آخرین نفس های خورجین بافی در یزد
خورجین بافی یکی از صنایع دستی در حال فراموشی استان یزد است که در شهرهایی مثل اردکان و میبد روزگار طلایی خود را پشت سر گذاشته و رو به فراموشی است. این صنعت در گروه تخت بافتهایی مثل گلیم، زیلو، جاجیم، پالاس یا پلاس قرار می گیرد. بین شاخه های قالی بافی گرایشی به نام لبافی وجود دارد که خورجین بافی و طناب بافی و پالان دوزی از زیر مجموعه های آن است، اما تعداد لبافان در یزد هر روز کمتر می شود و با فوت هر صنعتگر کهنه کار، چراغ یکی از کارگاه های لبافی خاموش می شود.
تنها فروشنده خورجین در استان یزد که از کسادی بازار این هنر دستی گلایه دارد، می گوید: «این روزها کسی دیگر خورجین را جز صنایع دستی به شمار نمی آورد، چون نه دیگر یزد شهر دوچرخه هاست و نه چهارپا سواری در یزد داریم.» خورجین به زبان پارسی میانه «بار جامک»(barjamak)، نوعی کیسه است که در گذشته بر پشت حیوانات باری قرار داده می شد. خورجین ها معمولاً از دو جوال تشکیل شده که نیمی از دهانه هر دو را به هم می دوزند و در حمل و نگهداری اشیا نفیس و قیمتی به ویژه در مواقع کوچ مورد استفاده عشایر قرار می گیرد و تقریباً حکم صندوقچه را دارد و شاید به دلیل همین کارایی در زمره جهیزیه دختران عشایری هم به شمار می آیند. خورجین که نوعی از دست بافت های بی گره عشایر است، توسط زنان روی دارهای افقی و معمولاً با انتخاب نقوش سنتی بافته می شود. علاوه بر استفاده خورجین در بین عشایر، نوع دیگری از خورجین نیز وجود دارد که عمدتاً توسط دوچرخه سواران استفاده می شود و یزدی ها که روزی میراث دار عنوان شهر دوچرخه ها بودند، بیشتر از این نوع خورجین استفاده می کردند.
این هنر صنایع دستی نیز همانند بسیاری از رشته های دیگر دستی این روزها با پیشرفت علوم و رشد زندگی ماشینی رو به فراموشی رفته و در یزد که روزگاری بافندگان و خریداران خود را داشت، روز به زوال است. عباس زارع بیدکی، یکی از قدیمی های بازار سنتی یزد و تنها فروشندگان خورجین این روزهای استان یزد از کسادی بازار فروش خورجین می گوید: «بیش از 50 سال است که در حرفه فروش خورجین چهارپایان، دوچرخه و موتورسیکلت فعالیت دارم ولی این روزها فقط ساعاتی را در حجره می نشینم و دوباره به خانه باز می گردم. این روزها خورجین های ابریشمی یزد با وجود کیفیت بسیار بالایی که دارند، برخلاف روزگاری که در شهر دوچرخه ها فروش فراوانی داشتند، دیگر فروش ندارند.»
این کاسب 70 ساله یزدی از عباس آقایی که تنها خورجین باف یزد است، یاد می کند و می گوید: «این بافنده اشکذری به دلیل کهولت سن و رکود بازار هرچند وقت یک بار اجناسش را به اینجا می آورد و به قول خودش با نان و چایی زندگی را سپری می کند.» وی در مورد وضعیت نامطلوب بازار این محصول، عنوان می کند: «دیگر استادکاری و شاگردی برای این هنر دستی تمام شده و من هم اگر جنس های عباس آقای اشکذری را تمام کنم، دیگر فروشنده خورجین در یزد نخواهیم داشت.» زارع بیدکی با بیان اینکه درآمد کنونی وی در هفته کمتر از 50 هزار تومان است، تصریح می کند: «البته امروز بعد از مدت ها 10 هزار تومان کاسبی کرده ام که خدا را از این بابت شکر می کنم.»
وی با اشاره به خورجین های انباشته شده داخل مغازه اش می گوید: «این خورجین های باکیفیت به دلیل گرانی نخ ابریشم، ارزشی حدود 200 هزار تومان دارند اما با توجه به کسادی بازار آن ها را تنها به قیمت 48 هزار تومان می فروشم، ولی با این وجود خریدار چندانی ندارند.»
این فروشنده خورجین، حفظ این هنر را مستلزم حمایت میراث فرهنگی می داند و می گوید: «متأسفانه هیچ کسی یادش نیست که خورجین هم از صنایع دستی است، شاید چون نه دیگر یزد، شهر دوچرخه هاست و نه چهارپا سواری در این روزگار مدرن مرسوم است.»
منبع: ایسنا