بررسی جایگاه جهانی آیین ورزشهای پهلوانی و زورخانه ای
ایسنا/ این خبر به جهت بررسی جایگاه جهانی آیین ورزشهای پهلوانی و زورخانه ای برای شما نگارش شده است.
«آیین ورزش های پهلوانی و زورخانه ای» از جمله میراث ناملموس ثبت شده در فهرست جهانی یونسکو است. شاید 12 سال پیش این خبر برای میراث ایران بسیار خوشایند بود اما مسأله ای که در این طول این سالها از آن غفلت شده، توجه و حفاظت از این آیین و فرهنگ است بگونه ای که در این سالها و بویژه یکی دو سال اخیر بارها درباره وضعیت این آیین و زورخانه های کشور هشدار داده شده است تا جایی که خبری از تغییر کاربری 10 زورخانه به قهوه خانه منتشر شد و وزارت ورزش هم در واکنش به آن اعلام کرد: با بی سابقه ترین حمایت مالی که دولت و مجلس از فدراسیون زورخانه ای و پهلوانی بعمل آورده اند، اگر این ادعا صحت داشته باشد، باید روند تغییر کند.
این در حالی است که چندی پیش ثبت «فرهنگ پهلوانی» آذربایجان در فهرست جهانی یونسکو، حاشیه هایی را برای پرونده «آیین وزرش های پهلوانی» ایران بوجود آورد و به نوعی تداعی کننده انحصارطلبی و تجزیه گری های این کشور شد.
یکی از پیشکسوتان ورزش زورخانه ای در واکنش به این موضوع، کوتاهی فدراسیون ورزش های زورخانه ای را عامل ثبت این رشته به نام کشور آذربایجان در سازمان یونسکو دانست.
رئیس سابق فدراسیون ورزش های زورخانه ای نیز با انتقاد از بی توجهی نسبت به ورزش های زورخانه ای که باعث بی رونق شدن زورخانه ها یا ثبت این ورزش به نام کشور جمهوری آذربایجان شده، گفت: خیلی از صاحبان زورخانه ها می گویند اگر زورخانه را تبدیل به انبار سیب زمینی کنیم، سود بیشتری دارد!
در حالی که فدراسیون ورزش زورخانه ای و پیشکسوتان این حوزه نسبت به ثبت این آیین به نام آذربایجان واکنش نشان دادند و معترض شدند و جایگاه جهانی «آیین ورزش های پهلوانی و زورخانه ای» ایران را در خطر دانستند اما متولیان میراث فرهنگی ثبت آیین «پهلوانی» آذربایجان در یونسکو را امری طبیعی تلقی کردند و بر این نظر هستند که هر آیین مشترکی در هر کشور می تواند به صورت جداگانه به نام کشورها یا مشترک در یونسکو ثبت شود و این موضوع به ثبت «آیین ورزش های پهلوانی و زورخانه ای» ایران در یونسکو هیچ آسیبی نمی زند و پرونده آن براساس قواعد و ضوابط کنوانسیون یونسکو شکل گرفته است.
حتی سرپرست مرکز میراث ناملموس یونسکو در تهران ادبیات نقادانه به یونسکو مبنی بر تجزیه طلبی را «مغرضانه» و قضاوت ها در این باره را «خشن» و در تضاد با روح کنوانسیون 2033 یونسکو دانست و تاکید کرد که این کنوانسیون هرگز با این واژه های بی رحمانه به ترادف نمی نشیند.
بدنبال آن حواشی که برای «آیین ورزش های پهلوانی و زورخانه ای» بوجود آمد، برای بررسی جایگاه جهانی آیین ورزشهای پهلوانی و زورخانه ای، وضعیت کنونی آن و زورخانه های کشور، با مرتضی رضوانفر ـ مسئول تهیه پرونده ثبت جهانی «آیین ورزش های پهلوانی و زورخانه ای» و عضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی گفت و گویی انجام شد:
مطرح است که پرونده های میراث جهانی پس از ثبت در یونسکو معمولا رها می شوند. ارزیابی شما از وضعیت و جایگاه «آیین ورزش های پهلوانی و زورخانه ای» پس از ثبت جهانی چیست؟
بحث حفاظت و معرفی آیین، بیشتر از آنکه دولتی باشد به جامعه ای باز می گردد که درگیر این عنصر است؛ منظور آنکه حفاظت از یک عنصر آیینی بیش از آنکه دولتی باشد، اجتماعی است، اما از منظر دولتی نیز وظایفی تعریف شده است. وظیفه وزراتخانه هایی مانند «ورزش» و «میراث فرهنگی» با هم متفاوت است. براساس مقاله بررسی جایگاه جهانی آیین ورزشهای پهلوانی و زورخانه ای باید بدانید که وظیفه میراث فرهنگی تهیه و ثبت پرونده با کمک گروههای مردمی و دستگاه های ذی ربط است. حفاظت از عناصر میراث ناملموس غالبا فرادستگاهی و گاهی ملی است مانند حفاظت از «نوروز»، «تعزیه» یا «آیین پهلوانی».
متولیان این آیین و فدراسیون تا چه اندازه برای حفاظت از آن تلاش کرده اند؟ آیا پس از ثبت، ارزیابی از عملکرد حفاظتی آیین پهلوانی و زورخانه ای داشته اید؟
اخیرا در دفتر معاون وزیر ورزش جلسه ای داشتیم و به این موضوع اشاره کردم که متاسفانه فقط زمانی که بحرانی برای آیین های ثبت جهانی مانند «چوگان» و «آیین پهلوانی» پیش می آید، ما دعوت می شویم مانند الان که آذربایجان پرونده ای با نام «پهلوانی» به ثبت رسانده و مورد اعتراض گروههای مختلف کشور قرار گرفته است.
پرونده «آیین ورزش های پهلوانی و زورخانه ای» را 12 سال پیش من با کمک فدراسیون خصوصا آقای دکتر «هدهدی» آماده و ثبت کردیم و در طول این 12سال نخستین باری بود که جلسه ای برگزار میشد تا بگویند کمکی در این حوزه انجام می دهیم. این روش کاری منفعلانه و فقط در حالت بحران است. در حالی که در این 12 سال برای معرفی و آگاهی بخشی می توانستیم کارهای مختلفی از جمله اقدامات مختلف داخلی و بین المللی انجام دهیم. خوشبختانه فدراسیون در 60 کشور فعالیت دارد و دیگران هم می توانند در بحران ها کمک حال فدراسیون باشند.
این در حالی است که راههای زیادی برای حفاظت از این آیین ها وجود دارد. کنواسیون حفاظت از میراث ناملموس مهمترین روش حفاظت را ایجاد منزلت برای عنصر و استادکاران از طریق ارتقای آگاهی جامعه میداند؛ زیرا همانگونه که گفته شد دولت ها خیلی نمی توانند در حفاظت از عناصر ناملموس دخالت کنند و شکلی دولتی به مراسمی مانند «محرم» یا «شب یلدا» بدهند. از جمله کارهایی که کنوانسیون برای ارتقای آگاهی پیشنهاد داده است، درگیر کردن گروههای مردمی و انجمن ها با عنصر است. این انجمن ها می توانند از هیأت امنای مساجد یا شوراهای شهری و روستایی باشند و خیلی از گروههایی که ما معمولا جز انجمن ها نمی دانیم، در حالی که انجمن واقعی همان هایی هستند که داوطلبانه دور هم جمع می شوند.
ما باید برای استادکاران، پیشکسوتان و پهلوانان منزلت اجتماعی ایجاد کنیم تا فرزندان و جوانان مایل به ادامه آیین پهلوانی باشند. برگزاری جشن ها و بزرگداشت ها، نامگذاری کوچه ها، سالن ها و پارک ها به نام استادکاران و پیشکسوتان و یا ساختن تندیس آنها و اعطای پلاک فرهنگی از دیگر اقداماتی است که میتوان برای ایجاد منزلت اجتماعی و حفظ این آیین ها انجام داد. جدا از این فعالیت ها که بیشتر شکلی است، تهیه بانک اطلاعاتی و تهیه تاریخ شفاهی نیز از جمله کارهای محتوایی است که می تواند تجربیات مدیران، استادکاران و پیشکسوتان را به نسل های بعدی منتقل کند.
اما متاسفانه تجربیات و تاریخ شفاهی را که حفظ نمی کنیم هیچ، عامدانه هر چیزی را که به مدیران قبلی مربوط است، کمرنگ می کنیم.
از تاثیر تلویزیون و رسانه نیز نباید غافل شد، مثلا مدتی قبل شاهد بودیم نمایش پهلوانی در برنامه «عصر جدید» بازخورد خیلی خوبی برای این عنصر داشت و توانست یک موج قوی و ملی ایجاد کند که شاید با بودجه های هنگفت قادر به انجام آن نبودیم. یا زمانی که فیلم "سنتوری" پخش می شود، فضای موسیقی در کشور تحولات گسترده پیدا می کند.
متاسفانه فضای آگاهی بخشی و معرفی در ایران تنها با تکیه بر رسانه های فارسی زبان داخلی است و حضور خیلی کمرنگی در سایت ها و رسانه های خارجی داریم، در حالی که برخی کشورهای همسایه حتی آیین ها و عناصری که ندارند را به شکل ها و زبان های مختلف در دنیا ترویج می دهند.
دولت هم در این حوزه می تواند مؤثر باشد. زمانی که مرکز مطالعات میراث ناملموس را می خواستیم راه اندازی کنیم، بازرس یونسکو ابتدا پیشنهاد داد، این مرکز غیردولتی باشد، اما با توجه به اینکه در کشورهای جهان سوم مؤسسات غیردولتی عملا نمی توانند فعالیت بین المللی کنند و در کشورهای جهان سوم این مراکز در حالت نیمه دولتی و دولتی موفق تر عمل کرده اند. لذا پذیرفت که تحت حمایت سازمان میراث فرهنگی شکل بگیرد و حدودا با 25 کشور منطقه همکاری کند.
مرکز مطالعات میراث ناملموس در ایران دولتی است یا نیمه دولتی؟
عناصر فرهنگی نمی توانند خط کشی شوند و نسخه دولتی یا نیمه دولتی به آن داد. میراث ناملموس امری است که نسخه های متعدد دارد، در حوزه زبان و گویش، قصه ها، لالایی ها، عناصر مختلف شفاهی و ترانه ها، دولت ها تقریبا نمی توانند حضوری داشته باشند. در چنین حوزه هایی نهایتا می توانند تاریخ شفاهی تهیه کنند یا کمک کنند اطلسی برای زبان های در خطر راه بیفتد و زمانی که عنصر در حالت مرگ و انقراض است دولت ها ورود می کنند تا شکل موزه ای به آنها دهند، اما در حوزه صنایع دستی دولت حضور پررنگی دارد و ماهیت آن به همین است.
در اسناد مرکز نیز مقرر شد با حدود 25 کشور منطقه ارتباط برقرار کند و این کشورها را در موضوع پژوهش برای حفاظت و تهیه پرونده ها کمک و مشاوره دهد. بنابراین حمایت های زیادی از وزارت میراث دریافت می کند.
به آیین پهلوانی آذربایجان این نقد شده که مکان مشخصی برای اجرای پهلوانی ندارند اما زورخانه یکی از عناصر اصلی آیین پهلوانی در ایران بوده و هست. این در حالی است که وضعیت زورخانه ها در ایران این روزها خوب نیست و بحث تعطیلی و تغییر کاربری آنها مطرح شده است، اگر این اتفاق برای زورخانه ها بیفتد، چقدر می تواند پرونده ثبت جهانی این میراث را تحت تاثیر قرار دهد؟
ابتدا به موضوعی اشاره کنم، یکی از وظایف یونسکو این است که بزرگترین مسائل فرهنگی جهان را به شور میگذارد و آسیب شناسی می کند و به دنبال راهکار برای حل آن میگردد. در گذشته میراث مادی اهمیت داشت و میراث ناملموس غیر از اینکه اهمیت نداشت، خیلی ها هم از آن گریزان بودند؛ زیرا روستایی و جهان سومی جلوه می کردند. تقریبا کل دنیا سعی داشت فرهنگی مانند غربی ها داشته باشد و همین امر موجب شده بود که خرده فرهنگ ها در ورطه نابودی قرار بگیرند، تا جایی که به بی هویتی، پوچ گرایی، اعتقاد گریزی و نهایتا بخشهایی از جهان به خشونت های تروریستی و قتل عام های وحشتناک رسید.
کارشناسان یونسکو به این نتیجه رسیدند عامل این خشونت ها حذف هویت های محلی و خرده فرهنگ هایی است که هویت های ملی، قومی و فردی را تشکیل می دهند. نابودی خرده فرهنگ ها و تنوع های فرهنگی غالبا تحت تاثیر شهرنشینی، غرب گرایی در رسانه ها و برخی از تاثیرات منفی جهانی سازی رخ داده است.
یونسکو به این نتیجه رسید که میتوان با پرداختن به تنوع های فرهنگی، خرده فرهنگ ها، هویت های محلی و ارتقای آگاهی درباره آنها، این غرب گرایی را به تأخیر انداخت و در این بازه زمانی تصمیمات جدیدی برای این مسأله گرفت تا هر گروه و قومی بتواند جایگاهی در این پازل جهانی شدن داشته باشد. هدف هم این بود که اقوام مختلف به این باور برسند که با فرهنگ خودشان به منزلت می رسند نه فرهنگ جهانی و این الگو از خردترین، یعنی فرد تا کلونی های بزرگ جهانی را شامل میشد.
ورزش زورخانه ای طبق گفته فدارسیون جهانی در 60 کشور جهان اجرا می شود و شکل سنتی و غیرحرفه ای آن ممکن است در برخی کشورها دارای تفاوت هایی باشد. در واقع یونسکو معتقد است تفاوت باعث صلح و گفت وگوست نه تشابه. اکنون می بینیم اعتراض ما به برخی کشورها برای عناصر متشابه است نه متفاوت؛ لذا یونسکو به دنبال تنوع ها و تفاوت ها در فرهنگ ها و خرده فرهنگ هاست تا هر کشور، قوم و گروهی دارای سهم و حس مستقلی باشد. حتی در عنصر متشابه و مشترک مانند «نوروز» یا «پهلوانی» نیز به دنبال تفاوت های جزئی است تا هر کشور و قومی احساس نقش و سهم کند.
در کنواسیون یونسکو اصلا به خاستگاه و محل زایش عنصر اهمیتی داده نشده است؛ زیرا جلوی معرفی تنوع ها و تفاوت های عنصر را میگیرد؛ لذا دنبال این نیستند که با ثبت عناصر فرهنگی به نام یک کشور برای آن کشور افتخار بیافرینند، بلکه دنبال حفظ این تفاوت ها و تنوع ها در کشورها هستند. در واقع تاکید یونسکو روی زنده بودن عنصر است، نه قدمت آن. به همین دلیل همه کشورهایی که دارای همان عنصر هستند می توانند برای ثبت اقدام کنند. برای مثال فقط ترکیه «رقص سماع» را ثبت کرد، چون ایران، ازبکستان، افغانستان و به تعبیری خراسان بزرگ که محل زایش «رقص سماع» بودند، در حال حاضر این عنصر را به صورت زنده ندارند، اگر داشتند همه این کشورها که زمانی بخشی از خراسان بزرگ بودند می توانستند یا مشترک با هم یا هر یک به صورت مجزا برای ثبت آن اقدام کنند.
حال «پهلوانی» که در ایران، زاده و رشد می کند در هر منطقه ای دارای تفاوت هایی با مناطق دیگر است مثلا در آذربایجان میدانی است و در ایران در زورخانه اجرا می شود؛ هرچند عظمت آیین پهلوانی در ایران قابل مقایسه با هیچ یک از این 60 کشوری که جز فدارسیون جهانی ورزش پهلوانی هستند، نیست، اما این همان تفاوت و تنوعی است که کنوانسیون به دنبال آن است تا هر کشوری یا قومی بتواند شکل متفاوت و مستقل خودش را از ارایه یک عنصر داشته باشد و انگیزه لازم برای حفاظتش را پیدا کند. البته همانطور که گفتم اگر کاملا هم شبیه به یکدیگر باشند می توانند تک به تک برای ثبت اقدام کنند، اما خیلی در مسیر حفظ تنوع های فرهنگی نیست.
اگر خلاصه عرض کنم، کنوانسیون به دنبال این است که با زنده نگه داشتن خرده فرهنگ هایی که از یک فرهنگ بزرگ و مادر ایجاد شده، تنوع های فرهنگی را در مقابله با بی هویتی و غرب زدگی حفاظت و تقویت کند.
حذف زورخانه ها در ایران چقدر می تواند ثبت جهانی «آیین ورزش های پهلوانی و زورخانه ای» را تحت تاثیر قرار دهد؟
«آیین ورزش های پهلوانی و زورخانه ای» چندین عنصر دارد، یکی از آنها «زورخانه» است که معماری آن شکل ویژه ای دارد، حالا اگر این عنصر آسیب ببیند و ما این معماری را نداشته باشیم، این قسمت از آیین آسیب می بیند، اما آیا بخش های دیگر هم به همین میزان آسیب می بینند و از بین می روند؟ خیر.
«شب چله» یک آیین مذهبی متأثر از فرهنگ نبرد "نور" و "تاریکی"، "اهورا" و "اهریمن" بوده است؛ آیینی که جشن نبود بلکه با تشریفات مذهبی برای حفظ امنیت در برابر دو اهریمن "سرما" و "تاریکی" در بلندترین شب سال بوده است، دور هم جمع می شدند و تا صبح و طلوع خورشید که نماد "اهورامزدا" بوده است، بیدار می ماندند به این دلیل که این شب اهریمنی به آنها صدمه نزند و نامش را «چله» و سختی گذاشتند، اما «چله» امروز از حالت مذهبی خارج شده است و دیگر سرما و شب، اهریمن محسوب نمی شود. علت اصلی برگزاری آن کاملا کنار و تمام اصول گذشته آن از بین رفته و تنها شکل آن باقی مانده است.
یک عنصر از نظر اصول هایش ممکن است زیر و رو شود، اما شکل کلی آن باقی بماند و ثبت شود، حتی جالب است بگویم یکی از معیارهای ثبت جهانی که در پرونده باید اثبات کنیم تغییر یافتن یا خلق مکرر عنصر ناملموس همگام با تغییرات جامعه است؛ زیرا عناصر ناملموس متأثر از فرهنگ و جامعه است و این جوامع در طول تاریخ تغییر می کنند و به خلق جدیدی از عنصر همگام با تغییرات جامعه نیاز است.