گفت و گویی کوتاه با مسئول مجموعه رکاب زنان فیروزه ای
ایسنا/ براساس آخرین خبرهای بدست آمده، گفت و گویی کوتاه با مسئول مجموعه رکاب زنان فیروزه ای انجام شد.
مه لقای دوچرخه سوار به همه بانوان توصیه میکند حتما فعالیت ورزشی داشته باشند و ادامه می دهد: دوچرخه سواری ورزش خانوادگی محسوب می شود.
همین که یک نفر بگوید: "کافه عمو بایرام"، یاد قلب وسط املت می افتم که خبر از قلب مهربان او می دهد. از زیر دست نوشته "الله؛ سَنه توکل" رد میشوم و می روم وسط مطبخ که مستعمره اوست. آتش مطبخ به راه است. کنج دیوارهای کافه، سنگهای تزئینی کار شده اما باز همان عکسهای قدیمی هستند که زورشان به این بزک دوزک های امروزی می چربد.
منتظر عمو بایرام بودم؛ "بایرام" عالیجنابی است در کافه داری و در و دیوار کافه اش خیلی واقعی به نظر می رسد و می تواند صبح آدم را کمی براق تر کند و سماخ بپاشد روی همه غم های الکی هفته.
منتظر املت و دوغ محلی عمو بایرام بودم و کافه خلوت بود که یکباره شلوغ شد.
همین که گوشه بربری را گرفتم که تندی فلفل سبز را از بین ببرم و سینی املت را چرخاندم که قلب وسط املت را خوب تر ببینم. یک موج آبی - سبز وارد کافه شد؛ چند خانم دوچرخه سوار نیمکت ها را کنار زدند و چند نیمکت قرمز را به میزی که برگزیده بودند، چسباندند. نشمردم اما به گمانم 9 نفر می شدند.
من بین آن خانم ها فقط لیلی نظری را شناختم، دست دادیم و چاق سلامتی کردیم؛ همزمان عمو بایرام به یکی از مشتری ها گفت «گولَه گولَه» (به زبان آذری)
یک خانم و آقای با موهای نمک فلفلی که در موازات من نشسته بودند پرسیدند «گولَه گولَه یعنی چه عمو؟» و عمو بایرام با ته لهجه نمکین و با حلاوت رفت توی دست انداز ادبیات و گفت: مثلا با خنده شادی...می توانست به معنای خداحافظ با شادمانی هم باشد. معماری کلمه نشان می داد که برای ابراز امیدواری برای کسی که کاری را انجام داده یا قرار است انجام بدهد استفاده می شود.
همین گولَه گولَه ی خانم نمک فلفلی و مواجهه او با یک کلمه تازه کافی بود که چند ثانیه چشم از لبخندش برندارم.
به طرف یکی از خانم های دوچرخه سوار رفتم خودم را معرفی کردم و دلیل حضور این گروه ورزشی را در بندرانزلی جویا شدم. نام سرگروهشان "مه لقا ظهیرالاسلام" بود و از تصمیم مجموعه رکاب زنان فیروزه ای گفت که به مناسبت روز گردشگری از تهران حرکت کرده بودند و از بندر انزلی می گذشتند و بنا بود تا آستارا به صورت تیمی رکاب بزنند.
وی متذکر می شود که رکاب زنان این دوره غالبا تجربه اول سفر با دوچرخه را دارند و تصریح می کند: هدف این رکاب زنی بیشتر آموزشی است تا رکاب زنان این دوره را کم کم آماده کنیم و راحت تر کل ایران را رکاب بزنند.
مسئول مجموعه رکاب زنان فیروزه ای از سفر دوچرخه ای خود به بیشتر شهرهای ایران می گوید و ادامه می دهد: مناطق طبیعی و بکر، از جذابیت ویژه ای برخوردار است؛ همچنین در ایام اربعین به عراق سفر کردم و رکاب زدم که خوشبختانه هیچ گونه چالشی نداشتم.
وی خاطرنشان می کند: دوچرخه وسیله خوبی برای حمل و نقل در فضای شهری بوده و امیدوارم روزی برسد که فرهنگ رکاب زدن به ویژه در شهرهایی مانند تهران که با چالش آلودگی و ترافیک مواجه هستند، نهادینه شود.
خانم مه لقا را بعد از گفت و گو با چند کلمه کوتاهی که عصاره گوله گوله بود، بدرقه کردم که پشت میز روی نیمکت های قدیمی بایندر بنشیند؛ من هم کافه را ترک کردم. تندی فلفل به هیچ قیمتی نمیخواست از بین برود و در کنار همه چالش هایی که بندر انزلی دارد، کافه و لبخندهای عمو بایرام مشتری های بیشتری دارد تا صبحانه های غنی شده او.