رمز و رازهای نقوش گلیم لرستان
میراث آریا/ این خبر پیرامون رمز و رازهای نقوش گلیم لرستان برای شما مخاطبان گرامی نگارش شده است.
یکی از صنایع دستی این مرز و بوم گلیم است که در زبان لری به آن «له» نیز گفته می شود و آن، گونه ای فرش بدون پرز و به اصطلاح تخت بافت است.
گلیم بافی در اکثر مناطق لرستان مانند شهرستان کوهدشت، الشتر، چگنی و بخصوص در روستاهای اطراف شهرستان نورآباد رواج دارد و گلیم های این منطقه به لحاظ سبک طراحی و همچنین نقوش منحصر بفرد آن سرآمد گلیم های لرستان هستند. همچنین این نوع گلیم ها از لحاظ بافت نیز کیفیت بالایی دارند و سبک طراحی و نقش پردازی گلیم نورآباد را به شیوه ساده تر در گلیم های روستاهای اطراف شهرستان کوهدشت و منطقه چگنی نیز میتوان مشاهده کرد.
بدون تردید نخستین فرش مورد استفاده توسط انسان ها، پس از بافته های حاصل از الیاف نباتی و پوست حیوانات، حصیر زیرانداز بوده است. ولی در بررسی تاریخ نساجی در جهان و نخستین منسوجات، این نکته بدست می آید که گلیم به عنوان اولین بافته بشری با بهره گیری از نخ، نه تنها تاریخی قدیمی تر از همه زیراندازها بجز حصیر زیرانداز دارد، بلکه قدمت و پیشینه آن حتی از بافت اولین پارچه هایی که از جنس کتان بوده اند هم بیشتر است.
نخ مورد استفاده برای بافتن گلیم از نوع پشم، پنبه یا کنف بوده که در لرستان این نوع بیشتر از جنس پشم و پنبه است. دارهای بافتن گلیم به صورت عمودی و افقی هستند و برای بافتن آن امکانات کمتری نسبت به بافت فرش مورد نیاز است و طراحی نقوش آن حاصل ذوق و سلیقه کسی است که آن را می بافد و این نقش ها کاملاً ذهنی هستند.
در بافت انواع طرح گلیم لری از رنگهای آبی نیلی، قرمز روناسی، سفید نخودی، زرد ارغوانی، سبز و بژ استفاده می شود که رنگ هایی خاص و استثنایی هستند. شباهت زیادی میان انواع گلیم لری با گلیم های کردی وجود دارد، اما ازنظر کیفیت بسیار با هم متفاوت می باشند. استفاده از طرح های هندسی و شاخه های شکسته و نیز نقوش انتزاعی در انواع گلیم های لری دیده می شود. برای بافت انواع طرح گلیم لری از نخ های طبیعی استفاده می شود که به صورت ضخیم به هم متصل شده اند.
سنت بافندگی انواع طرح گلیم لری، با اصالت است و نشان از تمدن کهن ایرانی در صنعت گلیم بافی داشته است. تعبیر و تفسیر نقش های قالی و گلیم، محققین را با مشکلات گوناگونی مواجه ساخته است. به منظور یافتن کلید رمز معانی نهفته در هرج ومرج ترکیب های غالباً هندسی با روشی منطقی، نمادها و نگاره ها را براساس شاخص های قابل شناسایی و مشترک، تجزیه و تحلیل و فهرست که پژوهشگران و علاقمندان با مطالعه مدارک موجود درخصوص منشأ و سیر تکامل نمادها و نگاره ها به بسیاری ناشناخته ها دست یافته اند.
در ابتدا توجه پژوهشگران به قالی های گره بافته به سبک شهری و درباری بافندگان صفوی و عثمانی که در آنها دقت عمل، مواد اولیه و بیش از همه مدت زمان بافندگی اهمیت به سزایی داشته معطوف بوده است. اما طی 30 سال گذشته پژوهش های فرهنگی غالباً بر دست بافته های عشایری، منشأ قومی آنها و کیفیت نمادین نقش و نگاره ها متمرکز شده است و روز به روز آشکارتر می شود که در میان دستبافت های عشایری، گلیم دارای موجودیت نمادین کهن تری از قالی های گره بافته است.
تحقیقات درباره نقوش گلیم بافی و رمز و رازهای نقوش گلیم لرستان دارای 3 مرحله مرتبط به هم است:
1. تجزیه و تحلیل ساختار بافت های گوناگون و محدودیت های آن در نقش پردازی و اشکال هندسی
2. بررسی تاریخ عشایر، مهاجرت ها، شیوه زندگی، مذهب، اعتقادات و خرافات
3. بررسی ظهور و گسترش این گونه طراحی ها در سنت های خانوادگی و فرهنگ بومی روستاییان یکجانشین
بدون شک کمبود امکانات فنی در بافندگی، طراحی و نقش پردازی را محدود می کند و ترکیب بندی متفاوتی از نقشه تا طرح یک نگاره را می طلبد.
در بافت متعادل یعنی ساده ترین شیوه بافندگی که دارای تاروپودهای نمایان بر سطح دستبافت است، نقش پردازی تنها به صورت نقطه های گرد یا خالی امکان پذیر است. چنانچه تارها اگر طبق معمول بوده و پودها را با شانه بکوبند، راههایی به رنگ تار یا پود کوبیده شده پدیدار می شود که میان عشایر به نام «بافت تار رو» یا «پود رو» مرسوم است.
این گونه بافت غالباً به همراه بافت های تزیینی بکار می رود. «بافت چاک دار» تمایل بافنده را به در هم شکستن «راه ها» و نقش پردازی با مربع های گوناگون امکانپذیر ساخته است. رشته هایی از پود یک رنگ به دور تاری پیچیده می شود و شکافی بین آن تار و تار مجاور پدید می آورد که بصورت مرزی بین رنگ ها دیده می شود. در این شیوه میتوان قطعات چهارگوشی از رنگ بدست آورد که با تنظیم آنها اشکال گوناگونی پدیدار می شود. با این نوع بافت به دلیل محدودیت های بافندگی و نیاز به کم کردن فاصله ها، فقط نگاره های مثلثی، الماسی شکل، پلکانی و زوایای 90 و 45 درجه تولید می شود.
البته نقوش پیچیده و پیشرفته را نیز با همین اشکال ساده هندسی ترسیم می کنند. در میان گروه هایی که گلیم هایی با نقش و نگاره های مشابه می بافند، قشقایی ها، ال سون ها، عشایر شمال افغانستان و قبایل آناتولی مرکزی را می توان نام برد. قرقیزها و قزاق های شمال غربی افغانستان حصیرهایی می بافند که شباهت نقش و نگاره های آن ها با نقوش گلیم های ترکی می تواند نشانگر، تأثیر و ارتباط بر یکدیگر باشد.
تعادلی از رنگ و نقش های مثبت، منحنی و متقارن می تواند هماهنگی و یا تضادی دلپذیر در ترکیب بندی پدید آورد. این گونه نقش پردازی انعکاسی است از دوگانگی که در تفکر صوفیانه مشرق زمین و مفاهیم اسلامی موج می زند: سیاه وسفید یا زمستان و تابستان، مرگ و زندگی و یا نیکی و بدی. در کتاب «صوفی: تجلی سیر و سلوک عارفانه» آمده است:
دوگانگی که در هندسه با اشکال پویا و ایستا تجلی می یابد، دقیقاً منطبق با مراحل معنوی متعارفی است که صوفی همواره در آن سیر می کند: انقباض، انبساط/ تفرق، تجمع/ هوشیاری، بی خودی/ هستی، نیستی/ حضور، غیبت.
تفکرات صوفیانه نه تنها در هنر، معماری و خطاطی اسلامی بلکه در نقش پردازی گلیم های عشایری نیز دیده می شود. فضای اطراف هر نقش و نگاره که می تواند مستقل یا امتداد یا تصویر معکوس آن دیگری باشد، در نقشه کل بافنده اهمیت بسزایی دارد.
نگاره های تولد: رب النوع مادر، شاخ قوچ، برکت، انسان
نگاره های زندگی: شانه، گل سر و یا گوشواره، پابند حیوان، صندوق، ستاره
نگاره های محافظت از زندگی: آب جاری، گیاه باباآدم، دست، انگشت و شانه، تعویذ و چشم زخم، نظر قربانی
نگارهای چشم زخم: نگاره چشم زخم، چلیپا، قلاب، مار، اژدها، عقرب، دهان یا جای پای گرگ
نگاره های زندگی پس از مرگ: پرنده، درخت زندگی، تاج خروس، خروس جنگی
باورهای قومی و اساطیری: عصای سلطنتی با پر عقاب، عقاب بالدار، عقاب با سر شیر،غاز (Goose)، هدهد (Lapwing)