مرداویج در آرزوی از بین بردن خلافت عباسی جشن سده را برگزار کرد
ایرنا/ براساس آخرین خبرهای منتشر گشته، مرداویج در آرزوی از بین بردن خلافت عباسی جشن سده را برگزار کرد.
آنطور که مورخان گفته اند، باشکوه ترین جشن سده در تاریخ ایران به فرمان مرداویج، سردار دیلمی در کرانه های زاینده رودِ اصفهان و در سال 313 خورشیدی برگزار شده است.
مرداویج یا مردآویز از سرداران سپاه دیلم بود که لشکرکشی خلیفه عباسی را در هم کوبید و پس از آن به سوی اصفهان آمد و با گسترش دامنه تصرفاتش، این شهر را به پایتختی برگزید.
به روایت تاریخ نگاران، این سردار ایرانی به فرهنگ و آیین های ایرانی توجه زیادی داشت و در پی آن بود که با شکست خلیفه عباسی فرهنگ و استقلال ایران را زنده کند.
مهدی کیوان اظهار داشت: اهمیت جشن های آیینی مانند جشن «نوروز»، «مهرگان» و «سده» برای تدوام بخشی و نگهداری پایه های هویت ملی ما ایرانیان بسیار اساسی است، زیرا برگزاری این جشن ها بوده که نشانگر نگاه انسانی و زیبای نیاکان ما نسبت به طبیعت بوده است.
وی افزود: جشن های ملی ایرانیان باستان عموما برای نیروبخشی به عناصر موثر در زندگی کشاورزی مانند گرما بخشی به زمین سرد و زمستان زده بوده است.
کیوان تصریح کرد: در برگزاری این جشن ها به ویژه جشن سده نقش افزایش گرما و نور اصل بوده است. در مراسم جشن سده کوه و دشت را با آتش هیزم افروخته و از سرما و یخ زدگی زمین کشاورزی که روزی بخش آنها بوده می کاسته اند، ضمن آنکه با نوری که آتش های افروخته برپا میکرد به خورشید نیرو می بخشید تا از سرمای زمستان بکاهد.
وی یادآور شد: اعتبار این جشن ها تا آن اندازه مهم بود که اکثر مورخین قرون اولیه پس از ظهور اسلام در ایران چون ابن مسکویه در «تجارب الامم» و مسعودی در «مروج الذهب» و ابن خلدون در «تاریخ» به آن پرداخته اند.
این تاریخ شناس تاکید کرد: سبب پرداختن این مورخین به جشن سده برای جلوگیری از به فراوشی سپرده شدن این آیین ها بوده است. آنان در مقابل کسانی که بزرگداشت جشن سده را به کفار و گبران نسبت می دادند، به معرفی دقیق این آیین پرداخته اند.
وی با بیان اینکه جشن سده در دهمین روز از بهمن به هنگام شب برگزار میشد، افزود: در توجیه این جشن ها افسانه های گوناگونی پدید آمده و یکی از این موارد روزی است که هوشنگ سنگی را به سوی ماربزرگی پرتاب کرد و بر اثر برخورد سنگ بر سنگ دیگر آتش برای نخستین بار پدیدار شد.
وی در ادامه گفت: یکی دیگر از این افسانه ها این است که چون فرزندان کیومرث به صد رسید جشنی برپا کرد که آن را سده نامید و یا اینکه چون فرزندان مشی و مشیانه که اجداد اولیه نوع آدمی در فرهنگ ایران هستند به عدد صد رسید جشن سده را برگزار کردند.
کیوان افزود: روایت دیگر این است که چون با گذشت یکصد روز از زمستان بزرگ و گذشت چله بزرگ، سرما به پایان خود نزدیک می شود جشن سده را برپا می کردند اما افسانه دیگری هم هست که بنا بر آن چون رهیدگان از ماجرای کشتار جوانان برای خوراک مارهای بر دوش ضحاک به صد نفر رسید، آنان با روشن کردن مشعل ها به سپاه فریدون پیوستند و کار ضحاک را به آخر رساندند و به این جهت جشن سده را برپا کردند.
این تاریخ شناس گفت: مورخین درباره آداب اجرای این جشن اطلاعات بسیاری را روایت کرده اند چنان که گفته اند در این جشن شبانه همگان به صحرا می رفتند و کوهه هایی از هیزم فراهم می کردند و آنها را می افروختند و با نواختن چنگ و چغانه و دمیدن بوق های چوبی به پایکوبی می پرداختند.
کیوان افزود: در آن شب سفره های الوان برای مردم می گسترانیدند و این جشن عمدتا از جانب دولتمردان ارشد برگزار میشد تا آنان با توده مردم دیدار کنند و هم سفره شوند و نوعی «بارعام» به حساب می آمد.
وی اظهار داشت: از نگاه من جشن سده نه ریشه اساطیری دارد و نه زمان تاریخی و تقویمی آن معین است. ریشه این جشن را باید در شیوه تولید کشاورزی نیاکان کشاورز پیشه ما جستجو کرد.
کیوان افزود: اگر گفته ابوریحان بیرونی را بپذیریم، این جشن از دوره اردشیر بابکان مرسوم شد و سپس با آیین زرتشتی درآمیخته و آنگاه به صورت جشن ملی درآمد.
وی یادآور شد: مورخین از جمله بیهقی و ابن مسکویه به شرح جشن سده که توسط سلطان مسعود غزنوی و مرداویج زیاری برگزار شده، پرداخته اند.
کیوان با اشاره به روایتی از بیهقی درباره شکوه برگزاری جشن سده در دوران امیر مسعود غزنوی گفت: ولی با شکوه ترین جشن سده توسط مرداویج در اصفهان در بهمن سال 313 خورشیدی برگزار شد.
این اصفهان پژوه به مطلبی از کتاب «مروج الذهب» مسعودی اشاره کرد که در آن آمده است: «دبیران رند به او گفته بودند که پرتو ستارگان به ولایت اصفهان می افتد و در آنجا دیانتی پدید می آید و تخت پادشاهی در آنجا برپا می شود که گنج های دنیا برای او فراهم می شود و پادشاهی که این ملک دارد دو پایش زرد است و مدت پادشاهی اش چندان است و پس از او چهل کس از فرزندان وی به پادشاهی می رسند.»
کیوان با استناد به بندی دیگر از کتاب «مروج الذهب» مسعودی استناد کرد که در آن عنوان شده است: «اینچنین بود که مرداویج که خود را آن زردپای رندان ساز پنداشته بود دستور داد برایش تختی از طلا بساختند سپس درباره تاج شاهان ساسانی پرسید و او تاج انوشیروان را برگزید. آنگاه قصد نابودی خلافت عباسی کرد و کسانی را برای مرمت ایوان کسری فرستاد، زیرا بر آن بود تا در آنجا سکونت کند و خود را شاهنشاه ایران بنامد.»
کیوان تصریح کرد: در پی تحقق این آرزوها بود که فرمان داد تا در اصفهان جشن سده را برپا کردند و ابن مسکویه از قول ابن عمید وزیر مرداویج روایت می کند که در دهم بهمن سال 313 خورشیدی به دستور مردوایج بر آن شدند تا جشن سده را به زیبایی هرچه تمام تر برگزار کنند.
وی افزود: اینچنین بود که هیزم های بسیار بر اطراف زاینده رود و کوه های مشرف به اصفهان برهم انباشتند و ستون های بزرگی از شمع روشن کردند و آنگاه آتش افروزان، آتش در هیزم ها انداختند. سفره های بزرگ گستراندند و بر آن 200 گاو، سه هزار گوسفند و بیش از 10 هزار مرغ بریان با انواع خورش ها و بسیاری حلوا گذاشتند.
کیوان با اشاره به مطالبی که ابن مسکویه از قول ابن عمید وزیر مرداویج روایت کرده، ادامه داد: با این وجود مرداویج تدارکات جشن سده را در خور بزرگی ایران ندانست و بر این باور بود که در برگزاری آن کوتاهی شده است.
این تاریخ شناس با اشاره به مطالبی از کتاب «تجارب الامم» از ابن مسکویه و «الکامل» از ابن اثیر گفت: سه روز به همین منوال در صحراهایی اطراف اصفهان گذشت و در روز سوم مرداویج عازم کاخش در اصفهان شد و غلامان ترکِ مرداویج که از او تحقیرها شنیده بودند درصدد قتلش برآمدند اما علت قتل مرداویج را در آرزوهای او باید جست.
وی تصریح کرد: سبب قتل مرداویج نه غلامان ترک که خلیفه عباسی بود. پیشروی مرداویج به سوی خوزستان و فراتر از آن دستور مرداویج مبنی بر مرمت ایوان کسری به نیت براندازی خلافت عباسی، بغداد را واداشت تا توسط غلامان ترک مرداویج از شر این سردار دیلمی وطن دوست و ضد خلافت آسوده شوند.
این تاریخ پژوه تاکید کرد: خلیفه عباسی در قتل مرداویج به آرزوی خود رسید و در واقع غلامانی که مرداویج را کشتند، اجیر شده خلیفه بودند.