ایستگاه سمیه مرتفع ترین ایستگاه راه آهن سراسری است
میراث آریا/ براساس آخرین خبرهای بدست آمده و گزارش های منتشر شده، ایستگاه سمیه مرتفع ترین ایستگاه راه آهن سراسری است.
راه آهن سراسری ایران اواخر مرداد 1317 به پایان رسیده است؛ سوم شهریور همان سال، دو خط شمال و جنوب در ایستگاه راه آهن «فوزیه» به هم می رسند و بهره برداری از این خط طویل ریلی آغاز می شود. ایستگاه راه آهن «فوزیه» که حالا به «سمیه» تغییر نام داده، تا چند سال قبل جزیی از حوزه ریلی استان مرکزی بود، اما حالا به حوزه استان لرستان ملحق شده است. ایستگاه سمیه مرتفع ترین نقطه ریلی کشور هم هست. این ایستگاه 2217 متر از سطح دریا ارتفاع دارد و ما به سمت ایستگاه سمیه می رویم.
راه آهن سراسری، از قاجار تا پهلوی
براساس مقاله ایستگاه سمیه مرتفع ترین ایستگاه راه آهن سراسری است باید بدانید که اولین خط قطار، در 1227 شمسی از رشت به بندر پیربازار و بندر انزلی کشیده شده است. بقایای این مسیر هنوز وجود دارد. 34 سال بعد، در 1261 شمسی خط تراموایی بین تهران و حرم حضرت عبدالعظیم حسنی کشیده می شود. این تراموا در حافظه پایتخت نشین ها به عنوان ماشین دودی ثبت شده است.
سال 1265 شمسی خط راه آهن محمودآباد به آمل احداث می شود که قرار بوده تا تهران ادامه یابد، اما با کارشکنی های پیمانکارهای بلژیکی به شکست می انجامد. 30 سال بعد روس ها راه آهن جلفا به تبریز و صوفیان به شرفخانه را می سازند اما این راه آهن بدلیل نبود لوکوموتیو بی استفاده می ماند تا اینکه مجلس شورای ملی در 24 اردیبهشت 1304 به درخواست دولت، پرداخت مبلغ یکصد و هفتاد هزار تومان را به تصویب می رساند که بخشی از آن هزینه خرید لوکوموتیو و واگن و راه اندازی راه آهن جلفا به تبریز شود. این راه آهن، هنوز هم در حال بهره برداری است.
در سال 1297 انگلیسی ها راه آهنی از بوشهر تا برازجان به طول 60 کیلومتر می کشند که بیشتر جنبه نظامی داشت. با خروج نیروهای انگلیسی این راه آهن هم بی استفاده می ماند تا اینکه در سال 1311 دولت با هزینه 400 هزار تومان این راه آهن را دوباره فعال می کند.
در نوزدهم آذر 1303 طرحی به امضای نمایندگان مجلس می رسد که انحصار کامل واردات قند و شکر و چای و شیرینی جات را به دولت واگذار کند تا دولت در ازای صدور مجوز واردات این کالاها برای هر تاجر، از هر یک من قند یا شکر یا شیرینی جات، دو قران، و از هر یک من چای، شش قران دریافت کند و درآمد حاصله آن برای ساخت راه آهن هزینه کند. طرح در نهم خرداد 1304 به تصویب می رسد و بودجه ساخت راه آهن و احداث کارخانه ذوب آهن برای تامین قطعات، از این راه فراهم می شود.
در سال 1306 قرارداد نقشه برداری برای احداث خطوط راه آهن با کمپانی آمریکایی و شرکت های آلمانی بسته می شود و بهره برداری کامل از راه آهن در سال 1314 آغاز می شود و سی بهمن 1315 راه آهن به تهران می رسد.
خط قم- یزد هم از نهم آذر 1317 از قم آغاز و نوزدهم خرداد بهره برداری آن آغاز می شود. آخرین قطعه این راه آهن هم در ایستگاه فوزیه یا سمیه فعلی کار گذاشته می شود و عملا دو خط اصلی راه آهن به هم می پیوندد. مراسم افتتاح این ایستگاه که مراسم اتصال این خط اصلی راه آهن سراسری هم هست، روز سوم شهریور همان سال با حضور پهلوی اول برگزار می شود و بعد از آن، از این روز به عنوان روز راه آهن یاد می شود.
تماشای مناظر پیش رو از کابین راننده قطار
در این سفر تنها نیستم. شانس یاری کرده و با یکی از لوکوموتیوران های قدیمی همسفر شده ام؛ کسی که بخاطر تجارب فراوانش حالا سالهاست در جایگاه استادی و آموزش رانندگان قطار فعالیت دارد. حسن ملک حسینی، 62 سال دارد و 40 سال است که در پیچاپیچ خطوط آهنی از شمال تا جنوب و شرق تا غرب کشور و حتی خطوط فرامرزی را پیمود. اگرچه خلاف قوانین راه آهن است، اما او بخاطر گزارشی که قرار است برای مردم بنویسم، مرا به کابین راننده هدایت می کند تا هم فضای کابین را ببینم و هم مناظر و محدوده خط ریلی را. ملک حسینی حتی پیش از آنکه کارش را در راه آهن آغاز کند، عاشق قطار بوده است. بعد هم که در راه آهن مشغول به کار شده، سالها طول کشیده تا لوکوموتیوران بشود.
مسیرهای ریلی را مثل کف دستش می شناسد. می داند کدام ایستگاه قطار نزدیکترین ایستگاه به هر کدام از شهرهاست. خاطرات فراوانی دارد از سفر روی ریل های آهنی؛ از بچه هایی که در قطار به دنیا آمده اند و آدم هایی که آخرین مناظرشان را از پشت شیشه های قطار تماشا کرده اند؛ از رزمنده هایی که با همین واگن ها عازم جبهه شده اند و نوعروس هایی که اولین سفر مشترکشان را با همین قطارها تجربه کرده اند.
سفر با قطار جز ایمن ترین سفرهاست
هرچه از ایستگاه دورتر می شویم سرعت قطار بیشتر می شود. از شیشه کابین راننده قطار، نمای بازی از مسیر پیش رو می شود دید؛ مسیری که دو خط موازی با هم، در آن پیچ و تاب خورده اند و پیش رفته اند. اگرچه امسال بارندگی کم بوده و طبیعت جانی ندارد، اما در مسیر از میان باغ ها می گذرد و میوه های آویزان بر شاخه ها در تلالو نور خورشید میان برگهای سبز درختان می درخشند. نگاهم خیره به خط آهنی است که مسیر سر بالایی از کابین راننده به وضوح پیداست و غرق زیبایی طبیعت است.
ملک حسینی از نحوه کشیه دن قطار توسط لوکوموتیو شروع می کند و این که موتور محرکه لوکوموتیوها در این سالها چه تغییراتی کرده اند، پرحوصله توضیح می دهد. در بین توضیحاتش تأکید می کند «سفر با قطار، جز ایمن ترین سفرهاست.»
متوجه گذر زمان نمی شوم که تابلو ایستگاه سمنگان، اولین ایستگاه مسیر با کم شدن سرعت نمودار می شود؛ ایستگاهی در 16 کیلومتری اراک. اینجا یک خط از خط اصلی جدا می شود و به شرکت پتروشیمی و نیروگاه می رود. سرعت زیادتر می شود و دورنمایی از دو شرکت بزرگ که خط دوم به آنجا منتهی می شود، پیداست.
ملک حسینی از هر کدام از این ایستگاه ها خاطره ای دارد.
از روستای جمال آباد و پل کوتاهش که می گذریم، شیب تمام می شود و قطار در مسیری مستقیم سوت زنان به پیش می رود تا به ایستگاه شازند می رسیم؛ ایستگاه، نزدیک کارخانه نیمه مخروبه قند شازند است که زمانی نه تنها کل کشور بلکه بخشی از خاورمیانه را با تولیداتش تغذیه می کرد و این روزها به کل خوابیده است.
سرعت در هنگام عبور از تقاطع دو خط ریلی و آسفالت کم می شود. اینجا دوباره خط در مسیری با شیب رو به بالا پیش می روند. درختان غرق در میوه، از پشت شیشه های لوکوموتیو، دلربایی می کنند. در عبوراز گذرگاه ها، جایی که قطار از جلوی خودروهای ایستاده پشت توقفگاه روستای پلنگ در می گذرد، شاخه های درختان آنقدر نزدیک است که احساس می کنی اگر دست دراز کنی می توانی یکی از هلوهای آبدار یا خوشه سبز گردوهای رقصان بر شاخه را بچینی.
در سفرهایش، بارها از ایستگاه سمیه هم گذشته است. معتقد است این ایستگاه از آن ایستگاه هایی است که در همه این سال ها تغییر چندانی نکرده است. توضیح می دهد که «از اراک به سمیه تمامی مسیر سربالایی است از شیب 5 تا 15هزار در نوسان است تا جایی که به مرتفع ترین مکان نسبت به سطح دریا می رسیم که نزدیک همین ایستگاه سمیه است.» روی یک صندلی در لوکوموتیو نشسته ام و دارم روی خط آهن پیش می روم. برای ساعتی، انگار از همه تعلقات زندگی جدا شده ام و آرام و سبک، فقط به رفتن فکر می کنم؛ به گذشتن و دیدن منظره های تازه. ملک حسینی می گوید: «عمر من هم مثل همه لوکوموتیوران ها در همین سفرهای مدام گذشت؛ روی همین ریل های آهنی.»
سفر به 83 سال پیش از این
لوکوموتیوران پرسابقه هنوز دارد از خاطرات قدیمش می گوید. قطار از سه تونل کوتاه پشت سر هم با تاریکی های موقت و پی در پی و ترانشه های برف گیر سمت چپ ریل می گذرد. صدای سوت بلند در کلام سخنگو می پیچد و بلندگوی قطار رسیدن به ایستگاه سمیه را اعلام می کند. بلاخره به ایستگاه سمیه رسیده ایم.
در ایستگاه سمیه نخستین چیزی که چشمم را مجذوب می کند معماری قدیمی ایستگاه است. ساختمان های اداری ایستگاهی که از زمان جنگ جهانی همچنان روی پا مانده و دو ستون مرمرین که قطار از میان آن عبور می کند؛ ستون هایی مکعب شکل به ابعاد یک در دو متر؛ ارتفاعی هفت متری که دروازه ای ساخته اند برای ورود قطار به ایستگاه. انگار در زمان به عقب رفته ام؛ به 83 سال پیش و مهندسان جوان را می بینم که می روند و می آیند و آخرین جزئیات را چک می کنند تا قطار به ایستگاه برسد. استاد ملک حسینی می گوید تا اوایل انقلاب این ستون ها با یک سنگ افقی به هم متصل بودند که بر روی آن، نوشته ای حکاکی شده بود که تاریخ افتتاح ایستگاه را بیان می کرد؛ حالا اما از آن سنگ نوشته خبری نیست. اما ایستگاه سمیه هنوز سرپاست تا نشان بدهد که صنعت حمل و نقل ریلی، در ایران، حالا دیگر یک صنعت بومی است که سابقه ای طولانی دارد.
ایستگاه سمیه یا فوریه محل طلاقی راه آهن جنوب هست و در همین ایستگاه رضا شاه راه آهن رو افتتاح می کنند. اون دو تا ستون هم در واقع طاق نصرت بودن و برای یادمان افتتاح راه آهن سراسری ساخته شدن.