کوله گردی | خاطره ای شیرین از تجربیات کوله گردی
کلمه کوله گردی یا بکپکینگ را شنیده اید؟ تا به حال پای صحبت های یک کوله گرد نشسته اید؟ ما به شما میگوییم کوله گردان چه کسانی هستند و در کنار خاطرات تلخ و شیرین سفر، چه سختی ها و لذت هایی را تجربه می کنند. یک نفر کوله گردی را به زندگی معمولی، به کارهای مدیریتی و دفتری، به چهارچوب امن خانه، به هر چیزی که فکرش را بکنید ترجیح داده است. وسایل خود را در یک کوله پشتی می گذارد، یک بلیط می خرد و به صورت گروهی یا تنها راهی ماجراجویی خود می شود تا با سبک زندگی دیگران آشنا شود. آیا شما هم میتوانید دور از هیاهو و شلوغی زندگی،تنها به سفر های طولانی و طاقت فرسا بروید تا با آداب و رسوم و فرهنگ های متفاوت آشنا شوید؟ اگر به سفر به شیوه بکپکینگ علاقه دارید و خواهان این هستید که تجربیات کوله گردی خود را با سایرین در میان بگذارید ، با ما همراه شوید تا بخشی از دانستنی های کوله گردی را بشناسید.این قسمت بخشی از نکات مهم در کوله گردی را در بر دارد.
روحیات و تجربیات یک کوله گرد
کوله گرد فردی با اراده قویاست که برای گشت و گذار و دیدن زیبایی های کشور، شهر و روستاهای مختلف با روحیه ی خستگی ناپذیری که دارد، به سفر می پردازد.جسور است، در این راه تجربیات فراوان کسب کرده و هیچگاه از سفر و کنجکاوی برای دیدن طبیعت و آنچه پیرامون آن است دل زده و خسته نمی شود، چرا که او عاشق طبیعت است. او تجربیات کوله گردی خود را با دیگران سهیم می شود. خانه و زندگی را برای مدت طولانی ترک می کند و بکپکینگ را شروع می کند تا شگفتی های جهان را ببیند، تفاوت میان فرهنگ ها را درک کند و اینگونه به تجربیات سفر و زندگی خود بیافزاید.کسی که بکپکینگ می کند ذوق و اشتیاق رسیدن به مقصد را با هیچ حس دیگری عوض نمی کند. برایش پیش می آید که از پرواز باز می ماند.گذرنامه اش را جا می گذارد یا اتفاق های پیش بینی نشده دیگری برنامه زمانی اش را به هم می زند. اما با هواپیما نشد با قطار، نشد با اتوبوس، نشد با پای پیاده. او سر سخت است. بلاخره راه دیگری را برای رسیدن به شهر مورد نظرش پیدا می کند. او جهانگردیست که تمام مایحتاج سفرش را در کوله بزرگی می گذارد و می کوشد تا با کمترین هزینه، یک ماجراجویی پر ثمر داشته باشد. او برای کشف چیزهای تازه، دیدن زیبایی های هر نقطه از این کره خاکی و زندگی با مردم جدید آماده است. به کشف دنیایی که در آن است از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب علاقه دارد. می خواهد چین(پر جمعیت ترین کشور جهان )باشد یا واتیکان (کوچکترین کشور جهان) برایش تفاوتی ندارد. دوست دارد به مکان های بکر و دست نخورده برود و با مردم از هر گوشه جهان معاشرت کند.حتی اگر مجبور باشد به فهمیدن زبان و گویش مردم یک منطقه وانمود می کند ولی در این بین باید به نکات مهم در کوله گردی توجه داشته باشد.
خاطرات و مخاطرات بکپکینگ
تصور کنید کوله گرد پس از یک راه طولانی، به روستای کوچکی رسیده است. او گرسنه به سمت بازار می رود. انواع غذاها را امتحان می کند و تلاش می کند با زبان محلی از یک پیرزن روستایی دست فروش، که به او تکه نان گرمی داده است ، تشکر کند. یا در یک شهر بزرگ با جوانی آشنا می شود که بدون چشم داشت برای صرف چای او را به خانه اش دعوت می کند. بکپکینگ، خاطرات شیرین و دلنشینی از خود به جا می گذارد.کوله گرد تشنه سفر است. چه تنها باشد یا کسی همراهی اش کند، راهی را که میخواهد تا انتها می رود. پیش می آید که در راه با گردشگر های دیگری مثل خودش هم مسیر شود و چند شب را در چادر یا اقامتگاه با آنها سپری کند.کسانی که بکپکینگ را شروع می کنند، گپ و گفتی با هم می زنند و از اتفاق های تلخ و شیرینی که برایشان افتاده صحبت می کنند و گاه تعداد سفرهای خود را به رخ هم می کشند. در طول سفر خواسته یا ناخواسته افرادی را برای همراهی خود می یابند. او پای سخنانشان نشسته که سخن هر کدام با دیگری متفاوت است. کسی تعریف می کند که در سفر قبل جای خواب و غذای رایگانش را چطور پیدا کرده و دیگری خاطرات تلخ گرسنه ماندنش در یک شهر بزرگ پس از دزدیده شدن کیفش را بازگو می کند. کوله گرد باید شجاع باشد و احتیاط کند زیرا احتمال رخ دادن هر اتفاق خوب یا بدی برایش بسیار است. البته تمام جذابیت و هیجان انگیز بودن بکپکینگ در همین اتفاق هاییست که هیچکس از پیش آمدنشان اطلاعی ندارد و این بخشی از تجربیات کوله گردی است.
دانستنی های کوله گردی
از دانستنی های کوله گردی آن است که کسی که بکپکینگ را شروع کرده پس از پشت سر گذاشتن سختی های هر سفر می آموزد که شجاع تر باشد و بر هر ترس خود چگونه غلبه کند. تجربیات کوله گردی فراوانی را کسب می کند. او با تجربه هایی که به دست می آورد دید وسیع تری نسبت به جهان خود پیدا می کند.کوله گردان دوری از خانواده، دوستان و شرایط راحت زندگی را به جان می خرند تا درس های مهمتری از زندگی بیاموزند. کوله گردان درک عمیقی از پایان یافتن زندگی دارند. آنها می دانند هر "آمدن" یک "رفتن" دارد و هر "بودن" یک "نبودن" پس می کوشند برای کمک کردن به دیگران پیش قدم شوند. آنها درگیر مادیات زندگی نمی شوند، چون فانی بودن دنیا را باور دارند.
"بسیار سفر باید، تا پخته شود خامی"