کشف بقایای یک مرکز اداری و مذهبی اشکانیان در محوطه ویرانشهر فاروج
ایلنا/ براساس آخرین خبرهای بدست رسیده، کشف بقایای یک مرکز اداری و مذهبی اشکانیان در محوطه ویرانشهر فاروج صورت گرفت.
میثم لباف خانیکی (سرپرست هیات ایرانی باستان شناسی محوطه ویرانشهر فاروج) با اشاره به آنکه چندی پیش پنجمین فصل کاوش و گمانه زنی در این محوطه به پایان رسید، گفت: تقریبا از سومین فصل کاوش بود که متوجه شدیم بقایای معماری نشان می دهد محوطه ویرانشهر در میانه حصاری مربع شکل محصور بوده و عرصه ای به وسعت 14 هکتار که هر ضلع آن 350 متر است را پوشش میداد. حصار پیرامونی این سکونتگاه به برج های متوالی تجهیز می یافت و یک ارگ یا حاکم نشین در گوشه شمال غربی آن قرار داشت.
ساختار دروازه و سازه های الحاقی در طول حداقل سه دوره معماری دچار تغییراتی شده که با توجه به شواهد مکشوفه، از اوایل دوره اشکانی تا اواسط دوره ساسانی به طول انجامیده است. در نتیجه کاوش فصل چهارم نیز ساختار دروازه شامل معبر ورودی و برج های مکعب مستطیل شکل جانبی مورد شناسایی قرار گرفت.
به گفته او، درحال حاضر با کمک اداره کل میراث و گردشگری خراسان شمالی بخشی از دروازه خواناسازی و مرمت شده تا برای عموم قابل بازدید و تبدیل به سایت موزه شود. در واقع قرار است یک برج دوره اشکانی برای عموم قابل بازدید می شود تا گردشگری در منطقه رونق یابد.
لباف خانیکی در خصوص پنجمین فصل کاوش در محوطه ویرانشهر خراسان شمالی گفت: امسال کارمان را روی تپه ای که داخل محوطه است، متمرکز کردیم. در نهایت ویژگی های پلان معماری، کاربری و متریال بنایی که در این تپه مدفون است، مشخص شد. کلیات معماری مجموعه نشان می دهد که با استفاده از دیوارهای خشتی ساخته شده و ویژگی خشت ها نیز مشخصات معماری دوره اشکانی و ساسانی را نشان می دهد. این یافته ها ساخته شدن این بناها در دوره اشکانی و مورد استفاده بودن آن تا دوره ساسانی را قوت می بخشد.
سرپرست هیات ایرانی باستان شناسی محوطه ویرانشهر فاروج در پاسخ به این سوال که آیا یافته ها نشان از مسکونی بودن محوطه دارند، گفت: خیر. تمام این محوطه 14 هکتاری که تا اواسط دوره ساسانیان نیز مورد استفاده بود، حکم مرکز اداری را در دوره اشکانیان و ساسانیان داشت. مرکز مدیریتی و حکومتی بود. از این دست محوطه ها چند نمونه دیگر در خراسان داریم که به عنوان مراکز مدریتی تاسیس می شدند و جمعیت های اطراف از جمله روستاهای اقماری و عشایر را مدیریت و ساماندهی می کردند.
البته او معتقد است: بخشی از این محوطه که به ویرانشهر معروف است، به عنوان مرکز اداری و سیاسی فعال بود و بخش دیگر آن نیز بنای مذهبی است. به نوعی میتوان گفت سیاستهای حکومت که شامل بخش اداری و مذهبی می شود در این مجموعه اجرا میشد. تپه داخل محوطه به احتمال زیاد یک معبد است، چرا که در بخشهای مختلفی از آسیای مرکزی مانند خارزم، ماورءالنهر و…پلانهای مشابه این بنا را داشتیم که کاربرد مذهبی داشته است. حتی در کوه خواجه سیسستان که آتشکده معروف دوره اشکانی که به عنوان یکی از قدیمی ترین آتشکده های شناخته شده معروف است، چنین پلانی دارد که نشان از آن دارد این بقایای یک معبد با کاربری مذهبی است. تقارن در تمام این پلان ها نقش اصلی را ایفا می کند.
لباف خانیکی در پاسخ به این سوال که آیا آثاری از آتشکده در این بخش از محوطه ویرانشهر بدست آمده یا خیر گفت: تفاوت این بنا با سایر مجموعه های معماری شناخته شده آن است که ارتفاع زیادی از بنا باقی مانده. حدود 4 و نیم متر از ارتفاع بنا دفن شد. در واقع میتوان گفت بنایی تقریبا سالم را در این بخش داریم و تا زیر طاق سقف را داریم اما در حال حاضر امکان دستیابی راحت به کف بنا را نداریم، چرا که بخش زیادی از بنا زیر خاک مدفون است و باید خاکبرداری گسترده ای در این محوطه انجام شود.
در حال حضار توانستیم پلان و تراز کف را مشخص کنیم و اظهارنظری درخصوص کاربری آن داشته باشیم. اگر اشیاء منقول و مواد فرهنگی نیز در این محوطه وجود داشته باشد، باید کل فضا خاکبرداری شود تا بتوانیم به این آثار دست پیدا کنیم. این درحالی است که با یک تالار 12 در 12 متری که دارای ایوانی 12 در 12 متراست روبرو هستیم. مقیاس ها بسیار بزرگ است و اگر بخواهیم به کف دست پیدا کنیم و آثاری از آتشدان یا فعالیت هایی که در این بخش صورت می گرفته، بدست آوریم باید کاوشی در حد گسترده با حجم خاکبرداری عظیمی انجام شود. اهمیت این بنا این مهم را ایجاب می کند که چنین کاری انجام شود.
او در پاسخ به این سوال که عموما در دیواره های آتشکده ها و مراکز مذهبی دوره اشکانیان و ساسانیان شاهد استفاده از رنگ و نقاشی هستیم، آیا در این مکان نیز آثاری از رنگ بدست آمده است که صحت کاربری این مجموعه به عنوان معبد یا آتشگاه را اثبات کند، گفت: این نکته مهمی است، چرا که در نمونه هایی که در ترکمنستان هست، رنگ قرمز مشهود است اما نکته مهم آن است که این رنگها نیز در بخش پایینی دیوار کار شده اند. درحال حاضر می دانیم که دیوارها گچ اندود است و برای آنکه آثاری از رنگ یا نقاشی بدست آید باید تا فضاهای پایین کاوش انجام شود، چرا که عموما در سطح یک متری دیوارها این رنگها مورد استفاده قرار می گرفتند. این موارد در اولویت سالهای بعد است و اگر حمایت لازم صورت گیرد می توانیم به صورت قطعی در این خصوص صحبت کنیم.
این باستان شناس درخصوص وسعت محوطه و اینکه آیا میتوانسته یکی از مراکز بزرگ قدرت در دوره اشکانیان و ساسانیان برای اداره خراسان بزرگ بوده باشد، گفت: سند خوبی همچون سفال نوشته های نسا در اختیار داریم که در 60 کیلومتری ویرانشهر قرار دارد. در این سفال نوشته ها جانمایی های مختلفی آورده شده که مالیات پرداخت می کردند. احتمالا ویرانشهر یکی از مراکز اداری و اقتصادی است که مالیاتها را جمع آوری و به مرکز اصلی که نسا بود، پرداخت می کردند.
لباف خانیکی پیرامون کشف بقایای یک مرکز اداری و مذهبی اشکانیان در محوطه ویرانشهر فاروج یادآور شد: اگر کاوش ها در ویرانشهر ادامه یابد و بتوانیم به لایه های زیرین دست پیدا کنیم، شاید بتوانیم به سفال نوشته ها نیز برسیم. البته با توجه به زلزله ای که در منطقه اتفاق افتاده، اینگونه به نظر می رسد که بعد از زلزله محوطه آرام تخلیه و به مرور متروک شده است. از این رو مواد فرهنگی منقول بسیار کمی در محوطه بدست آمد. اما امیدواریم بتوانیم به اسناد اداری آن دوره دست پیدا کنیم.
سرپرست هیات ایرانی باستان شناسی محوطه ویرانشهر فاروج درخصوص همکاری با موزه لوور گفت: از سال 1398 که تفاهمنامه منعقد شد، حضور فیزیکی همکاران فرانسوی را به دلایل مختلف نداشتیم. اما همکاری علمی آنها را داریم و مطالعات آزمایشگاهی داده ها توسط موزه لوور صورت می گیرد. با توجه به آنکه فصل پنجم، آخرین فصل براساس تفاهمنامه پنج ساله بود، از این رو عملا این تفاهمنامه به پایان رسیده و امیدواریم که با توجه به یافته های چشمگیر، تفاهمنامه و حمایت از این کاوش ادامه یابد.
نباید فراموش کرد که تاکنون محوطه های اینچنین که بدست آمده خارج از مرزهای ایران از ترکمنستان گرفته تا ازبکستان و شمال افغانستان بوده و توسط باستان شناسان خارجی کاوش شده و تقریبا این اولین نمونه از نوع خود است که داخل مرزهای ایران و توسط باستان شناسان ایرانی کاوش می شود و برای نخستین بار با فرهنگ دوره اشکانی و چگونگی اداره مرکزی سیاسی و مذهبی روبرو می شویم که در خوانش و نقل تاریخ بی تاثیر نخواهد بود.