زدودن غبار فراموشی از میراث فرهنگی در روستای زردنجان اصفهان

ایرنا/ این خبر پیرامون زدودن غبار فراموشی از میراث فرهنگی در روستای زردنجان اصفهان برای شما نوشته شده است.

روستای زردنجان در بیست کیلومتری شرق اصفهان و در مسیر گردشگری قرار دارد، جایی در میانه راه روستاهای تاریخی چون سروش آذران، برسیان و کاج تا آن سوتر، ورزنه و قلعه قورتان که همه با مساجد ایلخانی و سلجوقی یا قلعه های سترگ و آثار تاریخی، گنجینه ای بی مثال اما در حال فراموشی اند.

درحالیکه تنها قلعه تاریخی روستای زردنجان رو به ویرانی است و خانه های قاجاری و پهلوی اول آن به زباله دانی یا محل معتادان تبدیل شده اند هنرمندان هنر محیطی یا هنرهای با رویکرد محیط زیستی می کوشند با خلق آثار هنری در دل میراثی که رو به ویرانی اند، توجه جامعه محلی را به ناملموس های مغفول مانده ، جلب و آنها را آگاه و تشویق به حفظ منابع ارزشمندشان کنند، اتفاقی که گرچه نتواند آخرین بازمانده ها را در مقابل تخریب حفاظت کند اما هشداری و صدایی است که حالا در روستا شنیده شده است.

هنر محیطی در واقع یکی از شاخه های هنر معاصر است که می کوشد با روش های مختلف هنری و با نگاهی نو، در آگاهی بخشی و روشنگری برای همزیستی بیشتر با محیط طبیعی به سهم خود تاثیرگذار باشد، به تعبیری با آفرینش های هنری توجه ها را در جهت بازسازی آسیب های ایجاد شده جلب کند.

این هنر همان راهکاری است که فرزانه سلیمانی نیسیانی، دانش آموخته دکترای پژوهش هنر در پیش گرفته و با دعوت از هنرمندان باتجربه تجسمی به روستای زردنجان خواسته پیوند و آشتی دوباره ای را میان اهالی این روستا با میراث طبیعی و تاریخی برقرار کند.

صلحی که می تواند در وانفسای بحران آب در شرق اصفهان در عین جبران حداقلی آسیب ها با گردشگری بر مدار توسعه پایدار، تنها راه برون رفت آنها از شرایط دشوار امروز باشد.

اینکه چگونه و چطور، فرزانه سلیمانی نیسیانی بر آن شد تا با سبک متفاوتی از زبان هنر در جهت آگاهی بخشی برای حفظ میراث فرهنگی و طبیعی روستایی از روستاهای شرق اصفهان قدم بردارد، سوالی بود که خبرنگار پرسید و سلیمانی در پاسخ، روایت شرایط این روزهای شرق اصفهان را بازگو کرد، شرایطی که معتقد است باید با رویکرد توسعه پایدار گردشگری، آهسته و پیوسته مورد توجه جدی قرار گیرد.

به گفته این هنرمند، شرق اصفهان یک منطقه خاص به لحاظ اقلیمی، منابع آبی، کشاورزی و دامی است و از طرفی در این روستا و روستاهای اطراف آن مثل سروش آذران، برسیان یا کاج، خانه ها، مساجد یا قلعه های قدیمی و باستانی وجود دارد که همه از خشت و گل با طاق چشمه ای، کنج سازی ها و گوشه سازی های برگرفته از معماری سنتی ایرانی و سازگار با اقلیم منطقه هستند که حفظ این سرمایه ها نیازمند ترویج رویکرد آگاهی بخشی در جهت حفظ میراث فرهنگی و طبیعی منطقه شرق اصفهان است.

از نگاه سلیمانی، منطقه شرق اصفهان که با شرایط بی آبی و مشکلات گرد و خاک به دلیل خشکی تالاب بین المللی گاوخونی دست و پنجه نرم می کند، نیازمند توجه مسئولان، مردم، بخش خصوصی و انجمن های مردم نهاد است تا بتواند با استفاده از ظرفیت های گردشگری به تجربه زیست بهتری برسد.

وقتی هنر به یاری میراث طبیعی و فرهنگی می آید

روایت سلیمانی نیسیانی از هنر محیطی دغدغه های محیط زیستی هنرمندان ایرانی و خارجی در خلق آثارشان است، نگاهی نو به محیط زیست پیرامون که منجر به آفرینش های جدیدی از هنر معاصر می شود و شاید هم گاهی در تقابل با محیط زیست باشد اما در کوشش برای بیان مشکلات محیط زیستی و یا حداقل دغدغه مندی نسبت به محیط زیست است.

این استاد هنر دانشگاه شاهد پیرامون زدودن غبار فراموشی از میراث فرهنگی در روستای زردنجان اصفهان گفت: با توجه به بحران های زیست محیطی که در ایران وجود دارد، هنرمندان محیطی پیش از آنکه هنرشان را خلق کنند یا به تصویر بکشند، سعی می کنند به همه ابعاد محیط زیست هویت بدهند تا از طریق این رویکرد که راه های حفظ و بقای محیط زیست را به تصویر می کشد، کمکی برای حفظ میراث طبیعی و فرهنگی باشند.

وی افزود: مهمترین مسئله این است که هنر محیطی به فرهنگ بومی و محلی نیز چون آیین ها و سنت ها توجه دارد، این هنر یک نگاه تازه به محیط زیست انسانی داشته و در گردشگری آهسته و با رویکرد محیط زیست بسیار همسو است، در واقع هدف هنر محیطی با بازاندیشی ردپای گذشتگان و ارائه و اجرا در دل طبیعت، بهبود رابطه بین انسان و طبیعت است.

از نگاه سلیمانی، هنرمند هنر محیطی در طبیعت با اضافه، جا به جا یا کم کردن عناصر پیرامون، خلق اثر و ایجاد بازاندیشی می کند، به نحوی نسبت به حفظ محیط زیست آگاهی بخشی دارد و نگرانی را نسبت به نقش تخریب گری انسان امروز در طبیعت نشان می دهد.

به تعبیر این پژوهشگر، هنرمند هنر محیطی تلاش می کند بر ارزش ها و قابلیت های جنبه های محیطی و محلی که در پیرامون یک منطقه مغفول مانده و مورد بی اعتنایی واقع شده است، تاکید کند.

وی پیرامون زدودن غبار فراموشی از میراث فرهنگی در روستای زردنجان اصفهان افزود: برای انتخاب هنرمندان و دعوت آنها برای هنرآفرینی در روستای زردنجان به دنبال استعدادها و توانمندی های میان رشته ای بودم که ضمن داشتن پیشینه هنری به محیط زیست و میراث فرهنگی علاقمند باشند و بتوانند نسبت به شرایط این روزها در یکی از روستاهای شرق اصفهان آگاهی رسانی کنند.

وی گفت: از آنجایی که فضای روستا به مثابه یک گالری در نظر گرفته شده است، هنرمندان آثارشان را با عناصر همان محیط در روستا اجرا و در عین حال از مردم روستا نظرخواهی و ارزیابی می کنند و از طریق فضاهای رسانه ای، آثارشان را در معرض دید مخاطبان عمومی یا خاص تر همچون جامعه دانشگاهی و هنرمندان خارجی قرار می دهند.

به گفته وی، بیشترین عناصری که هنرمندان هنر محیطی در روستای زردنجان خلق کرده اند با زباله ها و مخروبه های میراث فرهنگی و طبیعی اطراف روستای زردنجان بوده است.

وی درباره چگونگی خلق آثار هنر محیطی در عناصر پیرامون روستای زردنجان گفت: یکی از هنرمندان با استفاده از خشت های مخروبه خانه های قدیمی یا بخش های تخریبی قلعه باستانی این روستا، کتابخانه ای شفاهی در یکی از اتاق های همین خانه ایجاد کرد که برگرفته از خاطرات مردم این روستا نسبت به میراث فرهنگی، آیین ها و سنت های آنها بود.

وی ادامه داد: یک هنرمند هم با روستاییان از تجربیاتشان درباره آثار میراث فرهنگی گفت وگو و کلید واژه هایی را برداشت کرد و به صورت یک اثر طوماری با استفاده از مواد و مصالح موجود در منطقه، طراحی و همچون تابلویی مدور در یکی از اتاق های قلعه با استفاده از گل و پارچه چیدمان کرد.

به گفته سلیمانی، برپا کردن ستون های ریخته شده خانه های قدیمی با گیاهان درمانی و نخ های قالی تداعی کننده خاطرات دست بافته های زنان روستا و ایجاد یک مکعب نمادین آیینی که یادآور آتشکده های باستانی شرق اصفهان است، از دیگر آثار هنرمندان در روستای زردنجان بشمار می رود.

همچنین به روایت وی، برخی از هنرمندان با استفاده از درخت ها، آیین های نمادین باران خواهی و زایش و باروری و برخی دیگر با استفاده از کرت های کشاورزی، شکل های نمادین از رابطه انسان و زمین را ارائه کردند و چیدمانی از آنها را در فضاهای مختلف کرت های آبیاری شده، نشان دادند.

نمایش یک تناقض آشکار در دل روستای زردنجان

لنا یکتا، هنرمندی که معماری خوانده و دانشجوی پژوهش هنر است، از تجربه آفرینش هنر محیطی در روستای زردنجان گفت و اظهار داشت که تجربه او که بیشتر حاصل مواجه با یک تناقض آشکار در روستا بود.

وی با بیان اینکه در مدت حضورم در زردنجان و بازدید میدانی از فضای روستا، بیش از هرچیز قلعه متروک در میان بافت مسکونی روستا توجه من را به خود جلب کرد، افزود: گفتگو با مردم روستا من را متوجه وجود تضاد بین اهالی برای حفظ یا تخریب قلعه کرد.

وی ادامه داد: در میان معدود خانه های قدیمی باقی مانده در روستا، با اتاقی روبرو شدم که درون آن با مقدار زیادی خاکستر حاصل از سوزاندن زباله ها پوشیده شده بود و در همان نزدیکی خشت هایی از دیوارهای ویران شده قلعه روستا، توجهم را جلب کرد، مواجهه با این دو مکان، اولین طرح را در ذهن من رقم زد و تصمیم گرفتم خشت ها را روی خاکستر ها به صورت شطرنجی قرار دهم تا به نوعی این تضاد را به تصویر بکشم.

وی خاطرنشان کرد: از همان خاکستر برای ساخت رنگ استفاده کردم و با حروفی به نام ابجد، کلماتی را با رویکرد آیینی روی آجرها نوشتم که شبیه اعداد هستند و برای خوانده شدن باید رمزگشایی شوند.

به گفته یکتا، به واسطه حضورش در قلعه قدیمی روستا، اهالی کنجکاو شدند و به قلعه آمدند و به دعوت او در اجرای طرح دومش همراهی کردند.

وی گفت: در دومین طرحم که آن هم در اتاق دیگری از قلعه اجرا شد، خشت های باقی مانده از قلعه را مانند کتاب در طاقچه ها قرار دادم، از اهالی روستا خواستم که هر یک روایتی از فرهنگ، آیین و خاطرات خود را برایم بازگو کنند و با استفاده از همان رنگی که از خاکستر ساخته بودم، بخشی از گفته های آنها را بر روی خشت ها نوشتم و در آرشیو کتابخانه قرار دادم.

عروس نمادین یک هنرمند

روایت هنرمندان در خلق آثار محیطی در روستای زردنجان و آنچه به این واسطه، مخاطبانشان یعنی اهالی روستا را به یک همگرایی می رساند، حفظ داشته های طبیعی و فرهنگی است که از مدت ها پیش مورد بی مهری قرار گرفته اند.

جهانبخش امیربیگی یکی دیگر از هنرمندانی است که دانش آموخته مجسمه سازی است و در طول مدت حضورش در روستای زردنجان با اهالی روستا گفت وگو کرده و از خاطرات و تجربه زندگیشان، جملاتی را استخراج و در قلعه متروک زردنجان بر یک پارچه بازیافتی نوشته است.

به تعبیر امیربیگی، تلاش او این بوده است تا مخاطبان با خواندن داستانی که اهالی روستا نقل کرده اند ، حسی از حسرت و پشیمانی را تجربه کنند و شاید از این طریق جلوی تخریب قلعه تاریخی روستا را بگیرند.

وی در گفت وگو با ایرنا افزود: "چَمچَمه گلین" نیز یکی دیگر از طرح های است که در روستای زردنجان اجرا کردم، این طرح، رویکرد آیینی دارد و با استفاده از یک قاشق چوبی ،عروسک ساخته می شود درواقع مردم روستا با استفاده از تور سفید یک عروس نمادین می سازند و مراسمی برای تقاضای باران برگزار می کنند.

وی این رویکرد آیینی را چنین توصیف کرد: کودکان این عروسک را در کل روستا می چرخانند و به در خانه ها می برند و از آنها درخواست خوراکی می کنند، در آیین باران خواهی به این عروسک "چمچه گلین" می گویند، طرح من در روستای زردنجان از این آیین برگرفته شده با این تفاوت که نمادین است و با استفاده از چوب درختی که توسط مردم بریده شده، ساخته شد و پارچه ها بازیافتی هستند.

عروسکهایی که چهره از نقاب بر می دارند

مریم دولت آبادی نیز با دورریزهای طبیعی چون شاخه های درختان و خرده پارچه های زباله ها به همراهی بچه های روستای زردنجان، عروسک های اقوام ایرانی را که در منطقه شرق اصفهان وجود داشته اند، بازآفرینی کرده است.

تعامل با بچه ها و جواب دادن سوالات آنها از نوع پوشش عروسک ها و چهره هایشان یکی از محورهای اصلی کار دولت آبادی بوده است.

او اظهار داشت: دغدغه من به عنوان یک هنرمند هنرهای تجسمی، کسب تجربه در حوزه هنر محیطی بود. وی اضافه کرد: در فضای اطراف خانه های متروک و قلعه مخروبه زردنجان، آنچه موجب آزار من میشد، زباله ها بود.

وی خاطرنشان کرد: همه جا پر از انواع زباله و نخاله های ساختمانی بود، به عنوان یک هنرمند محیطی دوست داشتم دوباره این زباله ها را به چرخه زندگی باز گردانم و در این مسیر، صدای کودکانه درونم بلندتر از همیشه من را به سمت عروسک ها و بچه های روستا هدایت می کرد و به این فکر کردم که با استفاده از این زباله ها و به کمک بچه ها عروسک های قومی این منطقه را بازآفرینی کنم.

برای این دانش آموخته رشته نقاشی، تعامل با بچه های روستا در حین اجرای طرح هنری اهمیت داشته است.

وی گفت: بچه ها از من سوال می کردند که چرا عروسک ها چهره ندارند و یا چرا با دو خط ساده چهره های آنها را درست می کنیم و این بهترین زمان برای من بود تا آنها را با جهان بینی خاص آن مردمان که در پشت دست سازه هایشان پنهان بود، آشنا کنم.

می خواستیم قلعه تاریخی بماند

یکی از اهالی روستای زردنجان درباره چگونگی مواجه با آثار هنرمندان محیطی در فضای قلعه و خانه های قدیمی و زمین های کشاورزی روستا گفت: حضور هنرمندان در روستا از این جهت برایمان اهمیت داشت که از سال ها پیش نگران تخریب قلعه قدیمی بودیم، هنرمندان در فضاهای باقی مانده قلعه، کار می کردند تا شاید توجه مالکان این قلعه را به حفظ این سرمایه تاریخی روستا جلب کنند درحالیکه بخش های زیادی از این قلعه در سال های گذشته به مرور تخریب شده است و این وضعیت همچنان ادامه دارد.

به گفته شهناز یاری، قلعه در سالهای گذشته شرایط بهتری داشت و حالا به شدت در معرض فرسایش و تخریب است.

وی گفت: این قلعه چند خانه و درخت کهنسال داشت که حالا تنها دو خانه از آنها باقی مانده است، قلعه روستای ما آن قلعه سابق نیست و در حال ویرانی است، این تنها اثر شاخص روستای ما بود که گردشگران می توانستند از آن بازدید کنند اما حالا سال به سال شرایطش دشوارتر می شود و چیز زیادی از بنایش باقی نمانده است.

وی افزود: درسالهای گذشته 2 بار از میراث فرهنگی اصفهان به روستا آمدند و قول و قرارهایی هم دادند که تا کنون عملی نشد، قرار بود با مالکان صحبت کنند تا با کمک ها یا وام هایی این قلعه را تا حدودی احیا کنند اما کار انجام نشد، قلعه 6 یا هفت خانه قدیمی داشت که فقط 2 خانه باقی مانده و آنها هم در حال تخریب هستند.

وی تصریح کرد: می خواستیم قلعه برای روستایمان تاریخی بماند اما نشد و حالا دو یا سه خانه قدیمی باقی مانده که هنرمندان هم در این خانه ها کار کردند، اما این خانه ها هم سرنوشت قلعه روستا در انتظارشان است.

زدودن غبار فراموشی از میراث فرهنگی در روستای زردنجان اصفهان
شما هم رای بدهید
رزرو آنلاین اقامتگاه
تور ها
فلای تودی

درباره نویسنده

بیشتر بخوانید

مستند نگاری پرونده ثبت میراث فرهنگی ناملموس آیین نذر گلاب روستای چمعلیشاه انجام شد

گلاره یوسف پور ، سه شنبه 18 مرداد 1401

براساس اخبار بدست آمده، مستند نگاری پرونده ثبت میراث فرهنگی ناملموس آیین نذر گلاب روستای چمعلیشاه انجام شد.

نظرت چیه
0 دیدگاه و 0 رای ثبت شده است .
مرتب سازی :