قرار گرفتن عکاسخانه مانی شیراز در یک قدمی نابودی
ایسنا/ براساس آخرین خبرهای واصله، قرار گرفتن عکاسخانه مانی شیراز در یک قدمی نابودی مشاهده می شود.
داستان چیست؟
خیابان طالقانی یکی از معبرهای دلنشین و زیبای شیراز است؛ خیابانی که در هر طرف آن ساختمانهای قرار دارد پر از خاطرات تاریخی، از باغ موزه پارس تا کتابخانه شهید دستغیب در این سو و مغازه ها و ساختمان بانک و اولین ساختمانهای 2 طبقه تراس دار، در آن سو؛ اما در میانه این خیابان نه چندان طولانی، اندکی بالاتر از حمام وکیل، عمارت فراموش شده ای قرار دارد که با یک در دو لنگه به پیاده رو وصل می شود؛ بنایی که با قدمتی قریب به یک قرن، با وجود اهمیت کاربری تاریخیش، زیر غبار سنگین بی تفاوتی ها و در انتهای هفت پیچ بروکراسی های اداری و در سایه تعلل و سهل انگاری ها، آخرین روزهای حیاتش را طی می کند.
از همان ابتدا و با تماشای نمای بیرونی عمارت عکاسخانه مانی می توان متوجه تفاوت های آن با سایر ساختمانهای قدیمی شهر شد. تراسهای بزرگ، پنجره های تمام قد و به تعداد زیاد و ستونهای چوبی و .. برخی از نقطه تفاوت ای این بنا با دیگر عمارت های مجاور و هم دوره آن است.
عمارت عکاسخانه مانی پیش از آنکه بدل به دومین عکاسخانه شیراز شود، دفتر بانک اسقراضی روسیه بود؛ همان عمارت سه طبقه که سال 1295 ساخته شد و 15 سال یعنی تا سال 1310 بانک بود و پس از آن، عکاسخانه شد تا شیراز گام دوم را بعد از گشایش عکاسخانه فردوسی، در مسیری که پیشتاز آن شده بود، بردارد.
از آن سال تا اوایل دهه هفتاد، عکاسخانه را خانواده های چهره نگار و اصلاحی، از عکاسان بنام شیرازی، سرپا نگاه داشتند اما به یکباره، عکاسخانه تعطیل و در اوج شهرت رها شد تا به ژرفنای فراموشی و گمنامی سقوط کند. خانواده چهره نگار تنها پنج سال بعد از اولین عکاسخانه شیراز، مانی را افتتاح کردند و سالها میرزا مسیح الله چهره نگار، میرزا نصرالله چهره نگار و امرالله اصلاحی عکاسان آن بودند که این مرکز فرهنگی و هنری مهم را سرپا نگاه داشتند.
تسهیل مشارکت بخش خصوصی برای حفظ بناهای با ارزش میراثی
نخستین بار اسفند 97 بود که گزارشی از وضع نابسامان عمارت مانی منتشر و آن اینگونه توصیف شد که «طبقه دوم، از چند اتاق تشکیل شده که حال و روزشان بهتر از راه پله نیست، سقف هایی که قوتشان را از دست داده و سست شده و در نقاطی هم فروریخته، روایتگر بی صدای روزگار طولانی بی توجهی است.»
اما پس از گذشت 20 ماه شرایط از آن روز هم نابسامان تر شد و همان ترک قدیمی یکی از دیوارهای اصلی عمارت، پیشروی کرده و البته شهرداری شیراز هم بیکار ننشسته و اخطاریه ای خطاب به مالکان و مستاجران دکان های زیرین ساختمان صادر و خطرساز بودن آن را ابلاغ کرده است؛ همان ساختمانی که قرار بود آن را به موزه عکاسی بدل کنند.
عمارت سالخورده مانی هر روز بیش از گذشته فرسوده شده و مخاطرات آن برای ساختمان های مجاور، دکان های زیرین و البته عابران بیشماری که مدام از پیاده رو می گذرند، بیشتر و بیشتر می شود؛ ساختمانی که شماره ثبت در فهرست میراث فرهنگی را دارد اما نه وعده شهرداری و نه ثبت شدن در فهرست میراث، مانع از فرسودگی این بنا نشده است.
نصیری، معاون میراث فرهنگی استان فارس می گفت: داستان همیشگی ما همین است. تعداد اماکن ثبت شده نسبت به میزان اعتباراتی که میراث فرهنگی در اختیار دارد خیلی بیشتر است. تنها راه حفظ بناهای ثبت شده تسهیل سرمایه گذاری بخش خصوصی است.
معاون میراث فرهنگی استان فارس، معتقد است که با توجه به شرایط فعلی تنها راه ادامه حیات عکاسخانه مانی و البته دیگر اماکن ثبت شده، سرمایه گذاری بخش خصوصی است.
در جایی از گفت و گو نصیری اصل توضیح می دهد: اصلا اینطور نیست که وقتی مکانی به ثبت می رسد بودجه مرمت برای آن در نظر گرفته شود، اداره کل ثبت حریم در تهران متاسفانه بدون اینکه در نظر داشته باشد چه کسی می خواهد از مکان به ثبت رسیده حفاظت کند اماکن را ثبت می کند. بودجه اداره کل حفظ و احیای بناها، بافت ها و محوطه ها مشخص است؛ مشخص است که چه مقدار پول وجود دارد که بین استانها تقسیم می شود اداره کل ثبت و حریم اما اصلا برایش اهمیتی ندارد که پس از اینکه مکانی را ثبت می کند این بودجه حفاظت از کجا تامین می شود.
او پیرامون قرار گرفتن عکاسخانه مانی شیراز در یک قدمی نابودی ادامه می دهد: برای دیوار ساختمان مانی دو راه وجود دارد؛ نخست اینکه با نیروهای خود حفاظت موقت انجام دهیم که اصلا دائمی نسیت. دوم اینکه، مالک را تشویق به سرمایه گذاری کنیم.
باید در نظر داشت که ساختمان مانی زمینی مشاع دارد و تنها متعلق به یک نفر نیست و از سویی هم سرقفلی عکاسخانه متعلق به دیگری است؛ با این وجود، معاون میراث فرهنگی فارس اعتقاد دارد که سرمایه گذاری توسط بخش خصوصی می تواند کارساز باشد.
آینده ی مبهم عمارت عکاسخانه مانی
ادامه حیات عمارت مانی به معضلاتی پیوند خورده که آینده این عمارت را مبهم می کند؛ مشاع بودن ساختمان، نبود اعتبارات کافی برای رسیدگی به ساختمانهای دارای شماره ثبت ملی در شهری نظیر شیراز و استانی همچون فارس با آن گستره آثار و ابنیه ها و گرفتاری های متعدد شهرداری و البته شرایط اقتصادی امروز که نگهداری یک عمارت را به رده های آخر اهمیت، به لحاظ اجرای طرحها سقوط داده است. آنچه در این میان اهمیت دارد، این است که نهادهای متولی بستری را برای سرمایه گذار بخش خصوصی فراهم کنند تا بی دغدغه و به راحتی، امکان کار برایش فراهم شود و تمایل برای حضور و فعالیت داشته باشد؛ فضایی که با وجود همه حرف ها و وعده های حمایتی، همچنان اندر خم اولین کوچه مانده است.