آرامگاه پروفسور پوپ یکی از جاهای دیدنی اصفهان است
سیری در ایران/ براساس آخرین گزارش های بدست آمده، آرامگاه پروفسور پوپ یکی از جاهای دیدنی اصفهان است.
آرامگاه پروفسور پوپ در شهر تاریخی اصفهان واقع شده است. در حاشیه زاینده رود و در نزدیکی پل خواجو به ساختمان کوچکی با دو گنبد بر می خورید که حتی شاید کنجاوتان نکند. این ساختمان در حقیقت آرامگاه آرتور پوپ، ایران شناس است که به وصیت خود در مجاورت زاینده رود به خاک سپرده شده و در دهه 40 به دست محسن فروغی ساخته شده است. فیلیس اکرمن، همسر پروفسور پوپ نیز در همین آرامگاه به خاک سپرده شد.
آرتور اپهام پوپ یکی از ایران شناسان برجسته آمریکایی است که خدمات بسیار ارزنده ای در حوزه تاریخ، هنر و معماری ایران انجام داد. او با فعالیت ها و نوشته های خود فرهنگ غنی ایرانی را به دنیا عرضه کرد. خدمات او در کمک به معرفی تاریخ و فرهنگ ایران بسیار ستودنی است. پوپ در طی مدت فعالیت خود در ایران موفق به دریافت جوایزی چون نشان همایون و نشان تاج از سوی محمدرضا پهلوی شد و نشان علمی درجه یک از سوی وزارت فرهنگ به وی اعطا گردید. عضویت در انجمن آثار ملی و دریافت دکترای افتخاری از سوی دانشگاه تهران از دیگر افتخارات پرفسور پوپ بود.
آرتور در سال 1881 در ایالت رودآیلند آمریکا دیده به جهان گشود. پدرش در کسوت کشیش فعالیت میکرد. او در بزرگسالی تحصیلاتش را در رشته کارشناسی و سپس ارشد علوم انسانی در دانشگاه براون به اتمام رساند.
در میان سالهای 1907 و 1908 در دانشگاه کوزل به مطالعات خود ادامه داد و سپس در دانشگاه هاروارد در رشته های باستان شناسی و معماری بر مطالعات خود افزود. آرتور اپهام پوپ تدریس خود را به عنوان دانشیار در دانشگاه کالیفرنیا آغاز کرد و سپس به نشر و چاپ مقالات متعدد در مورد تاریخ و فرهنگ ایران پرداخت. مدیریت موزه لوژیون دونور سمتی بود که در سال 1923 به آن منصوب گشت و مدتی نیز موزه دار هنری موسسه شیکاگو شد.
براساس مقاله آرامگاه پروفسور پوپ یکی از جاهای دیدنی اصفهان است، باید بدانید که تحقیقات گسترده او در زمینه فرهنگ و معماری ایرانی موجب شد آرتور پوپ در سال 1925 به خدمت دولت ایران درآید و به عنوان مشاور افتخاری در زمینه هنرهای ایرانی فعالیت کند. در طی همین سالها حدود بیست هیات علمی برای تحقیق و پژوهش راهی ایران شدند که پرفسور پوپ سرپرستی آنها را به عهده داشت و طی سفرهایی که به همراه همسر محققش به شهرهای مختلف ایران داشت، تحقیقات بسیار گسترده ای را انجام داد و نمایشگاه های بسیاری را برپا کرد.
پوپ در لندن، لنینگراد و مسکو نمایشگاه های صنایع دستی از هنر ایرانی را برگزار کرد و پس از آن موفق شد موسسه ای در آمریکا برپا کند که در زمینه هنر و باستان شناسی ایرانی تحقیق می کرد. او پروژه گسترده ای را آغاز نمود و طی آن به ثبت تصاویر متعدد از اشیا و آثار تاریخی ایران پرداخت.
یکی از اقدامات تاثیرگذار آرتور پوپ، تاسیس مدرسه مطالعات آسیایی بود. او در این مدرسه از تعدادی از افراد سرشناس در حوزه تاریخ تمدن آسیا استفاده کرد. پیشتر این افراد در دهه 1930 توسط نازی ها از دانشگاه های اروپا برکنار شده بودند. افرادی که آرتور پوپ از آنها استفاده کرد، متخصصانی در زمینه ایرانشناسی، آشورشناسی، زبان شناسی، تبت شناسی و مدرسین آشنا به زبانهای حبشی، عربی، فارسی باستان، فارسی میانه و چینی بودند که استفاده از دانش آنها موجب شد این موسسه بتواند به مدارج بالای علمی دست یابد و به نگرش یکپارچگی آسیا در حوزه مفاهیم هنری و فرهنگی که در ذهن پوپ بود، جامه عمل پوشانده شود.
از پوپ کتابخانه بسیار با ارزشی از تاریخ، هنر، معماری، باستان شناسی و زبان شناسی به جای مانده که امروزه در دانشگاه شیراز و در کتابخانه ای به عنوان میرزای شیرازی نگهداری می شود. این مجموعه به صورت مستقل و با نام «مجموعه ایران شناسی پرفسور پوپ» در دسترس علاقمندان قرار دارد.
در سال 1345 دولت ایران از اپهام پوپ دعوت کرد تا موسسه خود را به ایران منتقل نماید و به عنوان زیر مجموعه ای در دانشگاه پهلوی فعالیت کند. به دنبال این درخواست، آرتور به همراه همسرش اکرمن به ایران آمد و در این کشور مستقر شد. در عمارت نارنجستان شیراز برای این موسسه مکانی در نظر گرفته شد و فعالیتهای آن آغاز شد. بخشی از این فعالیتها به حمایت از باستان شناسانی تعلق داشت که در ایران به کاوش می پرداختند. پوپ بطور کامل از عظمت و غنای فرهنگ و هنر ایرانی آگاهی داشت و میدانست که تحقیق پیرامون هنر ایرانی در تخصص یک نفر نیست و افراد بسیاری زیادی باید پیرامون این مساله به تحقیق بپردازند. از دیگر اقدامات او در این سالها تاسیس مجله ای بود که به پژوهش در حوزه مطالعات آسیایی اختصاص داشت.
پروفسور پوپ در هشتم شهریور سال 1348 دیده از جهان فروبست. در پی درخواست از شاه ایران، آرامگاهی برای دکتر پوپ در اصفهان در ساحل زاینده رود نزدیک پل خواجو توسط دوست پوپ، محسن فروغی ساخته شد که پس از درگذشت در آنجا به خاک سپرده شود. همسر وی فیلیس اکرمان نیز در همان آرامگاه به خاک سپرده شد و چند سال بعد دکتر ریچارد فرای نیز از محمود احمدی نژاد خواست در آن محل به خاک سپرده شود.
در خاطراتی که از عیسی صدیق برجای مانده، وی عنوان می کند که دکتر پوپ متنهایی را به لاتین برای وی میفرستاد تا پس از مرگ بر روی سنگ قبرش حک شود اما او مخالفت میکرد و معتقد بود چنین اشعار و نوشته هایی برای مردم ایران نامفهوم است. سرانجام متنی از سوی آرتور پوپ فرستاده شد که توسط استاد جلال الدین همایی به نظم درآمد و بر روی سنگ قبر وی نوشته شد.