نگاهی به وضعیت خانه های تاریخی استان خوزستان
ایلنا/ این خبر پیرامون نگاهی به وضعیت خانه های تاریخی استان خوزستان برای شما نوشته شده است.
سازه ها، ساختمان ها و خانه های تاریخی بخشی از میراث فرهنگی هستند که از یک سو بازتاب دهنده فرهنگ، هنر، مهرازی (معماری) شیوه زندگی، کنش های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گذشتگان بشمار می آیند و از سوی دیگر میان شهروندان هم سرشت پنداری پدید می آورند. همچنین آنها جایگاهی ارزنده در شکوفایی و بالندگی گردشگری به دوش می کشند، آنجا که به سرمایه گذاری، کارآفرینی و درآمدزایی می انجامد.
به همین شوند (دلیل) امروزه از ساختمان ها و خانه های تاریخی در ساختاری تازه چون مهمانخانه، چایخانه، همایشگاه، کتابخانه، موزه و نمایشگاه، کارگاه های آموزشی و…بهره می برند تا هزینه های نگهداری آنها کاهش یافته و ویژگی های میراثی و فرهنگی این سازه ها بهتر به نمایش گذارده شود. برای نمونه میتوان از خانه اردوبادی تبریز، خانه دهدشتی اصفهان و خانه موزه عروسک و اسباب بازی کاشان یاد کرد.
براساس مقاله نگاهی به وضعیت خانه های تاریخی استان خوزستان باید بدانید که بر پایه همین رویکرد در خوزستان نیز از واپسین سالهای دهه 70 و آغاز دهه 80 خورشیدی سازه های تاریخی برخی از شهرها مانند خانه سرابی و خانه مستوفی شوشتر و خانه سوزنگر و حمام کرناسیون دزفول کاربری چندگانه یافته و درهای آنها به روی گردشگران و دلبستگان میراث فرهنگی گشوده شد.
شوربختانه، این راهبرد در شهر اهواز که در سه دهه گذشته بیش از دویست ساختمان تاریخی با پیشینه قاجاری و پهلوی اول در آن شناسایی شده سرانجامی نداشته است. ساختمانهایی مانند خانه دادرس، خانه منشی زاده و…که بسیاری ثبت ملی گردیده، برخی بازسازی شده و بعضی نیز مانند خانه نفیسی و سرای عجم فرو ریخته و ویران شده اند. البته، از این سیاهه بلند بالا تنها خانه ماپار به بهره برداری رسید که این جستار در بازه خود شوری شگرف در میان مردم اهواز پدید آورده و زمینه ساز تکاپو در هازمان (جامعه) گردشگری گردید.
از میان سازه های پرشمار تاریخی شهر اهواز بیگمان سرای معین التجار و دانشکده ادبیات (سه گوش) به شوند (دلیل) دیرینگی، کارسازی و مهرازی (معماری) از جایگاهی ممتاز و برجسته برخوردار هستند. چنانکه سرای معین التجار را باید پایه گذار اهواز کنونی و کهن ترین بنای این شهر دانست، زیرا سال 1266 خورشیدی هنگامی که ناصرالدین شاه قاجار امتیاز کشتیرانی و بازرگانی در رود کارون از خرمشهر تا اهواز را به شرکت انگلیسی «برادران لینچ» واگذار نمود، این شهر با بهره مندی از این فرآیند روزگار تازه ای را آغاز کرده و به شوند (دلیل) ساخت سرای معین التجار زمینه نوگرایی و بالندگی آن فراهم گردید.
از آنجا که بخشی از رود کارون در شهر اهواز پوشیده از صخره های طبیعی و کمره های سنگی به جای مانده از سد باستانی این شهر بود و کشتی ها نمی توانستند گذر کنند، برای چاره اندیشی از این گرفتاری، محمد تقی معین التجار به همراه محمدحسن خان سعدالدوله با پایه گذاری شرکت ناصری امتیاز کشتیرانی و بازرگانی از اهواز تا شوشتر را بدست آورد.
براساس مقاله نگاهی به وضعیت خانه های تاریخی استان خوزستان باید بدانید که وی این سرا را در 1700 مترمربع با دیوارهای خشتی و نمای آجری با 9 اتاق بزرگ و 24 فروشگاه برای رفت و آمد کشتی ها در ساحل کارون راه اندازی کرده، بارانداز، اسکله، انبار، کاروانسرا، بانک، گرمابه، مسجد، بازار، ساباط و همچنین به گفته برخی باغی را که اکنون «باغ معین» گفته می شود در کرانه کارون با انبوهی از درختان گوناگون ساخت. در همین راستا کشتی هایی که از خرمشهر به شوشتر می آمدند، در اهواز کالاهای خود را پیش از برآمدگی های سنگی کارون پیاده کرده و با واگن های اسبی و سپس خط آهن شرکت نفت 3 کیلومتر بالاتر از تجارت خانه معین التجار می فرستادند تا آنجا با کشتی روانه شوشتر شوند.
برخی، سرای معین التجار را خانه شیخ خزعل می خوانند، در حالی که این سرا به روزگار ناصرالدین شاه ساخته شد اما خزعل سالها پس از پایه گذاری این تجارت خانه به هنگام پادشاهی مظفرالدین شاه به فرمانروایی خرمشهر و بخشی از خوزستان رسید.
از آنجا که محمد تقی معین التجار در شوشتر سالها کار بازرگانی میکرد و نخستین بانک خوزستان را نیز در این شهر راه اندازی کرده بود، زمینه ساز آمدن شوشتری های بسیاری به اهواز شد بویژه آنکه در آن روزها شوشتر سر و سامان درستی نداشت.
به گفته احمد کسروی «در آن زمان در بازار، اوباشی سخت گرم بود و گردنکشان محله های شهر را میان خود بخش کرده بودند». به همین شوند (دلیل) مردم این شهر که از دیرباز دستی توانا درصنعت، بازرگانی، خرید و فروش و پیشه وری داشتند، روانه اهواز شده، نخستین قصابی، نانوایی، حلیم پزی، خیاطی، بقالی، پارچه بافی، عطاری و…را به راه انداخته و بستر خوبی را برای شهرنشینی آن پدید آوردند. در پی آبادانی اهواز، شهروندانی از سراسر ایران برای سرمایه گذاری و یافتن کار به سوی این شهر شتافتند. از این رو در زمانی کوتاه شمار کاروانسراها و بانک ها در اهواز افزایش یافت. شرکتهای اروپایی نیز مانند لینچ دارای نمایندگی شدند.
حسین قلی خان نظام السطنه مافی استاندار (حکمران) وقت خوزستان برای برپایی امنیت، پادگانی در اهواز ساخت. به پیشنهاد او نیز خیابانهای شهر با الگوبرداری از شهر باستانی هرمز اردشیر مانند رویه شطرنج «همه راست کشیده و چون دو خیابان به هم می رسید زاویه قائمه پدید می آورد.» همچنین کمی بالاتر از سرای معین التجار، در کنار کارون، جایی که امروزه اهواز قدیم خوانده می شود تازه واردان بویژه شوشتر ها خانه هایی به شیوه مهرازی «معماری» شهرشان ساخته و با همکاری حاج محمد تقی دولتی و میرزا جلال موقر بوشهری برای نخستین بار از آب لوله کشی شده بهره بردند.
با آغاز جنگ جهانی اول و بسته شدن راههای شمال ایران به اروپا، از آنجا که دادوستد کالاها در بندرهای جنوبی انجام میگرفت، سرای معین التجار پیشرفت بیشتری کرده، آوازه آن تا هند و آفریقا نیز رسید. سرپرسی سایکس در این زمینه می گوید: «اهواز این ایام نسبت به شش سال قبل پیشرفت هایی کرده و اصلاحاتی در آن شده است، از این رو جمعیت این شهر که در گذشته 400 تا 700 تن گزارش شده بود به یک باره به هزاران تن رسید.»
به گواه تاریخ نگاران و سفرنامه نویسان ایرانی و انیرانی، اهواز از سده های هفتم تا چهاردهم قمری ویرانه ای بود که هیچ ریخت شهری نداشت. چنان که میرزا مهدی خان استرآبادی در کتاب جهان گشای نادری، میرزا محمدصادق بیگ ترکمان در کتاب عالم آرای عباسی، حاج عبدالغفار نجم المک در سفرنامه خوزستان و سرهنری لایارد در سفرنامه خود درباره بسیاری از شهرهای خوزستان سخن گفته اند، اما از اهواز نامی نبرده یا آن را روستایی کوچک و پراکنده دیده اند. از این رو شاه اسماعیل صفوی در سال 914 هجری و نادرشاه افشار در سال 1142 هجری وقتی برای سرکوب گردنکشان به خوزستان می آیند، برای آرمیدن به رامهرمز، شوشتر و هویزه می روند، زیرا اهواز آن روزگار از جایگاه شهری و سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برخوردار نبوده است.
همچنین مادام ژان دیولافوا که 137 سال پیش 3 روز در اهواز بوده در ص727 کتاب «ایران، کلده و شوش» در سال 1887 میلادی درباره این شهر چنین می گوید: «این شهر بیش از دویست نفر سکنه ندارد که همه فقیرند و با نهایت سختی زندگی می کنند. لرد کرزن نیز دو سال پس از خانم دیولافوا در ص 425 کتاب ایران و قضیه ایران، اهواز را قریه ای دیده که چند خانه گلی و حصیری پراکنده با جمعیتی نزدیک به هفتصد نفر دارد.
از این رو اگر سرای معین التجار را که در سال 1377 خورشیدی به شماره 2158 ثبت ملی گردید، نماد اهواز نوین و زمینه ساز پدیداری این شهر در ساختار امروزین بدانیم، پر بیراه نیست. بیگمان دانشکده ادبیات نیز همچون سرای معین التجار سرگذشتی پر فراز و فرود و کارساز در یک سده گذشته اهواز دارد.
در سال 1308 خورشیدی نخستین بانک ملی اهواز به فرمان رضا شاه در زمینی با پهنه (مساحت) 3000 هزار متر مربع در نزدیکی رود کارون به دست «آندره گدار» مهندس فرانسوی ساخته شد. بنایی که اینک دانشکده ادبیات خوانده می شود در یک بازه 94 ساله از بانک ملی و استانداری گرفته تا مرکز فرماندهی متفقین در جنگ دوم جهانی و از فرمانداری تا دارایی و سازمان آمریکایی اصل 4 ترومن با کاربری های گوناگون بارها دست به دست شده، سرانجام در سال 1336 خورشیدی نخست از سوی بانک ملی در برابر دو میلیون و دویست هزار تومان به دانشگاه گندی شاپور اهواز فروخته شد و سپس در سال 1357 به دانشکده ادبیات و زبانهای خارجه واگذار گردید.
پیرامون چگونگی ساخت این دانشکده دیدگاه های گوناگونی است، به باور برخی، نقشه نخستین آن را گروه مهرازان (معماران) آموزشگاه آلمانی «باهاوس» با بهره جستن از مهرازی آجری دزفول و شوشتر آماده کردند. سپس آندره گدار بر پایه مهرازی (معماری) ساسانیان و آمیختن آن با شیوه مهرازی روزگار پهلوی اول یعنی قوس های دایره ای ایوان ها و رواق های حیاط مرکزی وآجرکاری و کاشی کاری های دوره اسلامی با رنگ و لعاب های آبی و فیروزه ای زیبا و به کار گیری دو در در جلو و پشت و یک باغچه اندرونی، در ریختی «مثلتی» یا «سه گوش» این ساختمان را بنا نهاد. به همین شوند (دلیل) به آن ساختمان «سه گوش» هم گفته می شود.
بر پایه آنچه گذشت، اهواز افزون بر نفت و صنعت، خانه های تاریخی بسیار دارد که هریک بخشی از شناسه (هویت) گروهی شهروندانش بشمار آمده و آگاهی و شناخت دراین باره «حق» آنان است. اما شوربختانه در همه سالهای گذشته به شوند (دلیل) کوتاهی و کم کاری دست اندرکاران شهری، مردم اهواز از این «حق» که در کلانشهری های دیگر به آسانی برآورده شده، دورمانده اند. از این رو، جای شگفتی و پرسش دارد چرا در اهواز پایتخت استان که می بایست نگاهی ویژه و کاربردی تری به آن باشد، فرآیند سود جستن از سازه ها و خانه های تاریخی نارکارامد و سترون (عقیم) بوده است؟
بیگمان چنین گنجینه های تاریخی در هر کلانشهر دیگری بود، سالها پیش ساماندهی می شدند. باید افسوس خورد برای استانی که زرخیز است و دارا، اما شهروندانش نمی توانند از گذشته تاریخی خود بهره ببرند. به راستی گره کار کجاست؟ ساختمان های تاریخی؟ شهروندان اهواز؟ و...
اگر سالی یک سازه و خانه تاریخی بازسازی و به بهره برداری می رسید، امروز ما با نموداری روشن و فربه از دیدنی ها و ویژگی های گردشگری در اهواز روبرو بودیم که میتوانست جنبشی بزرگ در سپهر فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و روانی هازمان (جامعه) اهواز پدید آورد. آیا سه دهه بازه بهینه ای برای سر و سامان دادن به سرای معین التجار و دانشکده ادبیات که همچون نگینی درخشان در خاور و باختر اهواز می درخشند، نبوده است؟
بر پایه ماده 98 برنامه ششم توسعه «همه ادارات و سازمان های دولتی موظفند ابنیه تاریخی در حوزه خود را مرمت نموده و بهره برداری کنند.» همچنین بر پایه بند 115 قانون محاسبات «هیچ یک از دوایر دولتی اجازه فروش بناها و ساختمان های تاریخی مربوط به خود را ندارند.» از سویی بر پایه بند ب ماده 98 قانون «تنظیم بخشی از مقرارت مالی دولت، ادارات می توانند بناهای مازاد خود یا بناهایی که تکلیفشان روشن نیست را به یکدیگر واگذار نمایند.»
از آنجا که وزارت میراث فرهنگی و ادارات کل استانها در حوزه میراث فرهنگی همچون ساختمان ها و خانه های تاریخی «صلاحیت عام داشته» و پرداختن به این جستارها «خویشکاری (وظیفه) سازمانی و قانونی آنان است که همه نهادهای لشکری، کشوری و قضایی باید از وزارت میراث پیروی کنند» بنابراین اداره میراث اهواز و اداره کل میراث فرهنگی خوزستان می تواند به ساختمانی تاریخی دولتی (بلاتکلیف) مانند دانشکده ادبیات رسیدگی نماید.
همچنین بر پایه بند 22 ماده 55 قانون شهرداری و شوراها که از «تشریک مساعی با فرهنگ و برای حفاطت از آثار و بناها تاریخی در حوزه شهری» سخن می گوید؛ شهرداری اهواز می تواند «با نظارت اداره میراث فرهنگی به خرید، مرمت و بهره برداری بناها و خانه های تاریخی با مالکیت خصوصی اقدام کند.» این ماده قانونی اگر پیگیری شود، درهای بسته ی بسیاری از ساختمان ها و خانه های تاریخی که «مالکیت خصوصی» دارند و «بلاتکلیف» نیز هستند مانند سرای «معین التجار» و «هتل قو» گشوده خواهد شد.
اکنون باید پرسید چرا شهرداری و شورا اسلامی شهر اهواز تاکنون به جستارهای (موضوعات) پیرامون ساختمان های تاریخی و میراثی نپرداخته است؟ چرا مانند کلانشهرهای دیگر معاونت میراث فرهنگی در شهرداری راه اندازی نگردیده است؟ چند بار از انجمن های مردم نهاد در این حوزه کمک خواسته شده است؟ چرا دستگاه ها و سازمان های دولتی بویژه دانشگاه چمران که دانشکده ادبیات در جرگه دارایی آنان است گامی چشمگیر برنداشته اند؟ اداره میراث اهواز و اداره کل میراث فرهنگی خوزستان چرا از اختیارات خود در این باره بهره نبرده و اگر کاری کرده، چرا گزارش آنها رسانه ای نشده است؟
براساس مقاله نگاهی به وضعیت خانه های تاریخی استان خوزستان باید بدانید که شایسته و بایسته است اداره کل میراث فرهنگی خوزستان که از سال گذشته دگرگونی های مدیریتی داشته و رویکرد نوینی را در پیش گرفته است در آغاز سال 1402 خورشیدی با نگرشی نو و کارآمد، رسیدگی و بهره برداری از خانه های تاریخی بویژه سرای معین التجار و دانشکده ادبیات را برنامه ریزی نموده و در این زمینه بیش از پیش خود را پاسخگو بداند.
نویسنده: اشکان زارعی (فعال میراث فرهنگی)