فقدان جریان دائمی زاینده رود سبب شروع ترکها در پلهای تاریخی خواهد شد
ایسنا/ براساس گزارش های منتشر گشته، فقدان جریان دائمی زاینده رود سبب شروع ترکها در پلهای تاریخی خواهد شد.
شهریار ناسخیان، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان به موضوع هوازدگی در سازه های آبی، نشست زمین و آغاز ترکها در نتیجه جاری نبودن زاینده رود اشاره و اظهار کرد: سازه های سنتی پلهای تاریخی اصفهان باید همیشه در رطوبت بوده و پایه پلها نیز باید در هاله ای از نم قرار داشته باشد؛ اگرچه پایه این پلها می تواند در بعضی از مواقع هم خشک باشد، ولی لایه های یک متر به پایین نباید در معرض خشکی قرار بگیرند. لازم به ذکر است که این خشکی به مرور باعث خوردگی، هوازدگی و فرسودگی سازه پایین پلها می شود. به طور کلی در سازه های آبی همیشه باید نم و جریان آب وجود داشته باشد و بسته شدن آب به صورت مقطعی نیز نباید در حدی باشد که خشکی به لایه های زیرین این سازه ها برسد. البته دادن نظر قطعی در این مورد نیازمند آزمایش در لایه های زیرین پلها است.
او با بیان اینکه به طور کلی خشکی زاینده رود بیشتر سبب آسیب به اقلیم خرد و کلان منطقه و بحث زیست محیطی است، افزود: نگرانی ما بیشتر از بابت تأثیری است که می تواند روی منطقه و ریزگردها بگذارد. البته تأمین آبهای زیرزمینی کل باغ های حاشیه زاینده رود دارای اهمیت بیشتری است و اطمینان دارم که این هوازدگی در حالت عادی برای پایه های پل بسیار کم اتفاق می افتد، اگرچه از جهتی نیز معتقدم که مسائل زیست محیطی دارای اهمیت بیشتری است.
عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان با اشاره به اینکه اگر در پایه مصالح و ملات واقعی آجرهای این سازه های آبی هوازدگی اتفاق بیفتد، دچار پوکی، خوردگی و در نهایت نشست زمین و آغاز ترکها می شود، خاطرنشان کرد: این خشکی در درازمدت، سازه آبی را از بین برده و سبب می شود که نیاز قطعی به استحکام بخشی پیدا کند. با پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی شاید سازه دچار هوازدگی نشود، ولی سبب جمع شدگی خاک و نهایتاً فرونشست می شود؛ در حقیقت کل خاک و سازه پل حرکت کرده و جمع می شود و شاید این کم شدن آبهای زیرزمینی و جمع شدگی خاک و فرونشست سبب افزایش نگرانی در این خصوص شود.
ناسخیان در خصوص نیاز بدنه آجری پلهای تاریخی برای ادامه حیات به آب یادآور شد: اینکه بدنه آجری پلهای تاریخی اصفهان تا چه اندازه برای ادامه حیات نیازمند آب هستند به شرایط گوناگونی بستگی داشته و مستلزم آزمایش های متعددی است و نمیتوان اعداد و ارقام مشخصی برای بیان وضعیت آن مطرح کرد. بررسی آن، یک کار کارشناسی حرفه ای بین رشته ای بوده و باید ابتدا وضعیت آجرها و میزان خوردگی آنها بررسی و سپس در آزمایشگاه مورد آزمایش قرار گیرد.
او ادامه داد: به طور کلی وجود آب، نم و رطوبت باعث می شود که این خاک، جریان سازه و مسائل زیست محیطی دست به دست هم داده و سبب کاهش دغدغه دوستداران این حوزه شود. وجود آب خیلی بهتر از نبود آن است، ولی لازم به ذکر است که نبود آن در بازه زمانی کوتاه نیز چندان مؤثر نیست، بلکه در درازمدت تأثیرات خود را می گذارد که متأسفانه در حال حاضر شاهد این اتفاق هستیم. این باز و بسته کردن آب در بازه های زمانی نامنظم در حوزه ژئوتکنیک و فرونشست، سبب ایجاد آسیب است و اگر این اتفاق نیفتد از کیفیت سازه و ماندگاری آن اطمینان بیشتری داریم.
این استاد دانشگاه در خصوص چگونگی سیاست و مدیریت شهری برای بهبود این مسئله نیز بیان کرد: سیاست و مدیریت شهری ما باید به گونه ای باشد که اطراف حاشیه زاینده رود از آب استفاده ای نداشته باشد؛ به این معنا که حداقل آب از آن طرف مکش نشود که به پایین آمدن آبهای سطحی منجر شود. همچنین جریان ملایم آب باید وجود داشته یا اینکه باز و بسته کردن آب در یک بازه زمانی منظم و محاسبه شده اتفاق بیفتد. لازم به ذکر است که همه اینها کمک می کند که ما اطمینان بهتری داشته باشیم از اینکه بعد از سالها ماندگاری سازه های آبی، فرسودگی آنها به سرعت اتفاق نیفتد و این سازه ها پیر یا اذیت نشده و از بین نروند که در نهایت نیازی هم به حفاظت پیشگیرانه و اضطراری پیدا نکند.
سید مرتضی فرشته نژاد، معاون سابق اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی اصفهان با بیان اینکه شکل گیری و ایجاد زندگی در دشت اصفهان طی قرون گذشته به علت وجود عوامل اصلی زندگی شامل آب مناسب، خاک شکل گرفته و حاصلخیز و هوای متناسب بوده، گفت: پس از سکونت مردم در این شهر تا زمان شاه عباس اول که اصفهان برای سومین بار به پایتختی برگزیده می شود، جمعیت رو به افزایش بوده تا جایی که جمعیت اصفهان از یک میلیون نفر نیز عبور کرد.
پس از آن خشکسالی های طبیعی و دوره ای رخ داد که بر اساس اطلاعات در دسترس، تنها در دوران قاجاریه به طور متوسط مردم هر 30 سال یک بار به مدت دو الی سه سال با خشکسالی مواجه بودند؛ به همین خاطر بود که شاه عباس اول اقدام به حفر تونل در زردکوه کرد تا قسمتی از آب را که به طرف خلیج فارس جاری بود، به زاینده رود بازگردانده و اثر این خشکسالی های دوره ای را نیز خنثی کند.
او ادامه داد: ولی حفر تونل به علت سردی شدید هوای منطقه، صعوبت جنس سنگهای زرد کوه و به خصوص ریزش آب سرد بر سرکارگران که منجر به تلفات سنگین میشد در زمان شاه عباس اول میسر نشد. مجدداً این کار 50 سال بعد و در زمان شاه عباس دوم از سر گرفته شد که باز هم به نتیجه نرسید.
فرشته نژاد با اشاره به اینکه در زمان ناصرالدین شاه قاجار نیز با کمک مهندسان فرانسوی اقداماتی صورت گرفت که سرانجام مطلوبی نداشت، یادآور شد: در اثر قحطی های دوره ایِ زمان قاجار، جمعیت اصفهان کاهش پیدا کرد تا جایی که در روزهای پایانی دولت قاجار با بروز شش قحطی کشنده و سوء مدیریت حکام، جمعیت اصفهان به حدود 80 هزار نفر تقلیل پیدا کرد. بعد از سقوط قاجاریه در سال 1343 هجری قمری، حکام جدید حکومت پهلوی با حفر تونل های لازم و با کمک فناوری روز اقدام به تأمین آب دائمی اصفهان کردند و اولین تونل انتقال آب از کوهرنگ به زاینده رود با تأمین اعتبارات مردمی یعنی فروش سهام به بهره برداران آب زاینده رود در سال 1332 و در زمان پهلوی دوم و پس از آن نیز سد زاینده رود احداث شد و اصفهان از قحطی و بی آبی نجات پیدا کرد.
این معمار و مرمتگر بناهای تاریخی افزود: همچنین از آب رودخانه زاینده رود، مادی هایی منشعب می شوند که سراسر اصفهان را به صورت هوشمند آب رسانی می کنند. تقسیم نامه آب زاینده رود از زمانهای بسیار دور وجود داشته و این سند در زمان شاه عباس اول صفوی توسط شیخ بهاءالدین محمدابن حسین عاملی (شیخ بهایی)، بازنگری و به عنوان «تقسیم نامه آب زاینده رود» ثبت گردیده است که تا 30، 40 سال گذشته نیز از نظر شرعی، عرفی و قانونی به آن عمل میشد. همچنین سرریز آب مجدداً به وسیله همین مادی ها و انشعابات آنها به رودخانه باز می گشت و به طرف مزارع شرق اصفهان که انبار گندم کشور در آنجا بود، جاری شده و سرچشمه های قنوات و چشمه ساران را غنی کرده و این کشاورزی در شرق اصفهان، از پیشروی کویر به طرف اصفهان جلوگیری میکرد.
او خاطرنشان کرد: اگر شهری به نام اصفهان در جهان شناخته شده، به دلیل آثار بی بدیلی است که توسط معماران، شهرسازان و سایر هنرمندان نابغه این منطقه پابرجا شده که هیچ کدام از آنها نیز بدون وضو کار نمی کردند و باایمان مستحکم و علم پیشرو، دست به خلق آثاری زدند که مورد ستایش عالمان واقعی امروز است که یک مورد آن نیز تعریفی است که مرحوم «آرتور اپهام پوپ» در آثارش از بنای تاریخی و به خصوص گنبد مسجد شیخ لطف الله ذکر کرده است.
این این مهندس معمار افزود: جای تأسف دارد که این آثار ماندگاری که توسط پدران ما ایرانیان که مسلمانان حقیقی بوده اند خلق شده را با حذف آب رودخانه که تیشه نادانی، خودخواهی و خودمحوری است، نابود کنیم که نتیجه ای جز لعن و نفرین آیندگان را به دنبال نخواهد داشت و کلام آخر به قول خواجه عبدالله انصاری «در خانه اگر کس است، یک حرف بس است»
حسین پور نادری، عضو دیگر هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان نیز در خصوص چگونگی ایجاد اولین ارتباطات بازرگانی و فرهنگی اصفهان با مناطق دور و نزدیک در کنار زاینده رود که موجب استقرار هسته های اولیه اصفهان شده است، گفت: زیستگاه های به وجود آمده در کنار و طول رودخانه زاینده رود براثر رفت و آمدها، مراودات بازرگانی، کشاورزی و تولیدات دستی و خانگی به وجود آمده اند. با حفظ پستی و بلندی و توپوگرافی مناطق اطراف، ساختارهای طبیعی سبب به وجود آمدن آبادی های پراکنده ای شده که با برقراری پل ها و مسیرهای میان آنها سبب تشکیل هسته های وسیع تری شده است.
این استاد دانشگاه با اشاره به دو هسته «جی» و «یهودیه» که هسته های اصلی شهر اصفهان بوده اند، خاطرنشان کرد: این دو هسته طی قرنها جدا ولی در تعامل با یکدیگر بوده اند. نزدیکی یکی از دروازه های جی به نام یهودیه به پل شهرستان گویای برقراری ارتباط میان آنها بود. جی خود براساس روایت تاریخی شهر خدماتی و پرورش دهنده اسب، سوارکاری و نیز برخی از اعضای خانواده های سلطنتی بوده است. پس از اسلام نیز بزرگان و فرماندهان عرب در کنار زاینده رود کاخ های باشکوهی ساخته بوده اند که همه اینها نشان دهنده کوشش ها و علایقی است که برای ضرورت حفظ و تقویت سرسبزی، تداوم و گسترش فضایی خرم به وجود آمده بود.
پور نادری یادآور شد: در دوران سلجوقی و صفوی بویژه دوره شاه عباس اول، نسبت به خرمی بیشتر شهر اقدام شد و شهر چهره جدیدی به خود گرفت که از هر سو باغ ها، مادی ها و محله های سرسبز به ایده های طرح، ارکان پایتخت و ابنیه باشکوه آن عینیت بخشیده اند. خرمی شهر، آب زاینده رود و مادی ها خمیرمایه زیبایی شهری و معماری باشکوه آن گردید. با رونق اقتصادی، اجتماعی، مراودات بازرگانی و مهاجرت ها نه تنها اصفهان زیبایی و خرمی خود را از دست نداد بلکه بر تعداد خانه باغ ها و باغ های آن نیز افزوده شد که در همه این احوال، مدیریت درست آب و پخشگاه های آن حائز اهمیت بود.
او افزود: سرچشمه ها و مادی ها که از تاریخ آنها اطلاعات کافی در دست نیست، نفوذی را به عمق دو سوی رودخانه کشانده و خانه های محلات را نیز سرسبز کردند. این روند هم زیستی طبیعت و انسان، داستان زندگی تاریخی اصفهان بوده که به مرور هویت جامعه و فرهنگ این منطقه را شکل داده است. چهره امروز اصفهان نیز در حقیقت در گرو تلاش افراد در دوران مختلف و به ویژه باغ سازی در دوره های سلجوقی و صفوی است. محلات تبریزی ها، عباس آباد و جلفا نیز نمونه هایی از این دست بوده که علاوه بر برخورداری از آب زاینده رود و سرسبزی آن، به استقرار اقوام تازه وارد نیز خوش آمد گفت و همچنین تنوع زبانی، قومی و آیینی آنها موجب شکوفاتر شدن شهر شد.
این استاد دانشگاه پیرامون اینکه فقدان جریان دائمی زاینده رود سبب شروع ترکها در پلهای تاریخی خواهد شد، بیان کرد: ایده ایجاد پلهای زاینده رود علاوه بر برقراری مراودات اقتصادی، بر بهینه تر کردن ارتباطات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز مؤثر بود و در آن جشنهای متنوعی نیز برقرار میشد. پلهای چهل چشمه و پلهای دیگر تاریخی نیز از دل آن ایده های والا و درخشان به وجود آمده و نظم نوینی را در شهر ایجاد کردند. همچنین تداوم پیوسته این ایده ها سبب ایجاد چهارباغ های صفوی و قاجاری نیز شد.
او ادامه داد: شکوفایی اصفهان و شکوهمندی پلهای زاینده رود پر آب به یکدیگر گره خورده اند؛ به طوری که تخریب یکی از آنها سبب تخریب یا بی اعتباری دیگری نیز می شود. دستکاری و مداخلات زیاد گسترده و سنگین تولیدات صنعتی، خارج از مدار زیست همیشگی زاینده رود و شهر اصفهان به نظر می رسد که تبعات آن تهدید زیبایی و خرمی شهر، به مثابه نادیده انگاری مسئولیت ما در برابر تفرج، خوشحالی و سرحالی مردم به شمار خواهد رفت و رویای بچه های اصفهان که زیبایی شهرشان را به واسطه رود پر آب دیده اند نیز بی فروغ خواهد شد و لازم است که در طرح های توسعه و پروژه های سنگین نسبت به بروز این تهدیدات مطالعه شود.
پور نادری در خصوص چگونگی احیاء رودخانه زاینده رود مطرح کرد: احیای رودخانه تنها با پر کردن آب اتفاق نمی افتد، بلکه نیازمند دوری از طرح های ناسنجیده و استقبال از طرح های نوین اندیشیده شده است؛ این طرح ها باید چکیده ای از زیبایی، پرباری، تداوم ایده های خلاق در طول تاریخ شهر، منطقه و تضمین کننده موهبت های آینده شهر باشند. لازم است هم اکنون از جداول کلی مسیر رشد و توسعه اصفهان که در دوره صفویه پایه ریزی و یا کامل تر گردید نیز الهام گرفته شود. همچنین منظر پل های تاریخی نیز که از هر نظر وابسته به آب و بقای مواد ساختمانی آن است، با جاری بودن پیوسته آب و هم زیستی با آن تنظیم شده که هم چون دیگر الگوهای زیستی منطقه، پیرو قوانین و استانداردهای آزموده شده باشد.
او یادآور شد: هنوز نقش ملات ساروجی یا آبی پلها نیاز به پژوهش های خاص دارند؛ چرا که هر یک همچون آزمایشگاه، معماری و ساختمانی محسوب می شود که متأسفانه اکنون از آن غافل شده ایم. اینکه ملات ساروجی دارای ویژگی هایی است که یکی از آنها خود بازسازی در آب است، شایسته پژوهش های بیشتری است.