تلخ ترین سرنوشت میراث فرهنگی اصفهان از آن چه بناهایی است؟
ایرنا/ براساس آخرین خبرهای واصله، تلخ ترین سرنوشت میراث فرهنگی اصفهان از آن خانه های تاریخی بوده که به حال خود رها شده اند و چشم انتظار نابودی هستند.
سرنوشت غمبار خانه های تاریخی اصفهان
غلو نیست اگر بگوییم اصفهان زیباترین خانه های تاریخی ایران را دارد. اما، تاسف انگیز این بوده که سال هاست شمار زیادی از این خانه های تاریخی به دلایل متعدد در بلاتکلیفی و بی توجهی بر سر هم آوار شده اند. توسعه، قسمت های زیادی از بافت تاریخی اصفهان را درو کرده و حالا خانه های تاریخی با درهای بسته و شرایط متروکه در محاصره آپارتمان و مجتمع ها بیشتر در معرض تخریب و ویرانی اند. به زعم کارشناسان تخریب بافت های تاریخی با برچسب بافت فرسوده یکی از عمده ترین دلایل آسیب به آثار و ابنیه تاریخی بوده که روح و تداومشان در گرو بافت است. امری که هنوز هم نهادهای شهری در گوشه و کنار اصفهان با تراشیدن بافت های تاریخی، تیرخلاص را بر پیکر خانه های تاریخی می زنند. نابودی بافت تاریخی که بطن خانه های ارزشمند اصفهان هستند، نبود آگاهی کافی مردم و نهادهای شهری و دولتی در مورد این سرمایه های اقتصادی و اساسا نگاه فرسایشی به آنها به عنوان بافت فرسوده شهری موجب تلخ ترین سرنوشت میراث فرهنگی اصفهان است. در سال های اخیر برخی از خانه های تاریخی با کاربری هتل و مهمان پذیر احیا شدند و این فتح بابی بود برای تجربه های بیشتر در این زمینه و نگاه متفاوت به خانه های تاریخی از دریچه گردشگری. این راهکار خوبی بود برای نجات بخشی خانه هایی که می توانستند منبع اقتصادی خوبی هم برای مالکان جدیدشان باشند و هم رونقی برای صاحبان مشاغل گردشگری. با این وجود، باید گفت هنوز هم شمار زیادی از خانه های تاریخی اصفهان به دلایل متعدد مغفول مانده اند.
غربت غمبار خانه های تاریخی اصفهان
مهدی فقیهی، پژوهشگر میراث فرهنگی پیرامون تلخ ترین سرنوشت میراث فرهنگی اصفهان گفت: تعدادی از خانه های تاریخی در محدوده بافت تاریخی میدان نقش جهان مرمت شده و در شروف گرفتن کاربری هستند اما، تعدادی از خانه ها در حالی که دیگر بافت تاریخی ای وجود ندارد و پیرامونشان را بناهای نوساز فراگرفته در بی توجهی رو به ویرانی اند. روایت فقیهی از بافت های تاریخی که دیگر وجود ندارند و خانه های قدیمی که یکه و تنها در انبوه ساختمان های نوساز متروکه و خراب شده اند، روایت همان خانه نائل بوده که همین سال گذشته در حالی که در تملک میراث فرهنگی بود با درهای بسته و توسط اشخاص نامعلوم تخریب شد یا حکایت خانه نواب که در سال های گذشته با تخریب ساباط و بعد هم آتش سوزی قربانی شد. با این وجود، بافت های تاریخی به گفته برخی از کارشناسان هنوز هم توسط شهرداری ها و با چراغ سبز میراث فرهنگی تراشیده می شوند و هر روز به بهانه عبور گذر و خیابان دست بناهای تاریخی از بافت های تاریخی کنده می شود. شوربختانه، سرنوشت تلخی که خانه نائل، خانه نواب و خانه مشکی داشتند، هنوز هم تکرار می شود مانند آنچه که شاید در ماه های پایانی اسفند بر سر بافت تاریخی و عصارخانه خمینی شهر آمد و نهادهای متولی در بی توجهی چشم هایشان را بر همه اتفاقات و تخلفات در این منطقه بستند.
روزگار سیاه بافت های تاریخی
فقیهی در ادامه صحبت هایش پیرامون تلخ ترین سرنوشت میراث فرهنگی اصفهان افزود: وقتی محله های اصفهان را جسته گریخته بررسی می کنیم، می بینیم یا برخی از این خانه ها خاکبرداری و خراب شده یا در شروع ویرانی و تخریبند. در محله حکیم با اینکه نزدیک میدان نقش جهان است، سه، چهار خانه مربوط به اواخر قاجار و اوایل پهلوی همین شرایط را دارند. این پژوهشگر میراث فرهنگی گریزی به خانه مشکی در همین محدوده محله حکیم و در مجاورت میدان نقش جهان می زند. اینکه این خانه شرایط مطلوبی ندارد و بیشتر خانه هایی که مغفول مانده اند در مناطقی هستند که کلا بافت تاریخی از بین رفته و مالک خصوصی دارند. به اعتقاد فقیهی خانه های تاریخی ای که در تملک نهادها هستند باز شرایط بهتری دارند، چرا که در برخی موارد اشخاص از عهده هزینه های مرمت و نگهداری خانه های تاریخی و شرایط و ضوابط آنها بر نمی آیند. اما، نهادها غالبا با استقرار در خانه های تاریخی بهتر می توانند از آنها نگهداری کنند. خانه انگورستان ملک در تملک اوقاف، خانه قزوینی ها و خانه سیف الله قاسمی در تملک میراث فرهنگی نمونه هایی هستند که نهادهای دولتی آنها را اداره می کنند. خانه های مشکی، شازده، بازاردوز و زهتاب هم تنها مشت نمونه خروار از خانه هایی هستند که با مالکیت شخصی شرایط مطلوبی ندارند و سالهاست که با وجود اطلاع رسانی رسانه ها هیچ اتفاق مثبتی برای نجات بخشی آنها رخ نداد. فقیهی افزود: آثار تاریخی اصفهان یکی و 10 تا نیست و میراث فرهنگی بسته به اولویت بندی و بودجه بندی ها به آثار تاریخی رسیدگی می کند. بنابراین، باید نهادها در قالب یک طرح شهری به فریاد خانه های تاریخی اصفهان برسند و آنها را نجات بخشی کنند. از سویی اما این کارشناس میراث فرهنگی بر لزوم ورود جدی تر بخش خصوصی به میدان احیابخشی در قالب کاربری های گردشگری تاکید دارد و چاره کار را بیشتر در دستان سرمایه گذاران بخش گردشگری می داند. فقیهی که سال ها شاهد شرایط خانه های تاریخی اصفهان بوده و برای نجات بخشی آنها در ارتباط با رسانه ها تلاش های زیادی کرده با اشاره به وضعیت رها شده چند خانه تاریخی در محله حکیم و کوچه باغ قلندرها و همینطور برخی از خانه های محله جلفا گفت: از هر 10 خانه تاریخی به طور میانگین سه یا چهار خانه وضعیت خوبی ندارد و نود درصد از آنها مالک شخصی دارد.
متروکی مساوی با ویرانی
مریم قاسمی سیچانی، نویسنده کتاب خانه های اصفهان از فعالان میراث فرهنگی اصفهان است که نگاه متفاوت تری به بحث خانه های تاریخی دارد. او معتقد است خانه ها چه در دست مالکان شخصی باشند و چه در دست نهادها، وقتی درشان بسته باشد، سرنوشتشان متروکی است و متروکی مساوی با تخریب خواهد بود. این پژوهشگر معماری و میراث فرهنگی، اصفهان را یکی از شهرهایی دانست که زیباترین خانه های تاریخی جهان اسلام را دارد. وی گفت: مثل رودخانه ای که فکر می کردند همیشه آب خواهد داشت، این نگرش هم در میراث فرهنگی وجود دارد؛ اینکه فکر می کنند آثار تاریخی زیاد داریم و تمامی ندارد؛ جای تاسف است. اما از سوی دیگر قاسمی از این خرسند است که در سال های اخیر بررغم همه این بی مهری ها بخش خصوصی توانسته بسیاری از خانه های تاریخی را نجات بدهد؛ اما باز هم نگاهش به تعداد زیاد خانه هایی است که در لفافه مشکلات مالکیتی یا صاحبانی که توجیح نیستند، چه اشخاص و چه نهادها در حال ویرانی اند. وی با اشاره به خانه مشکی که بخشی از آن در تملک بنیاد ستاد اجرایی حضرت امام است و بخشی دیگر در تملک شخص حقیقی، گفت: خانه مشکی ظرفیت بالایی برای احیا شدن دارد، این خانه متعلق به کسی است که در تجارت بین الملل اصفهان تاثیرگذار بوده اما، حالا این خانه ثبت ملی متروکه و با درهای بسته بر سرهم آوار شده است.
خانه های تاریخی، گنج هایی که ارزششان را نمی دانند
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد خوراسگان معتقد است برای نجات خانه های تاریخی اصفهان باید به سراغ تجربه های جهانی رفت، چرا که خانه های تاریخی فقط مختص اصفهان نیست و باید دید تجربه های موفق در مواجه با میراث فرهنگی چیست: به طور مسلم نهادهای دولتی به تنهایی نمی توانند بدون مشارکت مردمی از عهده حفاظت خانه های تاریخی بربیایند. اشاره قاسمی به تجربه هایی بوده که در قالب شرکت های تعاونی و جلب مشارکت های مردمی می تواند هم فرصت اقتصادی ایجاد کنند و هم به حفظ و احیا خانه های تاریخی کمک کنند. وی اظهار داشت: حتی برخی از سازمان ها هم ارزش خانه های تاریخی و گنجی که در اختیار دارند را نمی دانند. قاسمی خانه انگورستان ملک را مثال می زند که در تملک اوقاف است و هیچ برنامه مدیریتی مدونی برای آن وجود ندارد. این پژوهشگر خانه های تاریخی درباره خانه انگورستان ملک افزود: زنده یاد میرزا ابراهیم خان کل دنیا را تجارت کرد و در بوشهر هم عمارت دارد، اما حالا در عمارت او در اصفهان بسته است در حالیکه اوقاف می تواند با تشکیل هیات مدیره ای از کارشناسان مختلف گردشگری، میراث فرهنگی و اوقاف روی این بنا کار کند. قاسمی در پاسخ به اینکه شاید وضعیت خانه هایی که او بر می شمارد در مقابل خانه هایی مثل مشکی و شازده که مغفول مانده اند بهتر باشد، گفت: همیشه متروکه شدن، مخروبه شدن است.وقتی خانه ای را رها و متروکه کنی، خواه ناخواه خراب می شود. این پژوهشگر معماری و میراث فرهنگی چالش بزرگ خانه های تاریخی را مالکیت های چندگانه و وراثی می داند که گاه در فرآیند خرید خانه ها حتی از مرمت خانه ها کار را دشوارتر می کند.
از فراز و فرود یک تجربه
دکتر محمدرضا قانعی یکی از اولین کسانی است که در ایران و اصفهان اقدام به خرید و احیای یک خانه تاریخی در سال های ابتدایی دهه هفتاد کرد؛ سال هایی که هم زمان بود با تخریب حمام خسرو آقا، سال هایی که به گفته قانعی مدیران اصفهان ارزشی برای آثار تاریخی شهر قائل نبودند و برخلاف میل مردم، شبانه حمام خسرو آقا در نزدیکی میدان نقش جهان را دست هایش را در هم و تخریب کردند. قانعی از تجربه اش در همان سال ها گفت؛ اینکه مدیر وقت میراث با اینکه معتقد بود خانه های تاریخی ارزشمندند. اما، به او گفته بود خانه تاریخی را گران خرید. قانعی با این تجربه برخلاف مریم قاسمی معتقد است تعدد مالکین خانه های تاریخی بهانه ای ست در دست مدیران نهادها تا خانه ها را ارزان بخرند و این برای برخی از وراث قابل تحمل نیست. قانعی با اشاره به تاخیر چهل ساله در خصوص خانه های تاریخی افزود: نسل جدید ما هیچ خاطره ای از خانه های 2 نسل قبلش ندارد و همین موجب شده جوان ها و توریست ها دنبال بافت اصفهان باشند. اصفهان به دید همه فقط میدان نقش جهان و مسجدهای تاریخی نیست، آنها دنبال خانه هایی هستند که عمده بافت اصفهان را تشکیل می دهند. وی در مقابل این نگاه که برای برخی از خانه های تاریخی دیگر کاری نمی توان از پیش برد و فاتحه آنها خوانده شده، آن را دیدگاهی منفی می پندارد و معتقد است هرچیزی که از گذشته باقی بماند ارزشمند است و می توان دست به بازآفرینی و احیا زد.
الگوهای جهانی، فرصتی برای خانه های تاریخی اصفهان
قانعی در این باره تجربه خودش را دارد. وی خانه ای که سال ها پشت میدان نقش جهان متروک و ویران شده بود را بازآفرینی کرد. خانه ای که خرده مالک های زیادی داشت و چندین نسل بین وارثان چرخیده بود را نه به تنهایی بلکه در قالب یک شرکت تعاونی که خودش آستین ها را برای تاسیس اش بالا زد خریداری و با بازآفرینی تبدیل به هتلی کرد که حالا یکی از زیباترین هتل های سنتی اصفهان در دو قدمی میدان نقش جهان است. وی در این باره گفت: این دیدگاه وجود داشت که دیگر چیزی از این خانه نمانده است. فقط من، عزم این کار را داشتم، اما واقعیت این بود که توان مالی خریدش را هم نداشتم، چرا که خرید و هم مرمت و تجهیز بنا پول می خواست. به همین دلیل الگویی که در دنیا هست را پیش گرفتم و با تشکیل یک "شرکت همکاری " توانستیم ملک را بخریم و تبدیل کنیم به هتلی که علاوه بر اینکه خانه تاریخی را احیا کرده بلکه سهامداران آن از ارزش افزوده این هتل منتفع می شوند. وی افزود: این اقدام می تواند این باور را ایجاد کند که اگر بخواهیم می توانیم با تشکیل شرکت های تعاونی خانه های تاریخی را ضمن نجات بخشی، در راستای گردشگری پایدار و عرصه اقتصادی آن فعال کنیم. اشاره قانعی به شرکت ها و نهادهایی است که در بخش خصوصی و عمومی در بسیاری از شهرهای دنیا در بسیاری از طرح های بازآفرینی وجود دارند. شرکت هایی که به عنوان نهادهای میانی دست به توسعه می زنند، اما نه توسعه از جنس تخریب و ساخت و ساز بلکه توسعه و رونق بخشی در میراث فرهنگی. الگویی که وی معرفی می کند می تواند در جهت صحیح به نفع میراث فرهنگی و خانه های تاریخی باشد. اما، او یک روایت دیگر هم از این الگو در شهر اصفهان دارد؛ شرکت هایی که کارشان در این سال ها برای اصفهان تخریب و ساختن بناهایی بوده که حالا در مرکز توریستی اصفهان مانند دژ نظامی نتوانسته هیچ پیوندی با بافت تاریخی شهر داشته باشد و بلکه سکته ای هم برای آن بوده است. قانعی در این باره گفت: شرکت و نهادهایی که برای احیا و حفظ میراث فرهنگی اقدام می کنند کارشان تخریب و بساز و بفروش نیست. این شرکت های تعاونی کارشان در مقابل شرکت هایی بوده که زیرمجموعه شهرداری هستند و جهان نما ساختند و کارخانه شهرضا نو را خریداری و ویران کردند. این شهرساز معتقد است در عصر فراخرد باید اندیشید و کاربری ها و فعالیت های نوتر ایجاد کرد؛ فعالیت هایی که به طور عمده در ادامه حیات شهری با مشارکت مردمند؛ یک فضای خلاق شهری در جهت تعمیق روابط شهروندی و اجتماعی.