ارائه جزئیاتی از همایش اخیر تاجیکستان درباره ابوریحان بیرونی و جغرافیای تاریخی شاهنامه
ایرنا/ براساس اخبار واصله، ارائه جزئیاتی از همایش اخیر تاجیکستان درباره ابوریحان بیرونی و جغرافیای تاریخی شاهنامه صورت گرفت.
سید محمد علی گلابزاده، رئیس مرکز کرمان شناسی که درباره تاریخ و بزرگان این سرزمین تاکنون تولید محتواهای بسیاری در قالب کتاب، مقاله یا فرآورده های خبری داشته، می گوید در همایش اخیر تاجیکستان درباره ابوریحان بیرونی و نیز جغرافیای تاریخی شاهنامه شرکت و نام کرمان و ویژگی های تاریخی بزرگ آن را آنجا با استنادات علمی و تاریخی مطرح کرده است.
وی البته در خلال تشریح این همایش و آنچه در آن ارائه کرده، در سخنانی بغض آلود و نقدآمیز ضمن اشاره به اقداماتی که در دیگر کشورها برای تکریم مفاخر و بزرگانشان یا هر فردی که برای تاریخ آن سرزمین کاری انجام داده، ترتیب می دهند، از نحوه نکوداشت مفاخرمان در کشور نیز گلایه می کند و در سخنانی اظهار می دارد که باید مهر و محبتی که در طول تاریخ در این سرزمین لانه داشته را بیشتر سرلوحه مناسبات خود قرار دهیم، فرهیختگان و نخبگانمان را به طور شایسته پاس بداریم و احترام کنیم تا مهاجرت نکنند و برای بزرگداشت بیشتر و بهتر مفاخر تاریخی و کنونی کشور، برنامه هدفمند و علمی داشته باشیم.
غروب سه شنبه نهم آبان اعلام شده بود که در قالب برنامه های هفتگی «سه شنبه های بازار عزیز» قرار است استاد گلابزاده رئیس مرکز کرمان شناسی درباره محله های قدیمی شهر کرمان سخنرانی کند که البته بنا به درخواست حاضران قرار شد ابتدا ماحصل حضور وی در تاجیکستان عرضه و سپس اگر فرصت شد شنونده اطلاعات تاریخ محله های قدیمی کرمان باشیم که فرصت به محله های تاریخی کرمان نرسید.
این نشست در خانه اعظمی کرمان، خانه ای بس زیبا و ثبت ملی که هنوز توسط خانواده اعظمی مورد سکونت است و زندگی در آن جریان دارد، برگزار شد که در انتهای برنامه نیز فیلم مستند ساخته سید حمید میرحسینی فیلمساز کرمانی با عنوان سمفونی خاموش درباره زندگینامه استاد علی اکبر صنعتی، بزرگ نقاش و مجسمه ساز تاریخ معاصر کشورمان و نیز بخشهایی از زندگی علی اکبر صنعتی زاده که نقش پدری برای استاد صنعتی داشتند، شاهد بودیم.
استاد گلابزاده که با تکیه بر مستندات متعدد تاریخی و علمی اثبات می کند نشانه های حیات اقتصادی و تجارت کرمان دستکم به 11 هزار سال قبل بر می گردد و می گوید در این زمینه نیز کتابی تدوین شده، همیشه در هر جلسه ای با حرارت و عشق فراوان گوشه هایی از عظمت و بزرگی نیاکان مردم کرمان را تشریح می کند و بیان وی نیز تنها محدود به مسائل تاریخی نیست؛ وی که ظرفیتهای مختلف کرمان را مورد مطالعه قرار داده، قنات را مظهر خرد و هوش مردم این سرزمین در گذشته میداند، همچنین در وصف ویژگی های منحصر بفرد دیار کریمان، روی میهمان نوازی تاریخی این خطه و نیز ظرفیتهای مختلف آن از جمله گیاهان دارویی در کوه هزار و دیگر نقاط استان اشاره می کند.
شروع سخنان رئیس مرکز کرمان شناسی در این نشست البته درباره همایش تاجیکستان نبود؛ کلامش را از تجربه مسافرت به برخی کشورهای دیگر شروع کرد و با ذکر چند مصداق تاکید داشت که بهتر است برای بزرگداشت مفاخر و بزرگانمان برنامه داشته باشیم و آن را در بین جامعه نیز رسوخ دهیم.
وی پیرامون ارائه جزئیاتی از همایش اخیر تاجیکستان درباره ابوریحان بیرونی و جغرافیای تاریخی شاهنامه تاکید کرد: در دیگر کشورهای دنیا، حتی برای افرادی که بزرگ نیستند اما برای خودشان تاریخ ساز بوده اند، احترام و ارزش قائل هستند؛ اما ما در ایران چرا گاهی اصرار داریم شخصیتها، بزرگان و تاریخ و فرهنگ خودمان را دست کم بگیریم؟ چرا امروز باید نام خیابانی را از انسانی برداریم که در سراسر زندگی، بزرگترین افتخارش، ایرانیت و اسلامیت بوده، هستی را در راه آزادی این سرزمین فدا کرده و سالها فرهنگ این دیار را زیور بخشیده است؛ فقط به خاطر یک تردید و شبهه ای که درباره وی اعلام می شود؟
«با این تفکر به کجا می خواهیم برسیم؟ اینها تضعیف شان و شخصیت یک ملت و ایرانی است که کوس (فریاد و آوازه) بلندی و افتخارات آن را سالها زده اند و پرچم افتخار این سرزمین بر بلندای تاریخ برافراشته شده است؟، باید متناسب با فرهنگ و آیین خودمان در تکریم بزرگانمان برنامه درست و خوب داشته باشیم.»
رئیس مرکز کرمان شناسی در ادامه به همایش تاجیکستان نیز اشاره و تاکید کرد: 2 همایش بزرگ در تاجیکستان بود؛ یکی درباره ابوریحان بیرونی و نیز دیگری با موضوع جغرافیای تاریخی شاهنامه که 2 مقاله ارسال کرده بودم، پذیرفته شده بود و برای حضور در آنجا مرا دعوت کردند.
گلابزاده نام مقاله خود را درباره ابوریحان با عنوان «از ماهان دارالامان تا کیان ابوریحان» معرفی و تاکید کرد: آنجا در آن همایش در حضور تاجیک ها گفتم بدانید که ابوریحان بیرونی تحت تاثیر ابو عبدالله عیسی ماهانی ما(در کرمان) قرار داشته که از گوشه گمنامی از خاک ماهان (شهرستان کرمان) ما برخاسته و اولین بار در تاریخ، معادلات سه مجهولی را او مطرح کرده است.
وی در ادامه با بیان اینکه همه تاجیک ها از مقاله و این سخنان حیرت زده شده بودند، اظهار داشت: آنجا در تاجیکستان خطاب به تاجیک ها گفتم، ما کرمانی ها آنقدر در مورد بزرگان، معرفی تاریخ و فرهنگمان ضعیف عمل کرده ایم که شما که نه، ترسم از این است که به کرمان بروم و بگویم ابو عبدالله عیسی ماهانی، همه نگاهم کنند و او را نشناسند.
گلابزاده البته در ادامه از مسئولان دانشگاه شهید باهنر کرمان قدردانی کرد که تالاری به نام عیسی ماهانی در این دانشگاه ساخته اند و به قول وی، در بزرگداشت این ریاضیدان مطرح ایرانی آبروداری کرده اند.
وی سپس گفت: عیسی ماهانی 150 سال قبل از ابوریحان بیرونی نظریات ریاضی خود را مطرح کرده که ابوریحان از نظریات او بهره برده است.
اما رئیس مرکز کرمان شناسی در ادامه سخنان خود نام مقاله ای که درباره شاهنامه در همایش تاجیکستان ارائه کرده را «کرمان، آرمانشهر شاهنامه» خواند و توضیح داد: در این همایش البته برخی استادان و بزرگان تاریخ و ادبیات از استان خراسان نیز حضور داشتند، اما من با تکیه بر مستندات تاریخی از خود شاهنامه و دیگر استنادها مطالبم را عرضه کردم و گفتم اگر فردوسی، آرمانشهری را در نظر می گرفت، این آرمانشهر، همان مدینه فاضله ای بود که افلاطون صحبت می کرد و معتقدم آنجا، به هزار و یک دلیل، کرمان ماست.
وی با بیان اینکه در این زمینه 31 مورد از مستندات خودش را آنجا در مقاله عرضه کرده، تاکید کرد که گفته بار دیگر اگر به تاجیکستان برود، کتابی که در این زمینه خواهد نوشت را برایشان خواهد برد.
گلابزاده سپس افزود: اینطور نیست که فردوسی فقط ماجرای هفتوادش را در کرمان بدست آورده باشد؛ خیر، فردوسی آنجا که می گوید به نام خداوند جان و خرد، کزین برتر اندیشه برنگذرد، آن خردمندی، متعلق به سرزمین من (کرمان) بوده که بزرگترین تاریخ نگاران نیز نوشته اند، از هزاران سال پیش آمدند در منطقه ای کویری، در سرزمینی که هرم نفس خورشیدش در تابستان گرمای 50 درجه ایجاد می کند، آب استحصال کردند و برای آنکه تبخیر نشود، از زیر زمین آوردند (قنات) و با آن باغ ها، در این سرزمین زندگی آفریدند که هنوز هم یک چهارم باغهای کل کشور در همین کرمانی قرار دارد که میزان بارندگی آن به 100 میلیمتر هم نمی رسیده است.
وی در ادامه ضمن نکوهش اقدامات برخی انسانها در سالهای گذشته در استان به سبب بی توجهی به آثار نیاکان این سرزمین گفت: البته کار نداریم که ما نسل ناآگاهی شدیم که آنچه را از گذشته داشتیم بر باد دادیم، اما نیاکان ما آگاه بودند و فهمیدند چطور زندگی کنند.
گلابزاده در ادامه گریزی به معماری خانه اعظمی که این نشست در آن جریان داشت نیز زد و گفت: همین خانه، نماد خردمندی است که بتوانید با همان خاک رس شهر، چوب درخت و کاهگل سرزمین خودتان، خانه ای بسازید که زمستان که کمی زغال روشن می کنی با مختصر آتشی در منقل، اتاق ها گرم می شود و تابستان هم با بادگیرها خنک؛ کدام خردمندی از این بالاتر است؟
وی در ادامه مقوله میهمان نوازی و انسان دوستی که فردوسی در شاهنامه مطرح کرده را بیان و تصریح کرد: کدام حکایت بالاتر از این که وقتی معزالدوله دیلمی (سال 325 خورشیدی) به کرمان حمله کرد، مردم کرمان روزها با او می جنگیدند و شبها خوراکی و هدیه برایش می فرستادند که (معزالدوله) از این اقدام حیرت می کند و می گوید اینان چه مردمی هستند و از مردم کرمان پاسخ می شنود: چون به ما حمله کرده ای، وظیفه ماست که روزها با تو بجنگیم و دفاع کنیم اما شبها که سلاح را بر زمین میگذاری، پشت دروازه ما میهمان ما هستی و باید برایت غذا و هدیه بفرستیم که معزالدوله میگوید وای که با چنین مردمی بجنگم.
گلابزاده همچنین در ادامه با بیان اینکه در همایش ابوریحان بیرونی، تاجیک ها روی گیاهان دارویی که مورد تاکید ابوریحان بوده، مانور می دادند که گیاهان را پیش یونانی ها می برده اند تا نامشان را بپرسند، اظهار داشت: آنجا گفتم که این هم (گیاهان دارویی) مربوط به سرزمین ما در کرمان است، زیرا کوهی به نام هزار( در بخش راین شهرستان کرمان) داریم که یک هزار نوع گیاه دارویی در آن می روید و یکی از آنها زیره کرمان است.
وی در ادامه چنین نقل کرد: زمانی که اسکندر (مقدونی) نماینده خودش را به مصر می فرستد، یکی از گلایه های مردم آنجا این بوده که از نظر گیاهان دارویی و درمان در تنگنا هستند که اسکندر دستور می دهد بررسی کنند کجای دنیا امکان تامین آن میزان و تنوع گیاه دارویی دارد تا این کمبود مصری ها برطرف شود که نماینده اسکندر، فرستاده ای به کرمان اعزام می کند و از آنجا گیاهان دارویی را می برد تا چرخه ناقص مصر را تکمیل کند؛ اینها افتخارات این سرزمین است.
رئیس مرکز کرمان شناسی در بخش دیگر سخنان خود از احترام بسیار زیاد تاجیکستانی ها نسبت به شاعران و مفاخر فارسی گفت و اظهار داشت: بیشتر خیابان هایشان به نام سعدی، خاقانی، حافظ، فردوسی یا دیگر بزرگان فارسی زبان است؛ یکی از بزرگترین خیابان هایشان با یک پارک زیبا را به نام رودکی کرده بودند؛ همچنین نام فردوسی روی یکی از زیباترین پارک هایشان گذاشته بودند.
وی در ادامه چند دقیقه نیز از برخی برخوردها در داخل جامعه خودمان گلایه کرد گفت: دلمان می سوزد که می بینیم رانندگان تاکسی در تاجیکستان عموما اشعار سعدی، حافظ، رودکی و جامی را از حفظ می خوانند بعد برخی از ما حتی بعضی مدیران ما دو بیت شعر خواجو را نمی توانند بخوانند؛ با این وضعیت چطور می خواهیم فرهنگمان را حفظ کنیم؟، جامعه ای که فرهنگ نداشته باشد، هیچ چیز ندارد.
گلابزاده ادامه داد: «نقل می کنند بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکا پولی در اختیار اتریش می گذارد که کارخانه ها و صنعت خود را راه بیاندازد؛ اما آمریکا بعد از مدتی می بیند که آن پولها صرف ساخت کتابخانه، سالن تئاتر و این مراکز فرهنگی و هنری شده؛ اعتراض می کند و از اتریشی ها جواب می شنود که اگر فرهنگمان را بازسازی کنیم اقتصادمان هم خود به خود رونق می گیرد و شکل می گیرد؛ اگر فرهنگ نداشته باشیم، هر چه کارخانه و صنعت هم داشته باشیم، هیچ نمی ارزد.»
رئیس مرکز کرمان شناسی در ادامه با طرح این پرسش تلخ که چرا امروز سیل مهاجرت راه افتاده که آدم باید سرش را به دیوار بکوبد؟ تصریح کرد: مغزهای متفکر ما دارند می روند و تازه برخی مدیران اظهار نگرانی می کنند که کشور از شخصیت ها، مغزها و ژن های بااستعداد تهی می شود. دلیل (مهاجرت ها) این است که می بینند کسی آنطور که باید قدر نمیداند.
گلابزاده در ادامه تصریح کرد: زود به این و آن انگ نزنیم که سریع بگوییم فلانی اینجوری بود؛ ما 12 امام و 14 معصوم داریم که خطا نکردند، بقیه عموما خطاکاریم؛ چرا نباید به بزرگانمان افتخار کنیم؟ من به کوروش به این دلیل افتخار می کنم که وقتی همسرش فوت می کند، به حرمت همسرش که چند سال با او زندگی کرده، زن دیگری انتخاب نکرد و تا آخر عمر تنها ماند؛ من برای کوروش احترام قائلم، زیرا وقتی بر دشمنانش چیره می شد، آنها را به قتل نمی رساند، به فرمانده رومی که شکست خورده می گوید درست است که من بر تو پیروز شدم اما از خطاهایت می گذرم، حالا بیا با هم مشاوره و کشور را اداره کنیم.
«ارزش این است (گذشت)، وگرنه انتقام کاری ندارد؛ چرا باید انتقام را در جامعه اینطور رسوخ دهیم و کاری کنیم که همه بخواهند از هم انتقام بگیرند؛ آن مهر و محبت ها و الفت ها کجا رفته است؟؛ در همین بازار کرمان، (در گذشته) همه مردم با هر مذهبی به خوبی در کنار هم زندگی می کردند؛ مرحوم رجایی کتابفروش داشتیم که آنقدر متدین بود که به قول کرمونی ها استخاره اش ردخور نداشت؛ قبل از وی مرحوم هرندی داشتیم بسیار متدین، یا حاجی زنگی آبادی که داماد مرحوم خوشرو بود؛ من با آنان محشور بودم و آنان را دیده ام، اما در کنار حجره و مغازه های آنان در بازار، عزیزان زرتشتی و یهودی هم بودند و رفاقت داشتند و در کنار هم به نیکی زندگی می کردند.
پدر خود من روحانی بود، هرگاه از روبروی مغازه موسی یهودی می گذشت، صاحب مغازه می آمد بیرون و دست پدر روحانی مرا میگرفت و می برد داخل، شاگردش را می فرستاد پالوده میگرفت و از پدرم پذیرایی و بعد وی را بدرقه میکرد؛ اینقدر الفت و دوستی بین مردم وجود داشت؛ حالا چرا امروز باید همه به روی هم شمشیر بکشیم؟ حاصل این عناد و دشمنی ها و برخورد با هنرمند چیست؟»
وی سخنان پایانی خود را اینچنین بیان کرد: ما یک رسالت و وظیفه داریم که این صحبت ها را بگوییم و بارها هم البته در جاهای مختلف گفته ام؛ به فکر آینده این سرزمین باشیم که هزاران سال با افتخار سربرآورد و اینقدر تاریخمان را کوچک نکنیم؛ فلان آقا بدون آنکه اطلاعات خود را زیاد کند یک مرتبه می آید و می گوید تاریخ هزار و 400 ساله کشورمان؛ بیایید در همین مرکز کرمان شناسی تا کتاب تاریخ اقتصاد و تجارت کرمان از هزاره نهم پیش از میلاد را جلو شما بگذارم؛ کرمان 11 هزار سال فقط تاریخ اقتصاد و تجارت اثبات شده دارد؛ این کوبیدن تاریخ و پایین آوردن ارزشها چه سودی برای که دارد، کجا نتیجه خواهد گرفت؟ جز اینکه مصیبت ها و گرفتاری ها بیشتر می شود؟
گلابزاده تصریح کرد: همه ما ایرانی و پایبند به مقدساتمان هستیم؛ یک بیمار را در نظر بگیرید، ممکن است در مرحله ای نیاز به جراحی و اتاق عمل داشته باشد، اما پس از آنکه بیمار جراحی شده را به اتاق ریکاوری آوردند، اگر آنجا جراح با کارد و خون آلود بیاید، حتما بیمار می میرد؛ ما باید کار فرهنگی و درمانی کنیم؛ کاری کنیم که سرزمینمان بتواند افتخاراتش را حفظ کند و برای نسلهای آینده چیزی برجا بگذارد وگرنه گفتند: کاشتند و خوردیم، کاریم و خورند. مگر اینکه درختها را دربیاوریم و شاخ و برگ ها را بکنیم و بیرون بریزیم. در پایان این دو بیتی را به همه شما تقدیم میکنم: سرسبزترین بهار تقدیم شما، گلبانگ خوش هزار تقدیم شما، گفتند که لحظه ای است روییدن عشق، آن لحظه هزار بار تقدیم شما.