؟ همچنین از چرایی استفاده از گوردخمه ها بگویید.
گوردخمه در تعریف عمومی به ایجاد حفره در میان صخره و گسترش آن به منظور تهیه فضای مناسبی برای آرامگاه یا سکونت؛ معماری صخره ای یا معماری دستکند گفته می شود. دخمه یا استودان یا همان محل نگهداری استخوان ها، اصطلاحی است که نقش و جایگاه مهمی در آداب مذهبی مربوط به چگونگی رفتار ایرانیان باستان با پیکر مردگان دارد. با استناد به متون مذهبی ایران باستان همانند وندیداد که بخشی از اوستا است میتوان گفت، ایرانیان باستان بر این اعتقاد بودند که جسد آدمی (Nasu) توسط دیو مرگ (Druj-Nasu) تسخیر می شود؛ بنابراین توانایی آلوده کردن آفرینش های سپندینه یعنی آتش، آب و خاک را دارد.
از این رو درآیین زرتشت سوزاندن مرده، به آب سپردنش و یا دفن مستقیم درخاک گناهی بزرگ محسوب می شود. بنابراین مردمان این عصر اعتقاد داشتند جسد فرد متوفی به جای دفن شدن یا سوزانده شدن باید به بلندترین مکان ها برده تا توسط پرندگان خورده شود. پس از این مرحله است که استخوان های فرد مرده، جمع آوری شده و به استودان ها منتقل می شوند.
در سالهای گذشته پژوهشگرانی مانند ارنست هرتسفلد آلمانی، گوردخمه های موجود در شمال غرب و غرب ایران و شمال عراق را به دوره مادها نسبت می دادند اما امروزه بیشتر پژوهشگران معتقد هستند بیشتر گوردخمه ها و استودان های این مناطق از دوران هخامنشی، فراهخامنشی، اشکانی وحتی در یکی دو مورد ساسانی باقی مانده اند.
آیا گوردخمه ها ویژگی های خاص و منحصر بفردی داشتند؟ در ایران موارد خاصی از گوردخمه هایی که نسبت به سایرین متفاوت باشند داریم یا همه گوردخمه ها از یک معماری واحد برخوردار هستند؟
بیشتر گوردخمه ها در صخره ها کنده شده اند و برخی از گوردخمه های باستانی ایران بویژه آنهایی که به شاهان هخامنشی نسبت داده می شوند دارای تابوت سنگی بوده و درون دخمه ها به شکل اتاق درآمد. هرچند بیشتر گوردخمه ها در صخره ها کنده شده اند اما دو نمونه از جمله دخمه سان رستم یا سنگ رستم در نزدیکی کرمانشاه و گوردخمه برد عاشقان دردشت ذهاب را شناسایی کرده ایم که اتاق گوردخمه درون تخته سنگی در دامنه کوه یا در سطح زمین ایجاد شد. هرچند آرامگاه کوروش و گور دختر نیز در دل صخره نیستند اما ویژگی آنها این است که بر روی سکویی پله مانند درست شده اند که گوردخمه سان رستم و برد عاشقان فاقد هر گونه سکو و پله هستند.
اتاق گوردخمه سان رستم دارای ورودی است و سقف ورودی به وسیله شیارهایی تزیین شده. اتاق اصلی گوردخمه هم دارای سقفی تقریباً قوسی شکل است. این گوردخمه نیز همانند بسیاری از گوردخمه های دیگر کتیبه ندارد از این رو تاریخگذاری دقیق آن دشوار است. گوردخمه برد عاشقان نیز درون تخته سنگ ایجاد شده و اتاق آن سقف هلالی دارد. پاره سنگ دیگری که بسیار به این دخمه شبیه است هم درنزدیکی آن دیده می شود که البته به شکل نیمه کاره رها شده است و همین امر دلیل نامگذاری این گوردخمه به برد عاشقان است.
متاسفانه وضعیت بسیاری از گوردخمه های موجود، خوب نیست و علاوه بر عوامل طبیعی و گلسنگ ها شاهد یادگاری نویسی های متعدد بر روی آنها و عدم حفاظت مناسب هستیم. چنانکه بطور مثال مردم محلی از درون گوردخمه دیره نزدیک روستای گلین در شهرستان سرپل ذهاب استان کرمانشاه به عنوان محلی برای پیک نیک و تهیه کباب و روشن کردن آتش استفاده می کنند. یادگاری نویسی های متعدد بر دیوارهای گوردخمه سان رستم تصویر آنها مخدوش کرد. همچنین دست درازی حفاران غیر مجاز به این گوردخمه ها که با رویای پیدا کردن گنج انجام می شود، آسیب های زیادی را متوجه گوردخمه ها کرد.