محوطه کول فرح ایذه؛ گذری به 2700 سال پیش از میلاد
2700 سال پیش از میلاد و در جنوب غربی ایران، قومی زندگی می کرد که سرزمین خود را با نام هلتمتی یا سرزمین خدا می خواند. این اعتقاد به خدا را میتوان از یادگاری هایی که از ایشان در محوطه کول فرح ایذه به یادگار مانده اند، متوجه شد. در ایذه تنگه های فراوان زیادی وجود داشته و همان گونه که از نام تنگه بر می آید، این دره ها همگی تنگ و ترشند. اما، تنگه کول فرح از این قاعده جان سالم به در برده و دره ای فراخ و دلباز است. کول فرح دست کم شش اثر بسیار تاریخی را از دوره ایلامیان در دل خود جای داد. با ما در این مقاله خواندنی همراه شوید تا بدانید سنگ نگاره کول فرح کجاست و با آثار باستانی کول فرح ایذه آشنا شوید.
معرفی منطقه
هرچند که خوزستان را با آب و هوای گرمش می شناسیم، اما تنگه کول فرح در نقطه ای از این استان قرار گرفته که بسیار خوش آب و هواست. شاید، به همین دلیل هست که بسیاری از گردشگرانی که به این منطقه سفر می کنند، سری هم به محوطه کول فرح ایذه می زنند. از شواهد اینگونه بر می آید که تنگه کول فرح یک پرستشگاه بوده است؛ پرستشگاهی به نام نارسینا که یکی از خدایان ایلامی بود. دست کم نوشته و آثار باستانی کول فرح ایذه این حدسیات را به یقین نزدیک می کنند.
چه کسانی نقش های برجسته منطقه را خلق کردند؟
وقتی به سنگ نوشته های و آثار باستانی کول فرح ایذه نگاه می کنید، بیش از اینکه تصاویر، نقش های برجسته و نوشته های مردمان ایلام باستان چشم انسان را درگیر کنند، این سوال فکر آدم را مشغول خویش می کند که چه کسانی و با چه سطح معاش و دانش توانسته اند در دل کوه این نقش های برجسته را خلق نمایند؟ آیا ایشان در مقابل این کار مزدی هم می گرفتند؟ آیا ایشان از طبقه خاصی از جامعه بودند که می توانستند جنس سنگ را بشناسند، خط را بدانند، مجسمه سازی بلد باشند و البته از قدرت بدنی بالایی هم برخوردار باشند که تیشه به ریشه کوه بزنند و اثری خلق کنند که حتی در ابتدای هزاره سوم و علیرغم آفتاب سوزان و باد و باران همچنان با غرور و اقتدار سینه ستبر کرده و از بالا به پایین نگاه می کنند؟
به یاد کتاب تاریخ علم مردم اثر کلیفورد کانر می افتم که نشر ماهی آن را با ترجمه حسن افشار به فارسی منتشر کرد. کانر در این کتاب در کنار تمام روشنگری ها ما را متوجه ارزش و مقام انسانهای باستانی و بخصوص انسانهای غارنشین می کند. او در ابتدای این کتاب و در پایین صفحه دوازده می گوید:
«علم پزشکی با شناختی که انسانهای پیش از تاریخ از خواص درمانی گیاهان بدست آورد، آغاز شد و رشد کرد»
با این نگاه کانر به انسانهای پیش از تاریخ و براساس مقاله سنگ نگاره کول فرح کجاست، بصورت منطقی میتوان نتیجه گرفت که انسان غارنشین فقط یک شکارچی نبود، بلکه یک گیاه شناس، یک جانور شناس، یک جغرافیدان و یک سنگ شناس بود که می توانست از روی فضولات جانواران مختلف شکار مورد نظر خود را ردگیری کند، رفتار شکار خود را بشناسد و بداند در کدام منطقه جغرافیایی چه کاری می کند، در چه فصلی این جانوران کجا هستند، چه گیاهی می خورند و چه سنگی را باید بر چه سنگی بکوبد که بتواند تیغه شکار سنگی درست کند.
تازه این حکایت انسانهای غارنشینی است که برایشان تمدنی قائل نبودیم، چه برسد به قومی که خط و نظام حکومتی داشت و توانست بیش از دو هزار و پانصد سال جوری زندگی کند که اکنون یکی از شهرهای کشور ایران با نام ایشان، ایلام خوانده شود. پس، وقتی به نقش برجسته و آثار باستانی کول فرح ایذه نگاه می کنیم، داریم به لایه های علمی، اجتماعی، فرهنگی، هنری، سیاسی، دینی و معرفتی یک جامعه مترقی توجه می کنیم. خدا می داند که با دقت و کنکاش در آثار باستانی کول فرح ایذه چه دانستنی هایی برای متخصصین جامعه امروز بدست خواهند آمد.
نقش برجسته اول
براساس مقاله سنگ نگاره کول فرح کجاست باید بدانید که در ارتفاع شش متری محوطه کول فرح ایذه صفحه ای به ابعاد صد و هفتاد سانتیمتر در یک متر قرار گرفته است. در این صفحه نقش برجسته ای از یک مراسم آیینی از دل کوه بیرون زد؛ نقش برجسته ای که آیین قربانی کردن را نمایش می دهد. در این نقش برجسته محوطه کول فرح ایذه دو نفر نشان داده شده اند که در حال قربانی کردن هستند. اولی، یکی از حاکمان و دیگری پادشاهی برای خودش بوده است. نام اولی برای گوش ما آشنا هست، ولی دیگری را به جرات می توانم بگویم که از هر صد نفر یک نفر شاید شنیده باشد. نام اولی «هانی» و دیگری «شوتروک نهونته» است.
شوتروک نهونته، پادشاه ایلام در 2700 سال پیش از میلاد بود. گویا، قبل از این پادشاه یک پادشاه دیگر هم دقیقا به همین نام وجود داشت و برای همین، این شاهی که در نقش برجسته ای که در حال صحبت کردن از آن هستیم، پسوندی دارد که نام آن را به این ترتیب طولانی تر هم می کند؛ «شوتروک نهونته دوم». از این پادشاهی که یک لشگر فقط باید نام او را حمل کند بگذریم، بد نیست بصورت کوتاه به سمت «هانی» هم اشاره کنیم. او یکی از حاکمان مستقل جایی به نام «آیاپیر» بود. آیاپیر نام باستانی شهری بوده که امروز ما آن را با نام ایذه می شناسیم. بعد از این آشنایی با هانی و شوتروک نهونته دوم، نوبت به توصیف صحنه ای می رسد که این نقش برجسته روی سینه کوه به ما نشان می دهد.
براساس مقاله سنگ نگاره کول فرح کجاست باید بدانید که علاوه بر شاه، هانی هم در تصویر دیده می شود. اما، هانی تنها فردی نیست که شاه را در این مراسم آیینی مشایعت می کند بلکه، وزیر پادشاه هم در تصویر دیده می شود. سختی نام وزیر کم از نام پادشاه نیست. شوترورو نامی است که به این وزیر نسبت داده شد. اگر خواستید نام این وزیر را بخاطر بسپارید، کافی است نام او را با نام «شتر» و «ترور» در ذهنتان کد گذاری کنید تا هر زمان لازم بود، نام شوترورو را بر زبان آورید.
کمی بیشتر درباره نقش برجسته ها
برگردیم به نقش برجسته ای که این همه سوژه پیش رویمان قرار داده است. پس از نفراتی که نام بردم، نوبت به افرادی می رسد که با آلات موسیقی پیشاپیش شاه و هیئت همراه حرکت می کنند. این افراد که تعدادشان به سه نفر می رسد، نوازندگانی هستند که با سه ساز در حرکت هستند. اینکه هنر موسیقی در آن زمان نیز جریان داشت و در مراسم های آیینی معرفتی ایشان استفاده میشد، یک طرف، اینکه ساز دف در آن زمان هم یک ساز معرفتی بود، نکته ای است که انسان را به وجد می آورد.
در زیر این تصاویری که یاد کردم، یک شکارچی و یک بز کوهی وجود دارند. همچنین، در زیر این شکارچی، سه کاهن ایستاده اند و دو گاو نر و یک بز کوهی را به نظر می رسد که هدایت می کنند. اینکه آیا این گاو نر و بز کوهی دقیقا دو حیوان هستند یا استعاره ای از جامعه موضوعی است که باید از باستان شناسان پرسید. اما اینکه چرا چنین ایهامی در ذهن من ایجاد شد، بر می گردد به همنشینی بز و کاهنان در این نقش برجسته. چرا که در یک گله گوسفند چوپان ها برای اینکه گوسفندها متفرق نشوند، یک بز را پیشاپیش گله به حرکت در می آورند. جالب اینجاست که همه گله گوسفند پشت بز حرکت می کنند.
اما اینکه چرا بجای گوسفند از گاو نر در تصویر استفاده شد، سوالی است که هنوز پاسخی برای آن نیافته ام. در عوض به این نکته رسیده ام که قوم ایلام در دو هزار و هفتصد سال پیش از میلاد حضرت مسیح توانست احشامی مانند بز و گاو را اهلی کرده و در خدمت خویش درآورد و این یعنی این قوم دانش دامپزشکی و دامپروری خوبی داشت. داستان در اینجا جالبتر می شود که علاوه بر گاو، بز و بز کوهی تصویر سر بریده شده سه دام دیگر که ما امروز آن را با نام قوچ می شناسیم نیز دیده می شود. جالب تر اینجاست که در دو هزار هفتصد سال پیش از میلاد مسیح روش قربانی کردن خیلی شبیه به ذبح امروزی دام و طیور در ایران بود.
براساس مقاله سنگ نگاره کول فرح کجاست باید بدانید که در پایین این تصاویر، نوشته ای با بیست و چهار سطر به خط ایلامی دیده می شود. پیش از اینکه بگویم این نوشته چیست، بد نیست این را بگویم که ایلامی ها بعد از تاریخ قرار داشتند، یعنی پیش از تاریخ نبودند. اگر جامعه ای خط نمی داشت، یعنی تاریخ نمی داشت پس در پیش از تاریخ زندگی می کرد. ولی جامعه ای مانند ایلام، بدلیل اینکه خط داشت، پس تاریخ را همچنان که در نقش برجسته های محوطه کول فرح ایذه می بینید، به رشته تحریر در می آورد.
نقش برجسته دوم
اما همه نقش برجسته های محوطه کول فرح ایذه روی کوه نیستند، از جمله نقش برجسته دوم. این نقش برجسته که در جنوب و در کنار یک مسیل در تنگه کول فرح ایذه قرار دارد، با مضمون قربانی کردن برای خدایان ایلامی روی یک تخته سنگ تک و تنها تراشیده شد. بر روی این سنگ که تصویر تعداد زیادی از افراد دیده می شود، یک فرد خیلی بزرگتر از سایرین حجاری شده است. به نظر می رسد که این فرد شاه ایلامی باشد که چنین بزرگ روی سنگ تراشیده شد. شاه ایلامی در این تصویر دستان خود را مانند قنوت نماز روبروی چهره خود گرفته و در مقابل او کاهنان در حال قربانی کردن چندین راس گاو کوهاندار هستند. سایر افرادی که بر روی این سنگ تراشیده شده اند، صاحب منصبان ایلامی هستند.
نقش برجسته سوم
کمی آن طرف تر از نقش برجسته دوم، تخته سنگی بیضی شکل قرار دارد که روی آن باز هم تصاویری از قربانی کردن دیده می شوند. در این نقش برجسته، شخص بزرگتر که گمان می رود شاه ایلامی باشد، دستان خود را به حالت دست به سینه بالای شکم خود قرار داده و پیشاپیش او خادمان در حال حمل مجسمه خدای ایلامی هستند. در این نقش برجسته هم تصویر نوازنده ها و گاوهای کوهاندار تراشیده شده اند.
نقش برجسته چهارم
در جنوب نقش برجسته سوم، نقش برجسته ای پر کار با موضوع اهدای هدایا به شاه ایلامی دیده می شود. خدا یا شاه ایلامی در مرکز این تصویر بصورت نشسته بر یک تخت دیده می شود و پیش رویش میزی وجود دارد که به نظر می رسد مخصوص هدایا باشد. آن طرف میز تعداد زیادی از مردم را مشاهده می کنید که یکی از دستان خود را روبروی دهان خود گرفته و به پیشگاه خدا یا شاه ایلامی شرفیاب شده تا هدایای خود را پیشکش کنند.
نقش برجسته پنجم و ششم
نقش برجسته پنجم هم مانند نقش برجسته دوم متشکل از یک فرد با قد و قامتی به مراتب بلندتر و بزرگتر از سایرین هست. همچنین، تصاویر گاوهای کوهاندار نیز دیده می شوند. نکته ای که در اینجا اشاره کردن به آن خالی از لطف نیست، به گاوهای کوهاندار مربوط می شود. گاوهای کوهاندار گونه ای از اجداد گاوهای امروزی هستند. در اصل، گاوهای کوهاندار گاوهای وحشی هستند که هشت هزار سال پیش در خاومیانه به دست انسان اهلی شده اند. استنباط بنده از حضور گاو کوهاندار در یک مراسم آیینی معرفتی می تواند نمادی از قربانی کردن نفس باشد که مانند یک گاو کوهاندار ذاتی وحشی و سرکش دارد. این نقش برجسته در پشت نقش برجسته چهارم تنگه کول فرح قرار دارد.
برخلاف پنج نقش برجسته پیشین، ششمین نقش برجسته در خارج از تنگه بر روی تخته سنگی تنها و دور افتاده از باقی نقش برجسته ها حک شده است. تصویری که بر روی این نقش برجسته بچشم می آید، شاه یا خدایی نشسته بر یک تخت روان است که به روی دوش خادمان در حال حمل شدن است و تعدادی از صاحب منصبان ایلامی آن را همراهی می کنند.