روایت باستان شناسان از کاوش در سد چم شیر

ایلنا/ این خبر پیرامون روایت باستان شناسان از کاوش در سد چم شیر برای شما نگارش شده است.

طی ماه گذشته برای نخستین بار در تاریخ باستان شناسی ایران، 25 درصد ظرفیت باستان شناسی کشور بیش از یک ماه در سد چم شیر واقع در گچساران استان کهگیلویه و بویراحمد مستقر شدند تا 21 محوطه باقیمانده از 30 محوطه پیشنهادی برای کاوش در مخزن سد که به زودی زیر آب خواهد رفت را بکاوند. سال 95 بود که باستان شناسان بعد از گمانه زنی، 30 محوطه از 140 محوطه شناسایی شده در محدوده سد چم شیر را برای کاوش پیشنهاد دادند. هرچند در گمانه زنی انجام شده، تصور میشد در این منطقه، محوطه های عیلامی، هخامنشی، پساهخامنشی، ساسانی و… تا دوره میانه اسلام وجود دارد و خبرها از اهمیت بالای منطقه حکایت داشتند اما در نهایت کاوش باستان شناسان به نتایج دیگری منتهی شد.

با وجود آنکه در سال 89 اولین مکاتبه رسمی از سوی مسئولان اجرایی سد چم شیر با میراث فرهنگی انجام شد و در سال 90 نیز یک تیم باستان شناسی به سرپرستی نعمت الله سراقی برای بررسی منطقه رفت و براساس یافته های آن بررسی و مطالعات انجام شده مجوز ساخت سد به شرط انجام کاوش های باستان شناسی در محوطه های مختلف داده شد اما حضور باستان شناسان به منظور انجام کاوش در محوطه سد از سال 97 رقم خورد. در آن سال قراردادی 800 میلیون تومانی برای کاوش در 30 محوطه ای که توسط محمد تقی عطایی و شهرام زارع پیشنهاد شده بود، منعقد شد اما در نهایت تنها 9 محوطه تا سال 99 کاوش شد و توقف دو ساله کاوش ها به دلیل شیوع کرونا و افزایش هزینه ها کفاف کاوش در سایر محوطه ها را نداد و کار متوقف شد.

این روند تا ماه گذشته ادامه داشت تا آنکه مسئولان اجرایی سد از تاریخ نهایی آبگیری در دی خبر دادند و افکار عمومی در انتظار اعلام نتایج کاوش ها، از وزارت میراث و پژوهشگاه مطالبه گری کرد. شاید همین امر سبب شد تا مسئولان میراث به فکر عقد قرارداد جدید با مسئولان اجرایی سد چم شیر بیافتند و در نهایت قراردادی 5 میلیارد و 200 میلیون تومانی برای کاوش 21 محوطه پیشنهادی باقیمانده نوشته و کاوش ها از آذر 1401 با حضور 18 هیات باستان شناسی متشکل از 80 کارشناس و صدها کارگر و… آغاز شد. اما نتایج بدست آمده آن چیزی نبود که افکار عمومی انتظارش را داشت.

کاوش هایی که با وجود مبلغ هنگفت قرارداد پژوهشگاه میراث و گردشگری با پرداخت حدود 100 تا 110 میلیون تومان به هر هیات کاوش همراه شد و در نهایت نیز هزینه ای اندک شاید در حد چند صد میلیون تومان به عکاسی هوایی و توپوگرافی اختصاص داده شد ولی تکلیف مابقی هزینه دریافتی مشخص نشد. چرا که تمام هزینه های اقامت، غذا و حمل و نقل را مسئولان سد تامین کردند.

در نهایت در پی مطالبه گری افکار عمومی و رسانه ها گروهی از خبرنگاران برای حضور در محوطه کارگاهی و دیدار از محوطه های کاوش شده در مخزن سد چم شیر دعوت شد و از تعدادی از محوطه ها که با کدهای عددی مشخص شده اند، دیدار بعمل آمد. باستان شناسان و سرپرست های کاوش های نجات بخشی درخصوص تعدادی از محوطه ها توضیحاتی ارائه دادند اما گویا همچنان پرسش هایی درخصوص برخی از یافته ها مانند پل، کاروانسرا، قلعه و… حتی محوطه عیلامی باقی ماند.

عباس صارمی (دانشجوی دکترا و سرپرست هیات کاوش در محوطه 08 چم شیر) با اشاره به آنکه در گمانه زنی های اولیه که محمد تقی عطایی در ترانشه ای حدود یک در نیم انجام داده بود با توجه به شواهد بدست آمده، این محوطه را به عنوان یک محوطه هخامنشی، پساهخامنشی و اوایل اسلام معرفی کرده بود، گفت: با توجه به ترانشه ای که ما در این محوطه زدیم حتی به اندازه یک پشت ناخن در جایی که ترانشه باز کردم، سفال پیدا نکردم که بتوانم آن را به دوره هخامنشی یا پساهخامنشی منتسب کنم. کل محوطه نیز شواهدی از یک سازه مربع مستعطیل که آثاری در وسط آن قرار دارد، دارای یک در ورودی است. ما در این محوطه سفال یا اشیاء و مواد فرهنگی پیدا نکردیم که براساس آن بتوانیم بگوییم متعلق به چه دوره ای است. شاید اطراف محوطه سفال بوده باشد اما در این ترانشه سفالی پیدا نکردیم.

او درخصوص کاربری سازه بدست آمده در این محوطه نیز اظهار بی اطلاعی کرد و گفت: بیش از یک ماه است که در این محوطه کاوش می کنیم اما هنوز نمی دانیم کاربری این سازه چیست و نمی دانیم چه استفاده ای از آن میشد. البته در محوطه های دیگر در منطقه چم شیر، سازه هایی شبیه به این پیدا شده که برخی از آنها گسترده تر هستند و ارتفاع دیوارها کمی بلندتر یا کوتاه تر است. درحال حاضر کاوش ها به خاک بکر رسیده است و میتوان گفت یافته دیگری بدست نخواهیم آورد.

محمدحسین عزیزی خرانقی (عضو هیأت علمی پژوهشکده باستان شناسی و مدیر و ناظر پروژه کاوش نجات بخشی سد چم شیر در سال 1401) نیز با اشاره به آنکه محوطه 14 به سرپرستی لیلا گرگری کاوش شده، گفت: براساس گمانه زنی یک در یک متر در سال 98 این محوطه به عنوان محوطه اواخر دوره ساسانی معرفی شده است. در گزارشی که توسط عطایی ارائه شده بود، هیچ مواد فرهنگی ارائه نشد و صرفا تاریخ گذاری دوره ساسانی و قبل از آن مطرح شده است اما سرپرست کاوش بر اساس پلان دیوار که در کاوش های اولیه مشخص شده بود، فضا را گسترش داد و در یک ماه کاوش، در نقاط مختلفی ترانشه باز کرد و به دنبال بقایای معماری بود. اما در نهایت به این نتیجه رسید که آنچه نمایان شده است بقایای یک دیوار نیست بلکه یک سنگچین است. فضای استقراری داریم که دارای 3 اتاق است.

او پیرامون روایت باستان شناسان از کاوش در سد چم شیر ادامه داد: سرپرست کاوش در محوطه 14، چندین سفال بدست آورد که امکان تاریخ گذاری آنها وجود ندارد. با توجه به محوطه های پیرامون و سایر یافته ها، این احتمال وجود دارد که این سفال ها نیز به قرون اولیه دوره اسلامی بازگردد. اما هنوز تاریخ دقیق آن را نمی دانیم و نیازمند مطالعه بیشتر است. در کل این محوطه به لحاظ مواد فرهنگی و یافته های باستان شناسی فقیر است.

عزیزی خرانقی در خصوص کاربری این سازه ها و پیرامون روایت باستان شناسان از کاوش در سد چم شیر گفت: اینها مسکونی هستند. در زندگی های عشایری و کوچ نشینی، فضاها بسیار کاربردی هستند. برای مثال، فضای مسکونی در کنار انبار آذوغه و فضای نگهداری احشام و دام در کنار یک حیات مرکزی قرار دارد. در کل میتوان گفت تمام سازه های بدست آمده در این منطقه، فضاهای مسکونی برای خانواده های عشایر و کوچ نشین است که به صورت پراکنده در نقاط منطقه مستقر می شدند.

به گفته او، از آنجا که طبیعت منطقه بسیار فقیر است امکانات زیادی در اختیار افرادی که بخواهند در این منطقه مستقر شوند قرار نمی دهد این در حالی است که کمی آنسوتر، جنگل های یاسوج مملو از درختان بنه و بلوط است. اما این منطقه به دلیل گرمای شدید و کیفیت پایین خاک و رسوبات سنگی، پوشش گیاهی کم است و تنها تعدادی درخت کنار و بنه در گوشه و کنار منطقه دیده می شود. همچنین مرتع تنها تا اردیبهشت پابرجاست و بعد از آن به دلیل گرمای هوا خشک می شود.

آب بی کیفیت منطقه نیز مزید بر علت نامناسب بودن منطقه برای سکناست از این رو استقرار دائم در منطقه شکل نگرفته است. در واقع میتوان گفت، اتکای مردمانی که در منطقه زندگی می کردند، به آب باران بود و حتی در بالای کوه چم چرو، قلعه بزرگی شناسایی شده که آب انبار دارد و آب باران را در آن ذخیره می کردند. آب رودخانه زهره برای آشامیدن مناسب نیست از این رو این منطقه هیچگاه نتوانسته پذیرای جمعیت زیادی برای مدت طولانی باشد. از این رو استقرارهای بزرگ در منطقه شکل نگرفته است و بیشتر یافته های ما خانه های مسکونی عشایری است که برای سکنای موقت مورد استفاده قرار می گرفتند. این امر از پیش از تاریخ تاکنون ادامه داشت.

البته او از چرایی ساخت دیوارهای سنگچین اظهار بی اطلاعی کرد و گفت: هنوز نمی دانیم دلیل ساخت دیوارهای سنگچین چیست. شاید می خواستند مرز بین خانه های خود یا حتی پشت خانه خود را مشخص کنند. یا شاید می خواستند محدوده خانه خود یا حصار پیرامونی خود را مشخص کنند. البته باتوجه به ضعیف بودن یافته های موجود هنوز نمی توانیم بطور قطع درخصوص کاربری و چرایی ساخت این سنگچین ها صحبت کنیم.

مدیر و ناظر پروژه کاوش نجات بخشی سد چم شیر در سال 1401 پیرامون روایت باستان شناسان از کاوش در سد چم شیر یادآور شد: فکر می کنم در مرحله نخست در بازنگری و انتخاب محوطه ها، کمیت مد نظر بود نه کیفیت. اگر من تصمیم گیرنده بودم و می توانستم محوطه های مد نظر برای کاوش را انتخاب کنم، هیچکدام از این محوطه ها را کاوش نمی کردم، چراکه هیچ اطلاعات باستان شناسی درستی دراختیار ما نمی گذارند. وقتی فضای معماری نداریم، سفال نداریم و نمی توانیم تاریخ گذاری کنیم کاوش فایده چندانی نخواهد داشت. هرچند گفته می شود که این کاوش سبب شد تا زندگی عشایری و کوچ نشینی مطالعه و مورد توجه قرار گیرد اما به عقیده من بهتر بود بجای 30 محوطه، 10 محوطه شاخص تر، بهتر و طولانی تر کاوش میشد.

عزیزی خرانقی در پاسخ به این سئوال که آیا باستان شناسان غیر از 30 محوطه پیشنهادی به سراغ سایر محوطه ها از 140 محوطه معرفی شده برای کاوش رفته اند یا خیر گفت: این 30 محوطه، مهمترین محوطه هایی بودند که سرپرست های گمانه زنی و بررسی برای کاوش پیشنهاد دادند. این محوطه ها شاخص ترین ها هستند. با این وجود نظر شخصی من آن است که 10 محوطه از این 30 محوطه برای کاوش کافی بود. البته نعمت الله سراقی در سال 1390، تنها 5 محوطه را برای کاوش پیشنهاد داده بود که اکنون نیز در پایان کاوش ها از جمله مهمترین محوطه های کاوش شده هستند.

مدیر و ناظر پروژه کاوش نجات بخشی سد چم شیر در سال 1401 در ادامه به کاوشهای محوطه 143 اشاره کرد که با سرپرستی رضا حیدری انجام شد و گفت: این محوطه در سال 98 گمانه زنی شده و به عنوان محوطه اواخر دوره ساسانی و اوایل اسلامی معرفی شده بود. کل ساختار معماری این محوطه رو است و حتی بدون کاوش نیز پلان آن قابل تشخیص است. معماری آن پی ندارد و یک ردیف سنگچین است که با ترکیبات گل و بدون کیفیت ساختار است. پلان خانه مسکونی شامل حیاط مرکزی، اتاق های پیرامون حیاط می شود. البته فضای دیگری هم در بالای این محوطه قرار دارد که مواد بدست آمده در آن همانند پارچه و نخ و… متاخرتر است و در دوره های بعدی شاید دوره پهلوی ساخته شده باشد. در واقع میتوان گفت تا چند سال اخیر که سد ساخته شود و زمین ها خریداری شوند، عشایر در این محوطه ها ساکن می شدند.

به گفته او، سرپرست این محوطه، مواد فرهنگی مانند سفال و نعل اسب بدست آورده که معتقد است به دوره اسلامی، اوایل تا قرون میانه اسلامی باز می گردد. البته هنوز نمی توانیم بگوییم که مربوطه به کدام دوره از سلجوقی گرفته تا ایلخانی و… است. فقط بطور کلی می توانیم بگوییم که اوایل دوره اسلامی است و باتوجه به آنکه مواد فرهنگی که بتوانیم به دوره ساسانی مرتبط کنیم بدست نیامده است، نمی توانیم برای این محوطه دوره ساسانی را اطلاق کنیم اما دو دوره معماری را تایید می کنند که یکی از آنها متاخرتر است.

مدیر و ناظر پروژه کاوش نجات بخشی سد چم شیر در سال 1401 در پاسخ به این سئوال که باتوجه به آنکه مواد فرهنگی مد نظر باستان شناسان در این محوطه بدست نیامده پس چگونه میتوان به راحتی گفت که متعلق به دوره ساسانی نیست یا آنکه به دوره اسلامی باز می گردد، گفت: سفال هایی مربوط به دوره اسلامی بدست آمده است. البته به گروه ها و هیات های کاوش گفتیم که با توجه به آنکه مواد فرهنگی بدست نیاورده اند بهتر است از تجمیع آراء استفاده کنند و نظراتشان را به اشتراک بگذارند و کلیت امر را احصاء کنند.

در نهایت هیات هایی که در یک منطقه جغرافیایی فعال بودند اگر در یک محوطه سفال دوره ایلخانی بدست آمده باشد، با اشتراک آن در محوطه ای که سفال ساده بدست آمده میتوان با اشتراک یافته ها و اینکه معماری ها شبیه به هم هستند، سفال ها نیز شبیه به هم هستند از این رو ممکن است براساس تاریخ سفال ایلخانی بدست آمده، تاریخ سایر یافته ها را نیز ایلخانی اعلام کرد. اما باتوجه به آنکه نمیتوان تاریخ مشخص و دقیقی اعلام کرد، قرون اولیه اسلام را مطرح می کنیم.

براساس یافته های باستان شناسان معماری های بدست آمده که بعضا شامل حیاط مرکزی و اتاق های اطراف آن می شود، در برخی یافته ها اتاق ها کوچکتر و در برخی دیگر بزرگتر است. عزیزی خرانقی درخصوص چرایی این تغییرات درحالی که عنوان می شود این آثار متعلق به یک دوره و یک گروه اجتماعی است، گفت: همزمانی آن را می دانیم اما این دوره چند صد سال است. نمیتوان گفت همه این سازه ها در یک بازه زمانی خاص ساخته شده اند. ضمن آنکه عشایر و خانواده های کوچرو براساس جمعیت و بزرگی و کوچکی خانواده شان درصدد ساخت این معماری بر می آمدند. احتمالا هرچه خانواده ها بزرگتر بود، سازه با اتاق های بیشتر و بزرگتر است.

او درخصوص چرایی لزوم ساخت چنین سازه هایی توسط عشایری که گفته می شود بعضا چند ماه در سال در این منطقه اقامت داشتند، گفت: این دیوارها کوتاه است. حداکثر یک متر بلندی دارد. عشایر این دیوارها را درست می کردند تا بتوانند تیر و چادرها را روی آن علم کنند. البته این بخش در سالهای بعد هم مورد استفاده قرار میگرفت. در واقع همان بارگه یا یورت خانواده های عشایر است. ممکن است صدها سال نسلهای مختلف یک خانواده در این یورت ها زندگی کرده باشند. اما از آنجایی که جابجا می شدند تمام وسایلشان را با خودشان می بردند از این روست که هیچ یافته فرهنگی درخوری در منطقه بدست نیاورده ایم.

در حال حاضر، عشایر ایل قشقایی در منطقه حضور دارند اما ما دقیق نمی دانیم که کدام ایل در دوره اسلامی در این منطقه زندگی می کردند. به دلیل فقر محیط و طبیعت، اقامت دائمی جریان نداشت بلکه از زمانی که نفت و گاز کشف شد، این منطقه اهمیت یافت. تمام این منطقه نفت خیر و گازخیز است. اگر مسیر را ادامه دهیم به نورآباد ممسنی فارس می رسیم. این منطقه حوزه ارتباطی فارس و خوزستان است اما استقرار شاخص در این منطقه شکل نگرفت.

مهدی جاهد (دانش آموخته دکترا دانشگاه تهران و سرپرست هیات کاوش نجات بخشی محوطه 61) نیز با اشاره به آنکه این محوطه، پیشتر توسط تیم عطایی و زارع گمانه زنی شده بود که دوره اسلامی برای آن درنظر گرفته شده بود، گفت: در این محوطه یک اتاق جنوبی و سه اتاق شمالی و یک حیاط مرکزی بدست آوردیم. آنچه فهمیدیم، استقراری است که بعد از مدتی درهای آن بخصوص از جنوب بسته شده و از این منطقه رفته اند. آثار بدست آمده، تکه سفال هایی است که در مطالعات اولیه فکر می کنیم ایلخانی باشند و بدست آوردن تاغار کامل نیز ظن ما در این خصوص را تقویت می کند.

میثم نیکزاد (دکترای باستان شناسی و معاون کاوش نجات بخشی محوطه 063 سد چم شیر) با اشاره به آنکه کاوش این محوطه به سرپرستی مصطفی خزائی انجام شد، گفت: در بررسی که آقایان عطایی و زارع در سال 95 انجام داده بودند، بخشی از آثار روی زمین و ساختارهای سنگچین قابل تشخیص بود. بعد از آغاز کاوش و باز کردن ترانشه های 12 در 15 متر و 11 در 13 متر فضاهای معماری بدست آوردیم که با توجه به نوع معماری و نهشته های انباشته شده در آن، به احتمال زیاد با ساختار کوچ نشینی مواجه هستیم. ساختار بدست آمده مسکونی است. باتوجه به آنکه زندگی کوچ نشینی نیاز به سرمایه گذاری زیادی برای ساخت محل اقامت نداشته، معمولا ارتفاع سازه ها کوتاه است و چند اتاق برای اعضای خانواده و چند بخش هم برای نگهداری احشام در نظر گرفته شده است. احتمالا اینجا ییلاق بود.

او پیرامون روایت باستان شناسان از کاوش در سد چم شیر گفت: سفال هایی موسوم به شبه پیش از تاریخ و چند قطعه سفال شاخص به نام سفال اسگرافیاتو بدست آمد که البته همه شکسته هستند و سفال سالم بدست نیاوردیم. با توجه به این یافته ها میتوان گفت، محوطه مربوط به قرن 5 تا 7 هجری است که به قرون میانه اسلامی می رسد. البته چند قطعه شیشه شکسته نیز بدست آوردیم که با توجه به کوچک بودن آن هنوز کاربری آنها را نمی دانیم اما عموما این شیشه ها برای عطردان، سرمه دان و نگهداری روغن… استفاده می شدند.

نیکزاد درخصوص درخت قطع شده ای که در میان دیوارهای سنگچین قرار دارد، گفت: باستان شناسان عموما برای آنکه بتوانند فعالیت های خود را مستندنگاری کنند نباید در عکسهایی که میگیرند سایه وجود داشته باشد. از این رو برای گرفتن عکس چه با پهباد چه با دوربین های دستی، ناچار به بریدن آن شدیم. اما در کل عوامل اجرایی سد زمان آبگیری، تمام درختان داخل مخزن را می برند و نباید درختی در مخزن قرار داشته باشد.

او همچنین درخصوص چرایی نامگذاری محوطه های سد چم شیر با اعداد گفت: عموما نام محوطه های باستانی را براساس نام محلی منطقه یا روستاهای اطراف نامگذاری می کنیم. البته براساس بدست آوردن کتیبه نیز این نامگذاری انجام می شود. از آنجایی که هیچ روستایی در منطقه سد چم شیر نیست و همه این منطقه را نیز چم شیر می نامند از این رو کدهایی برای شناسایی محوطه ها در نظر گرفتیم. در واقع میتوان گفت در توالی شناسایی محوطه ها، شصت و سومین محوطه شناسایی شده است. معیار باستان شناسان برای تشخیص محوطه ها، قطعات سفالی است که در سطح زمین ریخت.

نیکزاد همچنین با اشاره به آنکه بیشترین و مهمترین یافته ای که در کاوش باستان شناسان از 10 هزار سال پیش تا به امروز بدست می آید، قطعات سفال است، گفت: عموما این قطعات سفال شکسته و بیشتر آنها دورریز هستند. البته باستان شناسان بیشتر این قطعات را برای انجام مطالعات جمع آوری می کنند؛ چرا که هر دوره قطعات شاخص خود را دارد. هرچند نمونه ای از سفال های دست ساز در همه دوره ها مورد استفاده بود اما برای مثال در دوره سلجوقی سفال اسگرافیاتو، دوره ایلخانی فیروزه سیاه قلم یا سفال های آبی سفیدهای تیموری و…بدست می آید. این نمونه سفال ها برای گاهنگاری محوطه به ما کمک می کنند.

او پیرامون روایت باستان شناسان از کاوش در سد چم شیر ادامه داد: برخی از این سفال ها به اندازه ای مورد مطالعه قرار گرفته اند که همچون سکه اگر در محوطه ای بدست بیایند بطور دقیق می توانیم بازه زمانی آن را بگوییم. با توجه به قطعاتی که در محوطه چه در سطح و چه در کف فضاهای مسکونی جمع آوری شده میتوان گفت سفال ها مربوط به قرن 5 تا 6 هجری است. یکی از گونه های سفالی که بسیار در این منطقه وجود دارد، سفال های منقوش بسیار خشن و دست ساز هستند که اصطلاحا به آنها سفال های شبهه پیش از تاریخ گفته می شود در حالی که این سفال ها مربوط به دوره اسلامی است اما با تکنیک و سبک و سیاق پیش از تاریخ ساخته شده که البته چرایی آن را هنوز نمی دانیم و نیازمند مطالعه بیشتر است.

نیکزاد با اشاره به آنکه در این کاوش نجات بخشی حدود 150 قطعه سفال بدست آمده، گفت: در میان سفال های بدست آمده، سفال های شاخص قرن 5 تا 7 هجری نیز بدست آمده است. از آنجا که در بخش کف مسکونی، اجاق و زغال بدست نیامده است اما قطعات سفال برای انجام تاریخگذاری مطلق جمع آوری شده است تا بازه زمانی آن بطور دقیق مشخص شود. در نهایت با توجه به نوع معماری، رسوبات طبیعی که مورد مطالعه قرار گرفته، سفال های بدست آمده به این نتیجه رسیده ایم که با یک محوطه کوچ نشین مواجه هستیم که استقرار در آن فصلی است و احتمالا هم دامدار بودند.

دلیل ساخت دیوار و فضای مسکونی نیز برای برپا کردن سیاه چادرهایشان است. آنها دیوار درست می کردند و سطح آن را کمی بالا می آوردند تا درعین جلوگیری از نفوذ آب باران و نم، جلوی موش و سایر حیوانات را برای ورود بگیرند.

این باستان شناس پیرامون روایت باستان شناسان از کاوش در سد چم شیر گفت: از آنجایی که اسقرار در این محوطه زیاد بود، به نظر می رسد خانواده های متعددی در این منطقه ساکن بودند از این رو پراکندگی سفال در سطح بسیار زیاد است. البته با توجه کاوش هایی که داشتیم معتقد هستیم کاوش بیشتر اطلاعات بیشتری به ما نمی دهد، چرا که از یکسو کاوش های انجام شده درک ما از معماری را کامل کرده، تکنیک ساخت، مصالح، پلان و درگاه ها را متوجه شده ایم. البته با توجه به پویا بودن زندگی کوچ نشینی و این مهم که هنگام جابجایی تمام وسایل را جمع و با خود به مکان دیگری منتقل می کنند، هیچ اثر خاصی که اطلاعات بیشتری در اختیار ما بگذارد، بدست نیامده است.

با توجه به آنکه باستان شناسان عموما دورریزهای گذشتگان را کوش می کنند و از آن اطلاعات کسب می کنند و حتی باستان شناسی را علم زباله می نامند، در این محوطه ها قطعات خاصی که گواهی از گذشته این محوطه باشد، بدست نیامده است.

علی هژبری (باستان شناس) با اشاره به آنکه کاوش نجات بخشی محوطه 075 سد چم شیر با سرپرستی علی سجادی انجام شده، گفت: این محوطه در بررسی سال 98 که توسط عطایی انجام شد به عنوان بنایی معتلق به دوره میانه اسلامی معرفی شده است، به نظرم این بررسی تقریبا درست است. البته در کاوش های سجادی، دو دوره معماری در این محوطه مشخص شد. یکی از این دوره ها سلجوقی است که به نظر می رسد در آن دوره، بنا در زلزله هایی که در سال 448 و 478 آمد، تخریب شده است. بعد از تخریب، استقرار موقت روی آثار زلزله شکل گرفته که میتوان آثاری از اتابکان لر و دوره آبش خاتون را مشخص کرد.

او ادامه داد: هنوز نمی دانیم کاربری بنا چیست اما قطعا یکی از متفاوت ترین بناهای این محوطه است. روکش گچ در این بنا یکی از شاخص هایی است که مورد توجه قرار گرفت. هسته اصلی بنا در دوره سلجوقی از یک ایوان، اتاق پشتی و اتاق اصلی تشکیل شده است. در اتاق اصلی دو ستون در گوشه های بنا قرار دارد و دو اتاق جانبی در هر طرف ایجاد شد. بعد از دوره ایلخانی نیز استقرارهای موقت شبانه در این محوطه شکل گرفته که آثار اجاق و تنور دیده می شود. مواد بدست آمده برای تاریخگذاری قطعی نیز سفال و زغال است.

هژبری در خصوص کاربری هایی که برای این بنا در نظر گرفته شده و اینکه گفته شده بود که این بنا یک آتشکده یا مطبخ بوده گفت: با توجه به آنکه من نظرم با این موضوع تفاوت دارد ترجیح می دهم در این خصوص چیزی نگویم اما پلان آتشکده با پلان این سازه کاملا متفاوت است. فراموش نکنیم که آتشکده ای که ما در نظر داریم مربوط به دوره ساسانی است اما این بنا مربوط به دوره سلجوقی است. فرضیه های دیگری نیز مطرح است چنانکه با توجه به آنکه در دوره اسلامی زرتشتیان در تنگنا قرار داشتند از این رو آتشکده هایشان درونگرا می شدند این در حالی است که پلان این بنا کاملا برونگراست و ایوان در جلو قرار دارد و این منطق تعریف کاربری آتشکده را برای این بنا با تردید روبرو می سازد. اما قطعا مطالعات بعدی به ما کمک می کند تا بتوانیم قطعی تر صحبت کنیم.

این باستان شناس با اشاره به آنکه دو سکه مسی از دوره ایلخانی در این محوطه بدست آمده، گفت: سکه های آبش خاتون از اتابکان لر در استقرار دوم که به دوره ایلخانی باز می گردد بدست آمده است. در حالی که استقرار اصلی دوره سلجوقی است اما در زلزله تخریب شده است.

او درخصوص چرایی بلندتر بودن دیوارهای این بنا نیز گفت: به دلیل استفاده از مصالح ساختمانی همچون گچ این دیوارها بلندتر هستند. سازند گچ سازان منابع گچ دراختیار بومیان قرار می دهد اما از آنجایی که سوخت در منطقه بسیار گران است، چرا که چوب در منطقه برای سوزاندن و تولید سفال و گچ بسیار اندک است از این رو استفاده کمتری از گچ شده است. اصولا گچ ماده گرانقیمتی بشمار می آید. وقتی از این ماده گرانبها در یک بنا استفاده شده، نشان از اهمیت بنا دارد. فکر کنم در بناهایی که تاکنون کاوش شده اند، در تنها 3 بنا از ملات گچ استفاده شده و هنوز کاربری دقیق این بناها کاملا مشخص نیست.

عزیزی خرانقی نیز درخصوص آسیاب آبی که مستندنگاری و عکاسی هوایی شده است اما نام آن برای کاوش در لیست قرار نداشت از این رو دارای کد نیست، گفت: باتوجه به رودخانه ای که در نزدیکی این سازه قرار دارد، مسیر آبی که برای ورود به آسیاب بسته میشد نیز نمایان است. این سازه برای آرد کردن گندم هایی که به صورت دیم در منطقه کاشته میشد، مورد استفاده بود.

عبدالرضا مهاجری نژاد (سرپرست کاوش نجات بخشی محوطه 077 سد چم شیر) با اشاره به آنکه فضای این محوطه کمی شک برانگیز بود درخصوص نتایج کاوش گفت: بررسی های گذشته نشان از دوره فراهخامنشی و ساسانی داشت و ما باتوجه به سئوالاتی که در ذهن داشتیم کاوش را آغاز کردیم. البته روز اول که این آثار را دیدم فکر کردم یک چارطاقی ساسانی است. بعد از کاوش شاهد آن بودیم که یک طاق سالم است. باتوجه به آنکه در یک سو آتشکده، یک سو مسجد گزارش شده بود، این احتمال را دادیم که این بنا یک کلیسا باشد. اما ادامه کاوش ها نتایج دیگری نشان داد.

چنانکه در نهایت متوجه شدیم که زلزله ای که در سال 540 آمده است سبب ریزش بخشی از بنا و افتادن طاق آن به سمت دیگر شده که ما را به اشتباه می انداخت. در نهایت نیز به 6 قبر رسیدیم که احتمال می دهیم متعلق به اسماعیلیون باشد. زمانی که سلجوقیان و مغول ها می آیند دشمنی زیادی با اسماعیلیون داشتند از این رو این احتمال را می دهیم که به این منطقه آمده باشند و در بالای کوه دامن عروس قلعه ساخته و قبورشان در این مکان باشد. البته شاهد چفت و بست در این مقبره هستیم و به نوعی گور به گور کرده اند. این اصطلاح از زمان ایلخانان مغول آمد، چرا که در آن زمان از ترس آنکه مغول ها قبور را باز کنند و استخوان ها را آتش بزنند، روی قبور را می پوشاندند و مخفی میکردند. در این محوطه نیز شاهد چنین کاری هستیم.

به گفته این باستان شناس، براساس یافته های این محوطه میتوان گفت آنچه در این دره بدست می آید با اسماعیلیان در ارتباط است. با توجه به کشف این قبور به صورت مطلق می توانیم تاریخ سلجوقی و مغول را برای این محوطه در نظر بگیریم ضمن آنکه این گورها متعلق به آنها نیست بلکه از آن افرادی است که از ترس حکومت به این منطقه آمده و پنهان شده اند. درون گورهای اسلامی شی نیست. سازه روی آن نیز مقبره است.

او با تاکید برآنکه بسیاری از آثار این محوطه نهایتا به دوره قرون اولیه اسلامی می رسند، یادآور شد: به غیر از یک سایت که از این منطقه خارج است، تمام محوطه هایی که در دره و شیار چم شیر قرار دارند هیچکدام آثاری قبل از قرن سوم هجری ندارند.

عزیزی خرانقی با اشاره به آنکه محوطه 075 توسط سعید ستارنژاد (دکترای دوره اسلامی دانشگاه اردبیل) کاوش شده است، درخصوص یافته های این محوطه گفت: این محوطه نیز همانند محوطه هایی که تاکنون روایت شد، یک فضای مسکونی است. راهرو مرکزی، چهار اتاق سمت راست و چهار اتاق سمت چپ دارد. با مصالح سنگ لاشه با ملات گل ساخته و دیوارهای کوتاه دارد. مواد فرهنگی آن نیز سفال هایی است که به دوره اسلامی منتسب شده است. ستاری نیز معتقد است که این محوطه مربوط به قرون میانه اسلامی است و در گوشه ای از اتاق کناری اندود گچی بدست آمد اما در ساخت سایر بخش های بنا دقت خاصی نشده و سنگ و گل است. یک فضای هشت اتاقه با راهروی مرکزی است که در بستر کوه قرار دارد.

او درخصوص چرایی و چگونگی وسیع تر شدن اتاق ها و مجموعه های این منطقه از چم شیر گفت: شاید در این بخش ها اتاق ها بیشتر و وسیع تر شده باشد اما شاید دلیل این امر بزرگتر بودن خانواده و ایلی باشد که در این بخش ساکن می شد. آنها برای ساخت محدودیتی نداشتند و براساس نیازشان ساخت و ساز می کردند. ضمن آنکه هرچه به چشمه ها و دره و آسیاب آبی نزدیکتر می شویم، سازه ها متراکم تر می شوند که نشان از تراکم جمعیت در این بخش دارد. این محوطه ها مفصل تر هستند.

علی هژبری (سرپرست کاوش نجات بخشی محوطه 091) با اشاره به آنکه در سال 98 در بررسی های انجام شده، این محوطه یک محوطه دوران تاریخی با علامت سئوال مشخص شده بود، گفت: در آن زمان دوره تاریخی قطعی را نمی توانستند مشخص کنند. اما در سال 99 ذبیح الله مسعودی چند گمانه کوچک زد که در نهایت دوره تاریخی را ذکر کرد. در کاوش های یک ماهه ما نیز تمام بنا از زیر خاک بیرون آورده شد. 20 در 20 متر را کاوش کردیم و این بنا بدست آمد.

بنا شامل دو واحد است که هر واحد شامل 3 اتاق، یک سالن و یک انباری است و دقیقا قرینه هم هستند. در اتاق ها بقایای اجاق، انبارک و مقدار زیادی سفال بدست آمد. بقایای سوختگی در تمام اتاق ها بدست آمده که البته برای تیر سقف نیست، چرا که زغال های بزرگ بجا نماند. تصورمان آن است که ساکنان این بناها زمانی که برای استقرار فصلی می آمدند، برای آنکه حشرات را دور کنند از نی هایی که در این منطقه هست برای پوشاندن سطح و سوزاندن استفاده می کردند. این سوختگی در اکثر بناها دیده می شود که البته نشانه جنگ و آتش سوزی و…نیست.

او پیرامون روایت باستان شناسان از کاوش در سد چم شیر ادامه داد: دو نوع استقرار در این منطقه وجود دارد. استقرار پایدار و استقرار ناپایدار. در استقرار ناپایدار، کوچ نشینان با چیدن چند سنگ محدوده ای را مشخص می کنند و در آن محدوده چادر می زنند و پس از مدتی آن مکان را ترک می کنند. اما در استقرار پایدار، فصل ماندن بیشتر است و حتی ممکن است دائمی باشد. البته در مورد این سازه ها هنوز نمی دانیم که زندگی دائمی در آنها داشتند یا خیر اما با توجه به شکل گیری معماری و اتاق ها، می تواند نشان از استقرار پایدار با مدت زمان طولانی باشد.

به گفته هژبری، مهمترین سفال هایی که در این محوطه بدست آمده، سفال های پیش از تاریخ دروغین است. به این معنا که سفال های منقوشی بدست آمده که قبلا فکر می کردیم که سفال پیش از تاریخ است اما بعد از مدتی متوجه شدیم که این سفال ها در دوره های دیگر مانند دوره اشکانی و…تولید شد. این نوع سفالی که در این محوطه داریم، سفال پیش از تاریخی است که در دوره اسلامی ساخته شده و مربوط به اوایل دوره اسلامی تا صفوی است. برای آنکه بتوانیم تاریخ قطعی تری مشخص کنیم می توانیم به سایر یافته ها رجوع کنیم چنانکه تعدادی سفال لعابدار در این محوطه بدست آمد که مربوط به دوره سلجوقی و ایلخانی بود و این هماهنگی در سیار سایت ها دیده می شود.

قطعات قیر برای سوزاندن در اجاق ها نیز در این محوطه بدست آمد که بعد از بررسی های انجام شده متوجه شدیم که در جاده نورآباد ممسنی مکانی وجود دارد که قیر طبیعی از زمین خارج می شود و به دره قیر معروف است. این احتمال را می دهیم که از آن منطقه قیر می آوردند.

هژبری با اشاره به آنکه در نگاه نخست این تصور را داشتند که این سازه یک مدرسه است، گفت: نظم در ساخت و ساز و قرینگی این بنا ما را به فکر فرو برد. در کتاب ابن بطوطه به این نکته اشاره شده که البته هنوز نمی دانم همان است یا خیر. اما ابن بطوطه گفته است که در راه بناهایی به نام مدرسه وجود دارد که مسافرانی که در راه تردد می کنند مایحتاجشان را از این مدرسه ها تهیه می کردند. این حداقل اطلاعاتی است که توانستیم بدست بیاوریم. البته انجام آزمایش بر روی سفال ها، شیشه ها، قطعات قیر و…می تواند نقاط مبهم را برایمان روشن کند. در کل هنوز نمی دانیم که کاربری این سازه چیست. به نظر مسکونی است اما با اینکه عشیره ای باشد مخالف هستم.

او توضیح داد: با نظر سایر باستان شناسان که معتقد هستند این سازه ها از آن عشایر است، مخالف هستم. یک قلعه در بالای کوه دامن عروس است که مهمترین سازه این منطقه است و خوشبختانه هیچگاه زیر آب نمی رود. این قلعه مربوط به دوره سلجوقی است. در منابع تاریخی اشاراتی داریم مبنی بر آنکه ابن اسیر به خلادجان اشاره دارد اما موقعیت آن را نگفت. باتوجه به اهمیتی که این قلعه داشته شاید این همان قلعه است. ابن اسیر از اسماعیلیان گفته که با ترفند آمده اند و امیر این قلعه را اسیر کرده و این قلعه را تصرف کرده اند.

تصور میکنم بناهایی که پای کوه دامن عروس است با قلعه بالای آن در ارتباط است و درواقع مکانی برای استقرار موقت کوچ نشینان نیست. بلکه در این سازه ها زندگی برای سالهای متمادی ادامه داشت. از آنجایی که مصالح بنا سنگ و گل است و در معرض تخریب بوده، ارتفاع زیادی از آن باقی نماند.

مهاجری نژاد (سرپرست کاوش نجات بخشی محوطه 086 سد چم شیر) با اشاره به آنکه در مرحله نخست آغاز کاوش این سازه جدید به نظر می رسید و بخشی از دیوار مشهود بود، گفت: با آغاز ترانشه ها و کاوش با دیواری در حدود 35 متر روبرو شدیم. در بخش هایی از بنا داغ کوره بدست آمد و در نهایت متوجه شدیم خاک درون آن خاکستر است. آثار سوختگی مشخص بود و با گسترش ترانشه درنهایت به 6 کوره دست پیدا کردیم. البته در مراحل نخست کاوش تصورمان آن بود که تابوت دوره ساسانی است اما در نهایت متوجه شدیم کوره هستند که یا برای ذوب فلز یا پخت سفال استفاده می شدند. بعدها پی بردیم که کوره هایی برای پخت سفال است. با توجه به آنکه حتی یک عدد سفال ساسانی در این محوطه بدست نیامده نمیتوان قدمت آن را به آن دوره رساند. نهایتا قدمت این محوطه سلجوقی و ایلخانی است.

او ادامه داد: با گسترش کاوش و ترانشه موجود، آثاری در بالا دست این کوره ها بدست آمد که متوجه شدیم هم دوره هستند. مواد فرهنگی با معماری سنخیت داشت و سفال های بدست آمده تاریخ را مشخص کرد. دوره ایلخانی برای آن تخمین زده شد. البته برخی براده های فلز بدست آوردیم که می تواند مربوط به کوره آهنگری باشد. شاید این مکانی برای حضور چلنگرها باشد. ضمن آنکه در معماری بدست آمده تقابل و تقارن کاملا مشهود است. داخل دیوارها اندود گچ دارد و سراسر بنا لایه سوختگی دیده می شود.

مهاجری نژاد همچین از بدست آمدن قیر و سرباره فلز در کوره های این محوطه خبر داد و گفت: دوره تاریخی این یافته ها ایلخانی است که با کوره های پایین دست آن همخوانی دارد. کفسازی صورت گرفته و بخشی از آثار معماری برداشته شد. پلان معماری سلجوقی و ایلخانی در این بنا بدست آمد. در واقع وقتی آهنگری و کوره سفالگری مطرح می شود وجود کارگاه تداعی می شود.

او در پاسخ به این سئوال که باتوجه به وجود کارگاه تولیدی سفال و آهن میتوان گفت در این منطقه استقرار دائم جریان داشت، گفت: یک کارگاه معمولی دایر بود. البته جایی برای طاق دیده نمی شود. ضمن آنکه جایی طاق میخورد که با گچ و ملات محکم شده باشد. اما این مکان تیرهای معمولی داشت. باتوجه به تکنیک معماری میتوان گفت سقف آن چوب یا چادر بود. البته که استقرار در این منطقه وجود داشت همچنین ایلخانان مغول دائم درحال کوچ بودند. در واقع میتوان گفت در این منطقه هم سکونت دائم وجود داشت هم زندگی کوچ نشینی و عشایری. اما تاریخ هیچ یک از محوطه ها به قبل از قرن سوم هجری نمی رسد و حداکثر تاریخی که میتوان در نظر گرفت دوره سلجوقی است.

این باستان شناس در پاسخ به این سئوال که همواره گفته می شود محوطه های سد چم شیر از فقیرترین محوطه ها به لحاظ مواد فرهنگی و یافته های باستان شناسی هستند که با توجه به کاوش های نجات بخشی انجام شده، زیر آب رفتن آنها با آبگیری سد چم شیر، تفاوتی در کاوش ها ایجاد نمی کند، گفت: اگر گفته می شود که فقیرترین محوطه است، این صحبت در مقایسه با محوطه سدهای دیگر همچون سمیره، خرسان 1.2 و 3 و… به لحاظ مواد فرهنگی و بقایای معماری است.

نمی گوییم این آثار اهمیت ندارند چنانکه ممکن است حتی بنایی از دوره پهلوی را نیز ثبت ملی کنیم، چرا که جزئی از تاریخ کشور است اما نباید فراموش کرد که باید با پروژه های بزرگ همسو شد و این کار انجام می شود. با این وجود باید همکاری هایی بین ارگان ها و وزارتخانه های مختلف ایجاد و پیوست های محیط زیست، میراث، امنیت و… مورد توجه قرار گیرد. مگر میتوان گفت سد زده نشود، راه ساخته نشود و…هر چیزی باید در جای خود مورد توجه قرار گیرد. اکنون سئوال آنجاست که چرا میراث زمان را برای انجام کاوش در این محوطه ها از دست داده است؟ این مهم می تواند مورد نقد قرار گیرد. اگر زمان بیشتری داشتیم می توانستیم یافته های بیشتری داشته باشیم. حتی افرادی که در سالها پیش بررسی این منطقه را انجام داده بودند چرا طی این سالها سکوت کردند و چیزی نگفتند؟

این باستان شناس همچنین درخصوص سازه ای که در کنار این محوطه قرار دارد گفت: بعد از مطالعات بیشتر متوجه شدیم که این سازه یک مسجد است که به دوره ایلخانی و صفوی باز میگردد که دارای محراب است. البته در گوشه و کنار این مسجد توسط حفاران غیر مجاز کنده شده که به امید رسیدن به شی خاصی بودند اما در نهایت به چیزی نرسیده اند.

روایت باستان شناسان درحالی مطرح شد که حتی کوروش شفیعی (امین اموال استان کهگیلویه و بویراحمد) نیز در خصوص اشیای تحویل گرفته شده گفت: از میان 18 گروهی که در محوطه سد چم شیر کاوش داشتند، 15 گروه اشیا و یافته های خود را تحویل دادند. در واقع میتوان گفت 3 گروه دیگر هیچ یافته ای نداشتند که تحویل دهند. بیشتر آثاری که به امین اموال توسط هیات های کاوش تحویل داده شد، خرده سفال های سطحی هستند که به دوره اسلامی باز می گردد و قدیمی ترین آنها ممکن است به اوایل دوره اسلامی بازگردد.

ضمن آنکه هیچ شی یا اثری که به دوره پارینه سنگی یا دوره های گذشته از جمله ساسانی، هخامنشی و…مرتبط باشد به من تحویل داده نشد. اشیای تحویل گرفته شده به مخزن موزه یاسوج منتقل می شود تا مطالعات تکمیلی روی آنها صورت گیرد. بیشتر اشیای بدست آمده، مطالعاتی هستند و شی موزه ای در میان این آثار بسیار اندک است.

گزارش و عکس: معصومه دیودار

روایت باستان شناسان از کاوش در سد چم شیر
شما هم رای بدهید
تور ها
فلای تودی

درباره نویسنده

بیشتر بخوانید

گزارش عوامل اجرایی و باستان شناسان درباره سد چم شیر

گلاره یوسف پور ، دوشنبه 19 دی 1401

این خبر پیرامون گزارش عوامل اجرایی و باستان شناسان درباره سد چم شیر برای شما مخاطبان گرامی نگارش شد.

نظرت چیه
0 دیدگاه و 0 رای ثبت شده است .
مرتب سازی :