تهران در زمستان حال و هوای عید دارد
جشن کریسمس در حالی در سرتاسر جهان برگزار می شود که ایرانی ها هم از این قافله عقب نمانده و با تزئین خانه و مغازه های خود با هموطنان مسیحی همراهی می کنند و زادروز عیسی مسیح را گرامی می دارند.
کریسمس در ایران
در تهران این روزها خیابان میرزای شیرازی به عنوان محله ای که تعدادی از ساکنان آن را هموطنان ارمنی تشکیل می دهند، مطابق سیاق چند سال گذشته، به بازار جشن کریسمس و زادروز عیسی مسیح تبدیل شده است. درختان کاج، گوی های رنگی رنگی، ریسه ها و چراغ های ماه و ستاره ای ریز و درشت، بابانوئل های لاغر و چاق، آدم برفی های شال گردن قرمزی، رنگ شادی به این خیابان پاشیده است. بازار جشن کریسمس تقریباً از 15 آذر تا 15 دی ماه هر سال داغ داغ است؛ بویژه شب ها و روزهای تعطیل. مهرنوش، یکی از هموطنان مسیحی که برای اولین بار به همراه دوستش، سری به خیابان میرزای شیرزای زده و حسابی میخکوب چراغانی یکی از ویترین ها شده، کریسمس را نماد و نشانه صلح، عشق و شادی می داند. موقع حرف زدن، چشمانش برق می زند. با خنده بزرگی که روی لب دارد، می گوید: «در این خیابان به خاطر بابانوئل و درختان کریسمس همه خوشحالند و لبخند می زنند. آرزو می کنم همه جای ایران مثل این خیابان رنگی و شاد باشد و همه مردم به هم مهر بدهند و همدیگر را دوست داشته باشند.» اینجا واقعا انگار همه مهربان تر شده اند، به هم لبخند می زنند. برای شادی هم دست به دست داده اند. حبیب مسلمان است، اما برای هموطنان مسیحی ، آواز «بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذ رنگی» سر می دهد تا سوز سرمای زمستانی این روزها را از جان عابران بگیرد. مغازه دارهای بازار کریسمس میرزای شیرازی این شب ها، سرشان نسبتا شلوغ است. البته خیلی هایشان وقتی اسم گزارش، خبر و رسانه می آمد از هر گپ و گفتی اجتناب می کنند. دلیلش را دقیق متوجه نشدیم، اما گویا ترجیح می دادند هیچ اسم و آدرسی ازشان نباشد. یکی از مغازه دارها به اسم سعید، که دلش حسابی از شرایط اقتصادی پر بود، در حالیکه جنس های جدید را در قفسه های می چید، به زمین و زمان بد و بیراه می گفت و از وضعیت بد بازار گله می کرد. می گفت: «امسال جنس جدید زیاد نیاوردیم. همه چیز گران شده. ماشین 20 هزار تومانی شده 170 هزار تومان. یک جعبه گوی رنگی که 10 هزار تومان ارزش دارد، 90 هزار تومان فروخته می شود. راستش را بخواهی، این جنس ها برای آدم های خاص است. کلا جشن کریسمس برای دهک بالای جامعه است نه برای کارمند و کارگر و ... امسال مشتری ها هم کمتر بودند. مشتری ما بیشتر مسیحیان هستند، البته هتلدارها و رستوران دارهای بزرگ هم برای خرید وسایل تزیینی کریسمس می آیند. می خواهند به مناسبت جشن کریسمس رنگ و روی مغازه یا هتلشان را عوض کنند». سعید البته "ایشالله" کشداری می گوید و آرزو می کند، روزی بیاید که پایین شهر و بالاشهر وجود نداشته باشد و همه بتوانند در جشن مشارکت داشته باشند و حال دل همه خوب باشد. می گوید، من خودم مسلمانم، اما معتقدم که کریسمس و زادروز عیسی مسیح بهانه خوبی برای شادی مردم است. هر چیزی که باعث شادی مردم باشد، خوب است، فرقی هم ندارد که برای کدام فرهنگ یا مذهب باشد. البته این روز و شب ها غیر مسیحی ها هم برای دیدن و گاه خرید عروسک های جورواجور و نمادهای کریسمسی رنگارنگ سری به میرزای شیرازی می زنند. مثلا پسربچه پنج، شش ساله ای بود که خودش را بابانوئل معرفی می کرد. البته به گفته خودش، اسمش بابانوئل بود و فامیلی اش محمدرضا! او که با لباس بابانوئلی تنش، حسابی شبیه بابانوئل های واقعی شده بود، می گفت عاشق بابانوئل است، چون به همه هدیه می دهد. بابانوئل محمدرضا هم یک جعبه کادویی آبی رنگ کوچک با پاپیونی صورتی در دست داشت که می خواست به عروسش (!) هدیه بدهد. در بین قدم زدن در خیابان میرزای شیرازی، یکی دو نفر از همکارهای رسانه ای را هم دیدیم که برای ثبت و ضبط حال و هوای خوب این خیابان آمده بودند، اما از تصویربرداری منع شده بودند. شنیدیم که دوربین یکی از عکاسان دیشب ضبط شده است. این هم از سختی کار بچه های رسانه ای است که گاه با وجود داشتن مجوزهای لازم از نهادهای متولی، باز هم با مشکلاتی از این دست روبه رو می شوند. یکی از مغازه دارها در یک گپ در گوشی می گفت: بعد از گران شدن بنزین و اعتراضات آبان ماه، کمی مردم ناراحت و افسرده هستند. من هم راستش دوست نداشتم مغازه را بچینم. باورت می شود وقتی دکور را می چیدم گریه ام گرفته بود؟ آرزو می کنم شادی همیشه برای همه مردم باشد. بابانوئل های دراز قد و کاج های چراغانی شده میرزای شیرزای که بیرون مغازه ها ردیف شده اند، بهانه عابران خسته اند تا برای لحظاتی هم شده، به ریش سفید بابانوئل لبخند بزنند و سلفی های رنگارنگشان را در اینستاگرام پست کنند.
منبع: ایسنا