دلاوری های آریوبرزن، سردار دلیر ایران زمین
در زندگی نامه آریوبرزن آمده که اسکندر مقدونی پس از پیروزی در سومین نبرد خود با ایرانیان که به تصرف شهرهای بابل، شوش و استخر «در استان فارس کنونی» انجامید، تصمیم به تسخیر پارسه گرفته و با لشکری مجهز جهت نیل به همین تصمیم، به سوی پایتخت ایران حرکت کرد. در این جنگ آخرین سربازان میهن با کمترین تعداد و با فرماندهی سرداری با نام آریوبرزن به مقابله با لشکریان پر تعداد اسکندر مقدونی پرداخته و به از مام وطن با رشادت هایی بی مانند از میهن خویش دفاع کرده، بی پروا به دل دشمن زده، بسیاری از آنان را به هلاکت رسانده و در نهایت موفق به عقب راندن سپاه اسکندر شدند. با شکست سپاه اسکندر لشکریان خود را تقسیم نمود. قسمتی را به فرماندهی یکی از سردارانش بنام «پارمن یونوس» به سمت جلگه رامهرمز و بهبهان گسیل داد. اسکندر نیز شخصا با باقیمانده لشکرش که سبک اسلحه بودند، راهی کوهستان شدند تا راهی دیگر برای شکست ایرانیان بیابند. اما مجددا در تنگه های دربند پارس که با نام های دیگری چون «تک آب و یا تنگ آری» معروف بود با مقاومتی جانانه از سوی ایرانیان مواجه شد. آریو برزن این سردار رشید و پهلوان با وارد کردن خسارات سنگین دیگری به دشمن متجاوز، محاصره لشکر اسکندر را شکسته و با هدف یاری رو به سوی پارسه داشت اما لشکریانی که به دستور اسکندر از طریق جلگه به سوی پارسه گسیل بودند قبل از رسیدن این سردار به شهر رسیدند. ولی آریو برزن در حالیکه پایتخت به تصرف سربازان اسکندر در آمده و تعدادی از افراد دشمن در تعقیب او بودند، حاضر به تسلیم نشده و همچنان با جسارت و رشادت تمام در جنگیدن با دشمنان پافشاری داشت تا جایی که جنگ تمام شد و آخرین سرباز از لشکر پارسی در زیر پای آریوبرزن به خاک و خون غلتید. در مقاله دلاوری های آریوبرزن با ما همراه باشید تا در بخش پایانی متن به آرامگاه آریوبرزن این سردار رشید ایرانی هم سری بزنیم.
یوتاب، خواهر دلیر آریوبرزن
در مورد زندگی نامه آریوبرزن این طور بیان شده که دلاوری های آریوبرزن با تعداد اندک لشکریانش در برابر سپاه عظیم اسکندر شگفت آور بود. آریوبرزن با شجاعت تمام به دل سپاه عظیم دشمن زده و غیورانه به جنگ پرداخت. به روایت گزنفون، مورخ مشهور این سردار شجاع در دربند دیواری احداث کرده تا ورود اسکندر به داخل پارسه ممانعت کند. ذکر این نکته شاید جالب توجه خوانندگان عزیز واقع شود که آریوبرزن خواهری با نام یوتاب داشت که در هماوردی و رشادت معروف و شناخته شده بود. در این جنگ نیز به کمک و همراهی برادر شتافته و دلیرانه چون پهلوانی در مقابل دشمن ایستادگی کرد. باری آریوبرزن به همراه خواهرش برای کارشکنی سپاهیان اسکندر سدی بنا کرده که در توان کسی نبود که قادر باشد از آن عبور کند و احیانا اگر کسی هم تلاشی می کرد با غلتاندن سنگ هایی از ارتفاع به پایین از ادامه راه مهاجم جلوگیری به عمل می آمد. زمانی که رقم کشته های سپاه اسکندر لحظه به لحظه بیشتر شد، اسکندر امر به عقب نشینی کرد و یک فرسنگ عقب نشستند.
خیانت یک چوپان و تغییر سرنوشت جنگ
در زندگی نامه آریوبرزن آمده که عقب نشینی سپاه اسکندر، نوید شیرین پیروزی را به سردار شجاع ایران می داد. امید نابودی اسکندر، نیروی تازه ای به جوان رشید تزریق می کرد، آن چنان که در زندگی نامه آریوبرزن نشان داده شده است. اسکندر که خطر شکست را در چند قدمی خود می دید، رو به بزرگان سپاهش نموده و از آنان چاره جویی خواست. با شوری که بزرگان داشتند، راهی به امیر خود پیشنهاد کردند که بی خطر می نمود. شرط آنان رها کردن کشته هایشان در همان مکان بدون تدفین بود. از نظر اسکندر دفن سربازانی که در راه آرمان های او جانشان را از دست داده بودند، از مقدس ترین اعمال بود. بدین منظور پیشنهاد بزرگان سپاهش را نپذیرفت و از آنان خواست چاره ای دیگر بجویند. طبق حکایت تاریخ نگاران، اسکندر در مسیر تفکرات خود پیرامون حوادث اخیر چوپان خسته ای را به همراه گله اش دید که در حال گذر از همان مسیر بود. اسکندر سوالاتی از چوپان در موارد مختلف پرسید من باب اینکه مراوده ای معمولی با او داشته باشد و اینکه چگونه در راه کوهستانی بدین صعب العبوری چگونه دام و رمه خود را از آنجا عبور می دهد. چوپان مزبور که اهل لیکیه بود و به یونانی هم تسلط کامل داشت، سخن از کوره راهی کوهستانی به میان آورد که عبور از آن کوهستان را برایش میسر می کرد. همچنین به دلیل نارضایتی از حکومت ایران پیشنهاد شومی به اسکندر داد که بدین گونه می توانست کمی از عقده خود نسبت به حکومت را نیز فرو بنشاند. مسیری می شناخت که در روز رمه را از آنجا هدایت می کرد، به اسکندر و سپاهش نیز راه را نمایاند تا سپاه متجاوز دشمن بتواند دقیقا پشت سپاه آریوبرزن برون آمده و آنان را محاصره نماید. این گونه شد که چوپان نادان با خیانت خود، راهنمای این مسیر شد. گذر سپاهیان اسکندر از تنگه ها به سهولت انجام پذیرفت. با وجود تمام دلاوری های آریوبرزن و پاسدارانی که جانانه از میهن خویش دفاع نمودند، اسکندر با کمک همین چوپان آریوبرزن را دور زد و از پشت سربازان پارسه را در محاصره گرفت. جنگی که با دلیری فرزندان ایران پیش می رفت تا سردار ایرانی و سپاهش را پیروز میدان کند، کاملا معکوس شده و با خیانت یک هموطن نادان تمام دلاوری های آریوبرزن زیر سوال رفت. چوپان نیز سزای کار خود را از همان اسکندر دریافت کرده و به دست متجاوز جان بی مقدارش گرفته شد. اسکندر گفته بود: کسی که به سرزمین خود خیانت کند، با ما که دشمن سرزمینش هستیم چه خواهد کرد؟ او لایق زنده ماندن نیست.
نبرد قهرمانانه خواهر به همراه برادر
خواهر آریوبرزن، یوتاب که به معنی درخشنده و بی مانند بود، در این جنگ طبق صلاح دید برادر، فرماندهی قسمتی از لشکر را پذیرفته و در کوه ها گذر سپاه دشمن را غیر ممکن نمود ولی طبق مطالبی که گذشت، با خیانت یک نادان، شجاعت و دلیری این شیر زن بی نتیجه ماند. یوتاب و برادرش شجاعانه جنگیدند تا زمانی که به عنوان آخرین نفرات مدافع در نهایت خون پاکشان تقدیم خاک وطن شد. دلاوری های آریوبرزن در تاریخ ایران نگاشته شد و نام پر افتخارشان مثل نگین بر تاریخ پر افتخار ایران زمین همچنان می درخشد و سبب احترام بالای ایرانیان به آرامگاه آریوبرزن شده است.
آرامگاه آریوبرزن، سردار بزرگ ایرانی
آرامگاه آریوبرزن واقع در دخمه ای سنگی، در دامنه کوهی در استان فارس قرار گرفته است. طبق گزارشات تاریخ دانان قدمت آرامگاه آریوبرزن به 650 سال پیش از میلاد می رسد. برخلاف آرامگاه های دیگر که مربوط به دوران هخامنشی در تخت جمشید هستند و یا نقش رستم که از یک طبقه تشکیل شده، آرامگاه آریوبرزن از دو طبقه عالی ساخته و پرداخته شده است. مورخان تاریخ تقریبی کشته شدن آریو برزن، سردار ایرانی را روز بیستم ژانویه سال 330 پیش از میلاد تخمین زده اند. یاد و نام این سردار دلیر و خواهر قهرمانش گرامی باد.
عالی