ماجرای بدترین سفرهای دنیا | بدترین اتفاقات ممکن در یک سفر!
همه ی ما برای گذراندن یک تعطیلات آرام و تجدید قوا و نیروی خود، سفر را انتخاب می کنیم. در طول سفر همه ی تلاشمان این است که لحظات خوب و خاطره انگیزی را برای خود و همراهانمان بسازیم. اما گاهی اوقات اتفاقات ناگواری برایمان رخ می دهد که شیرینی سفر را کم کرده و خاطرات سفرهای بد را برایمان به یادگار می گذارد. این اتفاقات ممکن است تاخیر هواپیما، گم شدن چمدان ها و یا مشکل در رزرو هتل و . . . باشد. این موارد قطعا اتفاقات خوبی نیستند، اما ما در این جا قصد داریم در مورد حوادث دیگری صحبت کنیم. حوادثی که از آن ها به عنوان بدترین خاطرات سفر در دنیا از بدترین سفرها یاد شده است. با همگردی همراه باشید.
بدترین سفرها: سقوط چتربازان در سفر به فلوریدا سیدنی گوود و الکسیس فرچایلد
یکی از بدترین خاطرات سفر متعلق است به سیدنی گوود و الکسیس فرچایلد. دو دختر 17 ساله ای بودند که تصمیم گرفتند برای یک سفر رویایی و هیجان انگیز در تعطیلات برنامه ریزی کنند. آن ها از ایندیانا به سمت پاناما سیتی، در ایالت فلوریدا، حرکت کرده و در آن جا چتربازی نیز را به عنوان تفریح انتخاب نمودند. در آن روز باد شدیدی می وزید و آن ها با تکان های بسیاری مواجه شدند. راهنمای مربوطه سعی کرده بود تا ارتفاع آن ها کاهش داده و امنیت آن ها را بالاتر ببرد. اما طناب چتر دخترها پاره شد و آن ها معلق در هوا به همراه باد به این سو و آن سو به حرکت درآمدند. پس از پاره شدن طناب، آن ها مستقیما به سمت یک ساختمان رفتند و پس از برخود با بالکن به سمت دیگر آن پرتاب شده و بر روی خطوط برق افتادند. سپس از آن جا بر روی شیشه ی یک اتومبیل سقوط کرده و با شکستن آن بر روی محوطه ی پارکینگ افتادند. تمام کسانی که شاهد این واقعه بودند، آن را یک حادثه بسیار وحشتناک عنوان کردند. در این حادثه سیدنی دچار ترک خوردگی کمر شده و ضربه ی سنگینی نیز به مغز وی وارد شد تا جایی که اختلالات بینایی دائم را برای او به همراه داشت. الکسیس نیز از ناحیه ی سر و کمر دچار آسیب های جدی شد. البته دانستن این ماجرا نباید باعث ترس شما و دوری از چنین ورزش ها و تفریحاتی باشد. با رعایت نکات ایمنی لازم می توانیدبه جای داشتن خاطرات سفرهای بد، سفرهایی خوب و بدون خطری داشته باشید.
بدترین سفرها: کرم های زنده در گوش ریچل هریس
این یکی از چندش ترین خاطرات سفرهای بد است! این ماجرا مربوط به شخصی با نام ریچل هریس است که در سفر خود به پرو دچار گوش درد شدیدی شده بود. این توریست 27 ساله پس از بازگشت به خانه، به دکترش مراجعه نمود. او در ناحیه سر خود دچار درد وحشتناکی شده و این درد تا بخش های پایینی صورت او نیز ادامه داشت. علاوه بر آن صداهای عجیب و غریبی نیز در گوش خود احساس می کرد. دکتر، گوش درد را یک عفونت معمولی تشخیص داده و داروهایی برای وی تجویز نمود. پس از ادامه ی درد و انجام آزمایشات بیشتر، مشخص شد که 8 کرم زنده در گوش ریچل زندگی می کنند و در این مدت با خوردن کانال گوش او یک سوراخ نیم اینچی در آن ایجاد کرده اند. کرم های گوشتخوار روزهای خوبی را در گوش ریچل می گذراندند و با خوردن قسمت های داخلی گوش او غذای خود را تامین می کردند. پس از مشخص شدن علت گوش درد، ریچل به یاد آورد زمانی که در پرو بوده و از میان انبوهی از پشه ها عبور می کرده، یک پشه ی تخم ریز (کوکلیمیا هومینیوراکس) به گوش او نزدیک شده و در آن تخم ریزی کرده است. قطعا تخم ریزی پشه و زندگی لاروها در گوش می تواند یکی از بدترین اتفاقاتی باشد که ممکن است در سفر رخ دهد و از جمله خاطرات سفرهای بد به یادماندنی تا ابد باشد.
بدترین سفرها: بدشانس ترین زوج دنیا، جیسن و جنی کرین لارنس
یکی دیگر از بدترین خاطرات سفرها متعلق است به جیسن و جنی کرین لارنس، زوج گردشگری که در سال های اخیر در 3 حمله ی تروریستی وحشتناک حضور داشته اند. شاید یک بار قرار داشتن در چنین موقعیتی چندان دور از ذهن نباشد، اما سه بار قطعا می تواند فقط یک بدشانسی بزرگ باشد. یازده سپتامبر در نیویورک و مرکز تجارت جهانی، حمله ی انتحاری هفتم جولای در اتوبوس دو طبقه ای لندن و حمله ی توریستی در بمبئی، سه حادثه ی تروریستی بود که این زوج به طور اتفاقی در آن زمان و در آن مکان حضور داشتند. در حمله ی تروریستی لندن 52نفر کشته و 700 نفر زخمی شدند. در بمبئی نیز 164 نفر به قتل رسیدند، اما این زوج در این حملات هیچ آسیبی ندیدند و این شاید از خوش شانسی زیاد آن ها بوده است!
بدترین سفرها: گم شدن در آمازون یاسی گینزبرگ
یکی دیگر از خاطرات سفرهای بد گم شدن در آمازون یاسی گینزبرگ، جوان ماجراجویی است که تصمیم گرفت یک سفر تک نفره به آمریکای جنوبی را در 22 سالگی تجربه نماید، اما هرگز فکر نمی کرد که ماجرای سفر وی تبدیل به یک کتاب پرفروش شود. گینزبرگ پس از جدا شدن از ارتش اسرائیل سفر خود را به تنهایی آغاز کرد. وی در مسیر خود با سه جوان دیگر آشنا شد و سفر چهارنفره ی آن ها با رفتن به جنگل های بولیوی ادامه پیدا کرد. در مسیر این جنگل آن ها راه خود را گم کرده و رفته رفته خسته و ناامید شدند. گرسنگی نیز بر آن ها غلبه کرده بود و همه ی این مشکلات باعث ایجاد بحث و درگیری در بین آن ها و در نهایت تقسیم شدن آن ها به دو گروه مجزا بود. در ادامه ی سفر قایق گینزبرگ و همراهش از آبشار سقوط کرده و آن ها را نیز از هم جدا کرد. گینزبرگ خسته، گرسنه و تنها در میان جنگل های آمازون رها شده و کاملا ناامید شده بود. علاوه بر آن مجبور بود تا در مقابل انواع حیوانات از جمله پلنگ، مورچه های آتشین، مارهای سمی و . . . برای حفظ جان خود تلاش کند. همراه گینزبرگ، که از آبشار جان سالم به در برده بود، بر یک قایق بولیویایی سوار شده و به همراه یک تیم جستجو به دنبال دوست خود آمد. آن ها در اوج ناامیدی و زمانی که قصد برگشت داشتند، به طول کاملا اتفاقی گینزبرگ را بی هوش در گوشه ای یافته و توانستند او را نجات دهند. دو همراه دیگر این گروه هرگز پیدا نشدند و این طور به نظر می رسد که نتوانستند جان سالم به در ببرند. این ماجراجویی از بدترین سفرهای وحشتناک است که بعدها تبدیل به کتابی با نام گمشده در جنگل شد.
بدترین سفرها: بانجی جامپینگ ارین لانگورثی
یکی از تفریحات رویایی و دوست داشتنی برای آن هایی که اهل هیجان هستند که البته می تواند به خاطرات سفر فاجعه ای نیز تبدیل شوند. بانجی جامپینگ است. ارین لانگورثی جوان 22 ساله ای بود که برای تحقق بخشیدن به این رویای خود به زامبیا سفر کرد تا بتواند بانجی جامپینگ را با پریدن از پل آبشار ویکتوریا تجربه کند. این نقطه یکی از جذاب ترین و هیجان انگیزترین بانجی جامپینگ دنیا دارد که پریدن از آن یکی آرزوهای علاقه مندان به این ورزش می باشد. البته باید دل و جرئت بالایی نیز داشت. اما ارین لانگورثی با یک بدشانسی بزرگ مواجه شد که رویای وی را تبدیل به کابوسی تلخ و وحشتناک نمود. زمانی که او در ارتفاع صد و یازده متری قرار داشت، طناب به یکباره کشیده شد و او به سمت رودخانه ای پر از کروکودیل زامبزی سقوط کرد. در بین راه به صخره ها برخورد کرده و توانست چهل دقیقه خود را بر روی آن نگه دارد تا نیروی امداد برای نجاتش اقدام کند. بعد از 5 ساعت وی را به نزدیک ترین بیمارستان در زیمبابوه رساندند، در حالی که تمام بدنش کبود شده بود. خوشبختانه تنها مشکلی که برای او ایجاد شد نارسایی یکی از ریه هایش بود، اما خاطره ی این سفر تلخ هرگز از ذهن او پاک نخواهد شد.
بدترین سفرها: سوگند ازدواج یا سوگند عدم تعهد!
یکی از بدترین و البته توهین آمیزترین خاطرات سفر متعلق است به یک زوج سوئیسی که قصد داشتند یک سفر رویایی را در مالدیو گذرانده و سوگند ازدواجشان را برای تجدید پیمان تکرار کنند. همه چیز خیلی خوب پیش رفت. آن ها یک مکان مناسب را برای اقامت خود در نظر گرفتند و یک مراسم شاعرانه برای این کار ترتیب دادند. پس از این که این زوج ویدیوی مراسم رمانتیک خود را بر روی یوتیوب قرار دادند، با واکنش های متعددی از سمت مردم روبرو شدند. افرادی که به زبان محلی آشنا بودند، متوجه شدند که شخص برگزار کننده ی مراسم به جای سوگند ازدواج کلمات توهین آمیزی به زبان آورده و از واژه هایی مانند بی تعهد و خوک در جملات خود استفاده نموده است. پس از این اتفاق، هتل محل اقامت از زوج سوئیسی عذرخواهی کرده و حتی وزیر امور خارجه ی مالدیو نیز از این اتفاق اظهار تاسف نمود.
بدترین سفرها: گم شدن در غار ;گری لوتس و دو پسرش بادی و تیم
گری لوتس یک غارنوردی ماجراجویانه را به همراه 2 پسر خود در غار نیو تروت ویرجینیای غربی آغاز کرد، یکی از بدترین خاطرات سفر را رقم زدند. او به همراه بادی 13 ساله و تیم 9 ساله تمامی امکانات لازم و مورد نیاز برای یک غارنوردی امن را آماده کرده و به سمت غار حرکت کردند. همه چیز خوب پیش رفت تا جایی که آن ها به قسمتی از غار رسیدند که بسیار باریک بود. این امکان برایشان وجود نداشت که کوله پشتی پر از آب و غذای خود را از آن قسمت عبور دهند. به همین دلیل تمامی وسایل خود را همان جا گذاشته و با تنها چراغ قوه ای که در دست داشتند به مسیر ادامه دادند. گری فکر می کرد قبل از این که شارژ چراغ قوه هایشان تمام شود، به همان نقطه بر می گردند. اما چراغ قوه های خیلی زود خاموش شدند و آن ها راه برگشت خود را در غار گم کردند. آن ها به مدت 5 روز بدون نور، آب و غذا در غار سرگردان بودند و ریزش های درون غار نیز باعث شده بود تا آن ها به سرفه افتاده و آب بدن خود را از دست بدهند. شانس با آن ها یار بوده و یکی از اهالی آن منطقه متوجه ماشین آن ها شده بود که چند روزی در آن اطراف رها بود. از این طریق گروه امداد متوجه ی گم شدن آن ها در غار شده و به کمکشان رفتند. گری نمی دانست که غارنوردی سه قانون مهم دارد: اول این که هر فرد باید 3 چراغ قوه با خود به همراه داشته باشد. هر فردی که به داخل غار می رود حتما باید شخصی خارج از غار را از مکان خود مطلع کرده و زمان برگشت خود را نیز اعلام کند تا این گونه خاطرات سفرهای بد به جای نگذارید.
بدترین سفرها: شیوع بیماری در کشتی ها
یکی از بدترین خاطرات سفرهای بد دریایی، شیوع بیماری اسهال و استفراغ است. این نورو-ویروس ها به سرعت کشتی ها را آلوده کرده و یک سفر رویایی را به سفری تلخ و وحشتناک تبدیل می کنند. در 5 سال گذشته 15 مورد در هرکدام از کشتیرانی های سلبریتی و پرنسس و 10 مورد در کشتیرانی های رویال کریبن و هلند امریکا گزارش شده است. شاید این تعداد در بین صدهزار مسافری که با کشتی به سفر می روند ناچیز باشد، اما مسافرانی که دچار می شوند را از سفر دریایی بیزار کرده و حس بدی را تا آخر عمر در آن ها ایجاد می کنند. خصوصا اگر کشتی محدودیت هایی نیز داشته باشد، شیوع بیماری های مسری مانند آنفلوانزای روده در آن به شدت افزایش می یابد.