یکی از شاهکارهای دیرینه معماری مهندسی در خوزستان کانال عضدی است
ایسنا/ براساس آخرین خبرهای بدست رسیده، یکی از شاهکارهای دیرینه معماری مهندسی در خوزستان کانال عضدی است.
این آبراهه مصنوعی و دست کند بشر که به باور عموم مورخان ایرانی در قرن چهارم هجری در دوره آل بویه و زمان امارت عضدالدوله دیلمی ساخته شده، با توجه به حفاری و کندن آن با عنوان «حفار» نیز موسوم شده است و از نظر کارکردی با کانال سوئز در مصر شباهت دارد، هرچند از لحاظ ابعاد عظمت کانال عضدی با طول حدودی چهار هزار و 600 متر قابل قیاس با کانال سوئز با طول 193.3 کیلومتر نیست.
این بخش که از نظر گذشت، بخش آغازین تحقیق دکتر عباس امام (خوزستان پژوه و استاد دانشگاه شهید چمران اهواز) پیرامون اینکه یکی از شاهکارهای دیرینه معماری مهندسی در خوزستان کانال عضدی است، می باشد. وی در ضمن این تحقیق به نتایج جالبی رسیده و جهت انتشار در اختیار قرار داده است. اکنون ادامه آن را می خوانید:
بازه زمانی ساخت و ساز این آبراهه به صورت کاملا دقیق مشخص نیست، اما بیشتر مورخان زمان ساخت آن را بین 30 تا 50 سال برآورد کرده اند. هدف اصلی ساخت این سازه نیز آن بوده تا رود کارون را با طی مسیر بسیار کمتری به اروندرود (شط العرب) متصل کنند و احتمالا فاصله اهواز بصره کمتر شود، چرا که تا پیش از ساختن آبراهه عضدی شناورها ناچار بودند با عبور از بهمن شیر و طی مسافتی طولانی شبه جزیره آبادان را دور بزنند و آنگاه وارد اروندرود شوند. درحقیقت، با ساخت همین آبراهه بود که منطقه عمومی آبادان امروزی به شکل جزیره درآمد.
نکته اینجاست که در واقع تا پیش از احداث کانال عضدی، رود کارون پس از عبو از اهواز و روستاهای پایین دست آن، در حدود پنج کیلومتر مانده به محمره/خرمشهر به بهمن شیر می پیوسته و پس از دور زدن محلی که امروزه با نام شهر آبادان می شناسیم وارد اروند رود و نهایتا خلیج فارس میشده است. نقش تاریخی این آبراهه در وهله نخست ایجاد تسریع بسیار در تجارت رودخانه ای میان اهواز محمره بصره خلیج فارس بوده و در وهله دوم باعث شکل گیری و گسترش سریع شهر محمره/خرمشهر در ساحل همین آبراهه در زمان واگذاری امتیازنامه آزادی کشتیرانی به برادران بریتانیایی لینچ در سال 1888 میلادی بوده است؛ تحولی که با کشف و استخراج نفت در مسجد سلیمان در سال 1908 برای عمران و آبادی خوزستان اهمیتی دوچندان یافت.
این را هم فراموش نکنیم در زمان تجاوز صدام در سال 1359 شمسی به ایران، وجود همین آبراهه باعث پیشگیری از سقوط شهر استراتژیک آبادان شد.
با این ذهنیت و اطلاعات تاریخی از اهمیت این آبراهه اثرگذار، وقتی امروز با مطلبی متفاوت درباره زمان ساخت و سازنده کانال عضدی در یکی از منابع تاریخی برخورد کردم، بسیار شگفت زده شدم. ویلیام کنت لافتوس (1385) که در فاصله سالهای 1849 تا 1852 در محمره/خرمشهر اقامت داشته، در صفحه 17 کتاب «سفرنامه پژوهشی سرهنگ لافتوس؛ نخستین کاوشگر شوش» نکاتی درباره نام بنیانگذار محمره، علت حفر این آبراهه، وجود یک شهر ایرانی به نام دورین و نیز برپایی پادگانی خاص در همین مکان دوران باستان نکاتی مطرح می کند که تصور تاریخی ما از این سازه و نکات مرتبط با آن را یکسره دگرگون می کند. به ادعای لافتوس:
1. بنیانگذار محمره/خرمشهر، اسکندر مقدونی بوده و به همین دلیل آن را «اسکندریه» نامگذاری کرده است.
2. این آبراهه به دستور اسکندر مقدونی کنده شده تا برای ورود به دجله ضرورتی به رودنوردی در مسیر یولسیوس (کارون امروزی) و ورود به خلیج فارس نباشد.
3. یک شهر ایرانی ویران شده به نام دورین (Durine) احتمالا در نزدیکی این مکان قرار داشته است.
4. اسکندر مقدونی در همین محل پادگانی نیز به سربازان ناتوان از خدمت خود اختصاص می دهد و حومه شهر را نیز به افتخار زادگاه خود پلائوم (Pellaeum) نامگذاری می کند.
5. این شهر تا قبل از دوران اسلامی چندین بار تغییر نام داده است.
به دلیل اهمیت تاریخی این نکات، ما کل پاراگراف مربوطه از منبع مورد اشاره را در زیر ذکر می کنیم:
می گویند بنیانگذار محمره، اسکندر مقدونی بوده است. اسکندر فرمان داد تا بین 2 رود کارون و دجله، آبراهه ای مصنوعی کنده شود تا در قالب یک میانبر، دیگر نیاز نباشد شناورها یولسیوس (کارون امروزی) را پشت سر گذاشته، سپس وارد خلیج فارس شوند و از آنجا به بعد وارد دهانه دجله گردند؛ آبراهه ای که هنوز هم در منطقه «حفار» در کنار شهر محمره بچشم میخورد. ظاهرا، تا پیش از آن تاریخ، کارون آبهای خود را از طریق یک یا هر 2 کانال خورقبان و خور بهمن شیر به خلیج فارس می ریخته است.
محل احداث و برپایی محمره نیز در نقطه اتصال بین 2 رود یولسیوس و دجله و بر ساحل دریا تعیین می شود. اسکندر، در این محل تپه ای مصنوعی برپا ساخته و یکی از مستعمره نشین های ویران شده خود در شهر ایرانی دورین (Durine) را به این محل انتقال می دهد و پادگانی نیز به سربازان ناتوان از خدمت اختصاص می دهد. او این محل را به افتخار اسم خود «اسکندریه» نام می نهد و مناطق اطراف آن را نیز به افتخار زادگاه خود، پلائوم (Pellaeum) می نامد. البته، این شهر بعدها در اثر سیلاب های مهیب این 2 رود از بین می رود، ولی سردار سلوکی آنتیوخوس (Antiochus) آن را بازسازی کرده و به افتخار نام خویش آنتوکیا (Antochia) می نامد.
اما، این شهر نیز از بین می رود و برای سومین بار یکی از پادشاهان عرب به نام اسپاسین (Spasines) فرزند سغدوناکوس (Sogdonacus) آن را بازسازی کرده و برای آن چند سد بزرگ، بارانداز، لنگرگاه و اسکله خاکی برپا می سازد و به افتخار نام خود آنجا را «کرخ اسپاسین» (Charax of Spasines) نامگذاری می کند.
البته، لافتوس چون مطالب خود را در قالب یک سفرنامه تدوین کرده بوده، مشخصاتی از منابع تاریخی خود برای ذکر این همه جزئیات را در متن سفرنامه مطرح نکرده اما میتوان حدس زد که قاعدتا منابع تاریخی لافتوس باید یا منابع یونانی اسکندرانی بوده باشند یا منابع رومی، بویژه کتاب «تاریخ طبیعی» نوشته پلینی بزرگتر (Pliny the Elder).
به هر روی، برای راستی آزمایی این نکته/نکات به مفصل ترین منبع فارسی مرتبط با عملکرد و دوران امارت عضدالدوله دیلمی با عنوان «شاهنشاهی عضدالدوله: چگونگی فرمانروایی عضدالدوله دیلمی و بررسی اوضاع ایران در زمان آل بویه»، نوشته فقیهی (1347) مراجعه کردم، اما در آن منبع حجیم (410 صفحه) به جز فقط یک جمله کلی در صفحه 152 به شرح زیر مطلبی دیده نشد:
مقدسی در این باره گوید عضدالدوله نهر عظیمی از رود کارون به طرف رودخانه دجله (منظور شط العرب است) کند به طول چهار فرسخ تا مسافران بتوانند بیابانی را که میان آن 2 رود بود، به آسانی طی نمایند.
دومین منبع مورد ارجاع، به قلم رویگر (1386) می باشد با عنوان «اقدامات سیاسی، فرهنگی، مذهبیو عمرانی عضدالدوله دیلمی: 328- 373 هجری قمری». این منبع براساس منابع ذیربط فارسی اطلاعات نسبتا بیشتری درباره کانال عضدی درج کرده است. رویگر، به نقل از مقدسی در «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» علت حفر کردن «فم عضدی»، «ترعه عضدی»، «جوی عضدی»، «حفار»، «نهر نو» و یا «نهر جدید» [همگی، در اشاره به همان سازه] علت برپایی این آبراهه را «مشکلی که بر سر راه مسیرهای کشتیرانی قرار داشت» دانسته، چرا که کشتی ها برای رسیدن از دجله و فرات به کارون ناچار بودند راه پرخطر خلیج فارس را بپیمایند و از آنجا وارد دهانه کارون شوند.
از این رو عضدالدوله فرمان داد تا میان شط العرب و کارون، کانالی بکشند که این کانال تا اندازه زیادی کشتی ها را از خطر می رهاند و از مسافت نیز می کاست» (ص. 126). رویگر (1386) همچنین به استناد لسترنج در «جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی» می افزاید «بندر خرمشهر/محمره در کنار نهر عضدی در جای سابق نهر بیان واقع شده است» (ص. 126). همین منبع، با اتکای به کتاب «تاریخ پانصد ساله خوزستان» کسروی می افزاید «در سده های نخستین اسلامی، بیان یکی از شهرهای خوزستان شمرده میشد و به علت رفت و آمد کشتی ها، تجارت مهمی داشت. یکی از کارهای تاریخی عضدالدوله دیلمی این است که آن نهر را که گنجایش رفت و آمد کشتی های بزرگ را نداشت، پهن تر و گودتر گردانیده و به نام جوی عضدی نامید.
پیداست که از این کار رونق بیان بیشتر گردید» (همانجا). آخرین نکته مهمی که رویگر به نقل از کتاب «تاریخ جغرافیایی خوزستان» مطرح می کند از سید محمدعلی امام شوشتری است و او از مولفی به نام آقای رحیم زاده صفوی در مقدمه کتاب داستان شهربانو (امام شوشتر، ص. 39)، صفوی، حفر این ترعه را به ساسانیان نسبت داده و گفته بوده «ترعه ویرانه گردیده، قابل کشتیرانی نبوده...عضدالدوله دیلمی ترعه ویرانه را باز [کرده] و با مصارف [هزینه] بسیار وسعت بخشید» اما جای نگرانی است که ماخذ نقل را به دست نمی دهد، اگرچه صحت آن دور از اعتبار نیست (امام شوشتری، ص. 39). نکته مهمی که از توضیحات این منابع بدست می آید، این است که مورخان ایرانی/اسلامی بسیاری نیز بر این باور بوده اند که بنیانگذار این آبراهه نه عضدالدوله بلکه زمامداران عهد ساسانیان بوده اند.
باری، وقتی مجموعه «اشارات کلی و پراکنده» مورخان مسلمان/ایرانی را در برابر «توضیحات مفصل و تقریبا همه جانبه» ویلیام کنت لافتوس درباره پیشینه شکل گیری شهر اسکندریه/انتوکیا/کرخ اسپاسین/محمره/خرمشهر می گذاریم، پذیرش ادعای بنیانگذاری این آبراهه تاریخی توسط عضدالدوله دیلمی غیر متقاعد کننده به نظر می رسد و ما را متمایل می کند تا به درستی دیدگاه لافتوس مبنی بر بنیانگذاری هم شهر و هم آبراهه توسط اسکندر مقدونی رای دهیم. در هر صورت، امید است صاحب نظران گرامی چنانچه منابع، اسناد و مدارک دقیق تری در زمینه یاد شده در دسترس دارند معرفی فرمایند.
همچنین، امیدوارم اداره کل میراث فرهنگی خوزستان برای ثبت ملی این شاهکار استانی اقدامات لازم را انجام دهند، هرچند سالهاست قول داده اند تا هر چه سریع تر این مطالبه را عملی سازند، ولی تاکنون توفیقی نداشته اند.