نمایشگاه ملعبه ای برای لیلیت از پشت چند پنجره شما را به تماشای منظره های گوناگون فرا می خواند
ایسنا/ براساس اخبار بدست آمده، نمایشگاه ملعبه ای برای لیلیت از پشت چند پنجره شما را به تماشای منظره های گوناگون فرا می خواند.
شاید در لحظه نخست ندانید که کجا ایستاده اید، ولی با کمی تمرکز بیشتر، فضایی که در آن قرار گرفته اید به خوبی در ظروف موجود در کارها بازتاب داده شده است؛ شما در اتاقی با یک معماری خاص که به معماری ایرانی شباهت دارد، ایستاده اید و از دریچه یک پنجره، مناظری را تماشا می کنید که به گفته هنرمند برگرفته از اقلیم جنوب ایران است.
نمایشگاه ملعبه ای برای لیلیت که آثار نقاشی و مجسمه حمزه فرهادی را به نمایش گذاشته، قریب به یک ماه در گالری اعتماد برپاست.
در بدو ورود به گالری، با یک کار حجمی فلزی نوک تیز روبرو می شوید؛ اثری که ساختار آن حس حمله و تهاجم را به مخاطب القا می کند.
هنرمند در توضیح نام نمایشگاه به داستان آفرینش اشاره می کند و اینکه به شخصیت لیلیت در هر فرهنگی به شکل متفاوتی پرداخته شده است. با این همه فرهادی قصد نداشته در نمایشگاهش بطور مستقیم به داستان آفرینش اشاره کند و آنچه در معرض دید مخاطب قرار داده شده، صرفا برداشت و نگاه شخصی او از یک داستان اسطوره ای است.
هرچند شاید بتوان با توجه به آنچه در آثار او می بینیم و یا حتی طی یک برداشت شخصی که می تواند با آنچه هنرمند در ذهن داشته، متفاوت باشد، اینگونه عنوان کرد که ما باز هم در آثار هنری به مسئله خلق می رسیم؛ چرا که در نهایت با به ثمر رسیدن یک ایده ذهنی مواجه هستیم که خودش تداعی گر واژه خلق است.
از طرفی فرهادی متولد جنوب ایران است و اقلیم خوزستان و صنعت نفت منبع مهمی برای الهام خلق اثر هنری این هنرمند بوده که تا حدی این امر از دلایل وجود المان های لوله ای شکل است.
خود فرهادی نیز با تأیید این نکته، اینگونه میگوید که همیشه در آثار قبلی ام از نفت و جنگ، ارتباط این دو و ادوات نفتی الهام گرفته ام. ادوات نفتی برای من یک زبان دیزاین است؛ بگونه ای که در این نمایشگاه هم آن فرم ها را می بینید.
بنابر گفته خود هنرمند، او از بدو تولدش چه در اطراف خانه، چه در محیط کار پدرش و در تمام استان خوزستان، لوله دیده است و از آنجایی که کودکی اش با دوران جنگ تحمیلی مصادف بوده است، تمام اسباب بازی های آنها همین لوله ها و پیچ و مهره ها بوده است، پس این امر در ذهن او حک شده و به همین دلیل این فرم های لوله ای به نوعی در کارهای او دیده می شود.
این فرم های نوک تیز که حالت تهاجمی هم دارند، در نمایشگاه کنونی ام از همان زبان دیزاینی که در مجسمه های قبلی ام بوده، آمده است؛ منتهی ساده تر شده است. در مجموعه های قبلی کارها خیلی بیشتر به فرم ها و ادوات نفتی شبیه بود ولی به مرور ساده تر و انتزاعی تر شد و تنها یک حس از آنها باقی ماند.
شاید زمانی که مخاطب، عام تر به آثار فرهادی نگاه کند، گمان ببرد که با مجموعه ای از نمادها سروکار دارد؛ گرچه که او می گوید هر فردی می تواند خوانش خود را از کارها داشته باشد. برداشتی که امروزه در هنر معاصر به نماد داریم با برداشتی که 100 سال پیش به نماد داشتیم، دو مسئله کاملا متفاوت است و برداشت ما هم درباره خوانش هنر به منابعی برمی گردد که شاید بیش از 100 سال قدمت دارند و نگاه به هنر معاصر در کشور ما با خوانش سال های قبل اتفاق می افتد ولی هنر معاصر دیگر آنگونه به مسئله نماد و تصویر نگاه نمی کند.
در نگاهی دیگر به آثار فرهادی با فرم ها و اشکال هندسی ساده سر و کار داریم، فرم هایی که به شکل های مختلف و البته با امضای کاری خود هنرمند در آثارش چه به صورت کارهای حجمی یا در نقاشی هایش و البته کارهای معماری او دیده می شود.