گرد فراموشی روی خزینه های دیروز
خبرگزاری مهر/ براساس آخرین خبرهای بدست رسیده، گرد فراموشی روی خزینه های دیروز مشاهده می شود.
داستان چیست؟
محمدحسین عابدی: اگر سری به تاریخ دیار شاهوار بزنیم درخواهیم یافت که حمام تنها یک مکان برای شستشو نیست بلکه حمام های خزینه و عمومی به مراکزی برای قهر و آشتی، حتی خواستگاری و وصلت، جمع آوری پول برای نیاز یک همشهری، تصمیمات مهم اجتماعی و حتی سیاسی بوده و حمامی ها معمولاً رازداران جامعه محسوب می شوند که سینه ای تماشاگه راز با خود به سینه خاک کشیده اند.
حمام آداب و رسومی داشت مانند هر پدیده اجتماعی دیگر مثل زورخانه، از لحظه ورود تا خروج از حمام می بایست رعایت همه چیز را کرد. پیش از آنکه به آئین و رسوم حمام کردن مردم شاهرود در گذشته بپردازیم، ابتدا چند حمام خزینه معروف این شهرستان را معرفی می کنیم، زیرا صحبت از همه حمام های شاهرود مجالی گسترده می خواهد.
3 حمام مهم شاهرود
حمام حاج تقی شاهرود به شماره 4024 ثبت میراث فرهنگی شده است. این حمام دارای خزینه، رختکن، حوض بوده که دو ورودی برای بانوان و آقایان به صورت همجوار دارد و تنها حمامی است که می شد زن ها و مردها باهم از آن استفاده کنند، زیرا حمام های دیگر به صورت سنتی صبح ها متعلق به زن ها و غروب و شب مختص مردها بودند. قدمت این حمام متعلق به قاجاریه بوده و در تاریخ یکم مهرماه 70 ثبت میرای فرهنگی ملی می شود.
حمام بازار دیگر حمام و شاید بتوان گفت معروف ترین حمام خزینه شاهرود است که سالهاست بدون استفاده رهاشده و هیچ کاری برای آن صورت نمی گیرد درحالیکه این حمام قابلیت های عظیمی برای ثبت گردشگری و حتی موزه دارد. قدمت آن را به زمان زندیه می دانند و در سال 75 پیشنهاد ثبت ملی آن ارائه شده و مورد موافقت قرار می گیرد مالک این حمام اما اوقاف است و لذا، همین امر سبب شده تا موانع متعددی برای عدم بهره برداری از آن پدید آید.
حمام چهارسوق که تا همین اواخر نیز باز بود بنای دیگری از عصر صفوی است که بعداً در دوران قاجار نیز بخشهایی به آن افزوده شد. این بنا دارای سربینه، خزینه، دوش، گرم خانه و حوضچه است و در سال 80 به شماره 4026 به ثبت میراث فرهنگی ملی رسید. این حمام همچنین تون یا گلخن بسیار زیبایی دارد.
اهمیت و ساختار حمام
«آن یکی پرسید اُشتر را که حی؛ از کجا می آیی ای فرخنده پی. گفت: از حمام گرم کوی تو؛ گفت: خود پیداست از زانوی تو» این دو بیت از مولانا نشان می دهد که حمام و مفهوم استحمام در ایران چه جایگاه رفیعی داشته است آن هم در دورانی که اروپا هنوز نمی دانستند سیستم استحمام یعنی چه و نهایت هنرشان برای پاکیزگی نشستن در تشت آب بود!
حمام بازار و چهارسوق شاهرود که قدیمی تر هستند با ساروج و خاکستر، خشت و کاشی ساخته می شدند و سقفی گنبدی داشتند ساختاری هوشمندانه برای گرمایش و سرمایش این حمام ها دریچه ای به نام جام خانه داشتند که وقتی حمام زیادی گرم می شد یا بخار می گرفت آن را باز می کردند و هوا دوباره متعادل می شد. از سوی دیگر شیشه های رنگی جلوه ای زیبا هم به حمام می داد و نور آن را نیز تأمین می کرد.
ایرانی ها حتی فکر سرما و گرما را نیز کرده بودند و وقتی شما از خزینه گرم به سربینه که هم دما با بیرون بود می آمدید برای لحظاتی در آنجا حضور می یافتید و سپس حمام را ترک می کردید تا دیگر سرما نخورید. حمام ها رختکن یا سربینه، گرم خانه، گلخن یا تون، خزینه داشتند.
وسایل حمام و کوزه زنی!
محمد رفیع جلالی، مورخ و محقق شاهرودی پیرامون گرد فراموشی روی خزینه های دیروز می گوید: کیسه، مشربه، لیف، طاس،، طشت، صابون، لگن، سفیدآب، آینه، کتیرا، جام حنا، سدر، جام وسمه دان، مورد، لنگ، حنا، چراغ پیه سوز،، سنگ پا، گل سرشور، بقچه مسند در زمره وسایلی بود که مردم برای حمام با خود می بردند در درون حمام هم وسایل زیادی وجود داشت که برای مثال کوزه یا کوزه زن برای زدودن گل ولای و کثافت های جمع شده در ته خزینه ها که مکانیسمی جالب داشت از جمله این وسایل محسوب می شد.
وی پیرامون گرد فراموشی روی خزینه های دیروز می افزاید: آب خزینه ها در بهترین شرایط هرماه یک بار عوض می شد مشخص بود که باآن همه بدن کثیفی که وارد خزینه می شد انواع مو و آشغال ها در کف این خزینه جمع می شد برای حل این معضل راهکاری ابتکاری توسط ایرانیان کشف شده بود و آن کوزه زنی بود.
جلالی پیرامون گرد فراموشی روی خزینه های دیروز می گوید: کوزه وسیله ای بزرگ شبیه دمبک با لوله ای بلند از جنس حلب محکم بود که وسط آن در قسمت کف، یک سوراخ ریز به اندازه یک میخ نسبتاً کلفت وجود داشت. فرد حمامی صبح ها قبل از اینکه کسی وارد خزینه شود به آرامی به طوری که آب تکان نخورد، وارد خزینه می شد سر لوله را با کف خزینه آشنا می ساخت. ازآنجاکه این کوزه پر از هوا بسادگی در آب فرو نمی رفت در نتیجه، شکم و سینه خود را روی ته کوزه می گذاشت و با فشار آن را داخل آب فرو می کرد و به آرامی تمام سطح کف خزینه را با آنکه مکنده هوا شبیه جارو برقی امروزی بود، تمیز می کرد.
وی می افزاید: با پر شدن کوزه، حمامی دستش را به سر لوله کوزه می گرفت و آن را در لبه خزینه می گذاشت و با بلند کردن ته کوزه آب پر از کثافت، مو و آشغال ها را به داخل صحن حمام رها می ساخت. این کار ادامه می یافت تا کف خزینه بطور کلی پاک سازی شود. در حمام حاج تقی شاهرود این کاربر عهده تقی پسر حمامی بود و در حمام بازار بر عهده مرحوم کل عبدالله. البته این کار ساده ای نبود زیرا از آب لوله کشی خبری نبود و آب حمام از جوی آب شهر تأمین می شد در نتیجه، امکانات امروزی وجود نداشت.
هر که دارد امانت بسپارد به من
حمام ها فقط محل استحمام نبودند بلکه یکی از ارکان مهم یکجانشینی شهری و روستایی بشمار می رفته اند و در هر محله کنار مساجد و راسته بازارها ساخته می شدند. مردم هم پس از شستشوی بدن از گرمخانه خارج و در سردخانه نشسته و به گفتگو می پرداختند.
وقتی که افراد برای حمام وارد می شدند نقل است که حمامی بلند می خواند «هرکه دارد امانت موجود بسپارد به بنده وقت ورود؛ نسپارد وگر شود مفقود بنده مسئول آن نخواهم بود» و این یعنی مردم از پول و دارایی که البته آن قدرها هم خردمندانه نبود که آنان را با خود به حمام بیاورند! یادشان باشد یا آن را به امامت به حمامی بدهند یا اگر آن را حمامی ندادند در صورت مفقود شدن دیگر نباید غرولند کرد که این موضوع نیز از آن دست مطالب جالب حمام های شاهرود بوده است.
محمدتقی ابراهیمی از موی سپیدان شهر شاهرود پیرامون گرد فراموشی روی خزینه های دیروز می گوید: حمامی بودن یک شغل بااهمیت محسوب می شد و برکت زیادی داشت، زیرا با استحمام و بهداشت مردم سروکار داشت از سویی اگر کسی را یک حمامی معرفی می کرد از احترام خاصی هم برخوردار می شد و البته این را نیز باید گفت که شغل حمامی علیرغم سختی هایی که داشت شغل نسبتاً پردرآمدی هم محسوب می شد.
ابراهیمی بابیان اینکه یکی از برکات و دلایلی که مردم به حمامی ها خیلی احترام می گذاشتند این بود که برای غسل های واجبشان به حمام می رفتند و حمامی ها نیز قبل از طلوع آفتاب حمام را گرم می کردند، می گوید: حمامی ها برای غسل از مردم پول نمی گرفتند و این باعث می شد تا جایگاه عظیمی نزد مردم داشته باشند.
آداب حمام
ابتدا باید گفت که حمام از ساعتی به اذان صبح تا اذان متعلق به مردها بود بعد از ساعت تقریباً هفت صبح متعلق به زن ها می شد تا بعدازظهر که دوباره متعلق به مردها شود. این موضوع با بوق هایی از جنس شاخ مشخص می شد. مراحل حمام اینگونه بود که ابتدا وارد حمام می شدی که همیشه هم پایین تر از سطح خیابان بود تا آب جوی بتواند انبار آب را پر کند ورودی حمام و نیز فضای بین بی نه و گرم خانه به نوعی با پیچ وخم بسیار طراحی می کردند که جلوی تبادل مستقیم حرارت و نم را بگیرد و هوای بیرون گرمابه به بی نه و هوای بی نه به گرم خانه و بالعکس به سهولت منتقل نشود.
فضاهای مربوط به تأمین آب و حرارت گرمابه، مانند تون یا آتشگاه و انبار هیزم، که تون محل افروختن آتش در پشت گرم خانه و خزینه قرار داشته و از بیرون گرمابه به آن وارد می شوند. موی سپید شاهرودی درباره مراحل حمام می گوید: در بدو ورود به رختکن سربینه رفته و بلافاصله بعد از اینکه لباس ها را درمی آوردی جامه دار، دو لنگ را می آورد که یکی برای پائین تنه و دیگری برای بالاتنه بود. سپس وارد راهروی بی نه می شدی و ازآنجا به سمت گرم خانه می رفتیم من معمولا با پدرم خدا بیامرز می رفتیم و لحظاتی را در گرم خانه می نشستیم پدرم می گفت اینگونه کثیفی بدنمان نم می کشد و راحت تر شسته می شود.
ابراهیمی بابیان اینکه پس از ورود به خزینه و شستشوی اولیه در فضای حمام می نشستند تا به اصطلاح خیس بخورند و دلاک چرک بدن آنها را با کیسه ای که داشت بگیرد، می گوید: سپس به کیسه و لیف می پرداختیم که پدر آنجا دلاک هم می گرفت برخی هم آنجا نیم ساعتی می خوابیدند موضوع جالب اینکه رسم دلاکان بر این بود که چرک قسمتهای مختلف بدن را گرفته و در جلو چشم فرد فرومی ریختند در حقیقت به او گوشزد می کردند که بدنت کثیف بوده و اینک تمیز شده و من هم کارم را به درستی انجام داده ام این دلاکان همچنین مشت مال خوبی هم به پدرم می دادند که البته پول جداگانه ای نیز پرداخت می کرد.
وی می افزاید: این مکان البته جایی برای گفت وشنود و حتی حنا گذاشتن و اصلاح بدن هم بود که معمولاً با سروصدا هم همراه می شد تا جایی که اصطلاح مگر اینجا حمام زنانه است دقیقاً از همین گرمخانه و خزینه آمده است. هرچند شیفت مردانه هم دست کمی از زنان نداشت اما، نمی دانم چرا نام زن ها در این باره بد درآمده است.
لیف و کیسه توسط دلالان
محمد رفیع جلالی می گوید: برای صابون زدن از یک کیسه متقالی به اندازه 40 در 30 سانتی متر استفاده می شد. صابون داخل کیسه بود دلاک با آب داغ کیسه و صابون درونش را به هم می سائید آنگاه در کیسه می دمید به طوری که کیسه باد شود با بسته نگه داشتن سرکیسه و فشار به آن کف های صابون به روی مشتری می ریخت و بدین ترتیب بود که بدن پر از کف صابون می شد. آنگاه دلاک به همان کیسه به جان مردم می افتاد و تمیزشان می کرد و درنهایت هم دو سه طاس آب بر سرشان می ریخت تا تمیز شوند. مردمی که پول بیشتری برای دلاک نمی داند این کار را خودشان می کردند.
این مورخ محلی شاهرود می گوید: حمام البته جای استحمام داماد و عروس، بحث و تبادل نظر و حتی در زمان قدیم آئین محرم و عزاداری به خصوص قمه زنی روز دهم و یازدهم ماه محرم هم بود از سوی دیگر هرکس باکسی دیگر بحث یا دعوایی داشت سعی می شد تا در حمام به آن خاتمه داده شود.
احترام در حمام رعایت می شد
هر کس وارد حمام می شد، برای اظهار ادب و تواضع نسبت به افراد بزرگتر که در صحن حمام نشسته، مشغول کیسه کشی و صابون زدن بودند، یک سطل یا طاس بزرگ آب گرم از خزینه حمام برمی داشت و بر سر آن بزرگ تر می ریخت. البته این عمل به تعداد افراد بزرگ و قابل احترام که در صحن حمام نشسته بودند تکرار می شد و تازه وارد وظیفه خود می دانست که بر سر یکایک آنان با رعایت تقدم و تأخر آب گرم بریزد.
از آداب دیگر در حمام عمومی خزینه دار قدیم این بود که اگر تازه وارد کسی از آشنایان و بستگان نزدیک و بزرگتر از خود را در صحن حمام می دید، فوراً به خدمتش می رفت و به منظور اظهار ادب و احترام او را مشت ومال می داد یا اینکه لیف صابون را به زور و اصرار از دستش می گرفت و پشتش را صابون می زد.
سنت دیگر این بود که هرکس وارد خزینه حمام می شد به افرادی که شست وشو می کردند سلام می کرد و ضمناً در همان پله اول خزینه دودست را زیرآب کرده، کمی از آب خزینه برمی داشت و به یکایک افراد حاضر از آن آب حمام تعارف می کرد همچنین برای برخی که بزرگتر بودند لنگی پهن می شد. اصطلاح لنگ انداختن در حمام و زورخانه به این معنی است.
حمام و باورهای مردم
یکی دیگر از موی سپیدان شهر شاهرود درباره باورهای حمامی در بین مردم می گوید: معمولاً دو سه نوع دیدگاه درباره حمام به صورت عجیب وغریب مطرح می شد آن هم اینکه حمام ها جن دارند و آن هم به خاطر خزینه و مکان های تاریک بود که مردم را می ترساند در حالیکه در بیشتر موارد این مسائل برای ترساندن یا حتی شوخی کردن با افراد انجام می شد و مردم آن را جز جدانشدنی حمام می دانستند اما بالاخره تأثیر خود را هم گذاشته بود و بسیاری بودند که فقط در بین شلوغی مردم آن هم هر ده روز یا حتی یک ماه یکبار بالاجبار استحمام می کردند.
علی عسگری بابیان اینکه دیگر موضوع درباره حمام این بود که می گفتند آب خزینه کثیف است و حمام ها در دوران پهلوی اول حتی بعضی از آنها دوره پهلوی دوم نسبت به گذاشتن دوش اقدام کردند که مردم دوش را ازلحاظ اسلامی پاک نمی دانستند درباره همین موضوع مبحث غسل ترتیبی که مطرح شده بود مردم اصلاً با آن آشنایی نداشتند، زیرا سابقاً در خزینه یک باره در آب فرو می رفتند و غسلشان را انجام می دادند اما با آمدن دوش موضوع غسل ترتیبی تا سالها به موضوعی داغ درباره حمام ها بدل شده بود تا جایی که مذهبی ترها اصلاً زیر دوش نمی رفتند!
وی می افزاید: موضوع قابل ذکر دیگر درباره حمام اما این بود که پسرها تا سن اندک با مادرهایشان به حمام زنانه می رفتند تا سنی که بزرگ شوند و به اصطلاح عقلشان برسد در زمان ما که مثل بچه های امروزی نبودیم تا کلاس سوم ابتدایی هم با مادرمان به حمام زنانه می رفتیم تا اینکه زن هایی بودند که غرولند کنان نمی گذاشتند ما به حمام بیاییم و همراه پدرمان به حمام مردانه می رفتیم و آن روزها اوج وحشتمان بود، زیرا مادری نبود که به ما کمک کند پدر هم که می رفت برای خودش و یک بچه 9 ساله وسط یک حمام که هر گوشه اش ممکن است یک جن نهفته باشد چه می خواهد بکند؟ این هم موضوع جالبی بود که فکر می کنم همه هم سن و سال های من در آن موقعیت بوده اند.
حمام های سوت و کور امروز
چهار سوق و بازار و حاج تقی امروز سوت و کور هستند و دیگر صدایی از آنها در نمی آید حمام هایی که روزگاری مرکز جامعه بودند مرکز یک قطب فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، بهداشتی و حتی درمانی. حمام هایی که گاهی دفتر عقد و ازدواج می شدند گاهی بنگاهی برای معامله خانه و چهار پا و دوچرخه و ماشین.
امروز حمام های گذشته خاموش شده اند بناهایی زیبا که کاشی کاری و خشت هایشان آنچنان دلربایی می کنند که هنوز هم از دیدنشان دل انسان شاد می شود. حمام هایی که حتی بعضاً کار مؤسسات مالی اعتباری امروزی را هم می کردند و برای نیازمندان قرض الحسنه جمع می کردند. حمام هایی که گاهی محل عروسی می شدند و گاهی عزا. گاهی در خروجی قلیانی چاق می شد و گاهی نوشابه زرد و سیاهی برای بچه ها باز می شد تا خستگی در بیاید. امروز اما همه چیز تفاوت کرده است امروز مردم به حمام می روند تا خستگی بگیرند در حالیکه آن روزها مردم از حمام به خانه می آمدند تا خستگی استحمام را بگیرند! این روزها دیگر یادی از آن حمام ها نیست.