یکی از مهمترین خانه موزه های دنیا که باید از آن الگو گرفت
ایسنا/ براساس آخرین اخبار واصله، یکی از مهمترین خانه موزه های دنیا که باید از آن الگو گرفت، خانه موزه مارادونا است.
از زمین فوتبال تا خانه ای که مارادونا را جاودانه کرد
شاید به همین دلیل هم در نخستین تصویری که از این فضا منتشر می کند، عکس مارادونای جوان را نشان می دهد که بر پله خانه، آماده برای ثبت عکسش نشسته و می نویسد: «عاشقانه ترین و رویایی ترین روزهای زندگی مارادونا برای ستاره شدن شاید در این خانه گذشته باشد.»
لیلی زندی، موزه دار که بعد از درگذشت دیه گو مارادونا تصاویری از خانه موزه او را در صفحه شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرد، درباره این خانه بعنوان «خانه - موزه یک ورزشکار» توضیح می دهد: خانه ای که به گفته ی وی احتمالا به دلیل گلی که با دست زد و به «دست خدا» معروف شد، نام این خانه – موزه را نیز «خانه خدا» گذاشته اند.
او می گوید: «این موزه در سال 2016 در خانه دوران نوجوانی مارادونا در بوینس آیرس افتتاح شد؛ یعنی در زمان حیات دیه گو مارادونا. آن هم در خانه ای که وی و خانواده اش از سال 1978تا 1981 میلادی در آن زندگی می کرده اند و اکنون می توان آن را به حق ترین خانه- موزه در دنیا دانست، چون از شخصی یاد می کند که جهان او را به یاد دارد.
در یک نگاه کلی، ماهیت و فضاهای خانه حفظ شده، اقدامی که می توان آن را مساله جذاب خانه-موزه ها دانست. تجربه نشان داده که مردم علاقمندند چیزهایی را بینند که به تجربه زیست شان در خانه مربوط است. آشپزخانه، اتاق خواب، عکس های خانوادگی، یخچال، پیانو و چیزهایی که روح گرم خانه را حفظ کرده اند.»
وی با اشاره به تاکید برپاکننده موزه مبنی بر اینکه «سعی کرده تا با گردآوری همان وسایل، اصالت را حفظ کند»، ادامه می دهد: علاوه بر آن این موزه دربرگیرنده کلکسیونی است که با محور مارادونا گردآوری شده، یعنی شامل یادگاری هایی از زندگی و در واقع جهان فوتبالی او از اسناد مکتوب و تصاویر تا لباس ها و جوایز او، در واقع مجموعه ای فراتر از وسایل خانه که امری طبیعی است.
او یکی از رویکردهای خانه - موزه ها را گردآوری و غنی سازی اطلاعات موزه ای می داند و می گوید: «در این فضاهای موزه ای، نباید تنها به آثار مادی خانه اکتفا کنند، بلکه باید داستان یا داستانهای مارادونا را گرد آورند. برای بازدیدکننده، یکی از جذاب ترین آثار موزه ای در این خانه – موزه، توپ پلاستیکی قرمز خط داری است که کنار تخت مارادونا گذاشته شده است. آن، بطور قطع توپ پلاستیکی کودکی مارادونا نیست (شاید هم باشد) اما به هر حال یک نشانه است که چه میزان می تواند برای کودکان از هر طبقه ای گیرا باشد.
این خلاقیتی است که موزه دار بکار برده و به اندازه است. داستان سرایی نکرده اما نشانه ی جذابی را به خانه اضافه کرده است، همانطور که حتماً در داستانهای مارادونا توپ پلاستیکی، نقش مهمی ایفا کرده است.»
این موزه دار یکی از انواع مهم موزه ها را «خانه-موزه ها» می داند و با بیان اینکه یکی از گروه های شاخص «خانه - موزه ها» متعلق به مشاهیر فرهنگ، ادب، هنر، سیاست و ورزش است، اظهار می کند: «این خانه- موزه به نام مارادوناست و «مارادونا هم، مارادوناست»؛ دست کم برای هم نسلان ما بی نیاز از معرفی است. از سوی دیگر عبارت «مارادونا هم مارادوناست» تأکید بر آن بخش از زندگی اوست که با کلماتی مانند «افسانه یا جادوگر و ...» در حافظه یا خاطره جهان (و نه فقط جهان فوتبال)، ماندگار شده است. متعصب، جنگنده و تلاشگر؛ کسی که رسیدن به رویا را نشان می دهد، آن را به چنگ می آورد و پس از آن وقتی که افسانه به افیون می رسد، افسوس را نشان می دهد.
ما و جهان نیز در عین باخبری از روزگار او، از داستانهای درونش بی خبریم مانند بی خبری از درون هر انسان دیگر. اما وقتی می بینیم که مردم کشورش و مردم جهان، چگونه او را یاد می کنند، می گوییم این افسانه آنچنان بر جان جهان نشسته که افیون آن را نمی پراند.»
زندی با اشاره به توجه رو به رشدی که به ایجاد خانه - موزه ها طی سالهای گذشته در کشور شده، ادامه می دهد: «از ساختار، چیدمان و امور موزه های ایجاد چنین فضاهایی که بگذریم، باید توجه داشت که مهمترین نکته درباره ی خانه- موزه مارادونا مربوط به مارادونا نیست، بلکه مربوط به عامل شکل گیری این موزه است. مارادونا مدت کمی ساکن این خانه در بوینس آیرس بوده و بعد از او ساکنین دیگری داشته است اما چرا مارادونایی که شصت سال زندگی کرده، خانه ای برای موزه او انتخاب شده که فقط دو تا سه سال ساکن آن بوده است؟
این خانه همزمان با عقد اولین قراردادِ مارادونا با باشگاه آرژانتینوس جونیورز به وی و خانواده اش داده شد. در سال 2008 آلبرتو پرز مدیر سابق آن باشگاه، خانه را از زنی که در آن ساکن بوده با هدف تبدیل به موزه مارادونا خریداری می کند و در نهایت در گردآوری وسایل و یادگاری های مارادونا تلاش و دقت را کرده است.»
وی خانه – موزه مارادونا را یکی از مهمترین مکان هایی می داند که باید از آن برای کشور الگو گرفت و ادامه می دهد: برای ایجاد این خانه موزه، تلاش و سرمایه گذاری در مسیر فرهنگ، علاقمندی ها، حفظ میراث و البته سرمایه گذاری در راه پاسداشت افراد و جریان ها مورد توجه بوده است.
او با اشاره به اینکه احداث کننده موزه در یکی از مصاحبه های خود با اشاره به آغاز حضور دیه گو در باشگاه «آرژانتیوس جونیورز» تاکیده کرده: «نمی توانیم معنای دیه گو را فراموش کنیم، در سطح جهانی ما را به خاطر او می شناسند»، می گوید: در واقع پرز علاوه بر اینکه یک کار مهم و ماندگار برای کشور خود انجام داده، بلکه برای خود و اعتبار باشگاهش نیز سرمایه گذاری کرده است.
زندی معتقد است: در صورتیکه بتوانیم بیشتر درباره ی پرز و فعالیت های او اطلاعات بدست آوردیم، شاید بتوان به این سوال نیز پاسخ داد که «خود مارادونا تا چه میزان در جریان شکل گیری این موزه قرار داشته است».
وی با شکل گیری موزه ورزش را یکی از اتفاقات خوب فرهنگی در عرصه ورزش می داند و ادامه می دهد: با این وجود تا جایی که می دانم بین خانه_موزه هایی ایجاد شده، هیچکدام متعلق به یک ورزشکار نیست، بلکه بیشتر متعلق به مشاهیر سیاست، فرهنگ و ادب است و به همین دلیل جای این نوع موزه حداقل موزه ای اختصاصی به نام «جهان پهلوان تختی» در کشور خالی است.