جیپور شهر صورتی، پاریس هند | سفرنامه هند ( قسمت چهارم )
راستش جیپور را از برنامه سفرمان خط زده بودیم، همان موقع که از پرواز جا ماندیم و برنامه مان فشرده تر از قبل شد. ولی دلمان راضی نشد. در بمبئی یک شب ماندیم (هرچند راه داشت در خانه فردوس که برای ما در هند مثل کاخ آرزوها و منزل امن و آرام بود حداقل یک هفته می ماندیم) و شبانه با قطار به جیپور رفتیم تا یک شبانه روز را هم در این شهر بگذرانیم.
جیپور شهر صورتی
جیپور شهر صورتی، مشهور به پاریسِ هند است. بعدا راهنمایمان در هاوا ماحال بهمان می گوید که رنگ صورتی نشان از مهمان نوازی دارد. بافت قدیمی شهر مانند حسن آباد و بازار بزرگ خودمان در تهران است اما در حال فروریختن! و خب در هند به بازسازی، خلق و روش های مهندسی اعتقادی ندارند و از هر آنچه از زمان بریتانیای کبیر مانده بهره می برند و می برند تا زمانیکه دیگر چیزی از آن باقی نماند. راننده ی ریکشا می گوید مردم این مغازه ها را از دولت اجاره می کنند و اینجا کسی نمی تواند صاحب ملکی باشد. صنعت و هنر جیپور در هند و دنیا زبانزد ست. بهترین و زیباترین رنگ های ساخته شده از گیاهان و سبزیجات، صنعت سنگ تراشی و حکاکی، فرش دستباف و پارچه های ابریشمی و شال های پشمی اصیل کار دست که بسیار خوش رنگ و لعاب هستند و در جیپور با مناسب ترین قیمت عرضه می شوند. و صد افسوس که هنرمندان خود اجازه ندارند بدون واسطه هنرشان را به علاقمندان بفروشند و دست قدرتمندی کارشان را به قیمت ارزان می خرد و با چندین برابر سود می فروشند و صادر می کند.
حال و هوای خیابان های جیپور
جیپور همه چیز دارد. در جیپور همه چیز دیده می شود. از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. از زیباترین کاخ ها تا زشت ترین کوخ ها. در خیابان هایش هم همه چیز پیدا می شود. موتورها و توک توک ها و اتوبوس ها و کامیون هایی که از همه جهت به سمت هم می آیند و نمی دانم چطور تنظیم می کنند که زنده بمانند. اینجا پیاده رو ندارد و اضافه کنید به اینها انبوه آدم ها را که این بین در حال گذر از عرض و طول و قطر خیابان ها هستند (و برخی هایشان هم در گوشه و کنار دیوارها مشغول قضای حاجات..!). البته که قدم زدن سگ، خر، گاو، بز و حتی فیل و شتر هم در شهر کاملا طبیعی ست.
رصدخانه جنتر منتر
بعد از ظهر است و بعد از سفری 17 ساعته با قطار به جیپور رسیده ایم. چیزی به غروب نمانده و دیدنی های شهر تا ساعت 5 باز هستند. تصمیم می گیریم چند جای دیدنی را با کوله های مان گز کنیم و دورترها و آنهایی که نیاز به پیاده روی بیشتر دارند بگذاریم برای فردا. جنتر منتر (در زبان سانسکریت Jantar به معنای ابزار و Mantar به معنای محاسبه) از قدیمی ترین و بزرگ ترین رصدخانه ها و مجموعه های محاسبات جغرافیایی در دنیا است. ابزارهای مربوط به قرون وسطی که با کمک خورشید و ماه و فلک به محاسبه دقیق زمان، عرض و طول جغرافیایی، پیش بینی کسوف و خسوف و ستاره شناسی اختصاص داشته و در نوع خود منحصر بفرد بوده. گرمای هوای هند در این ایام سال مهلک است. به خصوص اگر با حمل کوله های 15 کیلویی همراه باشد. اینجا حتی باران هم که می بارد گرم است. بارام می بارد و عرق می ریزی!
هاوا ماحال| Hawa Mahal
بعد از دیدن رصدخانه شگفت انگیز جنتر منتر به دیدن " کاخ هاوا ماحال" ( Hawa Mahal ) می رویم. از کاخ های مهاراجه با معماری اصیل هندی. اتاق های تو در تو با ده ها پنجره کوچک بهم پیوسته که طوری طراحی شده اند تا زنان کاخ بتوانند بدون اینکه از بیرون دیده شوند فستیوال ها و مراسم مختلف را در شهر و خیابان ها دید بزنند. یک کوکاکولای خنک می گیریم (مایِ مخالف نوشابه در این سفر با کوکاکولا زنده ایم!)، روی صندلی های کنار هاوامحل می نشینیم و دنبال هاستل می گردیم. سوار توک توک می شویم تا به تخم مرغ شانسی بعدی مان برویم. اینجا جیپور است. شلوغ ترین و پرسروصداترین شهری که تا به حال در عمرم دیده ام. جیپور همه چیز دارد. از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. از زیباترین کاخ ها تا زشت ترین کوخ ها.