تولید گیوه در محلات مسیر فراموشی را در پیش گرفته است
ایسنا/ براساس آخرین خبرهای بدست آمده، تولید گیوه در محلات مسیر فراموشی را در پیش گرفته است.
تولید صنایع دستی یکی از کسب و کارهای کوچک و زودبازده است و در صورتی که با ایده های جدید همراه شود، می تواند علاوه بر کسب درآمد مناسب، مشتریان بسیاری را به خود جلب کند. هر گاه این هنر با تاریخ آمیخته شده و از نسل های گذشته آمده باشد، ارزش بیشتری پیدا کرده و با شاخصه های هویتی مردم آن منطقه پیوند میخورد، آنگاه باید توجه دوچندان به آن داشت و در جهت حفظ و احیای آن تلاش کرد.
محلات را با گل، سنگ و نقاط تفریحی و گردشگری این منطقه می شناسند و این ظرفیت ها همواره مسافران و توریستهای بسیاری را به این شهر جذب می کند. اغلب مسافران، فعالان اقتصادی و مشتریان سنگ و گل، با حلوا و ارده به عنوان رهاورد این سفر راهی دیار خود می شوند اما در گذشته های دور، دامنه سوغات محلات اینقدر محدود نبود.
با جستجو در اینترنت یا رجوع به کتابهایی که درباره محلات سخن گفته اند، از تولید گیوه به عنوان یک شغل رایج در محلات یاد شده که بسیاری از گردشگران آن را به عنوان یادگاری سفر به محلات تهیه می کردند یا به عنوان سوغاتی شایسته با خود می بردند. اگرچه تولید گیوه در محلات آنچنان گسترده نبود، اما اقتصاد خانواده های بسیاری به آن وابسته بوده و گیوه، پاپوش رایج بخش قابل توجهی از مردم از جمله روستاییان، عشایر و کشاورزان و حتی جامعه شهری در گذشته های دور بوده است.
ایران رنگین کمانی از اقوام بوده و هر قوم، منطقه و طایفه، از پوشش منحصر بفردی برخوردار است اما وجه مشترک بسیاری از این پوشش های سنتی گیوه است که نشان دهنده قدمت این پاپوش در فرهنگ ایران زمین است.
چند دهه است که گیوه جای خود را به پاپوش های جدید داده و این روند با توجه به تغییر ذائقه مردم و تنوع تولید پاپوش های جدید اجتناب ناپذیر به نظر می آید و به همین دلیل، بازار گیوه دوزها نیز کساد شد و آنها کم کم این هنر را رها کرده و شغل جدیدی را در پیش گرفتند.
اکنون حال و روز تولید گیوه در محلات تعریف چندانی ندارد. پیش از این در بازار محلات چند مغازه گیوه دوزی مشاهده میشد اما اکنون از آنها نیز خبری نیست. در مسیر اصلی بازار که نمیتوان گیوه دوزی را پیدا کرد اما امیدوار بودم تا در بازار قدیمی که کسبه آن سالخورده تر هستند، به هدف خود برسم ولی جستجویم بی فایده بود.
در کوچه های بازار و اطراف میدان اصلی که هنوز بافت قدیمی خود را حفظ کرده و مغازه های کوچک و قدیمی مانند چاقو تیزکنی، سماور و چراغ سازی وجود دارد نیز خبری از گیوه دوزی نبود. حتی مغازه استاد جابر گیوه دوز نیز که اکنون کار تعمیر کفش انجام می دهد نیز بسته بود.
سراغ اسماعیل قربانی، یکی از قدیمی ترین کاسب های شهر می روم که به گفته خودش از حدود سال 1340 به ساخت آبپاش و آفتابه فلزی و تعمیر چراغ های نفتی، چراغ های الکلی و سماور مشغول بوده و پس از آن ساخت کانال کولر و تعمیر لوازم گازسوز را در پیش گرفته است.
وی با اشاره به یکی از خیابانهای محلات گفت: اکثر کاسبهای این خیابان گیوه دوز بودند. در گذشته که خیابانها به این شکل نبود و جوی آب نیز پرآب تر بود، گیوه دوزها در مقابل مغازه پاهای خود را داخل آب گذاشته و به دوخت گیوه مشغول می شدند. از آن نسل تقریباً همه فوت کرده اند.
وی پیرامون اینکه تولید گیوه در محلات مسیر فراموشی را در پیش گرفته است، افزود: در گذشته به دلیل نبود کفش های امروزی، مردم از بین گیوه و کفش های سنتی دست دوز، بیشتر گیوه را انتخاب می کردند. به همین دلیل تولید گیوه رونق بسیاری داشت. در کنار گیوه دوزی، نمد مالی و کلاه مالی نیز رایج بود.
از او سراغ گیوه دوزها را گرفتم که او هم استاد جابر را معرفی کرد. این بار مغازه کوچک استاد جابر باز بود و مشغول دوخت و دوز و تعمیر کفش بود. از او درباره گیوه سؤال کردم، گفت: حدود 50 سال به دوخت گیوه مشغول بودم اما چون دیگر مواد اولیه آن مانند چرم و رویه موجود نیست و گیوه نیز خواهانی ندارد، دوخت این پاپوش سنتی دیگر به صرفه نیست.
احساس کردم به نقطه پایان گزارش رسیده ام که استاد جابر، از شخصی به نام "رضا" نام برد که قبلاً با او همکار بوده و اکنون چاقو تیز کردن را پیشه کرده است.
آقا رضا نیز در یک مغازه کوچک که انواع کفی، کفش، بند کفش و لوازم تعمیر در آن وجود دارد، آرام نشسته است. تنها تفاوت استاد رضا با استاد جابر در این است که وی چاقو نیز تیز می کند. اگرچه استاد جابر و علیرضا ابراهیمی، نزدیکترین شغل به گیوه دوزی را انتخاب کرده اند اما چیزی که آنها تعمیر می کنند، همان کالایی است که گیوه را به گوشه رینگ رانده و شکست داده است.
استاد رضا نیز از دوران رونق گیوه گفت، از زمانی که مشتری ها برای خرید گیوه صف می کشیدند و حتی سفارش تولید می داده و گیوه را پیش خرید می کردند.
وی نیز نبود مواد اولیه و مشتری را عامل کنار رانده شدن گیوه دانست و افزود: بیش از 50 سال به دوختن گیوه اشتغال داشتم اما اکنون 8 سال است که گیوه دوزی را کنار گذاشته ام. پدرم به شغل کلاه مالی اشتغال داشت که هر دوی این تولیدات دیگر انجام نمی شود.
وی ادامه داد: رویه و چرم گیوه را از اصفهان تهیه کرده و برای کفی آن از لاستیک خودرو استفاده می کردیم. پیش از این داخل لاستیک سیم نبود اما در حال حاضر به دلیل وجود سیم، نمیتوان از آن برای تهیه کفی استفاده کرد. هرچند اگر کفی هم موجود باشد، نه چرم و رویه گیوه پیدا می شود و نه مشتری آن وجود دارد.
ابراهیمی دوام گیوه را از مزایای آن دانست و تصریح کرد: با وجود اینکه کشاورزان و عشایر در تمام طول روز گیوه به پا داشته و مشغول کار و تلاش بودند، ولی به دلیل دوام بالا و کیفیت مواد اولیه، عمر زیادی می کرد و به سادگی آسیب نمی دید.
وی با اشاره به فعال بودن بیش از 100 گیوه دوز در محلات اظهار کرد: در دوران جوانی و رونق گیوه، در هر مغاره چند نفر مشغول گیوه دوزی بودیم. در این خیابان (خیابان امام خمینی (ره)، حدفاصل بین میدان نماز و میدان استقلال) چندین مغازه گیوه دوزی وجود داشت، به طوری که وقتی گیوه دوزها برای تهیه مواد اولیه راهی اصفهان می شدند، این خیابان سوت و کور می شد.
وی یک جفت رویه گیوه را که از گذشته در مغازه داشت، نشان داده و افزود: رویه گیوه دستبافت بود که در مناطقی مانند شیراز، استهبان و سنجان اراک توسط بانوان بافته می شد اما اکنون دیگر فراموش شده و من و استاد جابر تنها بازماندگان نسل گیوه دوز در محلات هستیم.
ابراهیمی با اشاره به زحمت زیاد دوخت گیوه گفت: در طول روز تنها امکان دوخت و آماده سازی یک جفت گیوه وجود داشت. معمولاً در زمستان دوخت گیوه انجام می شد و در بهار و تابستان، مشتری ها برای خرید مراجعه می کردند. حتی برخی ها به ما تعداد بالایی را سفارش می دادند و پس از آماده شدن، گیوه ها را برای فروش در مناطق غربی اراک خریداری می کردند.
این هنر کهن، مسیر فراموشی و انقراض را در پی گرفته و اگر در بر همین پاشنه بچرخد، علاوه بر گیوه، دانش تجربی تولید آن نیز نابود خواهد شد. البته نباید فراموش کرد که گیوه به شکل سنتی و بدون خلاقیت نمی تواند در برابر کفش های امروزی مقاومت چندانی داشته باشد و برای احیای آن ضروری است که در عین حفظ ساختار سنتی، در رنگ و طراحی گیوه، بازنگری شود تا بتواند نظر مخاطبان به ویژه نسل جوان را به خود جلب کند. در صورت احیا و امروزی کردن تولید گیوه، میتوان به ایجاد کسب و کارهای کوچک در این حوزه امیدوار بود.
در کنار افزودن نوآوری در تولید گیوه، با تاکید بر مزایای گیوه برای سلامتی به ویژه پاها میتوان بر لیست متقاضیان آن افزود. از طرفی از گیوه به عنوان یک محصول دست ساز انتظار نمی رود که با تولید انبوه در صنعت کفش نقش آفرینی کند ولی میتوان به عنوان یکی از محصولات کاربردی حوزه صنایع دستی همچنان آن را زنده نگه داشت.
دکتر مریم نوروزی، متخصص پوست طبیعی بودن اکثر مواد به کار رفته در گیوه را مزیت اصلی آن دانست و افزود: امکان تهویه مطلوب در گیوه موجب می شود که در صورت تعریق پا نیز به دلیل جریان داشتن هوا، امکان رشد قارچ و برخی بیماری های پوستی پا که در اثر رطوبت به وجود می آید، از بین برود. همچنین اگر کفی آن متناسب با ساختار ارگونومیک کف پا باشد، گیوه به بهترین پاپوش تبدیل خواهد شد.
مهدی لعل بار، مسئول نمایندگی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی محلات نیز اظهار کرد: برای جلوگیری از فراموشی این هنر از سال گذشته تلاش شده تا یکی از هنرمندان محلات، آموزش های مورد نیاز تولید گیوه را نزد اساتید موجود فرا گرفته و سپس به آموزش آن به دیگران بپردازد.
استاد جابر و استاد رضا اجازه ندادند از چهره شان عکس بگیرم و مجبور شدم عکسی آرشیوی را از دستان یک هنرمند گیوه باف در حال کار در گزارشم قرار دهم تا برای آنان که این هنر را به درستی نمی شناسند و شاید قبلاً تصاویری را از آن دیده اند کمی تداعی کننده باشد، اما باید این گنجینه های هنر و تجربه را ماندگار کرد چه چهره های هنرمندشان را و چه تجربه و هنرشان را که باید ماندگار و مستند شود.
مسئولان باید هرچه زودتر چاره ای برای احیای این هنر بیاندیشند تا با افزودن اندکی خلاقیت، بتوان آن را احیا کرد. توجه سازمان فنی و حرفه ای به هنر هر منطقه و تشویق آموزشگاه های خصوصی به ترویج و آموزش بافت گیوه می تواند یکی از راههای نجات گیوه باشد.
در غیر این صورت، تنها یادگار گیوه در محلات یک جفت گیوه و ابزار تولید آن خواهد بود که در موزه میراث فرهنگی محلات قرار دارد و شاید باید فکری هم برای جایگزینی المان مرد گیوه دوز واقع در بازار محلات کرد، چرا که تنها نسل حاضر، گیوه دوزی در محلات را به یاد دارند و این المان از نگاه نسل های بعد که نه گیوه را خواهند دید و نه گیوه دوز را احتمالاً مجسمه ای بی ربط خواهد بود.