رصدخانه مراغه اثری ماندگار در تاریخ ایران زمین است
میراث آریا/ براساس آخرین خبرها و گزارش های بدست آمده، رصدخانه مراغه اثری ماندگار در تاریخ ایران زمین است.
وقتی که شورای مشورتی قوریلتای مغولان در سال 602 ه. ق/ 1206 م. تموچین را «چنگیز خان» نامید و او را به تسخیر جهان فرمان داد، او با نبوغ ذاتی خود انرژی های قبایل مختلف علیه هم را باهم متحد و در یک جهت غنی سازی و قدرتی را فراهم آورد که هیچ نیرو و توانی را تاب مقاومت و برابری در مقابل آن نبوده است. از آثار زیان بار این پدیده، یکه تازی مغول ها بود که تا نیم قرن بی وقفه توفیق و تداوم داشت و ترس و اضطراب توأم با یأس و ناامیدی همه جا را فراگرفته بود.
براساس مقاله رصدخانه مراغه اثری ماندگار در تاریخ ایران زمین است باید بدانید که در چنین اوضاع و شرایطی ابوجعفر محمد بن محمد بن حسن معروف به خواجه نصیرالدین طوسی که بعدها معلم ثالث نامیده شد، برای عبور از طوفان ویرانگر مغول ابتدا به قلاع اسماعیلیه پناه و طی 25 سال حضور در قهستان و الموت، با تلاش و تدوین اخلاق ناصری و رسالات مختلف، رسالت علمی خود را ایفا نمود.
او در سال 654 ه. ق/ 1256 م. در جریان محاصره قلعه الموت، با درک درستی از زمان، خود را به هلاکوخان تسلیم و مأموریت جدیدی را آغاز نمود. این مأموریت استحاله فرهنگ ویرانگری مغولان در ایران بوده که با استفاده از فرصت نیاز مغولان به رصدخانه فراهم آمده بود و یکی از نتایج ارزشمند آن رستاخیز مجدد معماری اسلامی ایران و ظهور شیوه معماری آذری بود که با ساخت رصدخانه مراغه آغاز می شود.
ساخت رصدخانه مراغه فرصت خواجه نصیر برای نفوذ به مغول ها
براساس مقاله رصدخانه مراغه اثری ماندگار در تاریخ ایران زمین است باید بدانید که شناخت واقع بینانه خواجه نصیر از اوضاع تلخ زمان و نیاز مغول ها به دانش او را به پذیرش و نفوذ در کانون خطر رهنمون ساخت. او می دانست که مغول ها برای پیش گویی، ساختن رصدخانه را نیاز ضروری خود می دانند و نیاز آنها از سه منظر زیر قابل درک بود. بنابراین خواجه نصیر تعامل خردمندانه و تدابیر هوشمند را بجای مقابله و شکست را برای کنترل مغول ها و بازگرداندن عمران و آبادانی به جهان اسلام در دستور کار خود قرار داد.
جایگاه آسمان در اعتقادات مغول ها
مغولان خدای بزرگ را «تنگری» می نامیدند، که به معنی آسمان هم بود. در میان ایرانیان هم، کلمه اهورا معنی «آسمان آبی» داشته است. به عبارت دیگر آسمان (تنگری) آبی (کوک) جاویدان (مونگک) خدای مغولان بود. مغول ها معتقد بودند که "خدای یکتا فرمانروائی روی زمین را به آنها اعطا کرده بود و خان ها رسالت داشتند که اراده خالق را به فعل مبدل کنند و به همین مناسبت روی نشان ها و اسناد خود این کلمات را می نوشتند «منگو تنگری کوچوندور» یعنی «به خواسته خداوند جاوید» و این جمله نیز که یک خدا در آسمان آبس و یک فرمانروا در زمین برپایه همین عقیده استوار بوده است.
چنگیز خان همواره مأموریت خود را آسمانی خوانده و می گفت: «آسمان به من فرمان داد که بر همه ملل فرمانروایی کنم.» مغولان در تمام ادوار صرف نظر از اعتقاد مذهبی خود در اتخاذ تصمیم تحت تأثیر وضع ستارگان قرار می گرفتند زمان جلوس فرمانروای جدید بر تخت خانی، تشکیل قوریلتای یا آغاز لشکرکشی با توجه به این وضع تعیین میشد. ایلخانان حتی معتقد بودند که ستارگان مدت سلطنت آنان را حکایت می کند.
جایگاه منجمین و شمن ها در اعتقادات مغول ها
منجمین و شمن ها در پیشگاه مغولان از موقعیت برجسته ای برخوردار بودند، آنها زمان را محاسبه می کردند و در تصمیم گیری های بزرگ خان ها نقش مؤثری داشتند.
مقصود شمنیزم، تصرف در قوای روحی و غیبی جهان است و به واسطه آن یک شمن می تواند به وسیله دمیدن و تکرار بعضی کلمات یا انجام بعضی اعمال، قوای فوق العاده عظیم جهان را به نفع خود قبضه کند. ازاین رو فرمانروایان مغول، همواره از نیروی آنها به نفع خود استفاده می کردند. شمن ها اجازه داشتند، در نزدیکی چادر قاآن عبادتگاهی برپا کنند. آنها تعیین می کردند که اردو در چه محلی برپا شود.
منجمین نیز همین نقش را با استدلال های علمی و ستاره شناسی برای مغول ها ایفا می کردند. اصولاً علم نجوم از آنجا پیدا شد که می خواسته اند زمان را از روی حرکت اجرام سماوی اندازه بگیرند، البته استفاده از حوادث آسمانی، برای این نوع منظورهای عاقلانه، حالت استثنایی داشته و فن تنجیم (علم احکام نجوم) بر نجوم مقدم بوده و حتی پس از آن هم برجای مانده است، مردم ساده دل پیش از آنکه به دانستن وقت صحیح علاقمند باشند، به آن علاقه دارند که از آینده خبر یابند، به این ترتیب است که هزاران خرافه از تأثیر نجوم بر اخلاق بشری و سرنوشت او پیداشده و عده زیادی از آنها هم اکنون باقی است. "
خواجه نصیر به درستی دریافته بود که مغول ها باوجود روحیه تهاجمی و ویرانگر به عنصر شایسته سالاری اعتقاد کامل داشتند و دانشمندان و علما را در راستای توسعه اهداف خود محترم می شمردند.
آرمان مغول ها برای تأسیس رصدخانه
فکر ساخت رصدخانه اول بار در ذهن منگوقاآن فرزند تولی و نوه چنگیز خان خطور می کند، او پس از مرگ گیوک در «قراقروم» بر مسند سلطنت نشسته و ابراز علاقه می کند تا به منظور پیشگویی اوضاع و احوال ملک و سلطنت، رصدخانه ای ساخته شود. ازاین رو «جمال الدین محمد ابن طاهر بن محمد زیدی البخاری» را به دارالسلطنه خوانده و ساخت رصدخانه را با او در میان می گذارد، دانشمند مذکور خود را قادر به انجام این امر نمی داند و خان که سخت به ایجاد رصدخانه دلبسته بود با توجه به معروفیت فراوان خواجه نصیرالدین که آوازه شهرت او در تمامی جهان شرق پیچیده بود، به برادر خود هولاکو خان «یرلیغ» می دهد که بعد از فتح ایران و قلع قلاع اسماعیلیه سلطان الحکماء خواجه نصیرالدین بن محمد طوسی را که بطلمیوس دهر است و اقلیدس عصر، به دارالملک فرستاده تا به دستیاری او امر رصدخانه را فیصله دهد. با این حال هلاکوخان پس از فتح الموت او را به خان بالغ نفرستاد و خود به این فکر جامه عمل پوشاند.
رستاخیز مجدد معماری اسلامی ایران و آغاز شیوه معماری آذری با ساخت رصدخانه مراغه
هلاکوخان پس از فتح قلاع اسماعیلیه در سال 654 ه. ق/ 1256م. و انقراض خلافت عباسی در سال 656 ه. ق. / 1258م. و رهایی از دو تهدید بزرگ خود، مراغه را به عنوان پایتخت انتخاب و نخستین دستور سازندگی خود را برای برپایی رصدخانه صادر می کند. متعاقب این اقدام خواجه نصیر جسورانه و با دستمایه قرار دادن کار احداث رصدخانه توانست علاوه بر تغییر روحیه ویرانگری مغولان به عمران و سازندگی، علما، دانشمندان، صنعتگران و کتب بی شماری را از خطر نابودی رها سازد. خواجه نصیر زندگی پرماجرایی داشته و زندگی او به حماسه ای علمی می ماند. او برای به ثمر رسانیدن هدف های سیاسی فرهنگی خود در همه دستگاه های بزرگ زمان را کوبید.
ابتدا در دستگاه اسماعیلیه وارد شد. از افکار فلسفی آنان بهره گرفت، سپس در دستگاه خلافت را کوبید ولی موفقیتی حاصل نکرد و بالاخره در دولت مغول را نواخت و به بهترین وجهی پذیرفته شد، در این همکاری هر دو طرف نیازهای بلندپروازانه خود را برآورده می ساختند. به این ترتیب فصل جدیدی در روابط و رفتار مغولان حاصل شد طوریکه یک قرن پس از تشکیل حکومت در ایران با نیم قرن قبل از آن کاملاً متمایز هست، زیرا با اعلان موجودیت امپراتوری مغول، فرآیند معماری متوقف و "با حمله مغول به ایران قسمت اعظم ابنیه و آثار تاریخی تخریب و معماری به دست فراموشی سپرده شد. در اثر این هجوم بسیاری از هنرمندان از میان رفتند و تا چند نسل نیز معماری بارز و قابل توجهی در ایران پای نگرفت و مقایسه این وضعیت با یک قرن بعدی و پدید آمدن شاهکارهای معماری در ایران، این دو دوره را باهم متمایز می کند.
تاریخ ایران پارها تحولاتی چنین دلخراش را تجربه کرده و از نو شکوفا شده است. تاریخ ایران مشحون از فتوحات درخشان شاهانه و مصائب دشوار بوده است. تمدن ایرانی در هر دو موقعیت روز به روز در شکفتگی و نمو بوده است. ایستادگی در برابر مصائب و از نو ساختن استقلال و حیات ملی با مصالحی تازه، در عین آنکه شکست هر امیدی را در دل ها شکسته، به عقیده بعضی از مورخان جدید از عظیم ترین خصائص یک ملت است.
رستاخیز مجدد معماری اسلامی ایران این بار با خیزش دوباره معماران و هنرمندان ایرانی با بهره گرفتن از سنت ها و روش هایی که از روزگاران کهن، بومی آذربایجان شده بود، شروع شده و با ساخت رصدخانه مراغه به عنوان اولین اثر ایلخانی آغاز شد. از این پس سبک جدید معماری اسلامی ایران شامل دوره نخست شیوه آذری شکل می گیرد.
بدین ترتیب وقتی که نیم قرن ویرانگری مغولان در جانب غربی امپراتوری بزرگ مغول به تشکیل حکومت ایلخانی انجامید. دوران سازندگی آغاز شد و دستور ساخت اولین اثر معماری به عنوان رصدخانه صادر، ولی تجدید حیات معماری قدری مشکل می نمود. چون عمران و سازندگی سالها دچار توقف یا رکود شده بود و روند معماری مشخصی برای شروع دوباره وجود نداشت. از زمان ساختمان آخرین ابنیه بزرگ تا این زمان تقریباً دو نسل از طراحان و استادکاران بیکار مانده بودند.
مکان سنجی رصدخانه مراغه
در مورد مکان سنجی رصدخانه مراغه به دو نکته باید توجه داشت:
اول اینکه مقر موردتوجه هولاکو مراغه بود که به خصوص محل مناسبی برای او بود. زمین آن صاف بود و به وسیله رودخانه کوچکی آبیاری میشد و کوهستان خنک و خرم پشت سر داشت و در جلوی آن دشت صاف کنار دریاچه ارومیه قرار داشت که برای اسب های بیشمار اتباعش مرتع بسیار خوبی بود. همچنین مراغه در میان دو کانون احتمالی خطر گروه اسماعیلیه و خلافت بغداد واقع بوده و در صورت تجدید حیات امکان سرکوبی آنها راحت تر بوده است.
از طرف دیگر مراغه مرکز توجه خواجه بود چون زمینه و بستر علمی فرهنگی آن برای تحقق اهداف خواجه کاملاً مناسب بود. مراغه در آن دوره مرکز آذربایجان بوده و کانون تجمع، تدریس، تحقیق و پژوهش دانشمندان برجسته ای بوده است. بر این اساس و برابر ثبت مورخین، شهر مراغه برای اجرای رصدخانه مناسب بود. "بعد از فتح بغداد در ماه شعبان سال 657 هجری از طرف هلاکوخان فرمان شد که مولانای اعظم سعید، استاد البشر، سلطان الحکاء، خواجه نصیرالدین طوسی تفقده الله بغفرانه در موضعی که مصلحت داند جهت رصد ستارگان عمارتی سازد. در شهر مراغه اختیار رصد عالی بنیاد نهاد.
ویژگی های معماری و معمار رصدخانه مراغه
از ویژگی های معماری رصدخانه مراغه به نکات زیر میتوان اشاره داشت:
الف) معماری دستوری که به فرمان هلاکوخان توسط خواجه نصیر انجام شد. معماری دستوری اساس معماری عصر ایلخانی را تشکیل می دهد و تمام شاهکارهای معماری این دوره نظیر تخت سلیمان تکاب، ارگ علیشاه تبریز و گنبد سلطانیه زنجان از این قاعده مستثنی نبوده است.
ب) فراگیر بودن فضاهای کاربردی، طوریکه در بنیاد رصدخانه، تأسیسات مختلف جنبی در کنار هم لحاظ شده و علاوه بر ساختمان رصدخانه و محل نصب ابزار و آلات رصدی، تأسیساتی برای تدریس و اقامت دانشمندان، مسجد، کوشک هلاکوخان، کتابخانه، کارگاه ریخته گری و… احداث شده بود.
دید کلی رصدخانه مراغه
درباره معمار اصلی مجموعه رصدخانه مراغه نام «فخرالدین احمد بن عثمان امین مراغی» ثبت شده است. مسئولیت ساختمان مسجد و کوشک محل اقامت هلاکو بر عهده مؤیدالدین عرضی سازنده آلات و ابزار نجومی رصدخانه بوده است. ساختمان رصدخانه برابر ذکر منابع مختلف ساختمانی عظیم و در کمال آراستگی بوده است.
مقایسه تطبیقی آثار مکشوفه از رصدخانه با معماری نوظهور و بومی آذربایجان
برابر آثار مکشوفه از حفاری های رصدخانه مراغه، در ساختمان رصدخانه از روش ها، تزیینات و مصالحی استفاده شده که قابل مقایسه با معیارهای معماری نوظهور و معماری بومی مراغه بوده است.
سبک معماری دوره ایلخانان مستقیماً از سبک آثار ساختمانی دوره سلجوقی اقتباس شده است ونمونه های معتبر معماری این دوره هنوز هم در مراغه پابرجاست.
شیوه جدید معماری پس از سالها فاصله از شیوه رازی و متناسب با شرایط و اوضاع اجتماعی جدید با بهره جویی از معماری بومی آذربایجان که پلی بین شیوه رازی و آذری محسوب می شود بوجود آمد و دارای ویژگی های خاص خود بوده است. "شیوه آذری از آذربایجان و با به قدرت رسیدن هلاکوخان شروع شد. در این شیوه نسبت به دوره های پیشین گره چینی، گچبری، کاشی کاری و سایر آرایگان رواج بیشتری یافتند.
برخی از ویژگی های برجسته شیوه آذری در دوره نخست به شرح زیر بوده است:
الف- پیمون بندی و بهره گیری از عناصر یکسان
ب- بهره گیری بیشتر از هندسه در طراحی معماری
پ- ساختمان های بزرگ و بلند و تکیه بر عمودیت
ت- نماسازی پس از اجرای ساختمان
ث- رواج انواع مختلف کاشی کاری در تزئینات ساختمان
همه این ویژگی ها در آثار مکشوفه از رصدخانه مراغه که در موزه مراغه و موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران موجودند قابل انطباق است. بطور کلی در تجدید حیات معماری عصر ایلخانی با توجه به آثار حاصل از سه فصل حفاری در رصدخانه مراغه، از مصالح بوم آورد منطقه استفاده شده است. سنگهای قلوه و سنگهای تراش از مصالحی بوده که در آثار معماری قبلی مراغه نیز استفاده شده و نیز آجرهایی که به علت فراوانی اکسید آهن در خاک رس منطقه به رنگ قرمز بوده استفاده شده است. این مصالح با مقتضیات معماری نوظهور تطبیق و در کنار تزیینات زیبای کاشی در نمای رصدخانه جلوه گر بودند.