درگذشت ستاره سینمای اروپا بر اثر ابتلا به ویروس کرونا + عکس
همشهری آنلاین/ لوچیا (یا لوچا) بوزه، یکی از بزرگ ترین ستارگان سینمای اروپا در دهه های 1950 و 1960 بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در هشتاد و نه سالگی در بیمارستانی در سِگُوی یای اسپانیا درگذشت.
بوزه که شهرتش به خصوص در وطنش ایتالیا و در کشوری که برای زندگی انتخاب کرده بود، یعنی اسپانیا، فراگیر بود، برای دهه ها در فیلم های هنری این کشورها و دیگر کشورهای اروپایی ظاهر شد و امروز بیش از همه برای بازی در دو فیلم کارگردان ایتالیایی میکل آنجلو آنتونیونی و اثر کلاسیک سینمای اسپانیا، "مرگ یک دوچرخه سوار"، به خاطر آورده می شود.
لوچیا بوزه در سال 1931 در میلانِ ایتالیا متولد شد. او در نوجوانی چند سال در یک نانوایی کار کرد، جایی که کارگردان شهیر ایتالیایی لوکینو ویسکونتی در نصیحتی دور از انتظار او را تشویق به ورود به دنیای بازیگری کرد.
در 1947، وقتی بوزه فقط شانزده سال داشت در مسابقه زیبایی ملی به عنوان ملکه زیبایی ایتالیا انتخاب شد، گزینشی که درهای سینمای ایتالیا را به رویش باز کرد. او سه سال بعد، در اولین فیلم بلند سینمایی اش به نام "زیر درختان زیتون صلحی وجود ندارد" (جوزپه دسانتیس، 1950) بازی کرد، اما این دومین کارش بود که هم آغاز مهم ترین همکاری کارنامه بازیگری اش شد و یکی از درخشان ترین نقش های زندگی اش.
در سال 1955 بوزه در "مرگ یک دوچرخه سوار" شناخته شده ترین فیلم کارنامه اش و اثری که نقشی مهم در شهرت جهانی سینمای اسپانیا داشت، بازی کرد، فیلمی به کارگردانی فیلمساز چپ اسپانیایی، خوآن آنتونیو باردِم (عموی خاویر باردم، ستارۀ سینما).
تقریباً بهترین کارهای سال های نخست کارنامۀ بوزه آثاری اند دربارۀ عشق، نفرت و مسئولیت های اخلاقی آن ها در بطن جامعه در حال رشد اقتصادی. این می تواند انعکاسی از زندگی خود بوزه هم باشد که در اسپانیا عاشق یکی از مشهورترین گاوبازهای آن کشور، لوییس میگل دومینگین، شد، با او ازدواج کرد، ازدواجی که از آغاز تا پایان (67-1955) سوژۀ روزنامه ها و مجلات بود.
او در محیط فرهنگی و سیاسی اسپانیای دورۀ فرانکو حضوری پررنگ داشت، چه در خود اسپانیا و چه در ارتباط با فرهنگ اسپانیا در تبعید و حتی فرهنگ زیرزمینی و انقلابی آن. در این دستۀ آخری می توان با بازی او در فیلم کارگردان خودتبعیدکردۀ اسپانیایی لوییس بونوئل اشاره کرد ("این نامش غروب است"، 1956)، هم چنین بازی در "نکتورن 29" (1968)، ساخت پرا پورتُبِیا، کارگردانی که فرانکو پاسپورتش را به خاطر تهیه کردن فیلم "ویریدیانا" (باز هم به کارگردانی بونوئل) توقیف کرده بود.
و بالاخره باید یاد کرد از دوستی بوزه با یک تبعیدی اسپانیایی دیگر، پابلو پیکاسو، که با او در فیلم "وصیت نامۀ اورفه" ساختۀ ژان کوکتو حاضر شد. داستان یک نقاشی اهدایی پیکاسو به پرستار بچه های بوزه خودش موضوع یکی از جنجال های متأخر زندگی بوزه بود. (خانواده دایۀ بچه ها از بوزه برای تصاحب این نقاشی شکایت کردند، اما در دادگاه مشخص شد خود پرستار این نقاشی را نخواسته و به بوزه بخشیده است. احتمالاً سبک پیکاسو به دل دایه ننشسته بوده.)
از دیگر فیلم های بوزه می توان به "ساتریکون" (فدریکو فلینی)، "وقایع نگاری یک مرگ از پیش اعلام شده" (فرانچسکو روزی) و "ناتالی گرانژه" (مارگاریت دوراس) اشاره کرد.
لوچیا بوزه، که در اصل به خاطر ابتلا به ذات الریه در بیمارستان بستری بود، بعد از راه یافتن ویروس کرونا به بدنش در خلال بستری بودن، دوشنبه بیست و سوم ماه مارس، درگذشت.