نجف، این شهر توریستی و جنگ زده! | سفرنامه عراق ( قسمت اول )

صبح روز شنبه 11 شهریور 96 عازم سفر عراق شدم که به صورت برنامه ریزی نشده و به پیشنهاد یکی از دوستان و به قول بعضی ها آب نطلبیده بود. پرواز ساعت 10 صبح بود با هواپیمایی آتا بود و من ساعت 7 صبح به سمت فرودگاه حرکت کردم. بالطبع بخاطر خلوتی تهران مشکل ترافیک نداشتیم اما تصادف شدیدی که در جاده قم اتفاق افتاده بود می تونست قدری ما رو اذیت کنه.  ساعت 8 به فرودگاه رسیدیم و همراه دیگرمون نیز به ما ملحق شد. قبلا سرویس فست ترک fast track فرودگاه رو گرفته بودیم که خوب باعث شد دیگه داخل صف ورودی فرودگاه و بلیط نایستیم و به سرعت بریم به لانژ بیزنس، که البته این هم به عنوان سرویس جانبی همون فست ترک محسوب میشه. توی اون روز و تا ساعت پرواز ما 5 پرواز دیگه فقط برای نجف بود که جالب بنظر می رسید و البته حجم بالای مسافرای عراقی هم نشون می داد که ایران برای اونها مقصد بسیار جذابیه. در پرواز ما هم بجز حدود 10 نفر بقیه عراقی بودند. پرواز که با یک هواپیمای ایرباس a320 بود خوشبختانه با حدود نیم ساعت تاخیر راه افتاد. موتور هواپیما از ابتدا صدای آزاردهنده ای داشت که بعد از مدتی از بین رفت و من هم که شب قبلش درست نخوابیده بودم تا خود نجف خوابیدم. کل پرواز 1 ساعت و ربع بود و ما حدود ساعت ده و نیم به وقت عراق به نجف رسیدیم.

نجف

نجف، این شهر مذهبی و جنگ زده

یکی از دوستان به استقبالمون اومده بود و ما رو تا هتل مشایعت کرد و البته چیزی که اون وسط خیلی به چشم می اومد گرمای آزار دهنده هوا بود که در طول روز تا 50 درجه سانتیگراد بالا می رفت. هتل در مرکز شهر و جنب یکی از خیابونهای اصلی قرار داشت و به نسبت نجف هتل خوبی بود هرچند که با استاندارد ستاره گذاری ایران نهایتا دو یا سه ستاره می گرفت. بعد از اندکی استراحت برای گشت و نهار بیرون رفتیم. ناهار به پیشنهاد دوست عراقیمون به رستوران سباط رفتیم که رستورانی 5 ستاره و بین المللی بود. با توجه به اینکه نجف یک شهر خشک و لم یزرع و توسعه نیافته است و کاملا حالت جنگ زده داره، داشتن یک همچین رستورانی توی اون عجیب بود. چند نوع غذا سفارش دادیم که آخر سر هم اسم دقیقش رو متوجه نشدیم. قیمت غذا در عراق بسیار مناسبه و اینجا که ما گرونترین حالت ممکن غذا خوردیم نفری 40 هزار تومان بیشتر نشد.

" لابی هتل "
هتل نجف

 "رستوران 5 ستاره سباط "

رستوران 5 ستاره سباط
رستوران 5 ستاره سباط
رستوران 5 ستاره سباط

نکات مهم در بازدید از اماکن مذهبی نجف

بعد از ناهار یک ماشین دربست گرفتیم و رفتیم مقبره کمیل بن زیاد، مسجد کوفه، مسجد سهله و قبر میثم تمار و مختار و هانی بن عروه رو دیدیم. البته دوست داشتم قبرستان وادی السلام رو هم ببینم اما بخاطر عید قربان تعطیل بود. هوا به قدری گرم بود که خیلی نمی تونستیم بمونیم و باید سریع بر میگشتیم و سوار ماشین می شدیم. اما چند نکته جالب در اینجا وجود داشت. اولا بخاطر بحث امنیتی ورود موبایل و حتی ساعت هوشمند به اماکن مذهبی ممنوع بود ولی بخاطر کم بودن صندوق امانات و کفشداری باید صبر می کردی تا یکی برگرده و جا خالی بشه. دوم اینکه توی همه این مکان ها بخصوص مسجد کوفه که قدری خنک تر بود همه روی زمین خوابیده بودند، شبیه خوابگاه، که اصلا صورت خوشی نداشت و خیلی ناراحت کننده بود برای ما. سوم اینکه ایرانی ها هر ضریحی رو دیده بودند تبدیل به مکان مقدس کرده بودند تا حتی ضریح مختار که شخص مقدسی نبود، نشونه اش هم اینکه پر از انوع پول های ایرانی بود. غروب به مرقد حضرت علی رفتیم. راننده یک جوون عراقی بود که سمند داشت و کلی از ماشین تعریف کرد و انصافا بین اون همه ماشین خوبی که ما سوار شدیم کیفیت خنکیش عالی بود. کلی هم درباره کشورشون و ایران و وضعیت زمان صدام و امریکا و ... صحبت کرد و ما هم 10 درصد بیشتر صحبت هاش رو نفهمیدیم. مرقد حضرت علی(ع) بخاطر عید قربان خیلی شلوغ بود. همون مشکل کفش و موبایل هم باشدت بسیار بالاتری وجود داشت و به علت کوچک بودن حرم که اندازه یکی از صحن های حرم رضوی است و تعداد بالای زوار، کیفیت سرویس دهی به زوار پایین بود، اما اینکه همه به عشق حضرت علی (ع) به این سفر آمده بودند، لحظالت رو براشون لذتبخش می کرد.

 

 " تصاویری از اماکن مذهبی و معابر شهری نجف "

نجف
نجف
نجف
نجف
نجف
نجف

شب گردی در نجف

غروب به دعوت یک دوست عراقی دیگر به نام ابو محمد و پسرش محمد، به یک کافه رفتیم و آبمیوه و شام سبک خوردیم. محمد که به انگلیسی و فرانسه هم مسلط بود باعث شد من هم صحبت پیدا کنم و باهاش گپ بزنم. البته در اینجا فارسی رسما زبان دومه و اصلا احساس غربت نمی کنیم. جالبه که کلا آقایون همراهشون خانم ندارند و اصولا مجردی می گردن شاید هم به همین دلیل ما انقدر خانم عراقی کم دیدیم. فردا هم عازم کربلا هستیم، تا چه پیش آید!

رستوران نجف
رستوران نجف
رستوران نجف

 

شما هم رای بدهید
رزرو آنلاین اقامتگاه
تور ها
فلای تودی

درباره نویسنده

بیشتر بخوانید

سفرنامه شهر شیراز | سفر به شهر شعر و راز قسمت اول

ندا مجیدی ، شنبه 27 آبان 1396

از تاکسی پیاده شدم و مسیر خانه تاریخی رو دنبال کردم. بعد از گذروندن چند پیچ باریک و دیدن خونه های قدیمی به خونه مورد نظرم رسیدم ...

نظرت چیه
0 دیدگاه و 0 رای ثبت شده است .
مرتب سازی :