اعلام اثبات نام ایران در کهن ترین نوشتار پس از اسلام
خبرگزاری مهر/ براساس آخرین خبرهای واصله، اثبات نام ایران در کهن ترین نوشتار پس از اسلام صورت گرفت.
داستان چیست؟
سال گذشته، خبر کشف و بازخوانی کتیبه ای در قلعه سمیرم منتشر شد که دربردارنده نام «ایران» بود. اگرچه کتیبه های پیش از اسلام و متون ادبی و جغرافیایی و سده های نخست دوره اسلامی نیز مملو از کاربرد نام ایران است، اما این اولین باری است که پژوهشگران و باستان شناسان توانسته اند کتیبه ای متعلق به نیمه دوم قرن سوم بیابند که اسمی از ایران در آن آورده شد. همچنین، ممکن است در کتیبه های دیگر نام ایران با اسامی دیگر نوشته شده باشد اما در کتیبه کشف شده از قلعه سمیرم به صورت واضح و خوانا نام ایران ذکر شد. از این جهت این کتیبه اهمیت بسیار دارد و می توان کشف و خوانش این کتیبه را کشفی بزرگ دانست. به واقع این کتیبه که از نظر تاریخی و باستان شناسی نیز قابل توجه است، می تواند سندی قاطع در رد اظهارات کسانی باشد که کاربرد و موجودیت ایران پس از اسلام را بسیار متاخرتر می دانند.
شناسایی و خوانش این کتیبه به دست عمادالدین شیخ الحکمایی مسئول بخش کتیبه ها و اسناد مؤسسه باستان شناسی دانشگاه تهران و کارشناس پژوهشی مؤسسه باستان شناسی دانشگاه تهران انجام شد. او به خوانش این کتیبه پرداخت و توانست از شعر عربی نوشته شده در این کتیبه نام ایران را بیابد. با او و سیروس نصرالله زاده، دانشیار گروه فرهنگ و زبان های باستانی پژوهشکده زبان شناسی و دکترای فرهنگ و زبان های باستانی درباره این کتیبه و متن آن و اهمیت دیگر کتیبه های تاریخی موجود کشور صحبت کردیم که مشروح آن را می خوانید:
کتیبه معروفی که گفته شد نام ایران روی آن حک شده از کجا کشف شده بود و چطور به خوانش آن پرداختید؟
شیخ الحکمایی: قلعه سمیرم به قلعه سنگی و قلعه بهمن شهرت دارد. این قلعه ناشناخته نیست بلکه بیشتر باستان شناسان مطرح به سراغ آن رفته و گزارش هایی نیز درباره آن منتشر کرده اند. این قلعه یکی از قلعه های صدر اسلام است و البته برخی از محققین، قدمت آن را به پیش از اسلام هم رسانده اند. برخی از پژوهشگران درباره کتیبه های آن نیز سخن گفته و حتی مقاله نوشته اند. این قلعه از معدود جاهایی است که نشان از زنده بودن خط و کتابت پهلوی در کنار کتیبه هایی اسلامی با خط کوفی و نسخ کهن تا سده چهارم دارد.
آقای علی حصوری سالها پیش درباره کتیبه پهلوی قلعه مقاله ای در مجله ای آلمانی چاپ کرده و از چند کتیبه دیگر عربی برای تاریخ گذاری کتیبه، استفاده کرده است. مرحوم استاد تفضلی نیز در تاریخ ادبیات پیش از اسلام به آن مقاله استناد کرد. اما اشتباهی در تاریخ گذاری کتیبه رخ داده بود. از آنجا که متن کتیبه پهلوی، تاریخ ندارد؛ استاد حصوری کتیبه پهلوی را به استناد کتیبه کوفی کنارش، تاریخ گذاری کرده بود اما او تاریخ کتیبه کوفی را صد سال قدیمی تر مطرح کرده بود. وی مجددا مقاله ای منتشر کرده و حدودا به 10 کتیبه اشاره کرد از جمله کتیبه برجسته ای روی صخره که او آن را متعلق به پیش از اسلام دانست. این کتیبه چند سال پیش به سرقت رفت و دوباره در اسفند سال 97 به صورت شکسته و پاره پاره یافت شد. گویا برای هر یک از افرادی که این کتیبه ها را به سرقت برده بودند اتفاقی افتاد. آخرین کسی که از آن گروه مانده بود با این ذهنیت که این کتیبه طلسم است، آن را در جایی رها کرده و خبر داد در کجا دفنش کرده است. اداره میراث فرهنگی استان اصفهان پیگیری و بازیابی کرده و از آن نگهداری می کند.
سالها پیش یکی از دانشجویان باستان شناسی تصاویری از کتیبه های قلعه را برایم آورده بود و براساس تصاویر بازخوانی هایم را انجام داده بودم. اما برای تکمیل کار لازم بود اصل کتیبه ها را ببینم. بالاخره در آبان ماه سال 98 برای بررسی کتیبه ها به قلعه و موزه سمیرم رفتم. تعدادی از مجموع 27 کتیبه آنجا رسمی هستند یعنی شروع و پایان و تاریخ دارند. تعدادی هم شعر فارسی و یا عربی و جملات دعایی ست.
موضوع کتیبه شعر حاوی نام ایران را با دوستان میراث فرهنگی مطرح کرده بودم. مدیر میراث فرهنگی هم در خبری موضوع را منعکس کرده بود که البته در تهیه خبر اشتباهاتی رخ داد. از جمله آنکه این کتیبه متعلق به قرن اول دانسته شده بود. این کتیبه شامل چند بیت شعر عربی است و تاریخی در این بخش وجود ندارد. اما چون قدیمی ترین کتیبه های آنجا متعلق به سالهای 265 هجری قمری تا 309 هجری قمری است، بی تردید تاریخ کتیبه مورد نظر را باید میان همین دو تاریخ یعنی نیمه دوم قرن سوم دانست.
مفهوم شعر نوشته شده روی کتیبه چیست؟
شیخ الحکمایی پیرامون اثبات نام ایران در کهن ترین نوشتار پس از اسلام گفت: ایرانیانی که در سده های نخست هجری «بنده» خوانده می شدند و به اقتضای شرایط به زبان عربی هم مسلط بودند، در برابر برتری جویی عربی که نسبتی به اسلام نداشت، به گذشته فرهنگی ایرانی خود افتخار می کردند و در اشعارشان به صراحت از اصل و نسب و غنای فرهنگی خود سخن می گفتند و در حال و هوای بازگشت ایران به گذشته خود بودند. این جریان فرهنگی سده های نخست را «نهضت شعوبیه» می گویند. اصل مفهوم این 5 بیت همین موضوع، یعنی یاد کرد مجدد و عظمت گذشته تاریخ ایران و آرزوی بازگشت به آن دوران شکوهمند است. البته متأسفانه بخشهایی از کتیبه آسیب دیده و خواندن آن را دشوار کرده است. ریختگی برخی کلمات مانع آن است تا بدانیم آغاز بیت دقیقا کجاست اما چون یک شعر است باید نهایتا یکی دو حرف از بلندترین مصرعی که وجود دارد از بین رفته باشد. با توجه به وزن و چیزی که به خواندن آن کمک می کند بخشهایی از آن را می شد مشخص تر کرد. مضمون کامل و کلمه به کلمه آن را نمی دانیم اما مشخصا در مصرع اول کلمه های «عزّ و شأن» را داریم. در مصرع دوم هم کلمه «عجم» و «ملک» و «ایران» وجود دارد. مفهوم مصرع دوم نیز این است: عزتی که از گذشته بود را برگردان. در مصرع های بعدی واژه «دیلم و شه جان» آمد. «شه جان» نام دیگر شهر مرو است.
مشابه این ابیات را در نهضت شعوبیه داریم که استمداد از شهرهای کهن ایران می خواستند تا به کمک بیایند. در اینجا ما به صراحت نام «ایران» را داریم.
این کتیبه به خط کوفی ساده ای نوشته شده که نقطه گذاری ندارد و این مشکل است. در اینجا شکل نگارش حروفی مانند «ن» و یا «ر» شبیه به هم است. در این کتیبه، شعر قافیه الف و نون دارد. بنابراین کلمه ایران را می شود به راحتی در آن پیدا کرد.
نصرالله زاده پیرامون اثبات نام ایران در کهن ترین نوشتار پس از اسلام گفت: قدیمی ترین جایی که در متون پس از اسلام می توان نام ایران را پیدا کرد روی همین کتیبه است. در واقع قدیمی ترین کاربرد واژه ایران خواهد بود. بعد از آن در هند هم داریم. چهار کتیبه در غاری در شهر بمبئی است که یکی از آنها مربوط به سال 390 یزدگردی است که می گوید از ایران به اینجا آمده اند. کتیبه دیگر متعلق به مسیحیان ایرانی است چون مسیحیت در زمان ساسانی زیاد بود. در آنجا هم نام ایران آمده است. ساسانیان اولین بار کلمه ایران به مفهوم سرزمین ایران را به صورت رسمی وارد کتیبه و دستگاه های اداری خودشان کردند. در اوستا نیز واژه ایران فراوان دیده می شود.
بعد از اینکه این کتیبه را خواندید قرار است چه کاری انجام دهید؟ آیا قرار است آن را به دیگران هم معرفی کنید؟
شیخ الحکمایی: هر کسی با توجه به تخصصی که دارد یک نگاه متفاوتی به کتیبه ها می کند. محقق کار خودش را انجام می دهد و مرحله حفاظت و یا معرفی به افراد دیگری سپرده می شود. یک نفر نمی تواند صفر تا صد یک پژوهش علمی را انجام دهد. یعنی اساسا ذات کار علمی این نیست. من این کتیبه را می خوانم و نظرم را در باب برخی مسائل می گویم. ممکن است فرد دیگری این متن را ببیند و ثابت کند که فلان کلمه را درست نخوانده ام یا نکته ای در شکل ظاهر کتیبه یا خطوط آن ببیند که من آن را ندیده باشم. پس او هم نظرش را مطرح می کند و پژوهشگر بعد نظری یا مطلبی یا شاهدی در تأیید یا اصلاح یا رد آنچه پیشتر گفته شده می آورد و این حکایت می تواند همیشه ادامه داشته باشد. اما مهم این است که هرچه جلوترمی رویم، به حقیقت و دقت و چندجانبه نگری نزدیکتر می شویم.
نصرالله زاده: این کتیبه از آنجا که اطلاعات جدیدی به ما می دهد بسیار مهم است همچنین برای کسانی که روی کلمه ایران کار می کنند بسیار اهمیت دارد. یکی از دلایل مهم بودن کتیبه این است که چون عده ای نام ایران را می خواهند حذف کنند و می گویند ایرانی وجود نداشته است، این سندی برای رد صحبت آنها می تواند باشد. برخی می گویند که در شاهنامه نام ایران آورده شده است اما شاید عده دیگری بگویند که شاهنامه سند غیر تاریخی است اما روی این کتیبه دیگر نمی توانند بحثی کنند.
این کتیبه ها در ایران باید چطور نگهداری شوند؟
شیخ الحکمایی: حفاظت حوزه تخصصی متفاوتی است ولی ترجیحا باید در سر جای خودشان نگهداری شوند. به خصوص کتیبه هایی که صخره ای هستند.
نصرالله زاده: اولا نباید کتیبه ها را جابه جا کرد دوم اینکه می توان آنها را قالب گیری کرده و در معرض دید دیگران گذاشت مثل کاری که در کاخ نیاوران انجام شده و مولاژ کتیبه های پیش از اسلام ایران در یک مجموعه و در کنار هم نگهداری می شود.
وضعیت کتیبه هایی که تابه حال خوانده اید یا کشف شده اند، چطور است؟
نصرالله زاده: اگر در محوطه های حفاظت شده باستانی بوده باشند، وضعیت بهتری دارند مانند کتیبه های تخت جمشید که محفوظ هستند. اما در پشت همان تخت جمشید کتیبه هایی وجود دارد که روی آنها را با لایه ای از گچ پوشانده اند یا سنگ قبرهایی که کاملا از بین رفته اند. یا نمونه ای که همین چندسال اخیر اتفاق افتاد و به خیال اینکه داخل زین است با بخشی از یک کتیبه سنگی ممکن است چیزی پنهان باشد، آن سنگ را با پتک شکسته اند. راستش به گمان من، ما هر بار کتیبه ای را می بینیم باید فکر کنیم شاید آخرین باری است که می توانیم آن را ببینیم. متأسفانه برنامه ای برای مستندنگاری کتیبه ها و یا حتی سنگ و سنگ قبرها وجود ندارد. باید دست کم این فکر جا بیفتد که اگر جایی هم به اجبار یا خطا یا کج فهمی تخریب می شود، پیش از انجام آن کار باید مستند سازی شود و دست کم از اشیا و آثار و کتیبه ها و وضعیت موجود تصویربرداری شود و متأسفانه در بسیاری از جاها همین کار هم انجام نمی شود.
شیخ الحکمایی: یکی از استانهایی که تعداد قابل توجهی شیر سنگی داشت، استان فارس بود. متأسفانه اکنون در این استان پهناور نیز کمتر شیر سنگی باقی مانده است چون برخی از مردم نادان فکر می کنند که درون سنگ ممکن است چیز ارزشمندی وجود داشته باشد و با پتک به جان این آثار ارزشمند می افتادند و آنها را می شکستند.
البته در مجموع وضعیت کتیبه های پیش از اسلام بهتر از کتیبه های دوره اسلامی است چون تعداد کتیبه های پیش از اسلام کم است و اگر جایی یکی از آنها پیدا شود، توجه زیادی به سمتش جلب می شود، در مجموع وضع بهتری نسبت به آن کتیبه های اسلامی دارند که با لودر برای تخریب شأن می رفتند.
بی اغراق هفته ای نیست که کسی عکسی از کتیبه یا سنگی برایم نفرستد و نگوید که تخریب شده است. همه این کتیبه و سنگ ها منحصر به فرد هستند ممکن است درباره یک فردی تنها چهار کلمه در کتیبه ای نوشته شده باشد و چیز دیگری از آن در این دنیا باقی نمانده باشد این تنها بخش مربوط به متن آن کتیبه یا سنگ قبر است. چرا باید اینها را از بین ببریم به اسم نوسازی و یا بهسازی؟ حتی این روزها دیده ام که در بسیاری از گورستان هایی که هنوز مورد استفاده است، سنگ قبرهای قدیمی را با سنگ قبر جدید تعویض می کنند.
مرحوم منوچهر ستوده در کتاب از آستارا تا استارباد درباره اشیا، بناها یا کتیبه هایی صحبت کرده که الان، خیلی خوشبینانه 50 درصدشان هم باقی نماند. یا خود من در نخستین کارهایم از سال 65 تا 69، مجموعه ای از امامزاده ها و کتیبه های مقابرشان در کازرون عکس گرفته بودم، که الان نصفی از آنها هم وجود ندارد. من با امکانات محدود آن زمان در حدی که می توانستم کاری انجام بدهم مجموعه ای را مستندسازی کرده و بخش هایی منتشر کردم ولی باید از آنها حفاظت شود. باید به مردم آگاهی بدهیم اینها از عهده یک نفر بیرون است. نهادهایی هم که وظیفه چنین کارهایی را دارند یا از نبود بودجه حرف می زنند و یا دلایل دیگر می آورند. الان هم متأسفانه وضعیت اقتصادی به گونه ای شده که همه دنبال زیرخاکی بوده و نمی دانند که به رغم همه مسائل موجود چه خیانتی می کنند به خود و آیندگانشان. اکنون موزه های کشورهای جنوبی ایران همه پر از سنگ ها و کتیبه های ایرانی است چون توانایی مالی دارند و آن را از ایران خارج کرده و یا می خرند و موزه هایشان را با آنها پر می کنند.
نصرالله زاده: قبلاً این طور نبود مردم سعی می کردند که اسم های مقدس روی بناها بگذارند تا کمتر تخریب شود مانند کعبه زرتشت. در واقع در دوره اسلامی نامها تغییر و به حفظ آن بناها کمک کرد.
به نظرم متولیان دولتی خیلی خوب می توانستند روی این کتیبه مانور تبلیغاتی کنند!
نصرالله زاده: اگر یافته ها و اطلاعات آن به زبان های دیگر چاپ شود، محققان خارجی خیلی روی آن بحث خواهند کرد و بازتاب جهانی خواهد داشت. هر محققی ممکن است روی یک کلمه از آن کار کند. جا دارد درباره همه 27 کتیبه ای که در آنجا وجود دارد، در قالب کتاب معرفی شوند و این بحث شکل بگیرد که چرا این همه کتیبه در آن قلعه وجود داشته یا افرادی که نامشان در کتیبه ها آمده چه کسانی بوده اند.
شیخ الحکمایی: اینکه کتیبه کشف و خوانده شد پایان کار نیست بلکه ابتدای کار پژوهشی هستیم. همه کتیبه هایی که آنجا هستند با هم در ارتباطند. ممکن است برخی از آنها برای یادگاری نوشته شده باشند از برخی دیگر می تواند دریافت که شاید آنها گرایشات شیعی هم داشته اند. ممکن است یکی کلمه از آنها بیانگر اتفاقی باشد و یا اینکه برای کسی جواب سوال مهمی را بدهد. یک متن را از منظرهای مختلف می توان نگاه کرد و جواب گرفت.
آیا تلاش می شود تحقیقاتی که روی کتیبه ها انجام داده اید، ساده تر بیان شود تا در میان مردم مخاطب بیشتری پیدا کند؟
نصرالله زاده: چون کار اصلی من تحقیق و تدریس در دانشگاه است کمتر فرصت انجام چنین کاری را داشته ام. ولی ممکن و لازم است تا کتاب های ساده تری برای عموم مردم و به ویژه دانش آموزان نوشته شود. مثلا می دانم که خط میخی فارسی باستان به زبان ساده منتشر شد. قبول دارم که ما در این زمینه کم کار کرده ایم به خصوص درباره ایران باستان. مردم، آن برشی از تاریخ را برمی دارند که معمولا دوست دارند و درباره بخش های دیگر کمتر می دانند. در این میان کشفیات باستان شناسی برای مردم ملموس تر است و آن را بهتر متوجه می شوند.
شیخ الحکمایی: طبیعی است که وظیفه نخست پژوهشگران در هر زمینه انجام کار تخصصی است. در دانشگاه به واقع دانشجویانی آموزش داده شده و تربیت می شوند که هرکدام می توانند در منطقه خودشان و متناسب با مخاطبشان این مطالب را بازتاب بدهند. البته گاهی به همین نیت، کارگاه های آموزشی و برنامه های عمومی تری نیز برگزار می شود اما به گمان من این هنر رسانه هاست که بتوانند مطالب را از متخصصین بگیرند و با زبان ساده تری نکات مهم را برای مردم بیان کنند.
تا متخصص برجسته ای که وجهه ی علمی بین المللی دارد این کتیبه را نخواند نمی توان نظر قطعی درباره اش داد