معمای مربوط به یک مجسمه متعلق به مصر باستان پس از چندین قرن حل شد
ایسنا/ براساس خبرهای منتشر شده، معمای مربوط به یک مجسمه متعلق به مصر باستان پس از چندین قرن حل شد.
مجسمه عجیب و غریبی از مصر باستان که مردی زانوزده را به تصویر میکشد، بیش از 150 سال است که در مجموعه موزه ملی اسکاتلند نگهداری می شود. چهره این مرد در طول سه هزار سال گذشته در مقطعی از تاریخ نابود شده است. با این حال در آغوش این مرد، کودک کوچک و تپلی ساخته شده که بی شک این کودک، فرعون است.
این مجسمه که در موزه ملی اسکاتلند قابل مشاهده است، مدتها برای مصرشناسان همچون یک معما باقی مانده بود؛ چرا که ماهیت آن غیرقابل شناسایی بود. براساس مقررات سختگیرانه آن دوران، یک انسان عادی نمیتوانست در هیچ مقطعی یک شاه حکمران را لمس کند، چه برسد به اینکه چنین تماس صمیمانه ای داشته باشد. در طول چندین قرن، حکاکی چنین مجسمه سنگی ارتداد محسوب میشد.
«مارگارت میتلند» مدیر بخش مدیترانه باستان در موزه ملی اسکاتلند درباره این مجسمه گفت: به محض اینکه مجسمه را دیدم به این فکر کردم که این مجسمه نباید وجود داشته باشد.
اما میتلند تصمیم گرفت این مجسمه را رمزگشایی کند. او در سال 2012 به موزه ملی اسکاتلند پیوست و در جریان نمایش مجموعه ای از مصر باستان به این اکتشاف دست یافت و نتایج تحقیق خود را در کنفراس بین المللی درباره «دیر المدینة» در موزه مصرشناسی تورین ارائه کرد.
پیش از تحقیقات میتلند، مسئولان موزه ملی اسکاتلند مجسمه را بگونه ای تفسیر میکردند که مربی خصوصی به همراه یک کودک سلطنتی را به تصویر میکشد، این درحالی است که باستان شناس ویکتوریایی که برای نخستین بار این مجسمه را کشف کرد، فکر میکرد این مجسمه پادشاهی است که توسط «ایزیس» الهه مصر باستان نگهداری می شود. با این حال فرد بزرگتر قطعا یک مرد بود.
«میتلند» میگوید: این مجسمه به وضوح پادشاه تاج دار را به تصویر میکشد اما یک انسان عادی هرگز در کنار یک فرمانروا به صورت سه بعدی به تصویر کشیده نمی شود. چندین قرن به تصویر کشیدن چنین ترکیبی حتی به صورت دو بعدی و روی نقاشی های مقبره نیز ممنوع بود.
این مجسمه در سال 1985 میلادی به مجموعه آثار موزه ملی اسکاتلند اضافه شد. پیش از آن، این مجسمه بخشی از مجموعه «الکساندر هنری رایند» باستان شناس پیشگام اما تقریبا فراموش شده بود که نام خود را با کاوش مکانهای ماقبل تاریخ در شمال اسکاتلند و سفر به مصر بر سر زبانها انداخت. «رایند» در سال 1863 میلادی در سن 29 سالگی بر اثر بیماری سل درگذشت. میتلند با بررسی دوباره و دقیق سوابق دقیق متوجه شد که «رایند» مجسمه را در «دیر المدینه» کشف و حفاری کرده است.
با سقوط مصر باستان، روستای «دیرالمدینه» نیز کم کم خالی از سکنه شد و هرگز بازسازی نشد، اما در دوران اوج این مکان گروه بزرگی از افراد ماهر در آن زندگی می کردند که برای تولیداتشان دستمزد خوبی دریافت می کردند. معبد این افراد به همراه مقبره های آنها درحالی که زیر شن مدفون بود، کشف شد.
«میتلند» با تحقیق بیشتر درباره «دیر المدینه» به این نتیجه رسید: کودکی که در این مجسمه دیده می شود تصویرگر یک فرعون زنده نبوده است، بلکه تصویرگر مجسمه یک فرعون است. تصویر مرد بزرگتر که حین زانو زدن دستانش را باز کرده است نیز تداعی کننده تصویر آشنایی از یک فرد مصری است که پیشکشی را ارائه می کند.
«میتلند» تحقیق درباره تمام مجسمه های دیگر «دیر المدینه» را آغاز کرد و یک گروه کامل، از جمله یک نمونه چند تکه ای در موزه متروپولیتن نیویورک و چندین مجسمه در موزه ملی مصر یافت. در برخی از این نمونه ها، مجسمه شخص سلطنتی در یک محراب به تصویر کشیده شده است. در نتیجه ارتباط بین فرد پیشکش کننده و فرد سلطنتی در مقایسه با مجسمه موزه ملی اسکاتلند از صمیمیت کمتری برخوردار است.
این کارشناس نتیجه گرفت که بیشتر صنعتگران ارشد «دیرالمدینه» استثنائا اجازه داشتند که نه تنها مقبره فرمانروایان را بنا کنند، بلکه مجسمه هایی را به عبادتگاه های معبد حاثور می توانستند ارائه کنند و خود را در نزدیکترین تماس با این افراد صاحب قدرت به تصویر بکشند. این امر بدون اطلاع دربار سلطنتی ممکن نبود. تمام جوانب کار، از مواد اولیه گرفته تا غذاهایی که میخوردند تنظیم و ضبط میشد.
با این حال، این پرسش که «مرد بدون چهره به همراه مجسمه کودک فرعون کیست؟» هنوز مطرح است. فردی که حین زانو زدن درحال پیشکش کردن است، تاجی از گل بر سر دارد. استفاده از تاج گل در مجسمه زنان مرسوم بود، اما بجز دوره حکمرانی فرعون های رامسس، استفاده از تاج گل برای به تصویر کشیدن مردان به ندرت اتفاق می افتاد.
«رامسس دوم» که به عنوان «رامسس کبیر» شناخته می شود، در فاصله 1279 تا 1213 پیش از میلاد حکومت کرد و دوران فرمانروایی او، دومین دوره بلند حکمرانی در بین پادشاهان مصر باستان محسوب می شود. تصویر او در نقاط بسیار زیادی دیده میشد؛ چراکه او بیش از هر فرمانروای مصری دیگری به افتخار خود معبد و مجسمه بنا کرد.
مقام عالی رتبه روستای «دیرالمدینه» که با دربار «رامسس» در ارتباط بود با عنوان «وزیر» شناخته میشد، اما در این مجسمه تصویر ردایی دیده نمی شود که معمولا توسط این مقام عالی رتبه پوشیده میشد.
«میتلند» معتقد است گزینه احتمالی بعدی، کاتب ارشد است که احتمالا ساخت این مجسمه را سفارش داده و مسئول نوشته های مهم مقبره ها بوده است. اگر «میتلند» دوره رامسس دوم را به درستی شناسایی کرده باشد، می دانیم که کاتب مردی به نام «راموس» (Ramose) بود که مقبره او همچنان پابرجا باقی مانده است. در این صورت «راموس» موفق شده در گالری ادینبرو به جاودانگی دست پیدا کند.
نقض نظریه در بین مصرشناسان بسیار رایج است اما تاکنون نتیجه گیری میتلند پذیرفته شده است.