معماری ایرانی | هنری آمیخته با فرهنگ و سنت و زیبایی
شاید بارها این جمله را شنیده باشید که: «هنر نزد ایرانیان است و بس.» صد البته که هنر تنها نزد ایرانیان نبوده و نیست اما بدون شک سبک معماری ایرانی یکی از هنرهایی است که تجلی و شکوه آن نزد ایرانیان است و از دیرباز تاکنون معماری های شکوهمند و بناهایی با ترکیبی از معماری سنتی ایران در کنار المان ها و نشانه های مذهبی در بناهای به جا مانده از قرون گذشته تا حال دیده می شود و همواره مورد تحسین و عامل شگفتی معماران و مهندسین و گردشگران و زیبایی شناسان جهان قرار گرفته است. هنر معماری ایرانی دارای اسلوب و قواعدی است که به حتم آشنایی با گوشه ای از آن ها، زیبایی بناها و سازه های به جا مانده را نزد هر بیننده ای دو چندان خواهد کرد. خشت و آجر و کاشی کاری هایی که علاوه بر رعایت تمامی اصول ساخت و ساز با توجه خاصی نسبت به اقیلم و شرایط آب و هوایی آن منطقه ساخته شده است و در رج به رج آن ها می توان عشق و شور و علاقه شرقی را دید و از حس این همه هنر به خود بالید. پس در ادامه با ما در مجله گردشگری همگردی همراه باشید برای آشنایی بیشتر با شاخصه های معماری ایرانی ...
مفاهیم معماری ایرانی
اگر از ویژگی هایی چون رعایت اصول فنی و مهندسی، ستون های بلند، تزئینات و کاشی کاری و معرق کار و دیگر عناصر زیبایی شناسی بگذریم و طراحی و محاسبات بسیار دقیق علمی را هم همچون ایوان های رفیع نادیده بگیریم و بگوییم که در بیشتر شاخصه های معماری ایرانی و دنیا این مسائل بسته به فرهنگ آن کشور رعایت شده است نمی توان به سادگی از پنج مفهوم اساسی به کار رفته در هنر و سبک معماری ایرانی گذشت. درون گرایی، نیارش، مردم محوری، خود بسندگی و پرهیز از بیهودگی مفاهیم هنر معماری است که نزد ایرانیان است . در تمام بناهای به جا مانده رعایت شده است.
1) درون گرایی
حفظ حریم شخصی و حرمت خانه برای اعضا خانواده سنتی بوده است که از دیرباز نزد ایرانیان مهم و بخشی از اصول زندگی بوده است. با توجه به این حرمت و توجه به بخش خصوصی زندگی خانه و بناهای ایرانی دارای دو بخش بیرونی و اندرونی است که معمولا با یک هشتی کوچک به هم متصل می شده اند. بخش بیرونی به دلیل ارج و احترامی که مهمان داشته دارای آذین و زینت بیشتری است و قسمت اندورنی خانه ها با معماری سنتی ایران محیطی ساده و گرم داشته برای حس آرامش در بین اعضا خانواده. درون گرایی و حفظ حریم شخصی در بناها و خانه ها و حتی مساجد همگی برگرفته از سنت و عقیده ایرانیان بوده و در دل هنر معماری ایرانی جای باز کرده و باعث خاص شدن این نوع معماری در بین معماری های غربی و شرق آسیا گردیده است.
2) نیارش
نیارش در حقیقت لغتی است که معنای مصالح شناسی می دهد، اما بازه گسترده تری دارد. نیارش با دانش ایستایی، مصالح شناسی و فن ساختمان اطلاق می شود که همواره مورد توجه معماران در شاخصه های معماری ایرانی بوده و زیبایی و طراحی مناسب نیز تبدیل به جزئی جدایی ناپذیر از آن گشته است. نیارش و شناخت فنون ساختن سینه به سینه بین معماران هر منطقه به نسل بعد منتقل شده بود به نحوی که یک گِل کار معمولی در یک روستای دور افتاده نیز از این دانش بی بهره نبوده است و می توان در سازه های خشت و گِلی روستا ها و مناطق دورافتاده هم آن ها را به خوبی مشاهده کرد.
3) مردم محوری
این واژه در حقیقت بیانگر ارتباط سازه ها با اندام اهالی آن منطقه است. یعنی اندازه اتاق خواب به اندازه بستری که در آن گسترده می شود ساخته شده و ارتفاع طاقچه به اندازه ای است که دست به آن برسد. اتاق های وسیع پذیرایی از مهمان نیز خود نشانگر همین مطلب است.
4) خود بسندگی
معماران قدیم ایرانی معتقد بودند که مصالح و لوازم مورد نیاز ساخت یک بنا باید بوم آورد باشد. یعنی باید از نزدیک ترین محل تهیه و فراهم شود. این خودبسندگی باعث می شد که کار سریع تر و با هزینه کمتری انجام شود و در صورت نیاز به بازسازی مصالح در همان حوالی موجود باشد. در ضمن این بوم آورد بودن مصالح باعث طبیعی تر شدن ساختمان های آن منطقه می گردیده و با محیط پیرامون سازگار تر بوده است. شاید مصالح به کار رفته در تخت جمشید گواهی بر این مدعا باشد. بو آورد از شاخصه های معماری ایرانی در گذشته ها بوده.
5) پرهیز از بیهودگی
پرهیز از اسراف علاوه بر داشتن پشتوانه مذهبی نزد ایرانیان باستان نیز محترم بوده و از دوران باستان تاکنون مورد توجه ایرانیان بوده است. این احترام به صرفه جویی نیز بخشی از هنر معماری ایرانی گردیده است و در به کارگیری مصالح بناهای به جا مانده هواره مد نظر معماران در معماری سنتی ایران بوده است. شاید دیدن کاشی کاری های زیگورات چغازنبیل برای اثبات این ادعا کافی باشد.
ساعت سر در و کوبه
از این مفاهیم که بگذریم شاخصه های معماری ایرانی و عناصر فراوانی نیز وجود دارد که در هنر معماری ایرانی جایگاه ویژه ای داشته و بسته به سبک معماری یا زمان اجرای ساخت در بناها به کار رفته است. وجود ساعت در سر در بیشتر بناهای به جا مانده از دوران صفویه تا پهلوی یکی از این عناصر است که به چشم هر بیننده ای می آید و شاید دلیل آن احترام و وقت و زمان شناسی نزد گذشتگان این سرزمین باشد. اما یکی از خاص ترین سبک معماری ایرانی کوبه در است که بر هر خانه ای که معماری قدیمی دارد و از دنیای مدرن دور است مشاهده می شودو این کوبه های که بر هر لنگه یکی آویزان بوده بر دو نوع مردانه و زنانه استوار بوده است و صدایی که هر یک می داده با دیگری تفاوت داشته و همین تفاوت باعث آن می شده که صاحب خانه بداند کسی که در می زند زن است یا مرد.
آستانه و سر در و درگاه
برآمدگی کوچکی در پایین چهار چوب درهای خانه ها و بناها مشاهده می شود که آستانه نامیده می شده است. آستانه مرزی بوده بین فضای بیرون و داخل خانه و همچنین سدی برابر نفوذ آب و سیل های سطحی. شاید جالب باشد بدانید که آستانه بخشی محترم برای خانه شمرده می شده و پا گذاشتن بر روی آن نزذ ایرانیان نوعی بی ادبی و کاری دور از نزاکت تلقی می شده است. اما سر در ورودی خانه و بنا های ایرانی توسط هنر معماران این سرزمین هنر پرور تزئین می شده و وجود این نقوش و کارهای هنری در بدو ورود، حسی خوشایند ایجاد می کرده است. البته برخی هم معتقدند این کاشی کاری ها و تزئینات ورودی باعث آن بوده که وروری خانه ها از گزند باران و آفتاب در امان بمانند. در معماری های پس از اسلام نصب یک عبارت مذهبی با هنر هنرمندان ایرانی بر سر در بناها اضافه شده است تا هر کسی که قصد وارد شدن یا خارج شدن دارد از زیر آیه ای یا دعایی بگذرد. بعد از ورود به بناهای ایرانی به درگاه می رسید که معمولا دارای طاقی قوسی شکل بوده و از دو طرف به دیواری محدود می شده است.
دهلیز و هشتی و حیاط
دهلیز از شاخصه های معماری ایرانی فاصله ای است بین در ورودی و هشتی خانه و بناهای قدیمی. طول این دهلیزها بسته به وسعت خانه داشته و گاهی نیز دارای تزئینات زیبایی بوده است. هشتی که واژه ای آشنا در بین ایرانی های قدیمی است در واقع بخش سرپوشیده ای است میان کوچه و حیاط. در خانه اعیان و اشراف هستی ورودی اعضا خانواده و خدمه تفاوت داشته است. اما هشتی هایی هم بوده که فضای مشترک چند همسایه به حساب می آمده و معمولا محلی می شده اسا برای دور هم نشستن و گپ زدن است. هشتی ها سکو نیز داشته تا اگر کسی اذن دخول ندارد و باید منتظر بماند بتواند بنشیند و سوراخ های سقف هشتی هم برای تامین نور ایجاد می شده است. شاید در برخی خانه و بناهای قدیمی به محض ورود وارد هشتی می شده اند و دهلیزی وجود نداشته است اما حیاط از ارکان جدایی ناپذیر هنر معماری ایرانی است. سبک معماری سنتی ایران در خانه و بناهای ایرانی همگی دارای حیاطی هستند که معمولا باغچه و حوضی هم دارد و با گل و کاشی تزئین می شده است. حیاط و باغ ایرانی بخش مهمی از سبک معماری ایرانی و هنر این سرزمین بوده است.
واژگانی ناب از جنس هنر
به حتم در خواندن آثار قدیمی و یا در میان صحبت پیران واژگانی شنیده اید که نشات گرفته از همین هنر معماری ایرانی است و این کلمات با زندگی و سنت و سبک معماری ایرانی عجین شده اند. انتخاب این کلمات چنان آهنگین و زیبا است که شاید هیچ فرهنگستانی نتوانند این چنین لغاتی برای واژگان مدرن امروزی بسازد و زیبایی آن در این است که دل و زبان مردم کوچه و بازار درآمده و وارد فرهنگ و سنت ایرانیان گردیده است. به ذکر و معنی چند واژه از این دایره پر شمار واژگان هنر معماری بسنده می کنم و آشنایی با باقی این لغات را به خود شما می سپارم. آمود به معنای هر آن چه است که بر تن سازه افزوده می شد نه بر جان و اصل بنا و واژه آوگون به همراه خود خمیدگی دارد و به انحنای پای تاق تا گنبد اطلاق می شود. پوششی که از چند لایه تشکیل می شود و بر روی تاق کوبیده می شود را جهازه می نامیدند و اسکلت ساختمان را آفزیر می خواندند. اشکوب و تاژ و تیغه و تیرگم در کنار پستو و چارسوق و خرپشته و خاگار از دیگر واژه های معماری ایرانی است که هنرمندانه انتخاب شده و در معماری سنتی ایران به کاربرده می شده است.
سخن آخر از معماری سنتی ایران
سبک معماری ایرانی دارای مفاهیم و عناصری بود که در بالا به گوشه ای از آن ها اشاره شد اما در میان قصه های قدیمی و خانه ها و بناهای به جا مانده با هنر منحصر به فرد معماری ایرانی بسیاری فضا و مکان های دیگر نیز وجود دارد که قطع به یقین نام آن ها به گوش هر ایرانی آشنا است. رواق ، ارسی، پنج دری، اتاق گوشواره، آینه خانه، بهار خواب، بادگیر، آب انبار و ... بخش هایی از معماری این مملکت پهناور است که بسته به اقلیم و آب و هوای هر منطقه ای به معماری آن منطقه اضافه شده است. شاید خانه های کاشان و کرمان و بناهای به جا مانده در یزد، مجموعه کاملی از هنر معماری سنتی ایران را در خود جای داده باشند.
شناخت هنر معماری ایرانی خود رشته ای است مجزا و آشنایی با آن کتابی می خواهد به قطر تاریخ این سرزمین کهن. سبک معماری ایرانی طی قرون و با آمدن فرهنگ های مختلف دچار تغییراتی شده است که همان میز مبحثی است طویل و خارج از حوصله این فرصت کوتاه. اما همین بس که از دیدن هنر معماری در بناها و یازه های جای جای کشور ایران، حتی در دور افتاده ترین روستاهای ایران، هر بیننده ای دچار شعف و لذت می شود و تحسین و تشویق را می توان از چشمان هر گردشگری خواند و فهمید. شاید بتوان ادعا کرد که بخش زیادی از هنر معماری نزد ایرانیان است و بس.