غاری در مراغه که محلی مناسب برای برگزاری مسابقات و دوره های غارنوردی است
میراث آریا/ این خبر پیرامون غاری در مراغه که محلی مناسب برای برگزاری مسابقات و دوره های غارنوردی است، برای شما نوشته شد.
غار هامپوئیل که در میان مردم محلی به غار کبوتر معروف است، در 15 کیلومتری جنوب شرقی مراغه و در حوالی روستای گشایش این شهرستان واقع شده و جذابیت هایش آن را به تفرجگاهی برای مسافران، گردشگران و نیز محلی مناسب و بکر برای برگزاری مسابقات و دوره های غارنوردی در سطح ملی و بین المللی تبدیل کرده است.
این اثر طبیعی در دامنه کوهی صخره ای، زیبایی های بسیاری را در دل خاموش و خسته خود نهاده تا عشق دوستداران طبیعت را در قلب عمیق و بزرگ خود احساس کرده و آن را در اعماق وجود خود به یادگار نگاه دارد.
«هامپا کهول»، «هامبا کهول»، «هامپوئیل»، «هنگ کهول»، «هامپو هول»، «همپوهول» از دیگر نام های این غار است که ریشه در زبان سانسکریت دارد.
اهمیت غار هامپوئیل به دلیل وجود چاه های عمیقی است که به صورت تنوره های سنگی و تالارهای بزرگ دیده می شود و آن را اثری مجذوب کننده برای غارشناسان، محققان و کوهنوردانی کرده که همه ساله برای بازدید از آن به این منطقه سفر می کنند.
براساس اظهارات دانشمندان و غارشناسان برجسته داخلی و خارجی این غار ازجمله مهمترین و جالب ترین غارهای خاکستری جهان است که نظیرش در چند ایالت آمریکا وجود دارد و احتمال می رود تحقیقات زمین شناسی و بررسی های علمی در آینده زوایای روشنی از پیشینه، منشأ و اسرار آن روشن سازد. این جاذبه طبیعی را میتوان به جرات کهن ترین غار ایران و دومین غار جهان از نظر قدمت دانست که در زمره ظرفیت های گردشگری و حتی ورزش غارنوردی کشور و خطه آذربایجان دانست.
در ابتدای ورود به غار، کتیبه ای به زبان روسی دیده می شود که تاریخ آن مربوط به سال 1925 میلادی است. در ابتدای ورودی غار میدان بزرگی وجود دارد که سقف آن لانه کبوتران است. پس از تونل کم ارتفاعی که در سمت راست قرار دارد، میدان نسبتاً بزرگ دیگری نیز وجود دارد. در سمت شمالی و شمال شرقی میدان دوم، چهار حفره و فرورفتگی گود بچشم می خورد که نشان دهنده وجود چهار حلقه چاه است که ارتفاع این چاه ها بدین قرار است: چاه یک 15 متر، چاه دو 37 متر، چاه سه 15 متر، چاه چهار 23 متر است که چاه های 1 و 2 در پائین به هم متصل و به همان جا محدودند. ولی چاه های 3 و 4 در عین اتصال به هم در زیر امتداد دارند.
در این میدان صخره های بزرگی دیده می شود که تا خرداد به دلیل ریزش آب های زیرزمینی سطح آنها لغزنده است و عبور از آنها احتیاط زیادی را می طلبد. سپس این میدان بزرگ به اتاق های بزرگ و درنهایت به تونل های باریکی ختم می شود. در سقف اتاق ها زمانی صدها خفاش به حال آویزان دیده می شدند که با هماهنگی خاصی بطور موزون در نوسان بودند ولی حال به علت رفت وآمدهای زیاد داخل غار جایی برای خفاشان نمانده و کم کم جای خودشان را به انسانها دادند و خودشان در دل تاریکی های چاه ها کم شدند.
در این غار تالارهای و معابر جالب وجود دارند که هرکدام با اسمی توسط غارنوردان تبریز و مراغه ای نام گذاری شده که بطور مثال می توان به تالار غمگین، تالار معبد، چاه و تالار خفاش، تالار آینه، حوض کوثر، پیست اسکی، چاه داوود و… اشاره کرد. همه ساله تغییرات زیادی در داخل غار اتفاق می افتد. تغییرات عمده میدان اول و دوم ازنظر زمین شناسی پیدایش خاکستر است که گاهی تا قوزک پا و حتی تا زانو می رسد. داخل چاه های متعدد غار، دو سفره آب وجود دارد که یکی به علت ریزش از بین رفته، ولی در چاه دیگر آب وجود دارد و صدای جریان آن از بالا به گوش می رسد. در اطراف چاه ها و دیواره ها و سقف میدان دوم رسوبات آهکی، مناظر جالب توجه و زیبایی به وجود آورده است.
هوای غار بسیار مرطوب است و در انتهای آن به خصوص در کنار چاه سوم و چهارم هوای کافی وجود ندارد و برای رسیدن به کنار چاه های غار، بدون تجهیزات کافی مانند طناب، نورافکن، وسایل ایمنی، کپسول هوا و راهنما امکانپذیر نیست.
به گفته محققان و غارنوردانی که تا بحال توانسته اند از چاه های مخوفی که به گفته خودشان چاه اولی از بالا به ترتیب با عمق 12 متر و دومی به عمق 60 متر و سومی به عمق 100متر را پشت سر گذاشته و به تالار آیینه راه یابند، تالاری که وقتی به سقفش نور می افتد مثل آیینه نور را منعکس می سازد و وقتی از آن هم پا را فراتر می گذاری به چشمه زلالی می رسی که خروجی آب هنوز بر کسی مشخص نیست و کشفیات غارنوردان در اینجا خاتمه می یابد.
به گفته غارنوردانی که دل را به دریا زده و تا توان داشتند به جلو حرکت کرده و بدون لحظه ای استراحت توانسته اند این مسیر را در عرض 9 ساعت راهپیمایی کنند و همچنین اگر از افراد محلی احوالات این غار را جویا شوید، داستان های تخیلی زیادی را می شنوید از جمله اینکه نقل است، شخصی عصایش در چاه غار می افتد، بعد از هشت ماه که به کربلا سفر می کند عصایش را آنجا می یابد که دوره گردی از آب فرات گرفته بود.