پیمانکاری ها و طرح های مشاوره ای بلای جان میراث فرهنگی شده اند
ایلنا/ براساس آخرین خبرهای بدست رسیده، پیمانکاری ها و طرح های مشاوره ای بلای جان میراث فرهنگی شده اند.
ابراهیم حیدری (پیشکسوت باستان شناسی) از آن دست باستان شناسانی است که بعد از یک دهه فعالیت در این حوزه و انجام کاوش های مختلف به حوزه مرمت علاقمند شد و با وجود آنکه سمت های مختلفی در حوزه مدیریت میراث فرهنگی استان هایی مانند آذربایجان غربی و همدان و… برعهده داشت اما همچنان حوزه مرمت و حفاظت از آثار تاریخی مورد علاقه او باقی ماند.
حیدری پیرامون اینکه پیمانکاری ها و طرح های مشاوره ای بلای جان میراث فرهنگی شده اند، می گوید: بیش از 25 سال است که به حوزه مرمت وارد شده ام. حتی زمانی که باستان شناسان جذب سازمان می شدند علاقه من به سمت مرمت بود و در این حوزه ورود کردم. کار اصلی من در حوزه حفاظت و مرمت است. در ارومیه بیش از 38 کارگاه مرمتی تعریف و اجرا کردم.
او بیش از 15 سال است که بازنشسته شده و این روزها به دلیل شرایط جسمی که دارد، خانه نشین است و بیشتر در حوزه مشاوره فعالیت دارد. مدتی پیش هم برای مشورت با پیشکسوتان حوزه میراث فرهنگی به وزارتخانه فراخوانده شد. حیدری معتقد است: با توجه به اتفاقاتی که در حوزه میراث فرهنگی در جریان است و عزل و نصب هایی که شاهد آن هستیم گویا برگزاری نشست مشورتی با پیشکسوتان بی فایده بوده و صحبت های ما هیچ شد. باید به پیچیدگی های فرهنگی میراث فرهنگی در موزه ها، پژوهش ها، مردمشناسی و… توجه ویژه شود.
به گفته این پیشکوت میراث فرهنگی، شرایط باید برای انجام کارهای پژوهشی و حفاظت فراهم باشد این مهم نیازمند عزم دولتهاست که باید به میراث فرهنگی بها دهند، چرا که ثروت پایدار است و بسیاری از کشورها مانند مصر، ترکیه و اسپانیا عمده ترین درآمدشان از حوزه گردشگری است و توانسته اند از طریق بها دادن و ساماندهی میراث فرهنگی، گردشگر جذب کنند و علاوه بر حفظ میراث خود، گردشگری پایدار با درآمد بالا را رقم بزنند. نباید فراموش کرد که بیشترین گردشگران ایران را گردشگران فرهنگی دربرمی گیرند و باید امکانات برای حضور آنها فراهم شود.
حیدری معتقد است که مهمترین کاری که باید انجام داد در حوزه آموزش است و البته توجه بیشتر به فضای مجازی و امکاناتی است که در اختیار ما می گذارد. میراث فرهنگی باید برنامه هایی با آموزش و پرورش داشته باشد تا بتواند آموزش حفاظت از میراث فرهنگی را از همان نسل جدید آغاز کند.
بارها در صحبت هایتان به تاثیر آموزش و تربیت کارشناسان تاکید داشته اید؛ این درحالی است که چندی پیش شاهد تعطیلی تنها مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی بودیم. نظر شما درخصوص تعطیلی این مرکز چیست؟ آیا دیگر نیازی نسبت به آموزش افرادی متخصص در حوزه میراث فرهنگی احساس نمی شد؟
ما به اندازه ای فارغ التحصیل و متخصص در حوزه میراث فرهنگی داریم که کاری برای آنها پیش بینی نشد. از طرفی ما نیازمند آموزش نسل جدید هستیم. باید افرادی را تربیت کنیم که بتوانند در عین حفظ آثار تاریخی، معرفی از آن ارائه دهند. ما نیازمند تربیت راهنمایان گردشگری کارآمد هستیم که بتوانند میراث را به گردشگران بشناسانند. میراث فرهنگی زمانی به جایگاه اصلی خود دست می یابد که امکان حفاظت و حراست از آن وجود داشته باشد و نیروی انسانی توانمند آموزش دیده شده باشد. در شرایط فعلی آموزش برای همه میسر نیست اما کارشناسان استانی و مدیران پایگاه های مهم می توانند در دوره های کوتاه مدت شرکت کنند و در سفرهای علمی خاصی که برای آنها تعریف می شود در جریان امور حفاظت و مرمت قرار گیرند. در زمانهای قبل این کار انجام میشد اما بعد از آن و با شکل گیری سازمان میراث و گردشگری و سپس تبدیل آن به وزارتخانه با وجود آنکه بارها طرح این مهم از من خواسته شد، اما در نهایت عملیاتی نشد و مسکوت ماند.
براساس مقاله پیمانکاری ها و طرح های مشاوره ای بلای جان میراث فرهنگی شده اند باید بدانید که در حال حاضر مراکز متعددی در حوزه های مختلف میراث فرهنگی و باستان شناسی فعال هستند که مدرک ارائه می دهند اما آنچه نیاز است ایجاد امکان برای کسب تجربه در کارهای عملی توسط این فارغ التحصیلان است. نمی دانم تا چه اندازه به این موضوعات توجه می شود. درنهایت کارشناسانی که در بخش پژوهشی فعال هستند، امکانات چندانی در اختیار ندارند. فعالیت های میدانی کم شده و حتی برخی از کارهای پژوهشی به سایر بخش ها واگذار می شود. حتی در بخش حفاظت و مرمت بناها شاهد فعالیت بیش از حد بخش پیمانکاری هستیم.
از یک سو عنوان می شود که بودجه نیست و به سبب اجرای طرح های مرمتی در قالب پیمانکاری درصدد جبران اعتبارات و بودجه ای هستند که نیست و از سوی دیگر پیمانکار بسته به هزینه کرد خود دلش به حال میراث می سوزد. به نظر شما پیمانکاری شدن حوزه مرمت و حفاظت بناهای تاریخی می تواند به نفع این حوزه باشد یا این حوزه را با چالش روبرو ساخت؟
در حوزه حفاظت و مرمت پیمانکاری زیاد شده. هر کس که رشته اش عمران، مرمت، معماری و… باشد می تواند با درست کردن یک رزومه کاری و دریافت رتبه مرمت، پروژه بردارد. در بیشتر موارد این افراد تجربه لازم و کافی برای پرداختن به آن پروژه مرمتی را ندارند و بناها را نمی شناسند، از این رو شاهد دخالت های غیراصولی در مرمت ها هستیم.
در سالهای 1347 تا 1357 که شاهد فعالیت سازمان ملی آثار باستانی بودیم، افرادی که برای کار حفاظت و مرمت انتخاب می شدند باید دوره ای شش ماهه آموزشی را می گذراندند. کلاسهای عملی و تئوری برگزار می شد. انتقال تجربه صورت می گرفت. افرادی مانند مهندس پیرنیا در این کلاسها آموزش می دادند حتی گروه هایی از ایزمئو برای آموزش آمده بودند. این افراد برای انجام کار اجرایی آموزش می دیدند، سپس وارد عمل حفاظت و مرمت می شدند.
اما امروزه پیمانکاری ها و طرح های مشاوره ای بلای جان میراث شده اند. هرچند ممکن است همه آنها بد نباشند و برخی هم خوب باشند اما معتقدم که پیمانکاری گران درمی آید. پیمانکار وقتی پروژه می گیرد دلش به حال کار نمی سوزد می گردد یک بنا و نجار و… ارزان گیر بیاورد تا کار با هزینه کمتری انجام شود. اما وقتی کارهای اینچنینی توسط اداره کل ها انجام گیرد علاوه بر آنکه کارشناسان اداره کل دلشان به حال میراث می سوزد، در عین حال با انجام پروژه های حفاظتی آموزش های عملی می بینند و برای انجام پروژه های بعدی آماده تر می شوند. این امر در پیمانکاری صورت نمی گیرد و در پروژه های حفاظتی و مرمتی کارشناس مرمتی آموزش نمی بیند و تربیت نمی شود.
بطور مثال، این روزها شاهد انتشار اخباری درخصوص مرمت گنبد مسجد شیخ لطف الله هستیم که با نقدهای فراوان همراه است. گفته می شود مرمت این گنبد به پیمانکاری داده شده که کمترین قیمت را ارائه داد. به قول مهدی حجت، آیا اگر یکی از عزیزان ما مریض شود و حال او اورژانسی باشد می گردیم برای او دکتری ارزان قیمت پیدا می کنیم یا آنکه آنکه سعی می کنیم بهترین دکتر را برای او پیدا کنیم؟ گنبد شیخ لطف الله در دنیا یکی است و مانند ندارد. آثار میراث جهانی ما خاص هستند نمیتوان مرمت آن را به هر کسی سپرد. نباید برای مرمت این آثار مناقصه برگزار کنیم و به پایین ترین قیمتی که از سوی پیمانکار ارائه می شود پاسخ مثبت دهیم.
مدیرکل استان می تواند با بررسی سابقه فعالیت استادکاران، بهترین را انتخاب کند و اعتبارات را تامین کند تا مرمت و حفاظت از اثر میراث جهانی به بهترین نحو انجام گیرد. کار مرمت یک کار تخصصی است. برگزاری مناقصه و به مزایده گذاشتن کار مرمت آثار تاریخی درست و کارشناسی نیست اما سازمان برنامه چنین طرحی را ریخت و آن را اجرایی کرد که به پیمانکاران رتبه بدهد و درجه بندی کند و بتوانند براساس آن قیمت ارائه دهند و کار بگیرند.
در دوره ای ما، امانی کار می کردیم. بخاطر دارم که در سالهای 1366 یا 1365 بود که به دلیل آبگیری سد، کلیسای زور زور زیر آب می رفت. در آن زمان هیچ راهی جز جابجایی این کلیسا نداشتیم. پیمانکاری که برای این جابه جایی معرفی شده بود رقمی در حدود یک میلیون و صد هزار تومان پیشنهاد داد که این رقم در آن سال بسیار زیاد بود. من پیشنهاد دادم که با استفاده از نیروهای خودمان کار را انجام دهیم. با همکاری شورای خلیفه گری و مهندسینی که در اختیار ما گذاشتند با 90 هزار تومان کار را بستیم که با حقوق کارمندان اداره و هزینه ماشین و… درنهایت با 250 هزار تومان کار به سرانجام رسید.
اینجاست که می گویم کاشکی میراث فرهنگی کشور از پیمانکاری مستثنی می شد و به صورت امانی کار می کرد. در پیمانکاری نیروی کارشناس تربیت نمی شود. شاهد آن هستیم که پیمانکاران که کار مرمت را برعهده می گیرند دیگر مانند گذشته دست به کار نیستند و به نوعی کت و شلواری شده اند. کارشناسی و نیروهای استادکاری باید در عمل شکل گیرد.
از تجربه جابه جایی کلیساس زور زور برایمان بگویید. این جابجایی با چه چالش هایی روبرو بود؟
برای پیاده کردن بنا، براساس برنامه و پس از تهیه مقدمات لازم، با رعایت همه ضوابط مربوط، کار پیاده سازی مصالح ساختمان کلیسا آغاز شد و عناصر معماری آن سنگ به سنگ پیاده و برای حمل به محل مورد نظر، طبقه بندی و آماده شدند. به دنبال آن، با هدف اطمینان از صحت نقشه های تهیه شده و تطبیق محل سنگهای پیاده شده با پلان مربوط، پس از پیاده کردن هر رگ از سنگ های کلیسا، باز هم سنگ ها روی زمین مطابق نوع ردیف چینی اولیه در ساختمان اصلی بنا، کنار هم خشکه چین و از آنها عکس گرفته میشد. با این عمل، علاوه بر کنترل و تطبیق آن با نقشه های تهیه شده و رفع نواقص احتمالی، سنگ ها برای حمل به محل مورد نظر آماده می شدند.
مکان پیشنهادی برای دوباره سازی کلیسا در بالای یک پیش آمدگی در ساحل چپ رودخانه زنگمار کنار محل اولیه کلیسا و نزدیک به سد بارون در نظر گرفته شد که در 700 متری انتهای غربی تاج سد روی سطحی نسبتاً هموار از لایه های سنگ آهک است، در این زمینه با بررسی های کارشناسی مسئولان اجرایی پروژه و با همکاری کارشناسان زمین شناسی اقدام شد.
بخش دوم این پروژه نیز دوباره سازی کلیسا بود که براساس برنامه مصوب و با استفاده از همه اسناد و مدارک فنی تهیه شده، پس از انجام مراسم مذهبی و تقدیس محل جدید توسط روحانی های ارمنی در 12 شهریور 1367 با رعایت همه مختصات و مشخصات اصلی معماری بنا، با تسطیح محل و انجام خاکبردای و پی کنی، ایجاد سکوی مناسب بتنی برای بوجود آوردن مصطبه ای به فرم صخره ای که قبلاً کلیسا روی آن ساخته شده بود، عملیات بازسازی کلیسا شروع و حدود سه ماه به طول انجامید.
با پایان یافتن این پروژه در آذر 1367، رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی - مهدی حجت - و مرحوم آیت الله زاده شیرازی همراه تعدادی از مسئولان سازمان و استان از محل دیدن و کار را تأیید کردند. اجرای این پروژه فرهنگی عملیاتی متفاوت از آن چیزی بود که تا آن زمان تجربه شده بود. اقدامی جدید با هدف نجات بخشی و حفاظت از اثری تاریخی که هنوز نمونه آن عملیات در کشور اجرایی نشده است. البته بعد از این جابجایی بود که توانستیم این کلیسا را در زمره کلیساهای ایران در فهرست میراث جهانی به ثبت برسانیم.
از قانون تشکیل انجمن های میراث فرهنگی برایمان بگویید. قانونی که شما در دوره فعالیت خود توانستید با استفاده از آن در حفظ میراث فرهنگی موثر عمل کنید. آیا اکنون این قانون اجرا می شود؟
در اساسنامه انجمن های میراث فرهنگی در تعریف انجمن میراث فرهنگی آمده است که؛ نهادی ملی فرهنگی، شبه دولتی و غیرانتفاعی است که با استناد به بند 21 ماده 3 قانون اساسنامه سازمان میراث فرهنگی کشور مصوب 1367 تنفیذ شده در ماده 2 قانون تشکیل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مصوب 1382 تحت نظارت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سازمان بر حسب ضرورت و به تشخیص سازمان، در مراکز استانها، شهرستانها، شهرها، بخش ها، دهستان ها و روستاهای کشور و به نام همان محل مورد نظر – تشکیل می شود. البته سایر سازمان های مردم نهاد غیردولتی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که به استناد قوانین و مقررات خاص خود تشکیل شده و فعالیت می کنند، از شمول این اساسنامه خارج هستند.
جلب مشارکت، همکاری و همیاری کلیه دستگاه های اجرایی و نهادهای عمومی غیردولتی، سازمان های مردم نهاد و دیگر افراد جامعه با سازمان، جهت حمایت، حفاظت، احیا، پژوهش، معرفی، آموزش و فرهنگسازی عمومی و کمک به پیشگیری از وقوع جرایم علیه میراث از جمله اهداف تشکیل انجمن های فرهنگی موضوع این اساسنامه است. این انجمن ها در استان ها به ریاست استاندار و در شهرستان ها به ریاست فرماندار، در بخش ها به ریاست بخشدار و… شکل می گیرند و مسئولان و مدیران ارگان های مختلف اعم از اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان، شورای اسلامی، شهردار، مدیرکل اطلاعات، فرمانده نیروی انتظامی، فرمانده بسیج، نمایندگی وزارت امور خارجه، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان و… در آن عضو هستند.
در سال 1375 که مدیرکل میراث و گردشگری آذربایجان غربی بودم انجمن میراث فرهنگی را راه اندازی کردیم و موفق شدیم با همکاری و تعامل بوجود آمده، حافظان میراث فرهنگی را شکل دهیم. کار به نوعی پیش رفت که مردم نسبت به تپه های تاریخی و داشته هایشان آگاه شدند و نگاه ها نسبت به میراث تغییر کرد. در مدتی که این انجمن فعال شد، با کمک مردم توانستیم جلوی بسیاری از حفاری های غیر مجاز را بگیریم. حتی اگر کسی می خواست از یک اثر چند آجر را جدا کند، مردم مانع می شدند. با حضور بخشداران، مدیران بخشهای مختلف اعم از راه و… در انجمن میراث فرهنگی استان شاهد آن بودیم که اگر کار عمرانی قرار است انجام شود، از میراث فرهنگی استعلام گرفته میشد و بدون اطلاع کاری انجام نمی گرفت. در خوی یک ساختمان قدیمی بود که به دوره پهلوی اول می رسید. با تشکیل انجمن میراث فرهنگی، این ساختمان به میراث فرهنگی داده شد تا موزه مردم شناسی راه اندازی کند.
حتی فعالیت هایی درخصوص مقبره سه گنبد که یکی از آثار دوره قرن پنجم است، انجام دادیم. این گنبد دارای کتیبه کوفی است که با تراش ریز در سنگ حاصل شده و گنبد آن نیز آجرکاری خاصی دارد به نوعی که اگر از دور آن را ببینید دور تا دور آن الله الله است و حتی قدیمی تر از گنبد الله الله شیخ صفی الدین اردبیلی است. این بنا در میان چند واحد خانه محصور شده بود و حریم منظری آن مخدوش بود. با کمک انجمن میراث فرهنگی استان و استانداری موفق شدیم 10 قواره زمین به مالکان خانه هایی بدهیم که در اطراف این مجموعه ملک داشتند و توانستیم اطراف مقبره سه گنبد را آزادسازی کنیم و منظر بصری آن را بهبود بخشیم. در همدان نیز گنبد علویان که یکی از بناهای دوره سلجوقی است و از نظر معماری و آجرکاری بسیار خاص است، از طریق انجمن های میراث فرهنگی حریمش آزاد شد. در شهرستان ها نیز موفق شدیم با استفاده از قانون و اساسنامه انجمن میراث فرهنگی، مشارکت مردم و مسئولان میراث فرهنگی را به بهترین نحو حراست کنیم.
اما اکنون این انجمن ها فعال نیستند. اگر شورای شهر، شهرداری، استانداری، راه و شهرسازی و… در کنار میراث فرهنگی قرار گیرند می توانند میراث را حفظ کنند قطعا میراث فرهنگی به تنهایی نمی تواند از آثار ثبتی و غیرثبتی حراست کند به طور مثال استان آذربایجان غربی بیش از 1200 اثر ثبتی دارد که با حدود 50 پرسنل امکان حراست از تمام این آثار وجود ندارد و قطعا حراست و حفاظت از میراث فرهنگی نیازمند ورود مردم و سایر ارگان ها و نهادهاست. مخصوصا شامگاه که معموما محوطه ها و آثار تاریخی خالی از جمعیت می شوند و نیروهای میراث هم نیستند، فرصت برای تعرض مهیا می شود و این مردم هستند که از میراث حراست می کنند. مردم سرباز و همکار میراث فرهنگی هستند. با نگاهی به قانون اساسنامه میراث فرهنگی و فعال کردن آن می توانیم امید بیشتری به حفاظت و حراست از میراث داشته باشیم.
ارزیابی شما از آنچه در حوزه باستان شناسی در جریان است، چیست؟ آیا در این حوزه نیروهای کارآمد و زبده آموزش داده می شوند.
باتوجه به آنکه سالهاست از عالم باستان شناسی فاصله گرفته ام کمتر در جریان اتفافات این حوزه قرار می گیرم. با این وجود معتقد هستم که حوزه باستان شناسی نیازمند تامین اعتبار، آموزش و تربیت کارشناسان متخصص و حفاظت از محوطه کاوش شده است. معرفی محوطه کاوش شده نیز در مرحله بعد قرار می گیرد. باستان شناسی مانند پزشکی است و برای هر دوره تاریخی باید متخصص آن دوره آموزش دیده و تربیت شده باشد. بطور مثال تپه ای که متعلق به دوره ساسانی است باید توسط باستان شناسی که تخصص این حوزه را دارد، کاوش شود یعنی کسی که پایان نامه دکترایش با آنچه قرار است کاوش کند، همسو باشد. این مهم در حوزه پیش از تاریخ و انواع دوره های تاریخی و… نیز صدق می کند.
زمانی که ما در حوزه باستان شناسی فعال بودیم، ایران در حوزه پژوهش در رده های نخست جای داشت. هر سال شاهد رفت و آمد باستان شناسان و پژوهشگران خارجی بودیم و کارهای حرفه ای انجام می گرفت. بسیاری از افرادی که در آن سالها با باستان شناسان خارجی کار می کردند بعدها تبدیل به روسای حوزه باستان شناسی شدند که حرف های زیادی برای گفتن دارند. حتی افرادی که با پیشکسوتانی مانند نگهبان، کامبخش و… کار کردند اکنون سرپرست کاوش های مطرح کشور هستند. آنها در آن گروه ها آموزش دیدند و تربیت شدند. اکنون نیز باستان شناسی ما نیازمند تربیت و آموزش نیروی حرفه ای است. مدرک گرایی در حوزه باستان شناسی اهمیتی ندارد و نیازمند آموزش های عملی هستیم.
هرچند شما به لزوم آموزش عملی باستان شناسان اشاره دارید اما برخی از کارشناسان و باستان شناسان بر این اعتقاد هستند که این روزها شاهد بوجود آمدن رانت و انحصار در حوزه پروژه های باستان شناسی هستیم به گونه ای که به جوان ها اجازه کسب تجربه و فعالیت در این حوزه داده نمی شود. نظر شما در این خصوص چیست؟
جوان های ما با استعداد هستند و به علوم روز واقفند. اکثر آن ها به چند زبان مسلط هستند و با تکنولوژی روز آشنایی دارند و می توانند در جریان آخرین اتفاقات روز قرار بگیرند. اما در نهایت آنچه اهمیت دارد آن است که آن ها باید آموزش عملی ببینند و تجربه کسب کنند. باید این امکان فراهم شود که جوانان باستان شناس در کنار اساتید و پیشکسوتان قرار گیرند و از آنها بیاموزند. این مهم نه تنها در حوزه باستان شناسی بلکه درحوزه مرمت و حفاظت نیز صدق می کند. بخاطر دارم که در سال 1352 تنها کسی که توانست گنبد کبود را مرمت کند استاد حسن بنا بود. کسی که تحصیلات دانشگاهی نداشت اما تجربه داشت. حتی مهندسان تحصیلگر آمدند تا از او کار یاد بگیرند. این امر در حوزه باستان شناسی نیز اینگونه بود و همواره شاهد آن بودیم که چندین باستان شناس جوان در کنار باستان شناسان پیشکوست قرار می گرفتند تا از آنها کار یاد بگیرند. انتقال تجربه باید صورت گیرد.
شاید بهتر باشد پروژه های کاوش های باستان شناسی در استان ها به کارشناسان باستان شناسی استانی واگذار شود. این کارشناسان در صورت واجد شرایط بودن می توانند با تامین بودجه از طریق استان، کار را پیش ببرند. اما از آنجا که پژوهشگاه حدود یک سوم هزینه بودجه تامین شده را برمی دارد از این رو ترجیحش آن است که پروژه ها را خودش برعهده بگیرد. این درحالی است که باید 20 تا 30 درصد بودجه به حفاظت بعد از کاوش اختصاص یابد که آن هم عملا محقق نمی شود. بطور مثال تپه ازبکی که سالها پیش توسط مجیدزاده کاوش شده بود چندین سال بعد از اوهم به حال خود رها شد و بعدها توسط مدیرکلی که به میراث علاقمند بود خواستار حفاظت از آن شد درغیر اینصورت همچنان به حال خود رها باقی می ماند.
در این محوطه تنها دژ دفاعی دوره ماد بدست آمده بود که مدتها به حال خود رها شده بود. بعدها مرمت شد. اگر مرمت این نوع کارها به افراد اهل داده شود خوب است اما اینگونه که به نظر می رسد شاهد آن هستیم که مرمت و حفاظت ها به اهل آن داده نمی شود.
این روزها شاهد شکل گیری انحصاری در آموزش مرمت هستیم. این درحالی است که شما از لزوم انتقال تجربه به نسل جدید سخن گفتید و بر لزوم آموزش عملی تاکید دارید. آیا اساتید امر حاضر هستند تجربیات خود را با نسل جدید به اشتراک بگذارند؟
چرا حاضر نباشند. بسیاری از اساتید امر چه در حوزه حفاظت و مرمت و چه در سایر حوزه های میراثی حاضر هستند تجربیات خود را با نسل جدید به اشتراک بگذراند. معتقد هستم که انحصاری که وجود دارد بخصوص در حوزه مرمت و حفاظت، به دلیل فعال شدن پیمانکاری هاست.
سالها تجربه را در کارنامه خود ثبت کرده اید بهترین خاطره ای که می توانید برایمان بگویید، چیست؟
یکی از این خاطرات به بمباران بازار قدیمی ارومیه بازمی گردد. اواخر سال 1366 در چهارشنبه سوری بود که بازار قدیمی ارومیه بمباران شد. چندین تن به شهادت رسیدند و بیش از 60 مغازه تخریب شد. راسته های بازار هم تخریب شده بود. در جلسه ستاد بازسازی بودجه ویژه ای برای مرمت بازار در نظر گرفته شد. استاندار مطرح کرد که با شرکتهایی صحبت شده و قرار است با بتن بخشهای مختلف بازار قدیمی مرمت شود و سه ماهه تحویل دهند. من در آن زمان عنوان کردم که بافت این بازار از آجر است و اینکه بخشهایی با بتن بازسازی شود می تواند سبب ایجاد تغییراتی در این بازار شود، چرا که این بازار دارای ارزش است.
من گفتم آجر آن را از تبریز تهیه می کنم و استادکاران را می آورم و در نهایت کار را یک ماهه تحویل می دهم. از آنجا که قول داده بودم درصدد انجام کار برآمدم. چند بنا را شناسایی کردیم که هرچند مرمت های جزئی انجام داده بودند اما برای کار انتخاب کردیم. در آن زمان در حوزه کارشناسان و بنا هایی که کار تخصصی انجام داده باشند استانهای کشور بسیار فقیر بودند. توانستیم 8 استادکار را گردهم بیاوریم و یک معمار که کار را شروع کنند. هرچند یک راسته بازار را کج و کوله مرمت کردیم اما توانستیم با سه شیفت کار سایر راسته های بازار و مغازه ها را به درستی مرمت کنیم.
برای انجام این پروژه شب ها زیر بمباران و بی برقی با چراغ های وانت بار و نور چراغ هایی که همکاران می آوردند، کار می کردیم. حتی یکی از همکاران ما طی این بازسازی 9 کیلو لاغر شده بود از بس که دوندگی کرده بود. درنهایت 32 دهه مغازه طی همان یک ماه که قول داده بودیم مرمت شد و صاحبان 8 دهنه مغازه دیگر خودشان تمایلی برای مرمت نداشتند. در نهایت کار را انجام و تحویل دادیم که قدردانی های استانی را به دنبال داشت. کارمندان از استانداری یک ماه حقوق اضافه دریافت کردند و کاری که انجام شد به سه زبان ترجمه و منتشر شد.
این مرمت تبدیل به بازسازی خوبی شد که در کوتاه ترین مدت صورت گرفت. در طول این مرمت و بازسازی مرمتگرانی تربیت شدند که تبدیل به معماران سنتی شدند و بعدها برای آموزش سایر مرمتگران و کارشناسان به سایر استانها می رفتند و آنها را آموزش می دادند.