آیین مذهبی زنانه ای که در ماه رمضان برگزار می شود
خبرگزاری مهر/ این خبر پیرامون آیین مذهبی زنانه ای که در ماه رمضان برگزار می شود، برای شما نوشته شده است.
ماه مبارک رمضان، بعد از ماه محرم و صفر در ایران آیین های متعدد و متنوعی دارد. یکی از این آیین ها که در بسیاری از شهرهای ایران برگزار شد، مربوط به یک آیین مذهبی زنانه است.
زنان هر شهر همه ساله برای مرادشان لباس می دوزند. مناسبت این روز هم غیر از آنکه یکی از روزهای پایانی ماه مبارک رمضان است، به باور اهل تسنن نیز پیوند می دهند. باوری که اعتقاد دارد شب 27 رمضان یکی از شبهای قدر است و البته در این روز ابن ملجم ملعون نیز به درک واصل شد.
در این روز زنان در یک مکان مذهبی جمع شده و این آیین را برگزار می کنند؛ آیینی که ریشه در اعتقادات دینی آنها دارد. کیسه دوزی از دوران اسلام در ایران رونق داشته و قدمت برگزاری آن در برخی از مناطق از دوره قاجار به یادگار مانده است.
یکی از معروف ترین مناطقی که زنان در آن، رسم کیسه دوزی را به صورت مفصل و گروهی برگزار می کنند، شهر دامغان است. زنان شهر این آیین را بیشتر از 500 سال است که در مسجد تاریخانه برگزار می کنند.
زنان در فاصله بین دو نماز ظهر و عصر با ذکر سلام و صلوات، پارچه ها، قیچی ها و سوزن و نخ ها را پهن کردند و برش زدند. دعا خواندند و نیت کردند. هر یک حاجتی داشت.
بخت گشایی، برکت مال و دارایی، باروری عمده حاجت های این زنان است. وقتی کار دوخت کیسه تمام شد، داخل کیسه پول می اندازند، برخی برنج ریخته و نذر کردند تا سال بعد اگر حاجتشان را گرفتند، همان پول برنج یا هر چیزی که برایش نذر کیسه کردند را بین مردم پخش کنند.
براساس مقاله آیین مذهبی زنانه ای که در ماه رمضان برگزار می شود، باید بدانید که در این مسجد شیرینی و شکلات بین روزه داران پخش کردند و برخی دیگر تعدادی را برای میهمانی افطار همان شب دعوت کردند، چون سال گذشته نذری داشتند و امسال ادا شده است. تعدادی دیگر از زنان با قوت قلب بیشتری دعا و نذر کردند.
برخی دیگر پیراهنی برای نوزاد دوختند آن هم به نیت آنکه تا سال آینده نوزادی سالم در آغوششان باشد آن وقت در سال بعد پیراهن های متعددی برای نوزادان بین مردم پخش می کنند یا پارچه آن را به حاجتمندان هدیه می کنند.
اما تنها مسجد کهن تاریخانه نبود که میزبان زنان حاجت خواه شد. این آیین در مسجد جامع یزد هم از سالها پیش برگزار می شود.
زنان یزدی پولی را از هفت زن سید که نام یکی شأن فاطمه باشد، میگیرد و با آن پارچه میخرند. پارچه ها بین نماز ظهر و عصر برش داده می شود.
در زمانهای قدیم تر، آنها معتقد بودند که نباید به این پارچه قیچی برخورد کند. به همین دلیل از تیغ یا چاقو استفاده می کردند و نخی که می بایست هم رنگ پارچه کیسه ای می بود.
آنها هنوز هم از نخ های سبز رنگ برای کیسه دوزی استفاده می کنند و انتهای نخ را چند گره به نیت چند حاجت می زنند. برخی دیگر سکه سوراخ داری را به آن می دوزند.
این آیین از زمانی شروع می شود که برای خرید پارچه از زنان سید، طلب پول می شود تا زمانی که فرد حاجت خواه، به حاجت رسیده اش می رسد، در آن صورت او ممکن است نذر کند که پارچه و نخی را به فرد حاجت خواه دیگر بدهد. به همین دلیل این آیین همین طور سینه به سینه منتقل می شود و اکنون بعد از صدها سال هنوز رونق دارد.
در شهر یزد زنان جوان برای بچه دار شدن و بخت گشایی این کیسه ها را می دوزند و برخی دیگر برای رفع مشکلات زندگی و مالی و داشتن حال خوب.
اما این آیین تنها منتهی به دوختن کیسه نمی شود، برخی لباس می دوزند و برخی دیگر چادر برش می زنند. به همین دلیل تنوع دوخت در یزد محدود به یک کیسه نمی شود و هر آنچه که دوختنی باشد به نیت مراد گرفتن برش زده می شود.
ممکن است این پارچه ها در مسجد بریده و کوک زده شود اما برای تکمیل به خانه ببرند اما تلاش می کنند همان پیرهن یا چادر ساده در همان روز 27 ماه مبارک رمضان دوخته و تکمیل شود.
ساختن و به دست کردن حلقه مراد هم از جمله رسوم مردم استان یزد در روز بیست و هفتم ماه رمضان است. پدر و مادرانی که فرزندانشان قبل از سن بلوغ فوت میکرد، برای جلوگیری از مرگ فرزند حلقه مراد می ساختند و معتقد بودند با این کار از مرگ جلوگیری می شود.
برای تهیه حلقه مراد، ابتدا از هفت نفر که نام آنها محمد، علی یا فاطمه بود یا از هفت مؤمن، یک سکه می گرفتند، بعد از جمع آوری پول به زرگری رفته، سفارش حلقه ای از جنس نقره می دادند و سفارش می دادند که حتما در روز بیست و هفتم ماه مبارک حلقه ساخته شود. سپس قبل از ظهر روز بیست و هفتم اگر فرزند دختر بود، دو حلقه به گوش او و اگر پسر بود تنها یک حلقه به گوش راستش آویزان می کردند.
برای اینکه پول حلقه مراد را از افرادی به نام محمد یا علی یا فاطمه می گرفتند، حلقه را "حلقه محمد" یا "حلقه هفت مرتضی علی" یا "حلقه هفت فاطمه" هم می نامیدند.
زنجانی ها هم در پایان ماه مبارک رمضان به تعداد اعضای خانواده کیسه برات می دوزند. آنها در زبان محلی به آن برات کیسه سی هم می گویند. به اعتقاد زنان میانسال و کهنسال اگر این کیسه ها توسط 5 زن سید که اسمشان فاطمه یا القاب حضرت فاطمه (س) باشد، باید لمس شود و اگر این کار انجام شود، آنها به آرزوی خود می رسند.
مردم شهر کوهپایه هم بین نماز ظهر و عصر کیسه هایی می دوزند که به آن کیسه برکت می گویند و داخلش اسکناس قرار می دهند و تا سال بعد آن را نگه می دارند تا بیعانه ای برای گرفتن حاجتشان شود.
اهالی کوهپایه می گویند کیسه برکت در زمانهای قدیم برای رفع نیاز نیازمندان دوخته میشد و داخل هر کیسه تعدادی سکه قرار و به نیازمندان می دادند.
زنان و دختران مشگین شهری نیز در آخرین روز ماه مبارک رمضان و با ختم آخرین جز از قرآن در مساجد این شهر کیسه برکت می دوزند. این کیسه ها بین مردم به برکت توربافی معروف است و با پارچه های نذری دوخته می شوند و پس از آن مقداری پول یا نمک درون آن می ریزند. خیلی ها پس اندازشان را در این کیسه ها نگه می دارند تا سال بعد که حاجت روا شوند.
رمضان که به ایستگاه بیست و هفتم می رسد، زنان همدانی بین نماز ظهر و عصر داخل مسجد، پارچه کوک می زنند؛ پارچه ای که به آن «کیسه برکت» می گویند. برخی چند کیسه دوخته و برای خانواده می برند؛ آنها پول هایشان را هر سال داخل این کیسه نگه می دارند و اعتقاد دارند که این کار خوش یمن است.
اهالی ارومیه هم به این کیسه ها «کیسه دیبی» می گویند. همین آیین در حومه شبستر، مراغه، تسوج و اهر هم برگزار می شود.
زنان تهرانی هم از اواخر دوره قاجار در روز 27 ماه مبارک رمضان، با خرید پارچه های سفید از بازارچه ورودی مسجد سپهسالار و دوختن «پیراهن مراد» و «دستمال سفید بختی» مرحله اول رسم را بجا می آوردند.
تهرانی های قدیم معتقد بودند که با پوشیدن این پیراهن حاجتشان از جمله بخت دخترشان گشوده می شود.
برای تهیه پارچه آن، زنی که نذر دارد، به هفت خانه رو به قبله که از سادات است مراجعه کرده و کمک می طلبد یا زنان و مردان حاجتمند از 40 نفر که نامشان محمد، علی یا فاطمه بود، تقاضا می کردند و در آخر از یک مغازه پارچه فروشی که اسم صاحبش محمد یا علی و دکانش هم رو به قبله بود، پارچه می خریدند.
آنها پارچه را به مسجد آورده و به همراه چند نفر دیگر از بانوان شروع به دوخت این پیراهن کرده و دوختن پیراهن از صبح شروع شده و تا اذان ظهر ادامه داشت.
آنها در حالی که به پارچه کوک می زدند، این اشعار را با هم می خواندند: ابن ملجم بن مراد / لعنت حق بر تو باد!