تاریخچه خانه مهدی اخوان ثالث، خانه شاعری نامی و تنها
شعر و ادب فارسی، دنیایی خیال گونه است که هر کس آن را یکبار با گوشت و خون خویش لمس کند، حاضر به ترک آن نخواهد بود. ایران، از دیرباز مهد ادیبان و شاعرانی بوده که خدماتی ارزنده به فرهنگ و هنر ما داشته و عمر و جوانی خویش را در این راه صرف کرده اند. این بار از لا به لای برگ های دفاتر شعر به سراغ نامی می رویم که همیشه او را با آثاری مانند زمستان و ارغنون به یاد می آوریم. آری، مقصود ما مهدی اخوان ثالث است که خدمات بسیاری به شعر و ادب این مرز و بوم داشت و مردم این خاک، از وی و آثارش به نیکی یاد می کنند. مهدی اخوان ثالث علاوه بر آثاری بی نظیر، خانه ای داشت که امروزه درب آن به عنوان یادگاری از حیات وی، به روی علاقمندان ادب پارسی گشوده شده است. با ما در خانه مهدی اخوان ثالث تهران همراه شوید تا با گوشه گوشه زندگی اش آشنا شویم و به ایرانی بودن خویش افتخار کنیم.
مهدی اخوان ثالث، مردی با کلامی دلنشین و تاثیرگذار
به رسم عادت، نخست با زندگی پر فراز و نشیب این ادیب و شاعر نامی آشنا می شویم تا بهتر درک کنیم که در گوشه گوشه خانه مهدی اخوان ثالث تهران چگونه مردی قلم در دست می گرفت و ساعت ها انرژی و توان خویش را صرف نگارش آثارش می کرد تا امروز جوانان و مردم این دیار با خواندن ابیات وی لذت ببرند و نام او در این مرز و بوم جاودانه گردد. مهدی اخوان ثالث، از زوجی به نام های علی و مریم در سال 1307 هجری شمسی در شهر مشهد به دنیا آمد بود. پدرش، علی از اهالی شهر یزد بود که به قصد کسب درآمد به مشهد آمده و پس از ازدواج، در کسوت یک عطار چیره دست و ماهر در این شهر ماندگار شده بود. این شاعر درباره تولدش می گوید: «پدر من عطار - طبیب بود و مادر هم کارش خانه داری و بعدها هم دعاگویی و نماز و طاعت و زیارت امام رضا و از این قبیل. بعد از مدتی با درمان های پدر و دعاهای مادر و نذر و نیازهایش آن چشم دیگر را هم به دنیا گشودم. خدا به من رحم کرد والا حالا دنیا را با یک چشم می دیدم اما حالا با دو چشم می بینم.». اخوان، تحصیلات ابتدایی را در مشهد به پایان رساند و از آنجایی که علاقه بسیاری به هنر و موسیقی قسمتی داشت، علیرغم مخالفت های پدر که با موسیقی به شدت مخالف بود، نزد استاد سلیمان روح افزا رفت و نواختن تار را فرا گرفت. او در زمینه شعر مهارت داشت و به همین خاطر، معلمش پرویز کاویان جهرمی از او حمایت نمود و چیزی نگذشت که سر از انجمن ادبی خراسان درآورد و با بزرگان شعر زمان خویش آشنا شد که این مقدمه ای شد تا وی به شاعری نامی بدل شود. اخوان با ایران اخوان ثالث، دختر عمویش ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه دختر و سه پسر بود. این مرد بزرگ در طول زندگی خویش مرگ دو فرزند خود را دید که او را پیر و زمین گیر کرد. پس از کودتای 28 مرداد، اخوان نیز مانند بسیاری از اهل قلم دستگیر و روانه زندان شد. مدتی را در زندان گذراند تا اینکه بعد از فوت مادرش که آرزوی دیدار فرزند را با خود به گور برد، آزاد شد. پس از آزاد شدن از زندان، تا آخر عمر دیگر فعالیت سیاسی نداشت و گوشه نشین شد. این شاعر توانمند ایرانی در روز یکشنبه 4 شهریور 1369 هجری شمسی، در بیمارستان مهر شهر تهران وفات یافت و پیکرش را به مشهد انتقال دادند تا در جوار آرامگاه فردوسی آرام گیرد.
خانه مهدی اخوان ثالث، مامن قلب و روح شاعر
خانه ای که قسمتی از ادبیات کشور ما در آن رقم خورده است، از ساختمان های عصر پهلوی با چهل سال قدمت هست. خانه مهدی اخوان ثالث که در ضلع جنوبی کوچه قرار دارد، به صورت نیمه اسکلت ساخته شده است. بعد از گذر از حیاط خانه و راهرویی کوچک، به هال و نشیمن می رسیم که درب های سالن، آشپزخانه، سرویس و اتاقی در ضلع شمال غربی به آن باز می شود. راهرو همکف در طبقه اول و در سمت راست قرار دارد. طبقه اول شامل سه اتاق بوده و حمام و سرویس هم بین ضلع شمال و جنوب بنا واقع هست. بعد از بازسازی، کف سالن با موزاییک های نو قرمز و سفید کف پوش شد. در دکوراسیون خسته کننده خانه مهدی اخوان ثالث از رنگ های غمگین استفاده شد. طبقه دوم ساختمان شامل یک پذیرایی و یک اتاق کوچک هست. خانه اخوان امروزه با اینکه کهنه و فرسوده شده، ولی در بطن آن عشقی پاک نهفته است. برای دسترسی به خانه مهدی اخوان می توانید به آدرس زیر سری بزنید و از حال و روز او باخبر شوید:
آدرس: تهران، خیابان دکتر فاطمی، خیابان ششم، کوچه خجسته، پلاک 31
انتظار خبری نیست مرا، قاصدک
قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما، اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک!
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
با دلم می گوید
که دروغی تو، دروغ
که فریبی تو، فریب
قاصدک! هان، ولی… آخر… وای
راستی آیا رفتی با باد؟
با توام ! کجا رفتی؟ آی