نگاهی به گزارشهای باستان شناسانی که در محوطه سد کانی سیب کاوش کرده اند
ایسنا/ این خبر پیرامون نگاهی به گزارشهای باستان شناسانی که در محوطه سد کانی سیب کاوش کرده اند، برای شما نوشته شده است.
در واپسین روزهای هفته پژوهش، همایش باستان شناسی «سد کانی سیب، حوضه رودخانه زاب کوچک شمال غرب ایران» در دو روز برگزار شد و باستان شناسانی که در محوطه های تاریخی این سد پیش از آبگیری کاوش کرده اند، گزارش هایی را از کاوش های نجات بخشی ارائه کردند. سد کانی سیب در 15 کیلومتری شهرستان پیرانشهر در جنوب استان آذربایجان غربی و در 120 کیلومتری جنوب شهر ارومیه واقع شده است. این سد بخشی از پروژه احیای دریاچه ارومیه است.
کاوش ها در محوطه کانی سیب با دعوت و هماهنگی شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران و با مجوز پژوهشگاه میراث فرهنگی انجام شده است و هدف بدست آوردن بیشترین اطلاعات از محوطه های موجود در محدوده آبگیری این سد پیش از غرق شدن بود.
باستان شناسان در گزارش هایی که ارائه کردند، اشاره داشتند که محوطه کانی سیب که در فهرست آثار ملی ثبت شده است. در مطالعات اولیه مشخص شده است که این محوطه دارای ساختارهای معماری و آثار سفالی عصر آهن است. در بررسی های بعدی 30 محوطه از دوره مس و سنگ تا اسلامی در مخزن سد کانی سیب و حوضه های مرتبط همجوار محدوده آبگیری شناسایی شد که پس از ساخت و آبگیری آن تحت تاثیر قرار می گرفت. از همین رو، باستان شناسان حوضه رودخانه زاب را غرقآب یکی از مهمترین مراکز تمدنی و تاریخی ایران اعلام کرده اند.
فرزاد مافی مشاور باستان شناسی شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر در این همایش درباره ضرورت کاوش های نجات بخشی محوطه های کانی سیب این توضیح را داد که ساخت و احداث سد کانی سیب در نزدیکی شهر پیرانشهر در استان آذربایجان غربی بخشی از یک طرح عمرانی بزرگ است که تحت عنوان پروژه زاب از سوی شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران در سال 1395 خورشیدی به مرحله اجرا درآمد.
یکی از مهمترین اهداف اجرای این طرح، احیای دریاچه ارومیه بود. از سوی دیگر مطالعات میراث فرهنگی در محدوده ساخت سد کانی سیب، از منظر سطح مطالعات، حجم کاوش ها و تعداد تیم های باستان شناسی در دو فاز بررسی و کاوش به نوبه خود یکی از بزرگترین پروژه های میدانی باستان شناسی موسوم به نجات بخشی است که توسط پژوهشکده باستان شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری مدیریت و اجرا شد.
این باستان شناس پیرامون نگاهی به گزارشهای باستان شناسانی که در محوطه سد کانی سیب کاوش کرده اند، افزود: در عین حال مشکلات و چالش های اداری و حقوقی که در ابتدای اجرای طرح ساخت سد کانی سیب ایجاد شد و تلاشی که طرفین برای حل مشکلات موجود انجام دادند، از منظر روند تعاملات و انجام همکاری های مشترک بین دستگاه های اجرایی در نوع خود تجارب جدید و ارزنده ای به دنبال داشت که یکی از مهمترین نتایج آن، درک و شناخت جایگاه مواریث فرهنگی و در عین حال اهمیت اجرای طرح های عمرانی با هدف توسعه متناسب و همگام با زیرساختهای اقتصادی، صنعتی و فرهنگی کشور، الزام طرفین به رعایت دقیق موارد قانونی، ارتقاء سطح تعاملات فیمابین و روند روزافزون ایجاد تسهیلات برای انجام بهینه مطالعات میراث فرهنگی بود.
در ادامه، علیرضا سرداری به ارائه بخشی از پروژه بررسی باستان شناسی مخزن سد کانی سیب که توسط رضا حیدری انجام شده، پرداخت و گفت: مطالعات نجات بخشی در محوطه کانی سیب پیرانشهر از اواخر سال 95 آغاز شد، براین اساس کاوش های نجات بخشی، محوطه کانی سیب که در فهرست آثار ملی جای دارد، آغاز شد. دستاوردهای فصل نخست این مطالعات مؤید وجود ساختارهای معماری و آثار سفالی مربوط به عصر آهن در این محوطه تاریخی بود، با توجه به نتایج این پژوهش و با توجه به وجود بخش های باقیمانده کاوش مقرر شد ادامه این مطالعات در بهار سال 96 ادامه یابد که با انفجار، بخش های باقیمانده محوطه کانی سیب برای همیشه نابود شد.
او پیرامون نگاهی به گزارشهای باستان شناسانی که در محوطه سد کانی سیب کاوش کرده اند، افزود: در پائیز همان سال بررسی باستان شناسی در حوضه آبگیر سد کانی سیب با صدور مجوز رسمی از سوی پژوهشکده باستان شناسی توسط رضا حیدری انجام شد. در این بررسی بیش از 30 محوطه باستان شناسی در مخزن سد کانی سیب و حوضه های مرتبط همجوار محدوده آبگیری که پس از ساخت و آبگیری آن تحت تاثیر قرار میگرفت، به انضمام محدوده ساخت رسوب گیر شناسایی شد. این محوطه ها از دوران کالکولتیک (مس و سنگ) تا دوران اسلامی را در بر می گیرد.
علی صدرایی استادیار پژوهشکده باستان شناسی در ادامه به ارائه نتایج بررسی باستان شناسی سامانه انتقال آب سد کانی سیب به دریاچه ارومیه پرداخت و گفت: حیات تمدن ها به آب بستگی دارد و طبعا شکل گیری آنها نیز در کنار رودخانه ها و چشمه های دائمی صورت پذیرفته است. یکی از مراکز مهم تمدنی در کنار رودخانه ها، حوضه رودخانه زاب در شهرستان پیرانشهر به شمار می آید. این رودخانه از کوههای مرزی زردکوه و سیاه کوه سرچشمه گرفته و بعد از طی مسافتهای طولانی در داخل ایران از کشور خارج و در کشور عراق به مسیر خود ادامه می دهد.
او پیرامون نگاهی به گزارشهای باستان شناسانی که در محوطه سد کانی سیب کاوش کرده اند، افزود: در سالهای اخیر در منتهی الیه غربی این رودخانه که به سرباز مشهور است سد «سیلوه» را احداث کرده اند و سپس در پایین دست آن در نزدیکی شهرستان پیرانشهر، سد کانی سیب ساخته شده است که از کنار دریاچه آن با حفر تونلی، آب این سد را از ریک آباد به بیگم قلعه در دشت سولدوز رسانده و سپس با کانال روباز به سمت دریاچه ارومیه انتقال داده می شود. این پروژه علاوه بر صرف هزینه هنگفت و تخریب زیست محیطی و تغییر اکوسیستم منطقه، غرقآب یکی از مهمترین مراکز تمدنی و تاریخی حوزه زاب نیز شده است.
این باستان شناس گفت: در راستای انجام این پروژه، هیأت پژوهش باستان شناسی مطالعات فرهنگی تاریخی محور انتقال آب سد کانی سیب به دریاچه ارومیه به سرپرستی من (علی صدرایی) در دو فاز مطالعاتی به بررسی باستان شناختی این محور از ریک آباد پیرانشهر تا بیگم قلعه و سپس از بیگم قلعه تا دریاچه ارومیه را مورد پژوهش قرار داد و در این پژوهش 42 اثر تاریخی فرهنگی مورد بررسی و شناسایی قرار گرفت که ابتدا به صورت گزارش و سپس به صورت کتاب و مقاله حاصل نتایج این پژوهش منتشر شد.
سپیده جمشیدی یگانه نیز در فایل صوتی ارائه شده به این همایش به تشریح فصل اول کاوش باستان شناسی گورستان بلاچاک پرداخت و گفت: شیوه تدفین برگرفته از عقاید و آیین مردمان هر دوره بوده که با مطالعه گورستان ها علاوه بر شناخت شاخصه های مواد فرهنگی میتوان به آیین ها و اعتقادات مردمان گذشته دست یافت. در پژوهش های باستان شناسی صورت گرفته در شمال غرب ایران گورستان های متعددی از هزاره دوم پیش از میلاد، مرتبط به محوطه های استقراری و یا بدون ارتباط با محوطه های استقراری شناسایی و برخی کاوش شده اند.
او افزود: به دنبال ساخت سد کانی سیب نیز محوطه کانی سیب شناسایی و با عنوان محوطه بلاچاک 1 ثبت شد. در کاوش نجات بخشی مشخص شد که این محوطه گورستانی از هزاره دوم پیش از میلاد است. در پژوهشی که انجام شد سعی بر آن بود تا به معرفی نتایج کاوش برای شناخت بهتر فرهنگ های حوزه فرهنگی شمال غرب ایران پرداخته شود که با توجه به این هدف و سوالات این پژوهش که عبارتند از گورستان بلاچاک مربوط به چه دوره هایی است؟ شاخصه های فرهنگی آن چیست؟ جهت گاه نگاری گورستان سفال های آن با دیگر محوطه ه ای کاوش شده مقایسه شد که در نتیجه سفال گورهای مختلف با دوره های حسنلو 6 تا 4 قابل مقایسه است.
بنابراین میتوان گفت که این گورستان در برهه زمانی زیادی برای دفن مورد استفاده بوده که جهتِ دفن، الگوهای متفاوتی برای ساخت گور، شیوه تدفین، تعداد و تنوع هدایای گور وجود داشته است.
یوسف حسن زاده نیز در این نشست درباره کاوش باستان شناسی محوطه خره خانالی جنوبی گفت: محوطه خانالی در پشت سد کانی سیب در شهرستان پیرانشهر در آبان 1400 به مدت یک فصل کاوش نجات بخشی شد. از این محوطه 2 فاز بقایای معماری دوره عصر آهن پایانی (فرهگ مانایی) و یک فاز استقراری اشکانی گزارش شد. سفال های مکشوفه از این محوطه نیز در این دو فاز استقراری در خانالی جنوبی را تأیید می کنند. این محوطه در دشت میانکوهی پیرانشهر و در 17 کیلومتر دروازه مرزی تمرچین/حاجی عمران سرزمین مانا و در خط مقدم تماس با آشوری ها قرار داشته است.
در ادامه این نشست، گزارش کاوش باستان شناسی تپه «برکمران» پژوهش مشترک لیلا افشاری و وحید عزیزی آبی ارائه شد. لیلا افشاری گفت: سد کانی سیب در 15 کیلومتری شهرستان پیرانشهر در جنوب استان آذربایجان غربی و در 120 کیلومتری جنوب شهر ارومیه واقع شده است. یکی از محوطه هایی که در محدوده حوزه آبگیر سد کانی سیب قرار داشت، تپه برکمران است. نتایج کاوش و لایه نگاری محوطه برکمران شناخت 4 لایه فرهگی استقراری مربوط به عصر مفرغ، همراه با شواهد اندک و پراکنده ای احتمالا مربوط به یک مرحله استقراری اواخر دوره مس و سنگ جدید همچنین یک گورستان احتمالا مربوط به اوایل دوره اسلامی و بقایای یک استقرار فصلی متعلق به سده اخیر با معماری ساخته شده از لاشه سنگ به روش خشکه چین بود.
بهروز خان محمدی که محوطه سوغانلو1 را کاوش کرده نیز گفت: محوطه سوغانلو یکی از این محوطه های مهم تاریخیِ شهرستان پیرانشهر است که در سال 1396 در فاز اول بررسی و شناسایی حوضه سد کانی سو (سیب) با عنوان «گورستان سوغانلو» با کد بررسی KAN-2017-15 مورد شناسایی هیأت بررسی و شناسایی محوطه های در معرض استغراق سد کانی سیب پیرانشهر قرار گرفت.
او افزود: در فاز دوم مطالعات نجات بخشی این حوضه کاوش، چندین محوطه در معرض استغراق در دستور کار قرار گرفت که محوطه سوغانلو یکی از این محوطه ها بود. فصول اول تا سوم کاوش نجات بخشی این محوطه طبق مجوز پژوهشکده باستان شناسی به ترتیب در سال 1397، 1398 و 1399 انجام شد. جمع بندی نتایج کاوش نشان می دهد سوغانلو یکی از محوطه های مهم تاریخی در هزاره اول و دوران اشکانی در شمال غرب کشور و منطقه پیرانشهر بوده است.
این باستان شناس اظهارکرد: این محوطه و بناهای مورد کاوش قرار گرفته، بویژه بنای اصلی چهارگوش دارای پی های مستحکم و سازه ای با دوام بوده و دارای دو دوره ساختمانی است که با مصالح سنگی و ملات گلی ولی متفاوت از یکدیگر ساخته شده و هر دو نسبتاً خوب و پابرجا مانده است. دوره اول به اواخر عصر آهن 3 تعلق دارد؛ یعنی زمانی که ساختمان اصلی پایه گذاری شده و دوره اصلی بنای محوطه فوق محسوب می شود.
او گفت: مدارک و شواهد موجود نشان می دهد این محوطه در زمان احداث و آبادانی از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. در دوره دوم که به اوایل دوره اشکانی تعلق دارد، بنا پس از دوره رکود و ویرانی دوباره مورد بازسازی قرار گرفته و با تغییر کاربری در فضای داخلی برای مدتی مورد استفاده قرار گرفته است.
علی بیننده، عضو هیات علمی گروه باستان شناسی دانشگاه بوعلی سینا همدان در ادامه این نشست در تشریح کاوش باستان شناسی تپه های عبید و ریک آباد گفت: احداث سد یکی از رایج ترین روش های کنترل و مدیریت آب در سالهای اخیر در ایران است و سد کانی سیب یکی از چندین سدی است که روی رودخانه زاب و شاخه های آن ساخته شده است. قبل از شروع آبگیری محوطه عبید (کلکاشک) در نزدیک رودخانه، کاوش شد. مانند بیشتر کاوش های نجات بخشی سعی شد در مدت زمان کوتاه بیشترین میزان اطلاعات ممکن بدست آید.
او با اشاره به اینکه بیشتر قسمتهای محوطه در زمان کاوش آسیب جدی دیده بود و در سه کارگاه کاوش شده آثار آن نمایان بود، اظهار کرد: بیشترین آثار بدست آمده مربوط به دوره مس و سنگ (سنت سفالی دالما) است. سفال های تپه عبید شامل کاسه ها، دیگ ها، بشقاب ها و لیوان هستند، که در حالت کلی به چهار گروه سفال های لعابدار (با لعاب گلی غلیظ)، منقوش، نیشگونی و ساده دسته بندی می شوند. همه سفال های دالما در شمال غرب ایران و تپه عبید تک رنگ هستند و به احتمال زیاد در این محوطه نیز ظروف سفالی در محل تولید میشد.
این باستان شناس افزود: بیشتر استقرارهای دالمایی و از جمله عبید در حوضه زاب کمتر از یک هکتار وسعت دارند و در جایی قرار گرفته اند که بیشتر مناسب دامداری است و محوطه های بزرگ که استقرار دراز مدت داشته باشند کم شمار هستند. تپه عبید یک استقرار موقت کمتر از یک هکتار هست که در تراس رودخانه شکل گرفته است.
فصل اول و دوم کاوش باستان شناسی تپه گردآشوان و محوطه برده زرد نیز توسط مهناز شریفی دانشیار پژوهشکده باستان شناسی انجام شد که او در این همایش با اشاره به اینکه کاوش های نجات بخشی حوضه سد کانی سیب منجر به شناسایی دوره مهم عصر مفرغ در محوطه های برده زرد و آخوران شد، گفت: عصر مفرغ را سرآغاز تحولات عمده اجتماعی در اوایل هزاره سوم پیش از میلاد می دانند. پس از فرهنگ کورا ارس و با پایان عصر مفرغ قدیم، تغییرات فرهنگی چشمگیری در سنتهای فرهنگی عصر مفرغ میانی و سپس جدید رخ می دهد، به این ترتیب که با زوال فرهنگ سفال خاکستری ظهور سفال نارنجی رنگ و منقوش را شاهد هستیم.
از ویژگی های عصر مفرغ میانی گونه منقوش دینخواه و سفال خابور است. در این دوره گوناگونی فرهنگی و نه همگونی فرهنگی از شاخصه های مفرغ در منطقه شمال غرب است.
او افزود: تلاش داشتیم تا با مطالعه مواد فرهنگی متعلق به سنت فرهنگی مفرغ میانی و جدید در محوطه های برده زرد و آخوران به این پرسش پاسخ دهیم که آیا ارتباطات و مناسبات فرهنگی بین حوضه رودخانه زاب کوچک (حوضه سد کانی سیب) با دیگر مناطق حضور فرهنگ مفرغ میانی و جدید برقرار بوده است؛ چرا که شباهت های انکارناپذیری بین مواد فرهنگی حوضه جنوب دریاچه ارومیه با مناطق مجاور مشاهده میشود، لذا در این مقاله به مطالعه سنت فرهنگی حسنلو VI و V که در کاوش های بردزرد و آخوران بدست آمده، می پردازیم.
این باستان شناس گفت: نتایج مطالعات و گاهنگاری نسبی سفال های آخوران نشان داد که بیشترین برهم کنش ها و تأثیرات فرهنگی حوضه جنوب دریاچه ارومیه با حسنلو و خارج از مرزهای ایران با مناطق آناتولی و کردستان عراق بوده است.
در ادامه افراسیاب گراوند رئیس میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستانهای خوی و سلماس در تشریح مقاله مشترکش با فاطمه ملک پور درباره کاوش باستان شناسی محوطه سوغانلو 4 گفت: محوطه قدکودان (سوغانلو 4) از مهمترین استقرارگاه های حوضه آبگیر سد کانی سیب پیرانشهر است، که در یک دره میانکوهی باریک و روی بلندی های طبیعی واقع شده و رودخانه زاب کوچک با فاصله 200 متر در شرق آن، با جهت تقریباً شمال به جنوب در جریان است.
این دره به دلیل وجود رودخانه زاب کوچک، استعداد و توانمندی کشاورزی و خاک حاصلخیز شرایط زیست محیطی مناسبی را برای انسانهای یکجانشین و تولید کننده غذا از دوران پیش از تاریخ تا عصر حاضر را فراهم آورده است. از سوی دیگر این دره با داشتن مراتع و چراگاه ها وسیعی همواره شرایط مناسب را برای گروههای کوچ رو و چراگرد فراهم ساخته است. حضور محوطه های متعدد در نزدیکی این رودخانه و نیز روستاهای امروزی دلیلی بر این مدعاست.
او افزود: کاوش های باستان شناختی در این محوطه در 3 فصل متوالی در سالهای 1398، 1397 و همچنین در سال 1399 صورت گرفت. نتایج و یافته های معماری بدست آمده از آن نشان از اهمیت این محوطه در ادوار پیشین دارد و براساس آثار معماری بدست آمده از آن میتوان بیان کرد که این محوطه از مهمترین استقرارهای حوضه آبگیر سد کانی سیب محسوب می شود. در سه فصل در مجموع گستره ای به ابعاد 23×15 متر (345 مترمربع) مورد کاوش باستان شناختی قرار گرفت و تحت عنوان ترانشه II نامگذاری شد.
این باستان شناس اظهار کرد: نتایج حاصل از کاوش محوطه قدکودان نشان می دهد که این محوطه باستانی در دو دوره زمانی مورد استقرار و استفاده قرار گرفته است. این محوطه در دوره اول استقرار خود دارای ساختارهای معماری سنگچین بزرگ با فضاهای متعدد معماری متعلق به دوره اشکانی بوده که در دوران اسلامی عنوان گورستان مورد استفاده قرار می گرفت.
در ادامه، کاوش باستان شناسی محوطه خره خانالی شمالی توسط حامد نورسی تشریح شد. او گفت: کاوش نجات بخشی محوطه خره خانالی شمالی در حوضه سد کانی سیب پیرانشهر در اواسط آبان سال 1400 با مجوز رسمی از سوی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری محقق شد. محوطه خره خانالی شمالی یکی از محوطه های حوضه رودخانه زاب کوچک و سد مخزنی کانی سیب است. در نتیجه بررسی انجام شده در حوضه سد کانی سیب این محوطه در بازه زمانی دوران تاریخی (اشکانی - ساسانی) معرفی شده که پس از بررسی ها و مطالعات میدانی توسط هیأت کاوش مستقر در محوطه خره خانالی شمالی، علاوه بر سفال های دوران تاریخی، شواهدی از سفال های دوره هزاره اول قبل از میلاد نیز مورد شناسایی و ثبت و ضبط قرار گرفت.
این باستان شناس ادامه داد: بازه زمانی یاد شده از جمله دوره های زمانی خاص با سؤالات بسیار در منطقه شمال غرب ایران است که مطالعه هر چه بیشتر محوطه های مرتبط با این دوره، در روشن شدن ابعاد و پاسخگویی به سؤالات این دوره می تواند یاری رسان باشد. بنا بر شواهد موجود محوطه خره خانالی شمالی در سالیان گذشته به صورت یک برجستگی با ارتفاع نه چندان زیاد از سطح زمین های اطراف متمایز بوده است، اما توسط اهالی به عنوان زمین کشاورزی مورد بهره برداری، شخم و تسطیح قرار گرفته که همین عوامل علاوه تخریب محوطه بر گستردگی مواد فرهنگی در سطح زمینهای اطراف نیز مؤثر بوده است.
او افزود: در مجموع کاوش محوطه خره خانالی شمالی تعداد 6 کارگاه کاوش در ابعاد مختلف با مساحت نزدیک به 133 متر مربع مورد کاوش قرار گرفت. از جمله دلایل تعدد کارگاه های کاوش در محوطه خره خانالی شمالی، دستیابی به اهداف کاوش های نجات بخشی و کاوش حداکثری محوطه بوده است، هرچند تخریب محوطه توسط کشاورزان و گستردگی مواد فرهنگی در سطح زمینهای اطراف نیز در این مقوله تأثیرگذار بوده است.
سحر بختیاری درباره یافته های فصل دوم کاوش باستان شناسی گورستان بلاچاک که توسط حسین ناصری صومعه انجام شده، گفت: محوطه گورستانی بلاچاک در بخش مرکزی، دهستان لاهیجان و در 1 کیلومتری شمال شرق روستای لاوین و 100 متری جنوب روستای متروکه گرده گوران در شهرستان پیرانشهر استان آذربایجان غربی واقع است. این محوطه در سال 1385 با پلاک ثبتی به شماره 169 از قراء بخش 11 ارومیه به عنوان تپه مربوط به هزاره اول پیش از میلاد در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. محوطه بلاچاک از جمله محوطه هایی است که در پی احداث سد کانی سیب در برنامه کاوش اضطراری قرار داده شد.
او افزود: هدف اصلی این کاوش، بدست آوردن بیشترین اطلاعات از محوطه های موجود در محدوده آبگیری سد کانی سیب پیش از غرق شدن در زیر آب است. گاهنگاری نسبی و مطلق محوطه، شناخت فرهنگهای منطقه در طول هزاره اول پیش از میلاد، مطالعه شیوه های تدفینی، ساختار قبور، مستندنگاری آنها و مطالعات بقایای استخوانهای انسانی از اهداف دیگر این کاوش به شمار می رود.
فصل سوم کاوش باستان شناسی تپه گردی گوران نیز توسط بهنام قنبری انجام شد که او درباره یافته های این کاوش گفت: سومین فصل کاوش تپه گردی گوران در پاییز 1400 انجام شد. در کاوش فصل سوم گردی گوران با توجه به اطلاعات بدست آمده از کاوش فصل اول و دوم و همچنین برای تکمیل اطلاعات لایه نگاری محوطه تصمیم بر آن شد تا یک ترانشه گسترده در ابعاد 7 در 7 متر در جانب غربی ترانشه فصل اول و دوم ایجاد شود.
او افزود: هدف اصلی از کاوش فصل سوم در گردی گوران، کاوش گسترده و درک فضاهای معماری لایه های مختلف موجود در این تپه است. یکی دیگر از دلایل انتخاب این بخش برای کاوش فصل سوم، پی گردی معماری عصر مفرغ جدید و همچنین روشن کردن وضعیت لایه های عصر مفرغ میانی و قدیم گردی گوران بود، چرا که در فصل اول تنها شواهد مادی این دوره (عصر مفرغ قدیم) وجود سفال های سیاه داغدار بدون بقایای معماری بود و در فصل دوم نیز کاوش در سطح لایه های عصر مفرغ جدید متوقف شده بود.
بنابر این هدف، کاوش فصل سوم در ترانشه ای با ابعاد 7 در 7 متر در مدت 30 روز انجام شد و نتایج قابل توجهی از دوره های مختلف فرهنگی بدست آمد. در نتیجه کاوش این فصل جمعاً 60 کانتکست مجزا شناسایی و ثبت شدند که از اطلاعات و مواد فرهنگی بدست آمده از آنها و همچنین از مطالعه توالی لایه ها و تفاوت مواد فرهنگی م توان یک توالی لایه نگاری فشرده، از دوره تاریخی تا عصر مفرغ قدیم را شناسایی کرد. در این فصل بقایای معماری گویا و شاخصی از تمامی دوره های فرهنگی تپه بدست آمد که براساس آنها لایه نگاری تپه و حتی مراحل مختلف آن گویاتر شد.
با ساخت و آبگیری سد کانی سیب مقرر بود حدود 600 میلیون متر مکعب از آب آن به سمت دریاچه ارومیه جاری شود. در سالهای گذشته فاز نخست آبگیری این سد انجام شد و اکنون قرار است فاز دوم پروژه کانی سیب تا پایان سال به سرانجام برسد. انتقال آب از طریق تونل کانی سیب به دریاچه ارومیه یکی از پروژه های بزرگ غرب آسیا معرفی شده است.