ناگفته هایی از کهن ترین گورستانهای دامداران کوچ رو عصر باستان

ایلنا/ این خبر پیرامون ناگفته هایی از کهن ترین گورستانهای دامداران کوچ رو عصر باستان برای شما نگارش شده است.

چندی پیش کتاب کمیاب کاوش دو گورستان پیش از تاریخ از لویی واندنبرگ تحت عنوان «هکلان و پرچینه» که نقبی به تاریخ لرستان است، به همت انتشارات دادکین منتشر شد.

عباس علیزاده (موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو) نیز یادداشتی برای این کتاب نوشته و آورد: کتاب حاضر ترجمه فارسی گزارش کمیاب کاوش دو گورستان مهم پیش از تاریخ توسط لویی واندنبرگ است که شاگردان وی «اِرنی هرینک» و «برونو اُوِرلت» آن را با دقتی بی نظیر در سال 1996 به چاپ رساندند. گورستانهای هکلان و پرچینه کهن ترین و مهمترین شواهد باستان شناختی از دامداران کوچ رو باستان و در نوع خود بی نظیر هستند. ترجمه این کتاب توسط آقای محسن زینی وند فرصت مطالعه این اثر مهم را برای بسیاری از دانشجویان و پژوهشگران علاقمند فراهم کرده است.

او ادامه داد: کوچ نشینی به معنی وسیع واژه، جابجایی مکانی، در تهیه معاش است. از این منظر، تاریخ اینگونه معیشت به قدمت نخستین جوامع انسانی در شرق و جنوب آفریقا است. اما کوچ نشینی استوار بر گله داری، نخست با تعقیب و مدیریت گله های بز و گوسفند وحشی در کوهستان های آناتولی و زاگرس آغاز شد و با اهلی کردن این دو نوع جانوری رفته رفته به شکلی در آمد که امروزه ما با آن آشنا هستیم. کوچ فصلی ساکنان دوره نوسنگی در زاگرس توسط کوچ بز و گوسفند وحشی به آنها تحمیل شده بود، زیرا با آغاز فصل پاییز، برف و سرما و کاهش گیاهان خوراکی در کوهستان، گله های بز و گوسفند به دشتهای گرم تر و سبز مناطق جنوبی مانند دهلران و خوزستان مهاجرت کرده و جوامع انسانی نیز که معیشت آنها با شکار و گردآوری گیاهان خوراکی و گندم و جوی وحشی تأمین میشد به دشتها کوچ می کردند.

اما با اهلی کردن بز و گوسفند در اواخر هزاره هشتم پ. م مشکل تأمین آذوغه در بلندی های زاگرس در زمستان و در دشتهای پست در تابستان از میان نرفت. تنها راه ادامه چنین شیوه معیشتی انطباق با طبیعت بود که نیازمند کوچ فصلی برای دامداران کوچ رو بود که تا امروز ادامه دارد.

به گفته علیزاده، در کوهپایه های زاگرس، خوزستان و فارس این شیوه معیشت گله داری همواره با کشاورزی دیم همراه بود. ادغام این دو شیوه معیشتی مکمل، وابستگی گله داران کوچ نشین را به یکجانشینان کشاورز کاهش میداد. بی جهت نیست که تا پیش از افت شدید جمعیت قبایل قشقایی، بختیاری و لر به تقریب همه خانوارهای عشایری، کشاورزی را نیز انجام می دادند. کوچنشینان منطقه زاگرس و فارس را نباید به مفهوم «بیابانگرد» (nomads) که برای قبایل دشتهای آسیای میانه، شمال آفریقا، شمال غرب عراق و جنوب شرق سوریه بکار می رود، دانست، زیرا تحرک مکانی این قبایل دائمی است و نه فصلی و عموما نیز دانه های خوراکی مورد نیاز خود را از کشاورزان یکجانشین تأمین می کنند.

شاید اصطلاح درست تر برای نامیدن عشایر غرب و جنوب غربی ایران «گله دار - کشاورز نیمه کوچ نشین» باشد. با این توصیف مختصر، اکنون می توانیم به مهمترین شواهد باستان شناختی دامداران نیمه کوچ نشین باستانی بپردازیم. مطمئن ترین و کهن ترین مدارک را گورستانهای هکلان و پَرچینه فراهم کرده اند. در 1971 تا 1973 م لویی واندنبرگ در پشتکوه دو گورستان منفرد شناسایی کرد که میتوان آنها را کهن ترین و یکی از مطمئن ترین شواهد باستان شناختی مبنی بر حضور مردمان کوچ نشین پیش از تاریخ در کوهستانهای غرب ایران دانست.

او پیرامون ناگفته هایی از کهن ترین گورستانهای دامداران کوچ رو عصر باستان یادآور شد: این دو گورستان با نامهای هکلان و پرچینه در کنار رودخانه مهمه (میمه) در استان ایلام واقع شده اند. هیچ تاریخی بر پایه رادیوکربن برای این دو گورستان وجود ندارد و فقط با مقایسه مواد باستانی میتوان آنها را تاریخ گذاری کرد. با توجه به سفالهای بدست آمده از آنها، هرینک و اورلتدو ناشر گزارش کاوش این گورستانها برای پرچینه تاریخ 4600-4200 پیش از میلاد و برای هکلان تاریخ 4200-3600 پیش از میلاد را پیشنهاد کرده اند، بدون ارائه نمونه هایی که چنین تاریخ گذاری بر آنها استوار است.

وجود سفالهای منقوش با نقش مایه نقطه ای در گور 56:1 و ظرف های گورهای A17:1، A21:1، و A23:2 در پرچینه تاریخ این گورها به حدود 4600 پ. م همزمان با دوره شوشان جدید 1 می رساند. اما وجود جام ها در برخی از گورهای هر دو گورستان که با نقش بز یا فقط سر این جانور تزیین شده اند و بسیار شبیه به ظرف های مشابه دوران سیلک III6-7 در فلات مرکزی هستند، تاریخ پایانی این دو گورستان را به نیمه هزاره چهارم پیش از میلاد می رساند، یعنی یک بازه زمانی هزار ساله که حاکی از ثبات جامعه کوچ رویی است که درگذشتگان خود را در این دو مکان دفن می کردند.

این محوطه ها را میتوان گورستانهای مربوط به کوچ نشینان دانست، زیرا در ارتباط با هیچ محوطه استقراری همزمان در آن منطقه نیستند؛ از نظر موقعیت جغرافیایی و نوع معماری شبیه گورهای کوچ نشینی دوره مفرغ و آهن آن منطقه هستند و این منطقه برای کشاورزی نامناسب است و هیچ محوطه تپه ای در آنجا شناسایی نشده است. تنها در اوایل دهه 1360 ش بود که با ساخت جاده و ورود فناوری های جدید چند روستا در حاشیه رودخانه مهمه پا گرفت.

واندنبرگ توانست تنها بخشهایی کوچکی از این دو گورستان را کاوش کند. اشیایی که از این گورستانها بدست آمد، عبارت بودند از ظروف سفالی، سرگرزهای سنگی و مسی، ظروف سنگی، چکش و تبرهای سنگی و مهرهای سنگی استامپی. دست ساخته های این گورستانها بویژه ظروف سفالی، نمایانگر سبکهای مناطق گوناگون بودند، یعنی بین النهرین، دشت شوشان (شوشان جدید 1 و 2) و کوههای زاگرس (گودین VI 2-3) که این آخری بی شک متأثر از سبک سفالی دوره سیلک III6-7 فلات مرکزی است. این تنوع سفالی که در هیچ استقرار روستایی دیده نشده، نشان دهنده ارتباط و تعامل با دیگر مناطق باستانی در مسیر کوچ اقوام هکلان و پرچینه است.

او پیرامون ناگفته هایی از کهن ترین گورستانهای دامداران کوچ رو عصر باستان ادامه داد: به دلیل نبود ظاهری تدفین کودکان در این گورستانها، حدس زدن درباره وجود رتبه اجتماعی اکتسابی (در اثر کوشش فردی) یا موروثی (بخاطر به دنیا آمدن در خانواده های ثروتمند) در جامعه منسوب به این گورستان دشوار است. «ظاهراً» چون واندنبرگ استخوان تدفین ها را نه گردآوری کرد و نه گزارشی از آنها منتشر نمود، بنابراین شاید برخی از گورهای کوچکتر مربوط به کودکان بوده است. اما وجود طیفی روشن در غنای متفاوت هدایای تدفینی گورها نشانه ای از وجود سطحی از تمایز اجتماعی یا به احتمال بیشتر نشانگر جامعه ای رتبه ای است.

قدمت این گورستانها و الگوی مشهود تمایز اجتماعی اقتصادی که از هدایای گورها استنباط می شود بر نکته ای مهم در بحث منشا و ماهیت کوچ نشینان نواحی کوهستانی تأکید دارد. این شواهد نشان می دهد که کوچ نشینی پدیده ای است کهن و اینکه میتوانسته به سطحی از تمایزات اجتماعی اقتصادی که برای تحول بعدی در اواخر دوران پیش از تاریخ ضروری بوده، دست یابد.

محسن زینی وند (دانشجوی دکتری باستان شناسی دانشگاه تهران) مترجم کتاب نیز در خصوص چرایی انتخاب این کتاب برای ترجمه میگوید: بواسطه حوزه تخصص و منطقه ای که در آن کار میکنم اغلب به این کتاب مراجعه کرده و میکنم؛ این کتاب با اینکه حدود 25 سال پیش منتشر شده و صرفاً یک گزارش کاوش محسوب می شود اما مجموعه ای از یافته های فرهنگی را از بافت گورستانی ارائه می دهد که نظیر آن را در فلات ایران به ندرت میتوان یافت.

شاید اصلی ترین عاملی که مرا ترغیب کرد تا این کتاب را ترجمه کنم نه بواسطه متن گزارشی آن بلکه فراوانی آثار ارائه شده و دفعات مراجعه به این کتاب بود، چرا که نیاز است همواره این یافته ها را مشاهده و به خصوص برای مقایسه به آن رجوع کنیم و این کار حتی با وجود نسخه های الکترونیکی به شدت دشوار و باعث سردرگمی می شود. ضمن اینکه یکی دو تا از این کتاب در کتابخانه های تخصصی همچون پژوهشکده باستان شناسی و موزه ملی ایران موجود است که دسترسی برای تمامی دانشجویان و پژوهشگران دیگر نقاط ایران بسیار سخت است.

به اعتقاد او، شواهد و مدارکی که در این کتاب ارائه شده است پایه ای برای مطالعات پیش از تاریخی به خصوص دوره مس و سنگ یا به عبارتی دوران روستانشینی در ایران محسوب می شود که هر دانشجو یا پژوهشگر متخصص یا علاقمند به میراث گذشتگان بایستی به آن رجوع کنند.

زینی وند درخصوص نویسندگان این کتاب و دوره ای که کاوش کردند، توضیح می دهد: در واقع، لوئی واندنبرگ باستان شناس بلژیکی نخستین فردی بود که بطور جدی توجهش به گورستانهای پشتکوه معطوف شده بود. تمرکز او روی اشیای مفرغی لرستان بود و از همین روی بیشتر گورستانهای عصر مفرغ و آهن را مورد کاوش قرار میداد. در ادامه فعالیتش در پشتکوه، این دو گورستان دوره مس و سنگ را نیز کاوش کرد. مرگ زودهنگام او باعث شد نتواند گزارش نهایی از فعالیتهای میدانی منتشر کند؛ این امر به وسیله دو تن از شاگردان او یعنی ارنی هرینک و برونو اورلت پی گرفته شد و تاکنون 8 مجلد از کارهای میدانی او تحت عنوان «اسناد کاوش لرستان» منتشر کرده اند که کتاب هکلان و پرچینه نخستین جلد از مجموعه مورد ذکر است.

به گفته این باستان شناس، جوامع انسانی دوره مس و سنگ برای نخستین بار درگذشتگان خود را بیرون از بافت مسکونی دفن می کردند. این دو گورستان شاهد خوبی برای این گذاره است. نمونه های دیگری همچون شوش و اخیراً چگاسفلی در بهبهان نیز شناسایی و کاوش شده اند؛ اما هکلان و پرچینه از نظر بافتی که در آن قرار گرفته اند متفاوت است. به این دلیل که هیچ زیستگاه مسکونی در کنار آنها شناسایی نشده است. از این رو، پژوهشگران معتقدند این دو گورستان مربوط به عشایر کوچ رو هستند. فراموش نکنیم که همان عشایر نیز کمپهای استقراری داشته اند که ما نتوانسته ایم آنها را شناسایی کنیم. بایسته است که منطقه پهله و زرین آباد در شمال غربی دهلران مورد بررسی هدفمند قرار بگیرد که با اطمینان بیشتری در این رابطه صحبت کنیم.

او پیرامون ناگفته هایی از کهن ترین گورستانهای دامداران کوچ رو عصر باستان معتقد است: این دو گورستان که در وضعیت حفاظتی مطلوبی قرار ندارند را حفظ و مراقبت کنیم؛ به این دلیل که کاوش در این دو گورستان به شکل سنتی و در شرایط نامطلوبی صورت گرفته، لازم است که مجدداً این دو محل کاوش شوند که علاوه بر مستندنگاری دقیق به خصوص از اجساد متوفیان و نمونه برداری برای آزمایش های گوناگون در رابطه با کمیت و کیفیت زندگی این جوامع آگاهی بدست آوریم. ضمن اینکه در رابطه با تاریخ گذاری مطلق نیز می توانیم بروز شویم.

البته زینی وند، مترجم کتاب در بخشی از پیشگفتار به این نکته اشاره دارد: در نیمه نخست قرن بیستم میلادی، شمار اشیای مفرغی منتسب به لرستان فرهنگی در بازارهای عتیقه تهران و اروپا که مکان کشف اغلب آنها نامعلوم بود، رو به فزونی گذاشت. همین مسئله باعث شد تا پای مجموعه داران اشیای عتیقه، موزه ها و برخی از پژوهشگران اروپایی برای پی بردن به مکان کشف، قدمت و همچنین گردآوری این اشیا به ایران و لرستان باز شود.

اگر از فعالیتهای پراکنده اولیه بگذریم، جدی ترین پژوهش میدانی در این رابطه را پروفسور لوئی واندنبرگ در لرستان و بویژه پشتکوه پی گرفت. او به مدت 15 سال از 1965 تا 1979 م. طی 15 فصل ضمن بررسی منطقه، گورستانهای متعددی را کاوید. تمرکز کاوشهای او بر روی گورستانهای عصر مفرغ و آهن منطقه که حاوی شمار زیادی از مفرغینه های مورد نظر بود قرار داشت اما در این بین، دو گورستان هکلان و پرچینه متفاوت و حائز اهمیت بودند.

این دو گورستان وسیع مربوط به اواخر هزاره پنجم پ. م از قدیمی ترین نمونه های فلات ایران محسوب می شوند که با توجه به دانسته های کنونی متعلق به جوامع کوچ رو هستند. سنت شکل گیری یا ایجاد گورستان خارج از بافت مسکونی در همین بازه زمانی در فلات ایران آغاز شده که از نمونه های دیگر آن میتوان به شوش و اخیراً در چگاسفلی (مقدم 1397) در دشت زهره بهبان اشاره کرد. با این حال، دو نمونه اخیرتر در کنار بافت مسکونی شکل گرفته و مربوط به جوامع یکجانشین هستند.

او ادامه می دهد: لرستان فرهنگی شامل دو بخش پشتکوه و پیشکوه میشده که امروزه تنها در ادبیات باستان شناسی یا در زمان رجوع به رویدادهای سیاسی دوران قاجار با آن مواجهیم. آنچه براساس متون و نقل قول هایی که سینه به سینه به دست ما رسیده، نوار تنومند کبیرکوه با جهت جنوبی شرقی شمال غربی که از حسینیه در شمال خوزستان تا حوالی شهر ایلام رخنمون دارد، مرز دو منطقه یپشتکوه و پیشکوه بوده است. این اطلاق به هنگام انتقال حکومت والیان لرستان در زمان سلطنت آقامحمدخان قاجار، به منطقه پشتکوه رسمی شده بود و قلمرو حکومتی والیان پشتکوه، مناطق غرب و جنوب کبیرکوه بود.

در ادامه، والیان پیشکوه نواحی دیگری از شرق و شمال کبیرکوه را تا سرحدات رودخانه سیمره به قلمرو خود افزودند، از این هنگام به بعد واژه «پشتکوه» بیشتر به مفهوم سیاسی آن بکار می رود که به معنی «قلمرو حکومتی والیان پشتکوه» است نه صرفاً مناطق پشت کبیرکوه.

این باستان شناس معتقد است: پرفسور لوئی واندنبرگ هیچگاه بطور دقیق مرزهای جغرافیایی منطقه پشتکوه را معرفی نکرده است. اما هرینک و اورلتاز شاگردان همین مکتب مرز بین دو منطقه را چنین معرفی کرده اند: کبیرکوه به عنوان مرجعی به آن نگریسته می شود که لرستان را به دو منطقه پشتکوه و پیشکوه تقسیم می کند. رودخانه سیمره و یکی از شاخه های فرعی آن به نام آب آسمان آباد، مرز واقعی بین دو منطقه پشتکوه و پیشکوه را ایجاد می کنند» (Haerinck and Overlaet 2002).

این در حالی است که در سایر مطالعات باستان شناسی منطقه، دره هایی مانند سیمره و هلیلان با اینکه جز استان کنونی ایلام هستند و رودخانه سیمره نیز از شرق و شمال آنها میگذرد؛ جز منطقه پیشکوه غربی در نظر گرفته شده است. با همه این اوصاف، از نظر جغرافیایی، کبیرکوه مرز بین پشتکوه و پیشکوه محسوب می شود.

به گفته او، گورستانهای هکلان و پرچینه در بخش زرین آباد (میمه) از توابع شهرستان دهلران و در ارتفاعات زاگرس قرار دارند. هکلان (N. 33°13ˊ14˝، E. 46°54ˊ35˝) در پادگانه غربی رود میمه/ مهمه جایی که سرچشمه آن قرار دارد و در700 متری شرق شهر کوچک میمه؛ و پرچینه (N. 33°02ˊ07˝، E. 46°54ˊ22˝) در پادگانه شرقی همان رود و به فاصله حدودی 5/2 کیلومتری شرق/شمال شرقی شهر کوچک پهله واقعند. این دو گورستان به خط مستقیم با حدود 24 کیلومتر فاصله، در جهت شمال غربی جنوب شرقی همدیگر قرار گرفته اند. متأسفانه وضعیت حفاظتی این دو اثر ارزشمند نامطلوب است و سوداگران میراث فرهنگی آسیب فراوانی بر هر دو گورستان وارد کرده اند.

زینی وند تصریح می کند: کتاب حاضر حاصل نتایج بخشی از کاوشهای لوئی واندنبرگ در پشتکوه لرستان است که پس از مرگش توسط دو تن از شاگردانش منتشر گردید. با اینکه 25 سال از انتشار این گزارش میگذرد اما مورد رجوع است و منبع دست اولی محسوب می شود. این دو گورستان بواسطه قدیمی ترین گورستان های شناسایی و کاوش شده در فلات ایران حائز اهمیت هستند و از همه مهمتر یافته های سفالی آن است که مشخصه های سرزمین های پست و مرتفع را با هم دارد. از این رو، برای مقایسه گاهشناختی همواره مورد رجوع قرار میگیرد. شاید همین مسئله بود که باعث گردید این اثر ترجمه شود.

وی می افزاید: در ترجمه این اثر سعی شده دخل و تصرفی در متن صورت نگیرد. تصاویر و نقشه ها بواسطه اینکه به صورت خام در دسترس نبوده و از طریق اسکن از آنها بهره جسته ام، قدری کیفیت پایین تر همراه با رنگ پریدگی بدست آمده که اغلباً پیرایش شده یا زمینه آنها تغییر کرده است. در تعداد معدودی از تصاویر نیز به دلیل قاب بهتر، جای و چیدمان اشیا با تغییر همراه بوده است. در نهایت، برای درک بهتر از موقعیت دو گورستان و منطقه مورد مطالعه از سامانه GIS نقشه ای با کیفیت تهیه شده که در صفحه 4 ارائه شده است و همچنین، از تصاویر هوایی امروزین در صفحات 9 تا 12 که از گوگل ارث (Google Earth) یا ماهواره اپل (Satellites. pro) تهیه شده، بهره برده ام.

در پایان لازم میدانم از جناب آقای دکتر عباس علیزاده برای نگاشتن یادداشتی بر ترجمه فارسی، کمال سپاسگزاری و تشکر را داشته باشم. متن ترجمه از نگاه تیزبین و پر دقت دوست و همکار عزیزم جناب آقای دکتر سجاد علی بیگی عبور کرده است؛ از ایشان بسیار متشکرم. خانم دکتر فرشته شریفی برای پیشنهاد برخی واژه های تخصصی و بازپیرایی طراحی یافته ها و خانم سپیده جمشیدی یگانه به جهت نظر و توصیه سودمندش در رابطه با طراحی جلد، مترجم را مورد لطف خود قرار دادند. برای ایشان آرزوی توفیق و بهروزی دارم. در آخر، مسئولیت ترجمه این اثر متوجه مترجم و گوشزد خطای احتمالی، مایه مسرت و خوشوقتی راقم خواهد بود.

بنابراین گزارش، در بخشهایی از کتاب آمد: کوچ نشینی به معنی وسیع واژه، جابجایی مکانی، در تهیه معاش است. از این منظر، تاریخ این گونه معیشت به قدمت نخستین جوامع انسانی در شرق و جنوب آفریقا است. اما کوچ نشینی استوار بر گله داری، نخست با تعقیب و مدیریت گله های بز و گوسفند وحشی در کوهستان های آناتولی و زاگرس آغاز شد و با اهلی کردن این دو نوع جانوری رفته رفته به شکلی درآمد که امروزه ما با آن آشنا هستیم.

در واقع کوچ فصلی ساکنان دوره نوسنگی در زاگرس توسط کوچ بز و گوسفند وحشی به آنها تحمیل شده بود، زیرا با آغاز فصل پاییز، برف و سرما و کاهش گیاهان خوراکی در کوهستان، گله های بز و گوسفند به دشتهای گرم تر و سبز مناطق جنوبی مانند دهلران و خوزستان مهاجرت کرده و جوامع انسانی نیز که معیشت آنها با شکار و گردآوری گیاهان خوراکی و گندم و جوی وحشی تأمین میشد به دشتها کوچ می کردند. اما با اهلی کردن بز و گوسفند در اواخر هزاره هشتم پ. م مشکل تأمین آذوغه در بلندی های زاگرس در زمستان و در دشتهای پست در تابستان از میان نرفت. تنها راه ادامه چنین شیوه معیشتی انطباق با طبیعت بود که نیازمند کوچ فصلی برای دامداران کوچ رو بود که تا امروز ادامه دارد.

ناگفته هایی از کهن ترین گورستانهای دامداران کوچ رو عصر باستان
شما هم رای بدهید
رزرو آنلاین اقامتگاه
تور ها
فلای تودی

درباره نویسنده

بیشتر بخوانید

کشف یکی از قدیمی ترین خانه های متعلق به عصر آهن در یکی از روستاهای یونان

گلاره یوسف پور ، سه شنبه 7 فروردین 1403

براساس اخبار بدست رسیده، کشف یکی از قدیمی ترین خانه های متعلق به عصر آهن در یکی از روستاهای یونان صورت گرفت.

نظرت چیه
0 دیدگاه و 0 رای ثبت شده است .
مرتب سازی :