رشادت، رنگ و شادی نشانه های ایل بزرگ قشقایی
زندگی ایلیاتی و کوچ کردن به ییلاق و قشلاق همواره همراه با سختی و دشواری ها خاص خود است که این سختی ها و زیستن در دامان طبیعت مردمانی سخت کوش، دلاور و وطن پرست تربیت می کند. طوایف ایل بزرگ قشقایی در تمام تاریخ این سرزمین نقش به سزایی داشته و دارند و در برگ برگ تاریخ سراسر حادثه این مرز و بوم جای پایی از خود به نشان گذاشته اند. نشانه هایی که در هر سطر و کلمه اش تنها می توان به احترام شان کلاه از سر بر داشت و از این همه رشادت و مبازره با ظلم و ظالم تمجید کرد و به همت والای شان حسادت ورزید. رنگ و رقص و شادی و حضور شانه به شانه زنان ایلیاتی در کنار مردان از دیگر مشخصات این مردمان چادر نشین و طایفه های ایل قشقایی است که انگار سال ها پیشتر و پیشرو تر از مردمان دیگر می زیسته اند. ایل بزرگ قشقایی نام یکی از دو ایل بزرگ ایران زمین است. ایل بختیاری و ایل قشقایی، ایلیاتی های بزرگ این سرزمین هستند که در تورق برگ های تاریخ معاصر از رنج و ظلمی که به آن ها شده دل های آزاده به رنج می آید و از مردانگی و پایمردی و وطن پرستی شان زیر این همه ستم باید انگشت تعجب بر دهان گرفت. شاید آشنایی با ایل طوایف ایل بزرگ قشقایی و شناختن عادات و رسوم این مردم دلیر احترام و ارادت بیشتری را در دل مان جای دهد و با دیدن آن ها و محصولات شان حس بهتری بگیریم. پس در ادامه با ما در مجله گردشگری همگردی همراه باشید...
طایفه های ایل قشقایی
طوایف ایل بزرگ قشقایی از جمله؛ دره شوری، کشکولی بزرگ و کشکولی کوچک و قراچه، عمله، شش بلوکی و فارسیمدان نام این پنج طایفه است، البته در این میان تیره هایی نیز به صورت مستقل به جمع ایلیاتی بزرگ قشقایی اضافه شده اند. مانند صفی خانی، یمله ای و گله زن. شاید جالب باشد بدانید که طایفه عمله در حقیقت در زمان ایلخانی صولت الدوله تشکیل شد جهت رسیدگی به کارهای شخصی خان و انجام اموراتی چون گله داری ایلخانی، تنظیم امور ایلی، جمع آوری حق مالکان، رسیدگی به کارهای کشاورزی و ... . اما امروزه با آن که این طایفه دیگر چنین وظایفی را بر گرده خود حس نمی کند و همچون دیگر مردمان قیور و رشید طایفه های ایل قشقایی دو به دوش دیگران به زندگی روزمره مشغول هستند اما نام این طایفه بر همان سیاق پیشین مانده است.
طوایف ایل بزرگ قشقایی را در کدام مناطق ایران می توان یافت؟
پهنا و گستره زیستی طایفه های ایل قشقایی شامل چندین استان می شود. هر چند خاستگاه و مرکز زندگی این ایل بزرگ استان فارس می باشد اما جونقان، بروجن، شهرکیان، بلداجی، طاقانک و سامان از استان چهار محال بختیاری و استان کهگیلویه و بویر احمد و همچنین مرکزی و قم و دشتی و دشتستان از بوشهر از محل زندگی طوایف ایل بزرگ قشقایی است. همین طور هفتکل خوزستان و سمیرم، لنجان، فریدن، دهاقان، بابا شیخعلی و چم ها از استان اصفهان از دیگر مناطق زیستی این ایل بزرگ ترک زبان است. مردمان ایل بزرگ قشقایی به زبان ترکی اغوز سخن می گویند و همه آن ها به فارسی نیز تسلط دارند. این ایل بزرگ که بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارد در دوره های مختلف به مناطق گوناگون ایران کوچ کرده اند و استقرار آن ها در مناطق ایران بیشتر در دوران تیموریان، صفویه، مغولان و سلجوقیان رخ داده است. باتوجه به ترانه های فولکوریک همه طایفه های قشقایی این نظریه که مسکن و ماوای اصلی این ایل آذربایجان بوده، قوت بیشتری می گیرد.
طایفه های ایل قشقایی به روایت ایل قشقایی
قشقایی های ایلیاتی بیشتر بر این باور هستند که آباء و اجداد شان از قراولان لشگر هلاکو خان مغول بوده اند و تیمور که از سمت ترکستان راهی ایران شده اند اما با یافته های آوایی و نام های ایلیاتی بیشتر نظریه پردازان متصورند که ایل بزرگ قشقایی پیش از رفتن به فارس و نواحی زاگرس، در حوالی اردبیل سکونت داشته اند و حتی بسیاری از مردمان دلیر و رشید طایفه های ایل قشقایی اردبیل را سرزمین گذشته و ماوای اجداد خود می دانند. وجود قبیله ای با نام مغانلو و بودن دشت مغان تنها یکی از این دلایل است و در کنار آن طوایفی چون موصلو، بیگدلی، قراقویونلو و آق قویونلو گواهی بر گذشته این ایل بزرگ در شمال غرب ایران است. هر چند بعضی مورخین و نویسنده ها چون حسن فسایی مردمان عشایر قشقایی را انشعابی از خلج ها نام برده اند. با همه این اختلاف نظرها ایل بزرگ قشقایی همواره متحد و یک دل در کنار هم بوده اند و روسای این ایل بزرگ از طایفه شاهلو انتخاب می شده اند. طایفه شاهلو خود از طایفه عمله است. اولین رئیس شناخته شده ایل بزرگ قشقایی که مرقد و مقبره اش اکنون در روستایی با نام درویش در حوالی گندمان است، امیر غازی شاهیلو نام دارد و هنوز هم مزارش زیارتگاهی مقدس برای مردمان ایل بزرگ قشقایی است. قرن هجدهم که اوج دلاوری و حضور ایل بزرگ قشقایی در تاریخ ایران و به خصوص فارس است با ریاست جان محمد آقا آغاز می شود. جان محمد آقا که با نام جانی آقا شهره است و در بین مردان و زنان قشقایی، فرزندانش مشهورند به حضور در سپاه نادرشاه افشار جهت فتح هندوستان اما ظاهرا این دو فرزند دلیر بعدها مورد خشم و غضب نادرشاه قرار می گیرند و حسن خان جان سالم از تیغ این پادشاه پیر شکاک به در نمی برد و اسماعیل خان چشمانش را از دست می دهد و این یکی از عوامل کوچ ایل قشقایی به کلات نادری و سرخس و دره گز می باشد.
چادر ایل، خانه ایل، شکوه ایل
بوهون نام چادرهای عشایر قشقایی است که محل سکنی و آرامش مردمان گشاده دست و دل پاک طایفه های ایل قشقایی است. این چادرهای مستطیل شکل که از جنس موی بز و به رنگ سیاه می باشند دارای چند بخش مختلف است. تیرک ها، چند قطعه کمج، سقف، لتف های اطراف چادر، میخ های بلند چوبی، شیش یا همان میخ های کوچک چوبی و چیق یا همان لفاف اطراف چادر بخش های این خانه ایلیانی است. البته شکل برپایی بوهون در زمستان و تابستان تفاوت دارد. زیستن در دل طبیعت اهالی ایل را جوری ساخته است که برای زندگی خلاقیت و تجربه نسل به نسل و سینه به سینه جلو آمده و باعث تطبیق این مردم سخت کوش با طبیعت شده است. ایل بزرگ قشقایی همچون دیگر ایلیاتی های این سرزمین، در تابستان و بهار تیرک ها را اطراف چادر قرار می دهند تا سقف صاف باشد و سایه بان و در زمستان و پاییز تیرها بیشتر به وسط چادر می رود تا شکل مخروطی ایجاد شده باران را راهی جوی های حفر شده کنار چادر کند. البته در این گذر روزگار عده بسیار کمی از طوایف ایل بزرگ قشقایی روستانشین و یک جانشین شده اند و به کشاورزی روی آورده اند که به آن ها قشقایی خاکی می گویند و مردمانی که همچنان کوچ سر لوحه زیستن آن ها است و دام قسمت اصلی زندگی شان به قشقایی بادی شهرت دارند.
نظام طبقه بندی طوایف ایل بزرگ قشقایی
ایلیاتی ها هم همچون همه مردمان جهان جهت حفظ و سامان قوم و قبیله خود دارای یک نظام طبقه بندی هستند و همچون لشگری منضبط با رعایت اصول در کنار هم زندگی می کنند. نفر، خانوار، ایشوم، تیره، طایفه و ایل طبقه بندی یک جامعه ایلیاتی نزد قشقایی ها است. هر ایشوم از چند خانوار تشکیل شده و چند ایشوم در کنار هم یک تیره را می سازند. تیره های هم تشکیل طایفه می دهند که به نام برخی از آن ها در ابتدا اشاره شد. هر چند در فارس نامه ناصری که به سال 1312 هجری قمری به دست حسینی فسایی نگاشته شده از شصت و شش تیره قشقایی ها نام برده شده است اما امروزه می دانیم که بسیاری از تیره های نام برده شده در آن کتاب جز ایل بزرگ قشقایی نیستند. عده ای نام قشقایی را بر گرفته از قشقا به معنی اسب سفید پیشانی می دانند که بارتلد از آن جمله است و عده ای نیز به سندیت فارس نامه ناصری قشقایی را بر گرفته از کلمه قاچ قائی به معنی فراری می دانند و معتقدند این طایفه از روم شرقی به عراق عجم گریخته است و اصطلاحا فراری است.
رقص و پایکوبی و شادمانی عنصر جدا نشدنی زندگی ایلیاتی
ایل بزرگ قشقایی یعنی رقص، شادمانی، سر خوشی، پهلوانی، رشادت و دلیری. این مردمان کوچ نشین از سوگواری و اندوه گریزان هستند و به هر بهانه ای جشن بر گزار می کنند و به پایکوبی می پردازند. یکی از این رقص ها و پایکوبی های مردمان دلاور قشقایی این گونه است که زنان و مردان قشقایی گرداگرد یک دایره بزرگ با دو دستمال در دست همراه دهل و سرنا می چرخند و می رقصند در نوع دیگری از آیین شادی این مردمان اهل طبیعت که با نام رقص «دَرْمَرو» شهرت دارد مردان طایفه دو به دو با چوب هایی که در دست دارند به نوبت به رقص و چوب بازی می پردازند. اهالی ایل بزرگ قشقایی همان قدر که شاد و سر زنده هستند هنگام مرگ نیز از رفتن هم سفرهای خود بسیار متاثر می شوند و متوفیان خود را در گورستان های میان راه دفن می کنند تا در هر سفر یادی از آن ها کنند. در میان این رفتگان خان ها از ارج و قرب بیشتری بر خوردارند و صاحب بارگاهی جهت زیارت می شوند. نوشیدن چای و کشیدن قلیان یا چپق در میان آن ها رواج دارد و صورت گندمگون و موهای تیره و چشمان متوسط از تشابهات ژنیتیکی میان اهالی قشقایی است. زنان ایلیاتی هیچگاه آرایش نمی کنند و تنها هنگان عروسی برای عروس چتر زلف به کار می برند. سبیل روی صورت مردان و ریش تراشیده از مشخصات یک دلیر مرد ایل بزرگ قشقایی است.
پوشش و لباس اهالی ایل
1 ) پوشش مردان
لباس مردان ایل قشقایی خود جزئی از تاریخ این سرزمین است و قصه ای دراز دارد. نباید فراموش کرد که تفنگ، شمشیر، چماق، چاقو و خنچر بحشی از پوشش یک مرد ایلیاتی است و از او جدا نمی شود. در قرن نوزدهم میلادی خواص ایل همچون اشراف زادگان قجری لباس بر تن می کردند و پیرهن بی یقه می پوشیدند با کلاه پوستی بلند دوار و عبایی بلند اما مردمان معمولی طایفه تنبان و قیناق و ارخالق و شال و کپنک جبه تن هایشان بود. پیراهن های بی یقه را قیناق می گفتند و ارخالق عبای بلندشان بود. شلوارهای دم پاگشاد را تنبان می خواندند و کپنک قبایی بود گرم و از جنس نمد. اما در اوایل قرن بیستم میلادی پیراهن های بی یقه سفیدرنگ شدند و دم پای شلوارها جمع تر شد. کمربند جای شال نشست و گیوه به جای پاپوش نشست. ژاکت پوستی و جلیقه نمدی نیز به بعضی پوشش ها اضافه شد و البته چوقا که عبای نازکی بود مخصوص جشن و شکار. آمدن قطارهای فشنگ و نحوه بستن آن ها نیز به پوشش مردان افزوده شد. اما در سال 1307 هجری شمسی تاریخ و سیاست به سراغ پوشش محلی مردان ایل بزرگ قشقایی آمد و به دستور رضا شاه هر نوع پوشش محلی ممنوع گشت تا سال 1320 که رضا شاه از این مملکت تبعید شد. در این بازه زمانی و بازگشت لباس های محلی، چوقا از مد افتاد و ارخالق تبدیل به لباس مهمانی شد. البته ناصر خان قشقایی که از زندان رضا شاهی گریخته بود کلاه دو گوشی به لباس محلی ایل افزود از جنس نمد و با رنگ های خاکستری و مازویی و نخودی که مورد استقبال مردان قرار گرفت.
2) پوشش زنان
رنگ های شاد و سرزنده و الهام گرفته از طبیعت دلپذیر از مشخصه های لباس زنان قشقایی است. شلیته، قیناق، ارخالق، چارقد، یاقلق و کلاقچه همراه با زیور آلاتی چون سنجاق چارقد، گوشواره، النگو و گردنبند پوشش زنان مردتر از مرد قشقایی است. شلیته دامنی است چند لایه و قیناق همان تونیک است با شکافی در دو طرفش که روی آن ها ارخالق زنانه یا همان ژاکت کوتاه می آید. تور روسری را چارقد می گویند که کنار کلاه های کوچک روی سرشان یا همان کلاقچه قرار دارد. یاقلق که بعضی ها به آن قالاق نیز می گویند پیشانی بندی است از جنس ابریشم گه این پیشانی بند بعد از سال 1320 و رفتن رضاشاه به لباس و پوشش زنان ایل بزرگ قشقایی اضافه شد.
محصولات پاک و طبیعی ایلیاتی
بدون شک محصولات مبتنی بر دام از داشته های اهالی کوچ و سفر است و در این سفرهای دراز بهترین محصولات طبیعی برای عرضه و مصرف به دست می آید. پشم گوسفند، موی بز، مواد لبنی و گوشت از این قبیل محصولات است. پختن نان روی ساج های فلزی از آردی که خود با کوبیدن برنج و گندم به دست می آورند و یا محصولاتی که از شیر حاصل می شود همانند کشک و سرشیر و قره قوروت و ماست و کره یکی از هنرهای زنان ایل قشقایی است. مشک آب و خیک روغن و ماست و کیسه حبوبات نیز از صنایع پوستی مردمان چادرنشین ییلاق و قشلاق است.
صنایع دستی دست هنرمندان قشقایی
قالی، گلیم، گبه، جاجیم و رندگوشه ای از هنر دست هنرمندان قشقایی است. این صنایع دستی همچون چیق باقی و طناب باقی تماما و از اول تا آخر در خود ایل تولید و استفاده می شود. یکی از هنرهای زیبا و چشم نواز این مردم چنته بافی است. کیسه هایی مربعی در اندازه 30 در 30 که به عنوان لیف، کیسه، کیف حمل وسایل شخصی و فشنگ کاربرد دارد و با نام آینه دان نیز معروف است در کنار گبه بافی یکی از دیدنی های هنرمندان ایل قشقایی است. گبه را قالیچه خرسک نیز می گویند که با داشتن پرزهای بلند نرمی و راحتی فراوانی دارد.
زندگی ایلیاتی و سفر و کوچ مدام در طبیعت در میان رنگ ها و زیبایی های آفرینش در کنار سختی های خود هیجان و زیبایی خاصی را دارد و مردمانی با دل بزرگ و پاک خلق می کند. ایل بزرگ قشقایی دارای مشاهیر بسیاری نیز هست و موسیقی و هنر نیز بین آن ها رواج فراوانی دارد. شناخت این مردمان و آشنایی با عادات و رسومات خاص آن ها و تاثیرات شگرفی که در تاریخ سیاسی این کشور داشته اند به همراه مبارزات فراوان آن ها خود حدیثی است مفصل که در این مقال نمی گنجد و می توان در ادبیات و داستان های معاصر نیز رد پای آن ها را مشاهده نمود. تاریخ ایران بدون ایل بزرگ قشقایی قابل نقل نیست.
باسلام. به مطلب شما چندین ایراد وارد هست. لطفا اصلاح کن. هیچکدام از عکسهایی که گذاشتید مربوط به قشقایی ها نیست. دوماً سلسله مراتب را اشتباه نوشتید . کلمه ایشوم به جای اوبا.. اینکه سعی داری القا کنی قشقایی ها از آسیای مرکزی یا داغستان اومدن درست نیست .آنها از بازماندگان سومر هستند. برعکس آنهای که فکر میکنی مالک اصلی جنوب هستن آنها از هند اومدند. مقاله ای بس ضعیف و تفرقه افکن ..