سفرهای خاصی که زندگی را تغییر داده است !!
آیا برای یک رویداد شگفت انگیز در امسال آماده اید؟ سفر شگفت انگیزی که زندگی کارکنان مجله ی "سفر + اوقات فراغت (travel+leisure)" را تغییر داده، شاید برای شما هم همینطور باشد. شاید شما هم بخواهید به یک مکان جدید بروید، شاید هم بخواهید سفر خاصی داشته باشید به مکانی که قبلا دیده اید. شاید دارید تصمیم می گیرید که به کجا سفر کنید، یا یک لیست از مکان هایی که میخواهید سفر کنید دارید، و یا شاید هیچ برنامه خاصی برای امسال نداشته باشید. مهم نیست که در کجای این طیف قرار دارید، ما برای شما یک ایده داریم. کارکنان T+L، زمان زیادی را صرف مطالعه، بحث کردن و طرح ریزی سفر متحول کننده ی لذت بخش میکنند. هر داستانی که ما در این مجله چاپ می شود و یا در کانال دیجیتالیشان نشر داده می شود، به منظور الهام بخشیدن، شکل دادن یا به نوعی اطلاع رسانی در مورد سفر کردن است. اما در این مطلب، از تیم T+L خواسته شد که سفرهایی که بیشترین تحول را در آن ها ایجاد کرده به اشتراک بگذارند. هیچ قاعده و پارامتر خاصی وجود ندارد، تنها کافیست جایی را معرفی کنید که فکر می کنید رویکرد متفاوتی داشته است. سیری جدید و پر مایه و سفر متحول کننده ای که سمت رویکرد جدیدی در زندگیشان هدایت کرد؛ تجربه هایی که از منطقه امنمان خارج کند و باعث کامل تر شدن انسان ها شود. اکتشافاتی که به تنهایی، در مکان های عجیب، تحت شرایط عجیب، یا با خانواده ها و در شرایط بسیار عادی انجام شده. چه اینکه ماه ها در سفر دریایی، و یا در محل های بیگانه و عجیب گشت و گزار شده و یا اینکه در یک تعطیلات طولانی از زندگی عادی خود لذت برده می شد و یا حتی یک بازدید ساده از دوست در تعطیلات آخر هفته، تمام این سفرها به شیوه ای شگفت انگیز در ما تغییراتی ایجاد کند. با همگردی همراه باشید تا از این تجربیات سفر متحول کننده بیشتر بدانید. امیدواریم سفرهای شما هم اینچنین باشد.
سفر خاص به مصر با پدر
"سفر به هر نقطه ای از دنیا که او بخواهد"، هدیه ای بود که من در تولد شصت سالگی پدرم به او دادم. او مصر را انتخاب کرد، جایی که در کودکی به مدت 5 ماه در آنجا زندگی کرده بود و قبل از به دنیا آمدن من دوباره به آنجا سفر کرده بود. ما تولد 61 سالگی او را بدون هیچ برنامه قبلی برگزار کردیم، همه چیز در هتل ویندزدور، که یک اقامتگاه قدیمی با یک آسانسور دستی چوبی است، انجام شد. چند خاطره مورد علاقه من از این سفر متحول کننده: صدای دعا خواندن که صبح ها شنیده میشد، پسربچه هایی که در کوچه در نزدیکی مسجد محمد علی انگشت شست خود را بالا می آوردند و فریاد میزدند"اوباما!"، خرید چیزهای کوچک از بازار پرپیچ و خم خان الخلیلی، غذا خوردن با خانواده در روستای نوبیان در اطراف رود آسوان، خوردن گوشت شتر کباب شده در نزدیکی رود نیل و بیدار شدن در عرشه کشتی کوچکمان به هنگام طلوع آفتاب، عظمت معبد سنگی ابو سمبل در نور آفتاب، رنگ ها و نقاشی های باقی مانده در سقف معابد در دره پادشاهان و صد البته مکالماتی که در خیابان های دیوانه کننده قاهره با پدرم داشتم از خاطرات دوست داشتی من هستند.
تجربه سفر خاص جس اشلوک، مدیر طرح ریزی، به مصر
سفر شگفت انگیز و گشت و گزار در آسیای جنوب شرقی
وقتی از کالج فارغ التحصیل شدم، من و دوستم تصمیم گرفتیم برای جشن گرفتن آزادیمان به گشت و گزار در آسیای جنوب شرقی بپردازیم. این سفر زندگی مرا به شدت تغییر داد. نه تنها از دروازه های آسیا گذشتم، قاره ای که چندین بار از آن بازدید کرده ام، بلکه در معرض یک فرهنگ کاملا ناآشنا قرار گرفتم که اکنون آن را تحسین میکنم و دوست دارم. من از تئاتر پادشاه تایلند بسیار تجلیل کردم، در جنگل ها بدون اینکه مراقب چیزی باشم موتور سواری کردم، و به راهبان معبد لوانگ پرابانگ صدقه دادم. دقیقا به همان چیزهایی رسیدم که دوست داشتم در این سفر تجربه کنم ، یعنی طعم واقعی آزادی. و در نهایت با بخش کاملا جدیدی از این جهان آشنا شدم و عاشق آن شدم.
تجربه سفر شگفت انگیز آدلین دوف، دستیار ویراستار، به آسیای جنوب شرقی
سفر متحول کننده به کوبا
من همیشه دوست داشتم به تنهایی سفر کنم. من اولین سفرم را بدون پدر و مادرم در سن 14 سالگی انجام دادم و از آن موقع از هر فرصتی برای انجام این کار استفاده میکنم. این کار باعث می شود با انسان های جدیدی آشنا شوم و با محیطی که در آن قرار دارم تعامل داشته باشم. در کالج، من در خارج از کشور و در اروپا تحصیل کردم، و بعد از فارغ التحصیلی برای سفر به اسرائیل رفتم. همیشه در نهایت به نوعی با گروهی از افرادی که افکار مشابه داریم سفر کرده ام. اوریل 2015 که به کوبا رفتم. اکثر افراد گروه حدود نیم قرن سن داشتند، به غیر از یک زن، که ده سال از من بزرگتر بود. در ابتدا من وحشت زده بودم، اما همانطور که روزها سپری میشد من متوجه شدم که این یک برکت بوده است. من آهسته تر از چیزی که میخواستم حرکت کردم، اما این باعث شد که توقف کنم و با افراد محلی صحبت کنم، در کوچه و خیابان ها پرسه بزنم، صبح ها در گردشگاه ها پیاده روی کنم و شب ها تا دیروقت از راننده خود اسپانیایی یاد بگیرم. کم کم همسفرانم را بهتر شناختم ، همچنین داستان افرادی را که در بحران های موشکی کوبا زندگی کرده اند و بحث های سیاسی و صحبت های خانوادگی در مورد برنج و لوبیا را میشنیدم . مهم تر از همه، من توانستم از کشوری بسیار هیجان انگیز که از لحاظ تاریخی بسیار مهم بوده بازدید کنم. من هرگز این احساس را فراموش نمیکنم، مکان های کمی وجود دارند که هنوز هم بتوان در ان احساس یک "پیشرو" را داشت ، کوبا برای من اینگونه بود.
تجربه سفر متحول کننده ملانی لیبرمن، ویرایشگر دیجیتال به کوبا
سفر خاص و پرواز به 7 کشور در یک ماه
تابستانی بود که خواهرم بعد از آن کالج را شروع میکرد، و من امتحانات وحشتناک کالج را داشتم. پدر و مادرم میدانستند که ما برای مقابله با اضطراب نیاز به یک تعطیلات داریم بنابراین وقتی از پدرم دعوت شد تا در یک حفاری باستان شناسی در زیر آب در قبرس شرکت کند، تصمیم گرفتیم ما هم همراه او به آنجا برویم. اولین توقف دو هفته در قبرس و دوهفته در اروپا بود، قبل از رفتن به استین، به خانه دوران کودکی من در باهاما رفتیم. تابستان شلوغی به نظر میرسید. از نیویورک تا آتن، ما در کمتر از 5 هفته با 14 پرواز به 7 کشور سفر کردیم. این تابستانی بود که در پاییز آن من عاشق تاریخ، هنر ، فرهنگ و سفر کردن شدم. گشت و گزار در خرابه های زیبای پافوس، قدم زدن در هاگیا سوفیای زیبا، و صعود به دومو در فلورانس باعث شد تصمیم قطعی بگیرم که در کالج رشته ی تاریخ هنر را بخوانم. در طول سفر با انسان های فوق العاده ای ملاقات کردم و اهمیت داشتن بار سبک در سفر را درک کردم (چیزی که تا به آن روز با آن مبارزه میکردم). این یک تجربه هیجان انگیز بود و به نحوی به دلیل تاخیرهای مکرر پرواز و خطوط هوایی غیر قابل اطمینان، چند چمدان گم شد!
تجربه سفر خاص کی را تورنبال، دستیار عکاسی
سفر شگفت انگیز و تابستان در مدیترانه
سال گذشته، من به طور موقت بیکار شده بودم بنابراین من و دوستم تصمیم گرفتیم نگرانی هایمان را پشت سر بگذاریم و برای تابستان به مدیترانه سفر کنیم. من در کودکی با خانواده زیاد سفر کرده بودم و حتی یک ترم از کالج خود را در خارج از کشور درس خواندم اما این اولین باری بود که میتوانستم طبق شرایط و مدت زمانی که خودم می خواهم سفر کنم. ما متوجه شدیم که استفاده از توصیه های افراد محلی که هم سن و سال خودمان هستند بهترین روش است و آن ها مکان هایی را به ما پیشنهاد می دهند که به طور عادی ممکن است خودمان نتوانیم آن جا را پیدا کنیم، مانند یک ساحل پنهان یا رستورانی که بهترین راویولی دنیا را سرو میکند. این سفر چشم های مرا به روی دنیای بزرگی باز کرد و متوجه شدم که هنوز چیزهای بسیاری برای دیدن و تجربه کردن وجود دارد و مردم شگفت انگیزی وجود دارند که می توان با آن ها ملاقات کرد!
تجربه سفر شگفت انگیز کتی فیش ، دستیار مد به مدیترانه
سفر متحول کننده و زندگی در میان قبیله سیوکس در کنار رود چینه
سال گذشته، من شش هفته را در میان قبیله سیوکس در کنار رود چینه در جنوب داکوتا گذراندم. من و بهترین دوستم، در جامعه کوچک شهر لاپلانت، جایی که مردم لاکوتا در آن زندگی میکنند، زندگی و کار کردیم. منابع بسیار کمی در آنجا وجود دارد، هیچ فروشگاه یا پمپ بنزینی نیست. گاهی در انبار چوب خوابیدم گاهی در آفتاب سوزان، در بادهای شدید یا در شب های مهیج پر ستاره؛ من داستان های جالبی از مردم لاکوتا آموختم، این سفر نوعی از زیبایی را به من نشان داد که تا قبل از آن هیچگاه ندیده بودم. چیزی که در ابتدا سخت و غریب به نظر میرسید خیلی زود با آن مانوس شدم و کنجکاوی من در مورد آن جامعه مرا در مسیر نور خورشید که صبح ها بر چمنزارها میتابید قرار میداد. بخش مورد علاقه من از این سفر، زمانی بود که گروهی از نوجوانان را به بدلندز بردیم، برخی از آنها تا قبل از این هرگز از منطقه خودشان بیرون نیامده بودند. ده نفر از ما سوار یک ون شدیم و ساعت ها رانندگی کردیم، نیمی از راه ایالت را طی کردیم، و به محض اینکه به سنگ های دندانه دار بدلندز رسیدیم ، همه ساکت شدند، این لحظات خیلی حماسی بود.
تجربه سفر متحول کننده الی استورک، دستیار سردبیر دیجیتال به قبیله سیوکس
سفر خاص و جاده ای در پارک های ملی آمریکا
تابستان گذشته، من به "سفر جاده ای در سراسر ایالات متحده" رفتم، زمانی که دبیرستانی بودم اینجا در لیست جاهایی که دوست دارم سفر کنم بود. هنگامی که برای اولین بار آن را نوشتم، تصوری که داشتم این بود که با بهترین دوستم در جاده ها در حال حرکت از شهری به شهر دیگر هستیم، در حالی که باد در میان موهایمان میوزد و موسیقی زیبایی در حال پخش است. تصور من این نبود که بعد از صعود به 700 فوت بالای تپه ی "های دون" در پارک ملی گریت سند دونس در کلرادو، صورتم پر از شن و گرد و خاک شود. تصور من این نبود که سریعا از شکاف یک دره باریک در بنای یادبود تاریخی گرند استرکیس اسکالانت بگذرم و بعد از باریدن چند قطره باران، زیر پایم جریان آب راه بیفتد. همچنین تصور نمیکردم که نور و سایه ها بتوانند یک آمفی تئاتر بزرگ در دره بریک ایجاد کنند یا باد و آب و زمان بتوانند سنگ ها را به مجسمه هایی ارزشمند در پارک ملی آرچس تبدیل کنند. من میخواستم "گرند کنیون" را ببینم، اما قصد نداشتم به پایین آن بروم و به تنهایی از ریم شمالی تا ریم جنوبی پیاده روی کنم. این ها چیزهایی بود که قبل از آن هرگز انجام نداده بودم و باعث شد به طور همزمان هم احساس بزرگی کنم هم کوچکی. تا آن لحظه، برای من، سفر به معنای مشاهده کردن و گشتن بود. بیشترین چیزی که باعث شد محدودیت های خودم را آزمایش کنم خوردن اولین چیزبرگرم در برلین بود، بله این یک داستان غم انگیز اما واقعی است. ترک خانه همیشه به معنای ترک منطقه راحت نیست و این سفر به من نشان داد که چگونه میتوان قدر هر دو را دانست(ما یک کاکتوس کوچک با خود آوردیم که یک وبلاگ دارد).
تجربه سفر خاص ریچل سزیپولسکی، دستیار اجرایی سردبیر به پارک های ملی آمریکا
سفر شگفت انگیز به امارات متحده عربی
هر سفری که می روم، بدون در نظر گرفتن مقصد یا طول راه، در دیدگاه و چشم انداز من به زندگی اثر میگذارد. به عنوان مثال، در امارات متحده عربی، من مشقت ها و کار سخت افراد را در پشت صحنه دیدم. وقتی از مسجد شیخ زاید در ابوظبی دیدن کردم، من نظافتچیان را دیدم که کف زمین را میسابیدند؛ معماری عجیب و غیر معمولی آنجا را احاطه کرده بود. و در دبی، صدها نفر از کارگران مشغول ساختن ساختمان بلندی در کنار برج خلیفه بودند. کار، بسیار زیاد و سخت بود، مخصوصا در گرمای شدید زیر آفتاب. تلاش برای ساختن آسمان
خراش های امروزی، غیر قابل تصور است. این سفر باعث شد قدر چیزهایی که در زندگی دارم را بدانم.
تجربه سفر شگفت انگیز شری هسیه، مدیر روابط عمومی به امارات
سفر متحول کننده و بازدید از خانه مادربزرگ در نروژ
زمانی که 18 ساله بودم و تازه دبیرستان را تمام کرده بودم، مادربزرگم به عنوان هدیه فارغ التحصیلی مرا به زادگاه خود، استاوانگر در نروژ برد. این اولین باری بود که به خارج از کشور میرفتم و اماده بودم تا یک فرهنگ جدید که در خارج از آمریکا هست را تجربه کنم. نه تنها کشور بسیار زیبایی بود بلکه توانستم افراد فامیل را که همیشه در مورد آن ها شنیده بودم از نزدیک ملاقات کنم و به مکان هایی بروم که هرگز تصورش را نمیکردم. یک روز صبح مادربزرگم قبل از اینکه شهر شلوغ شود مرا از خواب بیدار کرد و در بخش قدیمی استاوانگر که محله دوران کودکی او بود قدم زدیم. من هرگز زیبایی خیابان های قدیمی سنگ فرش شده و عطر چای را فراموش نخواهم کرد، من همیشه به خاطر یادآوری خاطرات مورد علاقه اش در مکانی که هنوز هم آنجا را خانه خود میداند قدردان هستم.
تجربه سفر متحول کننده جان اسکارپیناتو، دستیار سردبیر به نروژ
سفر خاص با نسل های مختلف خانواده به هاوایی
یکبار در کریسمس، با سه نسل از خانواده به هاوایی رفتیم. این اولین تعطیلاتی بود که من برای خانواده بزرگم برنامه ریزی کرده بودم، اکثر آن ها را به ندرت میدیدم چون در خارج از کشور بودند. خوشبختانه هاوایی برای همه افراد، تفریحات مناسب دارد: پسرعموها با دلفین شنا میکردند، برادرم تمام خوراکی ها را میخورد، مادربزرگم فروشگاه های بزرگ را دوست داشت، و برترین قسمت سفرمان پرواز با هلیکوپتر بر فراز آتش فشان های "جزیره بزرگ" بود. در حالی که برنامه ریزی به خودی خود استرس زا بود، من متوجه شدم که ردیف کردن برنامه همه چقدر کار سخت و عجیبیست، حتی برای یک هفته!
تجربه سفر خاص استفان وو، سردبیر ارشد به هاوایی
سفر شگفت انگیز وخودشناسی در جنوب فرانسه
والدین من خیلی بی انصاف بودند : آن ها به من اجازه نمیدادند که در اتاقم تلویزیون داشته باشم، دیرتر از 8 شب به خانه بروم، و یا حتی به عنوان یک نوجوان آدامس بجوم. بنابراین زمانی که آن ها موافقت کردند مرا را به فرانسه بفرستند بسیار شوکه شدم، تنهایی ،در سن 14 سالگی، با کسانی بودم که هرگز قبلا آن ها را ملاقات نکرده بودم.( من پسر یک خانواده را که او هم 14 ساله بود در چت روم فرانسوی زبان در اینترنت پیدا کرده بودم). من سه هفته را با آن مردم مهربان در خانه ی سنگی در لوت، یک بخش جنوب غربی که به خاطر نقاشی های ماقبل تاریخ که در غارهای آن کشیده بود شهرت داشت، گذراندم. آنجا روستای قرون وسطایی زیبایی بود که
خربزه های فوق العاده معطری داشت. آن سفر، اولین باری بود که من در هواپیما تنها بودم ، اولین سفر من به اروپا بود، اولین باری بود که یک موزه هنر مدرن را میدیدم، اولین حلزون، اولین اردک، اولین شامپاین و اولین بوسه ای بود که تجربه میکردم، اولین بار بود که متوجه شدم چه دنیای بزرگ و عجیبی در بیرون از اتاق بدون تلویزیون من وجود دارد. من در تمام طول پرواز به سمت خانه، در حال آدامس جویدن بودم
تجربه سفر شگفت انگیز سی بی اون، ویراستار کپی و تحقیق به فرانسه
سفر متحول کننده با جواب مثبت به همه چیز
وقتی بچه بودم، هر تابستان به مدت دو هفته تعطیلات خانوادگی داشتیم : در ماه جولای یک هفته کمپ ساحلی داشتیم، و در ماه آگوست یک هفته کمپ کوهستانی. اما یک سال بعد از اینکه خواهر و برادر بزرگم تعطیلات خانوادگی را کنار گذاشتند، والدینم از برنامه های معمول صرف نظر کردند و مرا به یک سفر جاده ای از کارولینای جنوبی به کارولینای شمالی و تنسی بردند. ما تقریبا هیچ برنامه ای نداشتیم. آیا میتوانیم در پناهگاه حیوانات گردش کنیم؟ بله! در گاتلینبرگ اسب سواری کنیم؟ بله! یک روز در شهر ارواح در دره مگی بمانیم؟ باشه! در رودخانه فرنچ بِرود قایق سواری کنیم؟ البته! عجیب ترین سفری که رفتم نبود اما سفری بود که بیشترین تغییر را در زندگی من ایجاد کرد و باعث شد طعم سفرهای بدون برنامه را بچشم و بدانم که اینگونه سفرها چقدر میتوانند لذت بخش باشند. بعد از گذشت بیش از 20 سال ما هنوز هم از ان سفر جاده ای صحبت میکنیم که والدین عزیزم از آن با عنوان "تعطیلاتی که ما در آن به همه چیز جواب مثبت دادیم" یاد میکنند.
سفر متحول کننده اسکای سنترفیت، ویرایشگر عکس
سفر خاص و گم شدن در فلورانس
زمانی که در خارج از کشور تحصیل میکردم و سال اول کالج بودم، پول هایم را پس انداز کردم تا یک سفر یک هفته ای به فلورانس داشته باشم. من قبلا هم تنهایی سفر کرده بودم، اما همیشه اطمینان خاطری در مقصد داشتم، جایی برای ماندن، کسی که آنجا منتظر من باشد، یک نقشه. این اولین باری بود که کاملا روی پای خودم بودم. من ترسیده بودم اما فوق العاده بود. در بازارها پرسه میزدم، بستنی فرانسوی خوردم، و هر روز 10 مایل پیاده میرفتم. در آخرین شب، در شهر گم شدم و در کوچه و خیابان ها پرسه میزدم. باران میبارید و هوا سرد بود و زمانی که ناامید شدم تلو تلو خوران به سمت یک رستوران کوچک محلی ایتالیایی که پر از افراد محلی بود رفتم. آخرین یورویی را که داشتم صرف خرید یک وعده غذایی کردم و این یکی از بهترین غذاهایی بود که خوردم-- پاپاردله خوش طعم، نان خشک درون روغن، یک تکه استیک و یک شراب قرمز خیلی ارزان. این سفر به من آموخت که اغلب، در آن سوی ترس و وحشت، بهترین تجربیات قرار دارند و آخرین شب این سفر به من کمک کرد تا به یاد داشته باشم که گاهی اوقات جست و جو کردن در انواع سایت های برتر هم نمیتواند قابل مقایسه با گردش ها و اکتشافات خودبه خودی باشد، گاهی اوقات اجازه دهید در سفر گم شوید و در اطراف پرسه بزنید
تجربه سفر خاص لیلا باتیس، معاون سردبیر به فلورانس
رقم زدن یک سفر شگفت انگیز با رفتن به آندس
در سال 2010، من میخواستم برای یک سفر ماجراجویانه ساده به کاستاریکا بلیط بخرم، اما تمام تاریخ هایی که من میخواستم فروخته شده بودند. سپس یکی از شرکت ها مرا متقاعد کرد که سفر به اکوادور را امتحان کنم. من فکر نمیکردم اکوادور در بالای آندس باشد، بنابراین پیاده روی و دوچرخه سواری بسیار دشوار بود، اما ثابت کردم که من میتوانم! صبر و قدرت ، در این راه به من کمک کردند. من هیچگاه خودم را ورزشکار در نظر نگرفته بودم، اما این وضعیت درک مرا نسبت به خودم تغییر داد. و از آن پس من هر سال با دوچرخه به سفر میروم.تمایل به انجام این کارها باعث شد ماه ها ورزش کنم.
تجربه سفر شگفت انگیز کتی روبرسون، مدیر کپی و تحقیق به آندس
سفر متحول کننده و گشت و گزار در اطراف هند
وقتی 18 ساله بودم، من و سه تا از دوستانم به مدت سه ماه در اطراف هند به گشت و گزار پرداختیم. من هنوز هم نمیتوانم باور کنم که والدینم به من اجازه دادند تا به آنجا بروم(زمانی بود که هنوز تلفن همراه و ایمیل وجود نداشت بنابراین تمام چیزی که آن ها در طول این مدت دریافت کردند تنها یک کارت پستال بود). من 732 دلار در چک مسافرتی خود داشتم، و کوله پشتی خود را با قرص های ضد مالاریا پر کرده بودم و یک کپی از رمان میدلمارچ به همراه داشتم. نیازی به گفتن نیست، این سفر بهترین تجربه زندگی من بود. من با قطار از این سمت کشور به آن سمت کشور سفر میکردم و تمام شب در سواحل گوا میرقصیدم. آثار تاریخی ای دیدم که ذهن جوان مرا به تامل وا میداشت. من شاهد فقر شدید، اشتیاق مذهبی، فرهنگ، غذا و موسیقی هیجان انگیز بودم، من هرگز حتی نمیتوانستم این چیزها را تصور کنم. من با یک خانواده روستایی در هیمالیا اقامت داشتم(تقریبا 18 سال بعد دوباره از آنجا بازدید کردم و دیدم که آلبوم عکسی که به آن ها داده بودم را از عکس های خانوادگی مورد علاقشان پر کرده بودند). من بسیار ناراحت شدم و حس کردم در موقعیت بدی قرار گرفته ام، هنوز هم از به یاد آوردن آن ها به خود میلرزم. وقتی بزرگتر و عاقل تر شدم دوباره به آنجا بازگشتم و در نهایت عشق به هند مرا بعد از 15 سال به آنجا برد.
تجربه سفر متحول کننده فلورا استوبس،ویراستار مقاله به هند
رقم زدن سفر خاص با مراقبت از فیل ها
در اولین سفرم به آسیا، چند هفته را در تایلند و اندونزی گذراندم. چیانگ مای، تایلند، با معابد بی نظیر، غذاهای خوشمزه و بازارهای پرجنب و جوشی که داشت، بهترین قسمت سفر من بود. من زمانی را صرف مراقبت از فیل های نجات یافته در حومه شهر کردم، به آن ها غذا میدادم، آن ها میشستم و با بچه فیل ها بازی میکردم. من چیزهای بسیاری آموختم و تجربیات فوق العاده به دست آوردم.
تجربه سفر خاص پام روسو، معاون رئیس/مدیر کل به تایلند و اندونزی
سفر شگفت انگیز و زندگی در خارج از کشور در دوبرونیک، کرواسی
کمی بیشتر از ده سال پیش، من در خارج از کشور در دوبریک کرواسی درس میخواندم، کشوری که در
جنگ های خود برای استقلال از یوگوسلاوی، ویران شده بود. با چیزهایی که در مورد گذشته کرواسی آموختم و تجربیاتی که مردم در چند سال گذشته داشتند و برای من تعریف کردند، باعث شد تا درک عمیق تری نسبت به شرایط پیدا کنم. من هرگز این مردم مهربان را فراموش نخواهم کرد. من در بالای یک بازار زندگی میکردم، و هر روز صبح از زنی میوه و سبزیجات میخریدم که هر روز هفته، روزی 12 ساعت کار میکرد، مهم نبود بارانی باشد یا آفتاب سوزان در حال تابش. او حتی یک کلمه هم انگلیسی حرف نمیزد، و من تنها چند کلمه کرواسی حرف میزدم، اما او اغلب در کیسه خرید من چند موز را به صورت رایگان قرار میداد چون میدانست که من موز دوست دارم. گاهی اوقات مرد ماهیگیر محلی، من و همکلاسیم را سوار قایقش میکرد. او تلاش میکرد به ما ماهیگیری یاد بدهد، اوازهایی به زبان کرواسی میخواند و با انگلیسی دست و پا شکسته داستان هایی در مورد دوران جوانیش و اینکه با دوستش چقدر دردسر درست میکردند برایمان تعریف میکرد(از جمله زمانی که شش نفر از آنها با یک قایق پنج متری سعی داشتند به ایتالیا فرار کنند اما در نیمه راه دستگیر شده بودند). زمانی که در کرواسی بودم، چیزهای بسیاری آموختم، نکات معناداری که نمیتوان در کتاب ها پیدا کرد. من یاد گرفتم که تنها موضوع مکان نیست، بلکه مردم و روح یک مکان است که برای همیشه در قلب شما باقی می ماند.
تجربه سفر شگفت انگیز انا مک کروو، ویرایشگر عکس دیجیتال به دوبرونیک، کرواسی
سفر خاص به روستاهای ال سالوادور
در آستانه فارغ التحصیلی از کالج که برنامه های مشخصی برای ماه های بعد وجود ندارد، تصمیم گرفتم که برای یک سفر خاص دو هفته ای به سوچیتوتو، السالوادور، برای کمک در یک مرکز اجتماعی کودکان نیازمند، داوطلب شوم. من تا به حال به آمریکای لاتین سفر نکرده بودم، و حتی یک کلمه اسپانیایی حرف نزده بودم، بنابراین این فرصتی بود تا از منطقه امن خود بیرون بیایم. من فهمیدم که یک سفر خاص دو هفته ای بهتر از آن است که هیچ کاری انجام ندهم و منتظر فرصت دیگری باشم. درست قبل از رفتن، با یکی از استادهایم ملاقات کردم که در حال نوشتن یک کتاب در مورد آن کشور بود، من به او پیشنهاد دادم که اقامتم را طولانی تر کنم و در تحقیقاتی که لازم است به او کمک کنم. من تابستان خود را در ال سالوادور و جنوب گواتمالا گذراندم، پوپوسای خوشمزه خوردم، با مردم محلی زندگی کردم و با ان ها اسپانیایی تمرین کردم. من هرگز فکر نمیکردم که اولین پروازم به سالسالوادور، شروع کار روزنامه نگاری من به صورت حرفه ای شود. تقریبا ده سال بعد به اکثر قسمت های امریکای لاتین سفر کردم و فقط نیکاراگوئه و پاناما باقی ماند. امیدوارم امسال این اتفاق بیفتد و از این کشورها بازدید کنم.
تجربه سفر خاص سین فلین، ویرایشگر اجرایی دیجیتال به ال سالوادور
ایجاد سفر شگفت انگیز خانوادگی در تورک و کایکوس
من همیشه تعطیلات ساحلی را دوست داشتم. بهشت محض یعنی نشستن زیر نور خورشید، خواندن کتاب، و نوشیدن نوشیدنی. این تابستان، من و همسرم، پسر یک سالیمان،بابی، را به ساحل بردیم : مخصوصا به کلوب خلیج گریس و پاروت کی، که دو تا از رومانتیک ترین استراحتگاه های کارائیب به حساب می آیند. نیازی به گفتن نیست، این سفر خاص مانند سال گذشته نبود، مجبور بودیم پوشک عوض کنیم و شام ساحلی دو نفره غیر ممکن بود. و گاهی ممکن بود سر اینکه چه کسی باید پوشک را عوض کند جروبحث کنیم. اما دیدن اینکه پسرم اولین باری بود که اقیانوس را از نزدیک تماشا میکرد چیزی بود که من هرگز فراموش نخواهم کرد.
تجربه سفر شگفت انگیز جاکوی گیفورد، سردبیر پروژه های ویژه در تورک و کایکوس
لذت بردن از لحظات سفر متحول کننده به جزایر گالاپاگوس
برای من، تعطیلات، همیشه "مکان هایی که باید ببینی" و "غذاهایی که باید امتحان کنی" بوده است. این تا قبل از زمستان گذشته بود، زمانی که خانواده تصمیم گرفتند تعطیلات را در گالاپاگوس بگذرانند. منطقه ای که از سایر نقاط جهان جداست و دست نخورده باقی مانده است. من با لاکپشت های دریایی و کوسه های سفید شنا کردم، صندلی راحتی ام را شیرهای دریایی شریک شدم و در حالی که باران میبارید از کوه های آتشفشانی بالا رفتم. از فکر کردن به اینکه بعدا چه پیش خواهد آمد دست کشیدم و از لحظاتی که در حال سپری شدن بودند لذت بردم.
تجربه سفر متحول کننده چلسی اسچیف، طراح ارشد به جزایر گالاپاگوس
ماجراجویی در سفر خاص به جنوب ایسلند
من اغلب در مورد سفر خاصم به جنوب ایسلند صحبت میکنم. این اولین باری بود که از منطقه امن خود خارج میشدم تا چیزهای جدید را تجربه کنم، غواصی، پیاده روی های زیاد، رانندگی در کوهستان. این سفر خاص به من یاد داد که چیزهای زیادی برای تجربه کردن وجود دارند و داشتن یک روتین روزانه با اینکه میتواند خوب باشد اما باعث محدودیت هم میشود. من برای یک سفر خاص دیگر برنامه ریزی کردم تا مواردی را که از دست دادم بررسی کنم: میخواهم در غارهای کریستال پیاده روی کنم.
تجربه سفر خاص اریکا اون، سردبیر ارشد بخش مشارکت مخاطبین