بازخوانی معماری خانه هایی فراتر از سکونتگاه
ایسنا/ این خبر پیرامون بازخوانی معماری خانه هایی فراتر از سکونتگاه برای شما نگارش شده است.
محسن بهزاد با اشاره به اهمیت خانه و با بیان اینکه در قرآن کریم 71 مرتبه از واژه «بَیت» استفاده شده که 55 مورد آن به معنای خانه یعنی همان محیط مخصوص زندگی است، به توصیف ویژگی های خانه های برونگرا و درونگرا پرداخت و اظهار کرد: از ویژگی های خانه های برونگرا میتوان به داشتن ارتباط بصری و فیزیکی مستقیم با فضای بیرون خانه و نداشتن حیاط مرکزی اشاره کرد.
ضمن اینکه گسترش و سازمان دهی فضایی نسبت به یک فضای دیگر مثل دالان نیز یکی دیگر از ویژگی های خانه های برونگرا است مانند خانه های ابیانه، ماسوله و شهرهایی از استان گیلان همچنین خانه هایی در استانهای عراق از جمله بصره، ناصریه، الاماره که بین فضاهای تابستان نشین آنها با فضای سرسبز روبروی آنها ارتباط بصری وجود دارد. در شهر اصفهان نیز با توجه به خصوصیات فرهنگی در محله جلفا میتوان خانه های تاریخی با ویژگی برونگرا و نیمه برونگرا را مشاهده کرد.
پژوهشگر معماری ایرانی سپس در تعریف خانه های درونگرا گفت: از ویژگی های چنین خانه هایی این است که هیچ ارتباط بصری مستقیم بین فضاهای داخل و فضاهای شهری بیرون وجود ندارد و فضاهای مختلف آن را عنصری مانند حیاط یا صفه سازمان دهی کرد، به نحوی که روزن ها و بازشوها به طرف این عنصر باز شوند. البته نداشتن ارتباط بصری مستقیم با فضاهای شهری را میتوان از دو نظر اقلیمی و فرهنگی بررسی کرد که ازنظر اقلیمی میتوان خانه های کویری ایران و حاشیه آن نظیر یزد را مثال زد.
اما از نظر فرهنگی، چه قبل و چه بعد از اسلام بحث تقدس بخشیدن به حریم خانواده ها از دید غیر حتی در آئین های زردشت، کلیمی و مسلمانان چنان در رگ و ریشه معمار ایرانی نفوذ داشته که خانه هایی را با این ویژگی های طراحی و ساخته اند. از این جهت ساخت خانه های درونگرا با رعایت مسائل اقلیمی و جغرافیایی حریمی امن برای ساکنان آنها فراهم میکرده است.
او پیرامون بازخوانی معماری خانه هایی فراتر از سکونتگاه تصریح کرد: بحث درونگرا در معماری ایرانی خصوصاً در اصفهان به خانه ها ختم نمی شود، بلکه فضاهای دیگر عام المنفعه نیز مانند مساجد، کاروانسرا، سراها، تیمچه ها، مدارس، کنیسه ها، باغ ها و حمام ها به جهت رعایت عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی و در کل رعایت حال استفاده کنندگان به نحوی درونگرا بوده و هست.
بهزاد افزود: در خانه های درونگرا حتی بعضاً از روی پشت بام بناهای همجوار نیز هیچ گونه ارتباط بصری به داخل خانه وجود نداشت و دیوارهای بنا غالباً بلند ساخته میشد و غیر از ورودی های اصلی طراحی شده هیچ راه نفوذی برای سرقت و اعمال مجرمانه و غیره وجود نداشته به نحوی که خصوصاً خانه هایی که در بن بست ها ساخته میشد به خانه های (مجری) یعنی صندوق و صندوقچه قفل دار که نفوذ ناپذیر است، مشهور بود و قیمت این خانه ها (برعکس خانه های امروز) نسبت به خانه های اول کوچه و گذرها زیادتر بود.
اکثر خانه ها نیز برای جلوگیری از نفوذ سوار با چهارپا در حمله های دشمن با دالان های پیچ در پیچ و مسقف با ارتفاع کوتاه تر از فضای خارجی نظیر گذر، کوچه و یا بازارچه و غیره جدا میشد؛ به نحوی که در جنگ ها و یورش ها سوار نتواند با چهارپا از این دالان ها عبور کند و به درب خانه برسد.
این معمار اشاره کرد که خانه های درونگرا برخلاف خانه ها و آپارتمان های امروزی از بیرون پنهان هستند، اما وقتی وارد آنها میشویم با بهشت کوچکی مواجه میشویم که شرایط ایده آلی را برای ساکنان خانه فراهم می آورد که در آن تمام امکانات استفاده از فضاهای طبیعی را مهیا میساخت؛ به نحوی که استفاده کنندگان چهار فصل سال را به خوبی درک می کردند و از موهبات الهی بهره می بردند و همواره شکرگزار آن بودند.
او با بیان اینکه خانه های درونگرا با رعایت مسائل اقلیمی و سازگار با محیط آنها طراحی و با مصالح بومی محل ساخته میشد، گفت: با توجه به استقرار کشور ایران در نیم کره شمالی و حرکت چرخش کره زمین به دور خورشید که در تابستانها خورشید به صورت عمود بر زمین و در زمستانها مایل به زمین می تابد، اکثر خانه ها با نمایی رو به جنوب طراحی و ساخته میشد و هم اکنون نیز ساخته می شود تا با صرفه جویی در مصرف انرژی و بهره گیری از تابش نور خورشید فضاهای داخل خود به خود گرم شود و نه تنها برای گرم کردن خانه، بلکه به منظور ضدعفونی کردن آن نیز استفاده میشد و ساکنان خانه از آفتاب گرفتن در زمستانهای سرد بهره می بردند و از این طریق استفاده از سوخت و مصرف انرژی را به حداقل ممکن می رساندند.
بهزاد با اشاره به اینکه بهترین فضای خانه که همان شاه نشین یا مهمانخانه یا ارسی بود در قسمت شمال عرصه و رو به جنوب ساخته میشد، بیان کرد: در شهر اصفهان خوشبختانه جهت قبله تقریباً با انحراف کمی رو به جنوب غربی است و این امر باعث شده خانه هایی که نورگیری آنها رو به جنوب است در زبان عامیانه اصفهانی به خانه های (قِبلی) معروف شده و باعث شود ساکنین صبح هنگام پس از بیدار شدن به طرف نور یا همان قبله نظر بیفکنند که علاوه بر این منظور با توجه به نورگیری ایدئال در زمستان و تابستان قبلی بودن ملک را از امتیازات آن به حساب آورند.
او که فرزند ارشد مرحوم استاد علی بهزاد، بنا و معمار چیره دست اصفهانی است، ادامه داد: بعضی از عموم فکر می کردند چون حیاط و ساخت رو به قبله است این شرایط نورگیر عالی را دارد؛ در صورتی که قرار گرفتن قبله در جنوب غربی باعث این طرز تفکر بوده و هست. به هر حال سمتی از عمارت خانه را که از طریق جنوب نورگیری داشت قسمت «قبلی» می نامیدند که اکثراً در زمستانها مورد استفاده قرار میگرفت و قسمتهایی که در جنوب زمین ساخته میشد و نور آن از طرف شمال گرفته میشد را سمت «نسرد» می نامیدند و اغلب در تابستانها مورد استفاده قرار میگرفت.
ساکنین بنا بر فصول سرد زمستان و گرم تابستان به منظور کاهش مصرف انرژی و بهره گیری از شرایط اقلیمی جهت سرد و گرم کردن محیط زندگی با کوچ داخلی از سمت قبلی به سمت نسرد و بالعکس این کار را عملی می کردند. علاوه بر جهت های تابش خورشید، وزش بادهای غالب نیز در ساخت جهات خانه سهم بسزایی داشت. در نتیجه خانه های قدیم (تاریخی) بدون داشتن انرژی های امروزی نظیر برق و گاز و با بهره گیری از انرژی های طبیعی نظیر خورشید و باد سرد و گرم میشد.
بهزاد تهیه آب مصرفی از چاه های موجود در خانه را از دیگر شاخصه های خانه های اصفهان برشمرد که با توجه به بالا بودن سطح آب های زیرزمینی که در شهر اصفهان در بعضی از مکان های نزدیک رودخانه به زیر 2 متر می رسید آب شرب مصرفی و آب نما (حوض) و فضای سبز و شستشو از این طریق تأمین میشد و با استفاده از ظرفی به نام دول و چرخه چی و نیروی انسانی، آب از چاه بیرون کشیده میشد و داخل منبع یا حوض یا جوی ریخته میشد.
او پیرامون بازخوانی معماری خانه هایی فراتر از سکونتگاه اضافه کرد: در اکثر خانه ها منبع آب از مصالح اصلی ساختمان ساخته و آب بندی میشد و از آنجا توسط تمبوشه به حوض و یا فضای سبز منتقل میشد. بعضاً در برخی خانه ها نیز آب جاری وجود داشت که آب رودخانه از طریق سرشاخه مادی های اصفهان نظیر مادی فدن به این خانه ها می رسید.
این معمار با بیان اینکه در تمام خانه ها چهار نوع چاه وجود داشت، انواع چاه را چنین برشمرد: نوع اول، چاه آب بود که جهت تأمین آب مصرفی استفاده میشد، نوع دوم چاه آب چلو که در مطبخ ها وجود داشت و معتقد بودند اگر این آب در چاه فاضلاب ریخته شود ناشکری و کفران نعمت است. سومین نوع، چاه آب باران که مقید بودند آب باران به هیچ عنوان وارد چاه فاضلاب نشود و باز این امر را کفران نعمت می دانستند. چهارمین نوع نیز چاه فاضلاب بود که اغلب بیرون خانه یا در هشتی خانه حفر میشد و پساب و فاضلاب ناشی از توالت با مستراح به آن ریخته میشد و در آن انبار میشد و توسط افراد با تخصص فناوری کودهای انسانی تخلیه و به کوره های حمام ها یا مساجد برده میشد و پس از فناوری به طریق مختلف حمل میشد.
این افراد از روستاهای اطراف نظیر خوابجان، شمس آباد، عاشق آباد و روستاهای همجوار به شهر اصفهان می آمدند و کودهای انسانی را به مزارع روستاهای خودشان انتقال می دادند.
بهزاد که خود کارشناس مهندسی ساختمان است، یادآوری کرد: اکثر خانه های اصفهان بعد از دوره قاجار و آغاز دگرگونی های فراوان که حاصل تأثیرات باستان شناسی، باستان گرایی، نظامی گرایی، مدرن گرایی، عوامل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی سیاسی و عملکردهای جدید و نیز تأثیرات شهرسازی آن بود از بین رفت و تخریب شد. البته تغییر در سیستم آموزش معماران سنتی و آکادمیک را نیز میتوان یکی از دلایل تخریب ها برشمرد. همچنین تأثیرات هنر و معماری غرب از آن دوره به بعد طور بسیار چشمگیر در جایگزین کردن الگوهای معماری مدرن به جای معماری ایرانی مشهود است.
او پیرامون بازخوانی معماری خانه هایی فراتر از سکونتگاه بیان کرد: در این دوران بناهای عام المنفعه کمتری نسبت به دوران های قبل ساخته شد و آن گروه عظیم معماران دوران صفویه که در اصفهان تعدادشان به 12 هزار نفر می رسید، به تعداد انگشتان دست کاهش یافته و بناهای ارزشمند زیادی تخریب شد و فاصله های طبقاتی متفاوتی ایجاد شد، اما طبقاتی بودند که در این دوران رشد کردند مانند تجار، روحانیون، خان ها و کدخداهای روستاها که این کار با ساختن خانه های مجلل و اعیان نشین بروز کرد.
هرچند در سازه و تزئینات با دوران های قبلی (صفویه) متفاوت بود و از مصالح فرعی نظیر چوب و غیره در ساختمان سازی استفاده شد، اما از لحاظ کلیات فضاهای معماری پیرو سبک ها و سنت های قبلی معماری ایران بود؛ به طوری که بسیاری از عناصر تشکیل دهنده خانه ها برگرفته از عناصر دوره های قبل طراحی و ساخته میشد و از چند الگوی کلی پیروی میکرد اما همین معماری خانه ها در دوران قاجار نیز به چند دوره تقسیم می شوند.
او اضافه کرد: در حالت کلی رفته رفته از معماری دوره صفویه دور شده و کاربرد قوس های تیزه دار و بارکش و سقف های طاق و چشمه به سقف های تیرپوش و قوس های تزئینی غیر بارکش تبدیل شدند و تزئینات مهم قطاربندی (مقرنس) چشمه طاق ها و نیمه چشمه ها با آن همه زیبایی ها و دقت ها به قطاربندی های داخل طاقچه ها و گیلوئی سقف ها (کتیبه ها) محدود شدند و تزئینات عالی گچ بری های برجسته و کپ بری و تنگ بری ها و نازک بری ها و اسلیمی های تودرتو و گره سازی، قطاربندی، رسمی بندی و یزدی بندی های پرکار به گچ بری های نیم برجسته گلدانی، گل و برگ، حیوانات و فرنگی بری یا لندنی بری و شبکه بری و کشته بری با نقاشی و گچ بری های با برش های توخالی و گچ بری های سیم گل تغییر کرد.
این پژوهشگر معماری ایرانی سپس به توضیح فضاهای خانه های اصفهان در دوران قاجار پرداخت و گفت: ورودی خانه ها به نحوی طراحی و ساخته میشد که از این قسمت به داخل خانه دید مستقیم نداشته باشد. سردر آن گاهی با استفاده از قوس ها و گاهی به صورت تخت اجرا میشده و بسته به فرهنگ، آئین و باورهای مذهبی ساکنان تزئین میشد و در دو طرف آن سکوهایی جهت رفع خستگی ساخته میشد که از جنس سنگ یا آجر بود و محلی برای انتظار یا گفت و شنود اهل خانه با غریبه ها بود.
او توضیح داد: درب در درگاه آن معمولاً با دو لنگه ساخته میشده و کوبه هایی بر روی درها نصب می کردند که در ساده ترین شکل، کارکرد آن اطلاع رسانی بود. روی در ورودی خانه ها دو درکوب فلزی نصب می کردند و هر کوبه روی یک لته (لنگه) در قرار میگرفت؛ یکی از آنها را چکش می نامیدند که صدای بم تولید میکرد و در مواردی مورد استفاده قرار میگرفت که مراجعه کننده مرد بود و دیگری را که معمولاً حلقه می نامیدند، صدای زیر ایجاد میکرد و وقتی استفاده میشد که مراجعه کننده زن بود. اکثراً چکش ها را بر روی لنگه راست و حلقه را بر روی لنگه چپ نصب می کردند و از این طریق روابط فضاهای داخلی و فضای خارجی خانه کنترل میشد.
بهزاد با بیان اینکه در بالای در ورودی معدودی از خانه ها یک روزن به منظور تأمین نور و گاهی تأمین و تهویه هوا به صورت مشبک تعبیه میشد، تصریح کرد: پس از درب ورودی به هشتی می رسیم که فضایی هشت ضلعی مربع یا مستطیل و یا نیم هشت و شکل های شبیه آن است و پیوند دهنده فضای درون و بیرون است و نه تنها در خانه ها بلکه در برخی دیگر از بناها نظیر حمام ها، مساجد، مدارس، سراها و غیره ساخته میشد و دارای سکو در اطراف آن بود و برای تعاملات افراد غریبه با ساکنین خانه استفاده میشد و در مواردی نیز محل استراحت موقت حمال ها و بارکش ها بود.
در بعضی از خانه ها نیز در این هشتی چند در خانه وجود داشت که به آن هشتی مشترک می گفتند.
این بنازاده و معمارزاده اصفهانی پیرامون بازخوانی معماری خانه هایی فراتر از سکونتگاه افزود: البته در بعضی از خانه های اعیان نشین درب اندرونی و بیرونی نیز در این هشتی باز میشد و از همین جا ورودی آنها از هم جدا میشد و در برخی از خانه ها نیز در مستراح به این هشتی باز میشد. پس از هشتی دالان ساده ترین جزء فضای ورودی است که تأمین ارتباط و دسترسی بین دو مکان، مهمترین کارکرد اصلی آن است و نه تنها در خانه ها بلکه در مساجد، حمام ها، مدرسه ها، کنیسه ها طراحی و ساخته میشد.
بهزاد با اشاره به اینکه تغییر مسیر عبور در دالان صورت میگرفته، در این خصوص به نمونه هایی مانند دالان ورودی مسجد شیخ لطف الله اصفهان و دالانهای بعضی از کنیسه های محله جوباره یا دالانهای خانه تاریخی مرحوم میرزا مسعود ملاباشی (خانه معتمدی) که به این ترتیب مسئله محرمیت را توسط دالانی که در امتدادی غیر مستقیم به حیاط ختم میشد را حل می کردند، اشاره کرد و سپس توضیح داد: البته در برخی از خانه ها از سر کوچه تا درب ورودی خانه نیز دالان داشت که به دالان بیرونی مشهور بود. دالان ها از لحاظ کالبدی، فضایی باریک و کم عرض است. عرض دالان ها در خانه ها حدود یک تا یک و نیم متر است و به عنوان یک فضای معماری به گونه ای است که از لحاظ فضایی و ادراکی آن میتوان فضایی عبوری و حرکتی به شمار آورد.
این پژوهشگر معماری ایرانی با یادآوری این مسئله که حیاط در بنا نقش نظام دهنده به دیگر فضاها است و خود نیز علی رغم شکل های مختلف عرصه ها، شکل منظم و کاملی دارد و معمولاً به شکل مستطیل با کشیدگی از شمال به جنوب و به مشکل مربع و هشت ضلعی طراحی و ساخته میشد و برای نوردهی و تهویه فضاهای اطراف کارکرد داشت، توضیح داد: خانه ها یا با تک حیاط مرکزی یا چند حیاط ساخته میشد که به حیاط اندرونی و حیاط بیرونی معروف بودند.
حیاط، مرکز و قلب خانه است و از عملکردهای دیگر آن میتوان به نشانه حریم تملک، وحدت دهنده چند عنصر خانه، ارتباط دهنده چند فضا، ایجاد محیطی سرسبز و باصفا، فضایی جهت گذر جریان بادهای مناسب، عنصری در جهت سازمان دهی فضاهای مختلف و حریمی امن و آرام برای آسایش خانواده اشاره کرد که امروزه به فراموشی سپرده شده است.
بهزاد پیرامون بازخوانی معماری خانه هایی فراتر از سکونتگاه ادامه داد: با احداث حوض و چیدن گلدان ها در اطراف آن و احداث فضای سبز و آب پاشی حیاط روی آجرفرش ها و درختان در عصرهای تابستان و ایجاد فضایی خنک و مرطوب طبیعی تمثیلی از بهشت را ایجاد می کند. البته همه تمثیلات زمانی محقق میشد که اعضای خانواده دورهم جمع میشدند و پس از یک روز فعالیت مخصوصاً در فصول گرم معاشرت با یکدیگر را آغاز کنند و تا پاسی از شب در کنار یکدیگر بمانند و حتی بعضاً در حیاط شب را به صبح رساندند.
این معمار با اشاره به عنصر گیاه که در حیاط ایرانی تمثیلی از طراوت و زیبایی و آرامش است، بیان کرد: نوع درختان با توجه به اقلیم و علاقه مالک انتخاب میشد؛ برای مثال در خانه صدر انارکی و باغ کنار آن درختان انار کاشته میشد، در خانه ملک التجار (انگورستان ملک) درختان انگور با تنوع متفاوت کاشته و داربست های زیبا جهت پرویش این گیاه ساخته میشد. در بعضی از خانه ها درخت نارنج کاشته میشد و در زمستان های بسیار سرد روی آنها پوشانده میشد.
او افزود: در حیاط، آن هم بیشتر در وسط، آب نما (حوض) طراحی و ساخته میشد و به منظور زیبانی و ذخیره آب قابل دسترسی و طهارت و پاکی (وضو) شستن دست و صورت همچنین شستن میوه ها و ظروف در کنار پاشور و آب دادن فضای سبز و بعضاً به منظور آب تنی در فصل گرما و نیز غسل های واجب استفاده میشد که با توجه به شکل حیاط ها به گونه ای هشت ضلعی، دایره، مستطیل با دو سرنیم دایره ساخته میشد و آب آن بعضاً با استفاده از یک فواره یا چند فواره و لوله های تمبوشه از منبع آب که با استفاده از مصالح اصلی و در کنار چاه آب ساخته میشد تأمین میشد، همراه با فضای سبز ایجاد شده و در تمام فصول سال محیطی مطبوع را برای آسایش ساکنان فراهم می آورد.
بهزاد به برگزاری مراسم مختلف آئینی و جمعی به عنوان دیگر کاربردهای حیاط خانه ها اشاره و اظهار کرد: مراسمی مانند عقد و عروسی، ختنه سوران و یا مراسم سوگواری ائمه و خصوصاً امام حسین (ع) در محرم در حیاط خانه هایی مانند خانه های حاج زرگر باشی، یقینی، بنکدار، ساسانی و مراسم افطار و اطعام برگزار میشد، همچنین میتوان برگزاری جلسات خواندن و تفسیر قرآن در حیاط خانه هایی مانند خانه ملک التجار (انگورستان ملک) و خواندن و تفسیر نهج البلاغه در خانه مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی و برگزاری جلسات صنفی و سیاسی مانند خانه ملک التجار و جلسات سیاسی مانند خانه مشروطه را میتوان نام برد.
البته برای آموزش (ایجاد مدرسه) مانند خانه قدسیه مرحوم میرزا عبدالحسین خوشنویس نیز از دیگر کاربردهای خانه ها و حیاط آنها است که در هر زمانی بنا به نیاز به شیوه های خود آرایش و تزئین میشد.
این پژوهشگر معماری ایرانی پیرامون بازخوانی معماری خانه هایی فراتر از سکونتگاه تصریح کرد: در معماری جدید و مدرن و تغییر در سبک شهرسازی و معماری خانه ها و تبدیل خانه های ویلایی به آپارتمان ها، حیاط از ارکان اساسی بنا حذف و به محوطه ای برای ایجاد رمپ یا پارکینگ اتومبیل های ساکنین تبدیل شده و دیگر حیاط در مرکز و قلب خانه ساخته نمی شود، بلکه حیاط ها بیشتر در قسمت شمال و بسته به جهت عرصه در قسمتهای غرب و شرق و گاهی جنوب ساخته می شود.
او با بیان اینکه ایوان مکان نیمه باز و مشخصی بود که برای شب نشینی و برقراری ارتباط بصری با حیاط ساخته میشد و ابتکار ساخت ایوان های اولیه را به پارت ها نسبت می دهند و نقش ارتباط دهنده بین چند فضا نیز ارتباط فضای کاملاً باز حیاط با فضای کاملاً بسته داخل ساختمان را به عهده داشت، یادآوری کرد: ایوان بیشتر در قسمت شمالی بنا جلوی شاه نشین یا اتاق های دیگر ساخته میشد. البته در ضلع های جنوب شرقی و غربی نیز ساخته میشد.
این معمار سپس از ایوان واقع در قسمت جنوبی خانه روغنی در کوچه مسجد علی اصفهان نام برد و افزود: ایوان گاهی به منظور خواب شبانه مورد استفاده قرار میگرفت. در دوران قاجار جهت محفوظ کردن ارسی از آفتاب و نزولات جوی در جلوی شاه نشین ساخت ایوان سراسری مرسوم شد. البته بعضاً تا جلوی اتاق های کناری نیز کشیده میشد. استفاده از ایوان در مناطق جنوبی ایران به عنوان یک ساختار مهم در نظم دهی پیاده روها در کنار خیابان یا معابر اصلی معمول بوده و هست. ایوان ها به دو صورت بدون ستون یا ستون دار ساخته می شوند.
بهزاد با اشاره به بهارخواب یا مهتابی به عنوان یکی دیگر از فضاهای خانه ها توضیح داد: در طبقه فوقانی بر روی پشت بام، فضایی ایجاد میشد که غالباً آجرفرش بود با حیاط دارای اختلاف سطحی بود، اما تقریباً عملکرد حیاط را داشت که نه تنها در تابستانها شبها جهت خواب استفاده میشد بلکه در طول روز نیز مورد استفاده اهالی خانه قرار میگرفت. البته دیوارهای مجاور بهارخواب با همسایگان را بلندتر می ساختند تا امنیت بیشتری فراهم شود و سمت حیاط را نیز با ایجاد دست انداز (شبکه های آجرچینی) جان پناه از سقوط افراد در حیاط حفاظت می کردند. بهارخواب ها آفتاب و مهتاب بهتری نسبت به کف حیاط ها داشتند و از این نظر تهیه مواد غذایی که نیاز به آفتاب دیدن داشت در آنجا انجام میشد.
این بنازاده و معمارزاده اصفهانی پیرامون بازخوانی معماری خانه هایی فراتر از سکونتگاه اضافه کرد: ارتفاع مهتابی ها نسبت به ارتفاع شاه نشین در قسمت شمال ساختمان کمتر بود تا آفتاب گیری مناسب برای حیاط و شاه نشین میسر شود. بهار خواب ها بیشتر در سمت شرق و غرب و جنوب ساخته میشد البته در مورد خانه روغنی در سمت شمال روی شاه نشین ساخته شده است. از ساختن مهتابی ها در مدارس و مساجد نیز استفاده شد.
او سپس در توصیف اجزای خانه های قدیمی گفت: بالاخانه، فضایی مستقل برای خلوت کردن و تقریباً یک اتاق مربع شکل بوده و از حیاط قابل مشاهده است و بعضاً راه پله آن از سوی حیاط یا راهروهای منتهی به حیاط است. اکثر بالاخانه ها به حیاط مشرف است. زیرزمین نیز که در بعضی از خانه ها به صورت سراسری و در بعضی از خانه ها فقط زیر بعضی از اتاق ها ساخته میشد محیطی خنک برای روزهای گرم بود و با اختلاف ارتفاعی نسبت به کف حیاط ساخته میشد و با توجه به اینکه قسمتی از ارتفاع زیرزمین بالای کف حیاط قرار میگرفت از این طریق توسط شباک ها نوررسانی به آنها آنجا میشد که غالباً جنس شباک ها از سنگ آن هم در اصفهان سنگ مرمریت لاشتر بود.
بهزاد پیرامون بازخوانی معماری خانه هایی فراتر از سکونتگاه اضافه کرد: بعضی از آنها نیز از آجر به صورت شبکه ساخته میشد که به آنها «فخر و مدین» می گفتند. گاهی هم از جنس چوب با گره چینی یا اشکال دیگر هندسی ساخته میشد که به آنها «دارافرین» گفته میشد و گاهی نیز از شبکه کاشی استفاده میشد و گاهی نیز در همان ساختمان از آجر و کاشی جهت ساخت شباک استفاده شده است.