تنگه هرمز: شاهراه حیاتی انرژی جهان و ابعاد چندگانه اهمیت آن
تنگه هرمز، شاهراه حیاتی جهان
تنگه هرمز یکی از مهمترین گذرگاه های دریایی جهان در زمینه تجارت انرژی محسوب می شود و نقش کلیدی را در پویایی اقتصاد جهانی ایفا می کند. این آبراه استراتژیک که تنها راه ارتباطی خلیج فارس با اقیانوس هند است، مسیر اصلی انتقال نفت کشورهای منطقه به بازارهای جهانی بشمار می رود. موقعیت جغرافیایی منحصر بفرد تنگه هرمز، آن را به نقطه ای حساس و حیاتی تبدیل کرده که ثبات آن اثر مستقیمی بر امنیت و رونق اقتصادی جهانی دارد.
اهمیت این تنگه صرفا در جنبه های تجاری خلاصه نمی شود، بلکه به عنوان شاخصی برای سنجش وضعیت اقتصادی جهان و نمادی از ارتباط تنگاتنگ میان امنیت منطقه ای و رفاه جهانی مطرح است. از همین رو، شناخت همه جانبه ابعاد جغرافیایی، عملکردی، ژئوپلیتیکی و زیست محیطی این تنگه، برای سیاست گذاران، تحلیلگران و فعالان اقتصادی جهانی امری حیاتی هست.

موقعیت جغرافیایی و ویژگی های فیزیکی تنگه هرمز
تنگه هرمز آبراهی طبیعی در شرق خلیج فارس است که فلات ایران را از شبه جزیره عربستان جدا می سازد. این گذرگاه استراتژیک از شمال با ایران و از جنوب با عمان هم مرز بوده و دریای عمان و اقیانوس هند را به آبهای محدود خلیج فارس متصل می کند. از نظر جغرافیایی هم تنگه هرمز در مجاورت محله دریای قشم و در نزدیکی شهرهای بندرعباس و بندر پل قرار دارد. ابعاد فیزیکی این تنگه نقش مهمی را در موقعیت استراتژیک آن ایفا می کنند.
طول آن بین 158 تا 167 کیلومتر متغیر است و در باریک ترین نقطه، پهنایی حدود 38 کیلومتر دارد که در نقاطی به 96 کیلومتر نیز می رسد. با این حال، عرض قابل کشتیرانی آن در باریک ترین بخش، با احتساب آبهای ایران و عمان، تنها حدود 10 کیلومتر است؛ به طوری که مسیر عبور کشتی ها در هر جهت فقط حدود سه کیلومتر پهنا دارد. این محدودیت، در کنار نیاز نفتکش ها به آبهای عمیق باعث می شود تا کوچک ترین خطا یا حادثه محلی، تهدیدی جدی برای عبور منابع حیاتی باشد.
عمق این تنگه نیز عامل مهمی در اهمیت راهبردی آن محسوب می شود؛ چرا که عمقی بیشتر از خلیج فارس دارد و در نقاطی به بیش از 100 متر می رسد. به ویژه در نزدیکی جزیره لارک، عمق 36 متر است و هر چه به سمت جنوب و سواحل مسندام نزدیک می شویم، این رقم افزایش می یابد. وجود چنین عمقی امکان عبور امن نفتکش های غول پیکر را فراهم کرده و پیچیدگی ژئوپلیتیکی تنگه را دوچندان می کند.

جدول 1: ابعاد و ویژگی های فیزیکی تنگه هرمز
ویژگی | مقدار | منبع (شناسه) |
طول | 158 تا 167 کیلومتر (104 مایل) | - |
باریک ترین عرض | کیلومتر (21 مایل) | - |
وسیع ترین عرض | 96 کیلومتر (52.5 مایل) | - |
عرض آبهای آزاد کشتیرانی (باریک ترین بخش) | 10 کیلومتر | - |
عرض مسیر کشتیرانی در هر جهت | 3 کیلومتر | - |
حداکثر عمق | 100 متر | - |
عمق در نزدیکی جزیره لارک | 36 متر | - |
عمق در نزدیکی شبه جزیره مسندام | 144 متر | - |
در تنگه هرمز و نواحی اطراف آن، جزایر متعددی قرار داشته که از نظر نظامی و استراتژیک جایگاه ویژه ای دارند. جزایری همچون هرمز، قشم، لارک، هنگام، ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک، شرایطی را فراهم کرده اند که ایران بتواند نظارت و کنترل موثری بر عبور و مرور دریایی در این گذرگاه حیاتی داشته باشد. این جزایر همراه با خط ساحلی گسترده تر ایران در منطقه، موجب تقویت جایگاه راهبردی کشور در تنگه هرمز شده اند. این موقعیت جغرافیایی ممتاز، توان چانه زنی ایران را در مسائل امنیتی منطقه ای افزایش داده و نقش آن را به عنوان بازیگری موثر در تعاملات بین المللی پررنگ تر کرده است.
اهمیت استراتژیک و اقتصادی
تنگه هرمز به دلایل متعددی همچون میزان بالای عبور و مرور انرژی و کالاهای تجاری، موقعیت خاص جغرافیایی و نقش حیاتی آن در تامین امنیت انرژی جهان، از جایگاهی استراتژیک و اقتصادی بی همتا برخوردار است. این آبراه به درستی به عنوان اصلی ترین گلوگاه انتقال نفت در سطح جهان شناخته می شود.
شریان حیاتی نفت و گاز جهان
تنگه هرمز به عنوان مهمترین مسیر دریایی انتقال نفت در جهان شناخته می شود. روزانه حدود 20 تا 25 میلیون بشکه نفت خام و میعانات گازی، معادل 20 تا 21 درصد از کل مصرف مایعات نفتی جهان، از این مسیر حیاتی عبور می کند. این رقم تقریبا یک سوم نفت جابجا شده توسط نفتکش ها در سطح جهانی را شامل می شود. افزون بر نفت، در سال 2022 حدود یک چهارم از کل تجارت گاز طبیعی مایع (LNG) جهان نیز از تنگه هرمز عبور کرده است. این آمارها به روشنی بیانگر وابستگی شدید اقتصاد جهانی به ویژه کشورهای واردکننده انرژی در شرق آسیا و اروپا به پایداری و امنیت این آبراه استراتژیک هستند.

جدول 2: حجم ترانزیت نفت و گاز طبیعی مایع و تاثیر آن
ویژگی | مقدار | منبع (شناسه) |
میانگین جریان نفت (2022) | 21 میلیون بشکه در روز | - |
درصد مصرف جهانی مایعات نفتی (2022) | 21 درصد | - |
درصد نفت دریابرد جهان | حدود یک سوم | - |
درصد تجارت جهانی LNG (2022) | حدود یک چهارم | - |
تعداد نفتکش های عبوری روزانه | 33 فروند | - |
پیامدهای اقتصادی جهانی انسداد
بروز هرگونه اختلال در تنگه هرمز تنها به بحران انرژی محدود نمی شود، بلکه پیامدهایی گسترده برای تجارت جهانی به همراه خواهد داشت. کارشناسان هشدار می دهند که در صورت بسته شدن کامل این گذرگاه حیاتی، بهای هر بشکه نفت خام ممکن است به 120 تا 150 دلار و در برخی سناریوهای بحرانی حتی تا 250 دلار افزایش یابد. حتی انسدادهای جزئی نیز می توانند موجب افزایش 30 تا 50 دلاری قیمت هر بشکه نفت شوند. تجربه نشان داده که ناآرامی در این منطقه، همواره با جهش شدید قیمت انرژی همراه بوده است.
این تهدیدات مانند زنجیره ای دومینویی به سطوح بالاتر گسترش می یابند و بی ثباتی منطقه ای را به بحرانی جهانی بدل می کنند. اثرات اقتصادی ناشی از انسداد یا تداوم تنش ها در این تنگه فراتر از بازار نفت بوده و شامل پیامدهایی از جمله موارد زیر خواهد بود:
- افزایش تورم در کشورهای واردکننده نفت مانند هند، ترکیه و شماری از اقتصادهای نوظهور آسیا و آفریقا
- کاهش نرخ رشد اقتصادی جهانی به دلیل بالا رفتن هزینه های انرژی
- جهش در هزینه های حمل و نقل دریایی و بیمه کشتی ها در خلیج فارس و دریای عمان
- تغییر رویکرد بانک های مرکزی به سوی سیاست های ضدتورمی و محدودسازی حمایت های مالی
- فرار سرمایه از بازارهای نوظهور و حرکت به سوی دارایی های امن مانند طلا، دلار و اوراق خزانه آمریکا

جدول 3: پیامدهای اقتصادی انسداد تنگه هرمز
پیامد | جزئیات | منبع (شناسه) |
افزایش قیمت نفت (انسداد کامل) | 120 تا 150 دلار یا بالاتر (تا 250 دلار) | - |
افزایش قیمت نفت (انسداد جزئی) | 30 تا 50 دلار | - |
تاخیر در بازگشایی | چند روز تا سه ماه | - |
تاثیر بر تجارت بین الملل | فلج شدن تجارت کالاهای متنوع | - |
تاثیر بر اقتصاد جهانی | افزایش تورم، کاهش رشد اقتصادی، فرار سرمایه | - |
وابستگی اقتصاد جهانی به تنگه هرمز همچنان پابرجاست و هرگونه تنش منطقه ای می تواند به سرعت به بحرانی فراگیر در عرصه اقتصادی و امنیت جهانی تبدیل شود. آرامش در این گذرگاه حیاتی دیگر صرفا یک دغدغه محلی برای خاورمیانه نیست، بلکه عاملی تعیین کننده در ثبات و رفاه اقتصاد جهانی به شمار می رود. این شرایط، پارادوکسی عمیق را رقم می زند: ثبات در تنگه هرمز نه ناشی از توافقات پایدار، بلکه حاصل نوعی بازدارندگی شکننده و مدیریت مستمر بحران است. از همین رو، آرامش در این منطقه نه یک وضعیت طبیعی، بلکه دستاوردی موقت است که نیازمند دیپلماسی فعال و هوشیاری مداوم از سوی بازیگران منطقه ای و بین المللی هست.
کارکرد و رژیم حقوقی بین المللی
تنگه هرمز تنها گذرگاه راهبردی منطقه خلیج فارس به آبهای آزاد است و نقشی فراتر از انتقال انرژی را ایفا می کند. این تنگه گذرگاهی چند منظوره برای صادرات نفت و گاز، محصولات پتروشیمی، تجهیزات صنعتی، کالاهای تولیدی و الکترونیکی است. نبود مسیر جایگزین باعث شده تا هرگونه اختلال در آن نه فقط منجر به بحران انرژی، بلکه موجب وقفه جدی در چرخه تجارت جهانی شود.

مسیرهای کشتیرانی و طرح تفکیک تردد
تردد کشتی ها در تنگه هرمز طبق الگوی مشخصی انجام می گیرد. این الگو شامل دو کریدور جداگانه برای ورود و خروج است که هر کدام حدود 10.5 کیلومتر عرض دارند. مسیر شمالی، به دلیل عمق کمتر، عمدتا برای ورود کشتی ها به خلیج فارس در نظر گرفته شده، در حالی که مسیر جنوبی، با عمق بیشتر، مسیر خروج محسوب می شود. نفتکش های بزرگ معمولا بدون بار از مسیر شمالی وارد شده و پس از بارگیری با عمق آبخور بیشتر، از مسیر جنوبی خارج می گردند. این طرح موسوم به «تفکیک تردد دریایی (TSS)» با هدف کاهش برخوردها و مدیریت ترافیک سنگین دریایی ایجاد شده است.

نظام حقوقی بین المللی (کنوانسیون حقوق دریاها)
تنگه هرمز مشمول مقررات کنوانسیون 1982 ملل متحد در مورد حقوق دریاها (UNCLOS) است؛ معاهده ای که به قانون اساسی دریاها شهرت یافته و اصول عرفی بین المللی مرتبط با حقوق دریانوردی را تدوین کرده است. براساس این کنوانسیون، تنگه هایی مانند هرمز که محل عبور کشتیرانی بین المللی هستند، تحت رژیم «عبور ترانزیتی» قرار دارند. این مفهوم به کشتی های نظامی و تجاری همه کشورها اجازه می دهد به صورت پیوسته و بدون مزاحمت از این مسیر عبور کنند. دولت های ساحلی مانند ایران و عمان، بر پایه این مقررات، حق جلوگیری یا ایجاد مانع در عبور بی ضرر کشتی ها را ندارند.
آبهای تنگه به سه بخش تقسیم می شود: آبهای سرزمینی ایران و عمان (هر کدام تا 10.5 مایل دریایی از ساحل) و آبهای آزاد میانی. تمام کشتی های عبوری ناگزیر باید از یکی از دو آبراه سرزمینی عبور کنند. با این حال، میان ایران و عمان هیچ توافقنامه دوجانبه ای درباره مدیریت مشترک یا تعریف دقیق رژیم حقوقی این تنگه منعقد نشده است.

تسلط ایران و تفسیر حق حاکمیت
با وجود چارچوب های حقوق بین الملل، ایران به سبب برخورداری از خط ساحلی گسترده تر و مالکیت بر مجموعه ای از جزایر استراتژیک در تنگه هرمز، از نفوذ عملی قابل توجهی در کنترل رفت و آمدهای دریایی این منطقه برخوردار است. این موقعیت جغرافیایی به ایران مزیتی راهبردی بخشیده و قدرت مانور بیشتری را در تحولات منطقه ای در مقایسه با عمان که کشوری کوچکتر با ظرفیت نظامی محدود و خط ساحلی کمتر در این تنگه است، فراهم کرد.
بر پایه کنوانسیون های بین المللی، در شرایط صلح ایران مجاز به ایجاد محدودیت یا انسداد مسیرهای عبور و مرور کشتی ها در بخش های خارج از قلمرو سرزمینی خود نیست. با این حال، در وضعیت جنگی یا هنگام تهدید جدی علیه امنیت ملی، ایران می تواند با استناد به اصول حقوق بین الملل، به حق مشروع دفاع از خود متوسل شود. چنین برداشتی از حق حاکمیت، با قاعده «عبور ترانزیتی» در زمان صلح در تعارض نیست، اما در زمان بحران می تواند به واکنش های تند حقوقی و حتی رویارویی های نظامی بین المللی بینجامد.
ایالات متحده در دهه های گذشته مکررا اعلام کرده که بستن تنگه هرمز را «خط قرمز» تلقی می کند؛ موضوعی که به خوبی نشانگر پیچیدگی های فزاینده حقوقی و ژئوپلیتیکی پیرامون این آبراه حساس است.

چالش ها و تهدیدات ژئوپلیتیکی و امنیتی
تنگه هرمز همواره کانونی برای بروز تنش های ژئوپلیتیکی و تهدیدات امنیتی بوده است. ترکیب عوامل جغرافیایی، حجم بالای ترافیک دریایی و تنش های همیشگی میان کشورهای ساحلی، محیطی دریایی با ویژگی های منحصر بفرد و چالش آفرین را شکل داده است؛ محیطی که مدیریت آن نیازمند همکاری منطقه ای و درک عمیق از معادلات بین المللی هست.

تنش های ژئوپلیتیکی و نقش ایران
تنگه هرمز همواره بستری برای بروز تنش های ژئوپلیتیکی، به ویژه میان ایران و قدرت های غربی، به خصوص ایالات متحده، بوده است. ایران به عنوان کشور مسلط بر بخش شمالی این گذرگاه راهبردی، با بهره گیری از توانمندی های دریایی خود، در مواردی مسیرهای کشتیرانی را تحت تاثیر قرار داده و اقدام به توقیف کشتی های خارجی کرده است. نمونه هایی از این اقدامات شامل توقیف نفتکش بریتانیایی «استینا ایمپرو» در سال 2019 و نفتکش کره ای «هانکوک چیمی» در سال 2021 بوده که به تشدید تنش های منطقه ای انجامیده اند.

درگیری ها و رویدادهای تاریخی مهم
تنگه هرمز شاهد حوادث متعددی در طول تاریخ بوده که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- جنگ نفتکش ها (1981–1988): این درگیری ها در جریان جنگ ایران و عراق به وقوع پیوست و طی آن دو طرف و نیروهای فرامنطقه ای همچون آمریکا، کشتی های تجاری و نظامی یکدیگر را هدف قرار دادند. در این مدت، بین 411 تا 543 فروند کشتی مورد حمله قرار گرفت که حدود 61٪ آنها نفتکش بودند. عراق تلاش داشت صادرات نفت ایران را مختل کند. این جنگ نشان داد که خلیج فارس تا چه اندازه می تواند ناپایدار و آسیب پذیر باشد؛ به گونه ای که ناوگان های دریایی متعددی از کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در منطقه حضور یافتند.
- سقوط پرواز 655 ایران ایر (1988): در تاریخ 12 تیر 1367، یک فروند هواپیمای مسافربری ایران ایر با شلیک موشک از ناو آمریکایی «یواس اس وینسنس» بر فراز خلیج فارس سرنگون شد.
- حادثه نفتکش «بریجتون» (1987): این سوپرتانکر آمریکایی در نزدیکی جزیره فارسی به مین دریایی برخورد کرده و خساراتی را متحمل شد.
- برخورد ناوهای آمریکایی (2009): در این سال، دو ناو جنگی آمریکا در تنگه هرمز با یکدیگر برخورد کرده و در نتیجه 15 ملوان آسیب دیدند.
- حوادث اخیر (2019–2024): این دوره شامل رخدادهایی مانند آتش سوزی سه نفتکش در نزدیکی فجیره در دریای عمان (2024) و توقیف کشتی ها به اتهام تخلفات زیست محیطی یا دزدی دریایی بوده است.

جدول 4: رویدادها و درگیری های مهم تاریخی در تنگه هرمز
رویداد | تاریخ | جزئیات | منبع (شناسه) |
جنگ نفتکش ها | 1981-1988 | حمله به 411 تا 543 کشتی، 55 نفتکش غرق یا از رده خارج شدند. | - |
سرنگونی پرواز 655 ایران ایر | 1988/07/03 | شلیک موشک از ناو آمریکایی یواس اس وینسنس | - |
حادثه بریجتون | 1987/07/24 | برخورد سوپرتانکر آمریکایی با مین دریایی | - |
برخورد دو کشتی آمریکایی | 2009 | برخورد دو کشتی جنگی، 15 ملوان آسیب دیدند. | - |
توقیف نفتکش استینا ایمپرو | 2019/07/19 | توقیف توسط ایران | - |
توقیف نفتکش هانکوک چیمی | 2021/01/04 | توقیف توسط ایران به دلیل نقض پروتکل های زیست محیطی | - |
حادثه نفتکش آدالین | 2024/06/16 | آتش سوزی سه نفتکش در نزدیکی فجیره | - |
این رویدادها نشان می دهند که اختلال در تنگه هرمز، صرفا یک احتمال نظری نیست، بلکه واقعیتی تکرارشونده است که قابلیت تبدیل سریع به بحران های منطقه ای و حتی جهانی را دارد. یکی از پیامدهای محسوس این تنش ها، افزایش هزینه های بیمه حمل و نقل دریایی در این آبراه کلیدی است. گرچه حضور یگان های ضد دزدی دریایی از کشورهایی نظیر کره جنوبی به طور رسمی با هدف مقابله با تهدیدات امنیتی دریایی انجام می شود، اما در بستر پیچیده تنش های ژئوپلیتیکی خلیج فارس، این اقدام می تواند به عنوان عاملی برای افزایش حساسیت ها و نگرانی های منطقه ای تلقی شود.
در همین راستا، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران تاکید کرده که تامین امنیت تنگه هرمز باید بر عهده کشورهای منطقه باشد و حضور نیروهای فرامنطقه ای، فاقد وجاهت و مشروعیت تلقی می شود.
نگرانی های زیست محیطی
خلیج فارس به دلیل برخورداری از منابع غنی نفت و گاز و نیز حجم بالای تردد شناورها، به شدت در معرض آلودگی های زیست محیطی، به ویژه نشت نفت قرار دارد. این پهنه آبی دارای اکوسیستم های منحصر بفردی شامل مرجان ها، انواع ماهیان و دیگر موجودات دریایی است که در حفظ تعادل زیست محیطی نقش بسزایی را ایفا می کنند. ورود آلاینده ها از منابع گوناگونی همچون نشت نفت ناشی از فعالیت های پالایشگاهی، صنعتی و حمل و نقل دریایی، شکستگی خطوط لوله زیر دریا و همچنین ورود فاضلاب های شهری و مواد شیمیایی، تهدیدی جدی برای این تنوع زیستی محسوب می شود.
عواملی مانند سوانح دریایی، نقص فنی و بی احتیاطی در عملیات بارگیری یا تخلیه نفت نیز در افزایش موارد نشت نقش دارند. برای نمونه، نشت نفت از خط لوله 26 اینچی میدان نفتی ابوذر در نزدیکی جزیره خارک، منجر به آلودگی قابل توجه آبهای ساحلی شده است. سالانه ده ها هزار شناور از تنگه هرمز عبور می کنند (بنابر برخی گزارش ها تا 40 یا 50 هزار شناور) که در کنار انتقال گسترده نفت و فرآورده های نفتی، احتمال بروز فجایع زیست محیطی را به شدت افزایش می دهد.
به گفته مدیر کل ایمنی و حفاظت دریایی سازمان بنادر و دریانوردی، در سال 1399 تعداد 65 مورد آلودگی دریایی در بنادر جنوبی کشور شناسایی و مدیریت شده که عمدتا ناشی از آلاینده های نفتی بوده اند. چنین آلودگی هایی نه تنها زیستگاه های طبیعی را تخریب می کنند، بلکه آثار بلندمدت اقتصادی و اجتماعی بر جوامع ساحلی و صنایع وابسته به دریا به جا می گذارند. از این رو، نوسازی و جایگزینی خطوط لوله نفتی زیر دریا از راهکارهای کلیدی برای کاهش این تهدیدات محسوب می شود.

زیرساخت های نفتی و مسیرهای جایگزین
با وجود نقش بی بدیل تنگه هرمز در جابجایی نفت جهانی، کشورهای منطقه به ویژه صادرکنندگان بزرگ انرژی همواره در تلاش بوده اند تا با توسعه مسیرهای جایگزین، میزان وابستگی خود به این آبراه استراتژیک را کاهش دهند. با این حال، ظرفیت فعلی این مسیرها برای جایگزینی کامل تنگه هرمز ناکافی به نظر می رسد.

خطوط لوله جایگزین منطقه ای
- خط لوله شرق به غرب عربستان سعودی (پترولاین): این خط لوله نفت خام را از میادین شرقی عربستان، نظیر میدان غوار به بندر ینبع در ساحل دریای سرخ منتقل می کند. با طولی حدود 1200 کیلومتر، این مسیر امکان ذخیره سازی 12 میلیون بشکه نفت خام را در بندر ینبع فراهم کرده و قابلیت افزایش تا 6.6 میلیون بشکه دیگر را نیز داراست. در حال حاضر تنها نیمی از ظرفیت این خط مورد استفاده قرار می گیرد. با وجود مزیت های آن به عنوان مسیر صادراتی به اروپا و آمریکا، این خط در سناریوی انسداد تنگه هرمز، توان جبران کامل صادرات نفت عربستان را ندارد.
- خط لوله حبشان–فجیره (امارات متحده عربی): این خط لوله 360 کیلومتری، نفت خام را از حبشان به بندر فجیره در ساحل دریای عمان منتقل می کند و به این ترتیب، بخش عمده ای از صادرات نفت امارات را بدون عبور از تنگه هرمز ممکن می سازد. ظرفیت اولیه آن 1.5 میلیون بشکه در روز است که قابلیت افزایش تا 1.8 میلیون بشکه را نیز دارد. با این حال، با توجه به تولید روزانه حدود 2.5 میلیون بشکه در امارات، این خط به تنهایی نمی تواند جایگزین کامل تنگه هرمز شود.

جدول 5: ظرفیت خطوط لوله جایگزین تنگه هرمز
کشور | نام خط لوله | مقصد | طول | ظرفیت فعلی / اولیه (میلیون بشکه در روز) | قابلیت افزایش (میلیون بشکه در روز) | منبع (شناسه) |
عربستان سعودی | شرق به غرب (پترولاین) | ینبع (دریای سرخ) | 1200 کیلومتر | نیمی از ظرفیت (ظرفیت کلی نامشخص) | نامشخص | - |
امارات متحده عربی | حبشان-فجیره | فجیره (دریای عمان) | 360 کیلومتر | 1.5 | 1.8 | - |
ایران | گوره-جاسک | جاسک (دریای عمان) | 1100 کیلومتر | 0.2 (در فاز اولیه) | 1 | - |
خط لوله گوره-جاسک ایران
ایران در راستای کاهش وابستگی به تنگه هرمز و ایجاد مسیرهای جایگزین برای صادرات نفت، پروژه راهبردی خط لوله گوره–جاسک را به اجرا درآورده است. این خط، نفت خام را از گوره در استان بوشهر به پایانه صادراتی جاسک در سواحل مکران واقع در دریای عمان منتقل می کند. راه اندازی این پروژه به ایران امکان می دهد تا حتی در صورت مسدود شدن تنگه، بدون از دست دادن کامل درآمدهای نفتی، بر روند صادرات تاثیر بگذارد و در عین حال اختلالاتی را در زنجیره حمل و نقل جهانی نفت ایجاد کند.
با این حال، سهم عمده ای از صادرات نفت ایران—در حدود 90 تا 95 درصد—همچنان از طریق جزیره خارک و دیگر پایانه هایی نظیر سیری، لاوان و سروش صورت می گیرد؛ پایانه هایی که همگی در خلیج فارس و پیش از تنگه هرمز واقع شده اند. پایانه جاسک در فاز ابتدایی دارای ظرفیت ذخیره سازی 5 میلیون بشکه نفت بوده و پیش بینی می شود این میزان تا 10 میلیون بشکه افزایش یابد. طبق ارزیابی اداره اطلاعات انرژی آمریکا، ایران توان بالقوه دارد روزانه تا 3.5 میلیون بشکه نفت را با دور زدن تنگه هرمز صادر کند. هدف این پروژه، علاوه بر جنبه های اقتصادی، بعدی سیاسی و ژئوپلیتیکی نیز دارد و نشانگر تلاش ایران برای حفظ اهرم فشار و عبور از محدودیت های ناشی از تحریم هاست.
اگرچه طرح هایی همچون گوره–جاسک و سایر خطوط لوله جایگزین تا حدی می توانند آسیب پذیری برخی کشورها را کاهش دهند، اما هیچ یک به تنهایی یا حتی در مجموع، قادر به جایگزینی کامل ظرفیت و موقعیت استراتژیک تنگه هرمز نیستند. این واقعیت، جایگاه بی همتای این تنگه را به عنوان گلوگاه حیاتی در امنیت انرژی جهانی، بار دیگر برجسته می سازد.

نتیجه گیری
تنگه هرمز فراتر از یک گذرگاه جغرافیایی، به عنوان شریان حیاتی اقتصاد جهانی و نقطه تمرکز رقابت های ژئوپلیتیکی در خاورمیانه شناخته می شود. موقعیت منحصر بفرد آن، با عرضی محدود و مسیرهایی با عمق بالا، این آبراه را به گلوگاهی اجتناب ناپذیر برای حمل حجم عظیمی از نفت و گاز طبیعی مایع تبدیل کرده است. علاوه بر آن، تسلط ایران بر بخش قابل توجهی از تنگه و مالکیت بر جزایر استراتژیک پیرامون آن، به تهران اهرم قدرتی مهم را در معادلات منطقه ای بخشید.
از منظر اقتصادی، تنگه هرمز نقشی تعیین کننده را در ثبات بازارهای جهانی انرژی ایفا می کند. حتی اختلالات جزئی در جریان حمل و نقل دریایی این منطقه، می تواند باعث جهش شدید قیمت نفت، نوسانات بازارهای جهانی، افزایش هزینه های بیمه و حمل و نقل و در نهایت، شکل گیری رکود اقتصادی در سطح بین المللی شود. این سطح از وابستگی، تنگه هرمز را به نوعی فشارسنج برای سنجش سلامت اقتصاد جهانی تبدیل کرده است، به گونه ای که بی ثباتی در آن به سرعت به چالشی جهانی تبدیل می شود.
از منظر حقوق بین الملل، تنگه هرمز مشمول کنوانسیون 1982 ملل متحد درباره حقوق دریاها (UNCLOS) است که «حق عبور ترانزیتی» را در زمان صلح برای کلیه کشتی ها تضمین می کند. با این حال، تفسیرهای متفاوت از اصل حاکمیت در شرایط بحرانی به ویژه از سوی ایران، زمینه ساز اختلافات حقوقی و پتانسیل تنش های نظامی در منطقه شده است. تاریخچه این آبراه، مملو از درگیری ها و حوادث دریایی، گویای شکنندگی امنیتی آن هست.
در کنار این چالش ها، مسائل زیست محیطی نیز نگرانی برانگیزند. تردد سالانه ده ها هزار کشتی، همراه با احتمال نشت نفت، تهدید جدی برای اکوسیستم شکننده خلیج فارس به شمار می رود؛ اکوسیستمی که تنوع زیستی ارزشمند آن در معرض آسیب های جبران ناپذیر قرار دارد. تلاش کشورهای منطقه برای احداث مسیرهای جایگزین هر چند می تواند میزان آسیب پذیری را کاهش دهد، اما از نظر ظرفیت و دسترسی ژئوپلیتیکی، هیچ یک توان جایگزینی کامل تنگه هرمز را ندارند. به همین دلیل، ثبات در این آبراه حیاتی نه یک وضعیت طبیعی، بلکه حاصل بازدارندگی شکننده و مدیریت مستمر بحران است.
در نهایت، تامین امنیت و استمرار عملکرد این تنگه نیازمند دیپلماسی فعال، همکاری های منطقه ای و درک دقیق از پیچیدگی های امنیتی و اقتصادی آن است. آینده نظم اقتصادی و امنیت انرژی جهانی به گونه ای انکارناپذیر به پایداری عملکرد این گذرگاه راهبردی وابسته هست.