بزرگداشت امیرکبیر؛ مردی که بر دلها فرمان می راند
بعضی افراد هستند که نقش مهمی را در زندگی و تاریخ مردم یک سرزمین ایفا می کنند؛ آدمهایی که از خون و گوشت همین مردم بوده و برای آبادانی و پیشرفت خاک خود تلاش کرده اند. با اینکه افرادی مهم و تاثیرگذار بودند ولی، دست روزگار و افراد بدخواه به آنها مجال ندادند. تاریخ در گوشه گوشه خود از این دست افراد کم ندارد؛ افرادی نظیر ملاصدرا، عباس میرزا، امیرکبیر، قائم مقام فراهانی و... این افراد تاریخ ایران زمین را به زیبایی نگارش کرده و یادگاری زیبا را برای نسل های بعد بجای گذاشته اند. 20 دی، بزرگداشت امیرکبیر هست؛ مردی که با کارهایی که انجام داد، ایران را متحول کرد. با ما در این مقاله خواندنی همراه باشید تا شما را با اقدامات امیرکبیر و نحوه کشتن امیرکبیر آشنا کنیم.
زندگینامه امیرکبیر، امیر نامی ایران زمین
میرزا تقی خان، پسر کربلایی محمد قربان فراهانی و ملقب به اتابک اعظم امیر نظام از بزرگترین رجال سیاسی و بزرگترین وزرای ایران بود که در سال 1223 قمری در فراهان چشم به جهان گشود. براساس مقاله بزرگداشت امیرکبیر و همچنین نحوه کشتن امیرکبیر باید بدانید که او در خانواده ای از طبقات تهیدست جامعه بدنیا آمد. امیرکبیر کودکی و نوجوانی را در کنار خانواده قائم مقام سپری کرد و در کودکی هنگامیکه غذای فرزندان قائم مقام را می برد، برای باز پس بردن ظروف در حجره می ایستاد و آنچه معلم به ایشان می آموخت را فرا می گرفت. در مقاله بزرگداشت امیرکبیر مطلبی جالب به این شرح بچشم می خورد:
روزی قائم مقام به آزمایش پسرانش آمد و هرچه از آنان پرسید، ندانستند. اما، امیر جواب داد. قائم مقام پرسید: تقی، تو کجا درس خوانده ای؟ او در پاسخ گفت: روزها که غذا را می آورم، گوش می ایستم. قائم مقام انعامی به او داد ولی، نگرفت و گریه کرد. به او گفت چه می خواهی؟ وی گفت: به معلم امر فرمائید تا درسی را که به آنها می دهد، به من هم بیاموزد. قائم مقام پذیرفت و به معلم دستور داد تا به او علم بیاموزد. او در همین دوران شیوه های منشی گری، نامه نگاری و صدور احکام دیوانی را از قائم مقام آموخت تا آنجا که قائم مقام تحریر و نگارش پاره ای از احکام و نوشته ها را به میرزا تقی خان سپرد.
بتدریج کار او در محدوده شغل دبیری قرار گرفت و از رموز و ضوابط امور اداری و دیوانی به خوبی آگاهی یافت و بخاطر کفایت و لیاقتی که از خود نشان داد و بیشتر از آن علاقه شدیدی که ناصرالدین شاه به وی داشت و او را پدر خود می دانست، به سمت صدراعظمی شاه منصوب گردید. امیرکبیر یکی از صدراعظم های ایران در دوره ناصرالدین شاه قاجار بود. اقدامات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن به صدارت و با توجه به سن کم شاه آغاز شدند و تا پایان صدارت کوتاه مدت او ادامه یافتند. پیرامون نحوه کشتن امیرکبیر باید بدانید که دشمنی افرادی مانند آقا خان نوری و مهدعلیا و نادانی ناصرالدین شاه باعث شد تا در 20 محرم سال 1268 هجری قمری امیرکبیر از صدارت معزول و در 25 محرم به کاشان تبعید شود.
براساس مقاله نحوه کشتن امیرکبیر و بزرگداشت امیرکبیر باید بدانید که امیرکبیر که در آن دوران شوهر خواهر شاه بود، بدلیل حسادت های زنانه مادر شاه سرانجام در روز جمعه 20 دی سال 1230 به دست فرد نالایقی به نام حاج علیخان مراغه ای معروف به حاجب الدوله در حمام فین کاشان به شهادت رسید.
کارهای امیر نامی ایران
امیرکبیر به لحاظ مذهبی، فردی مقید و معتقد بود. او به مذهب تشیع که مذهب رسمی کشور بود، احترام می گذاشت و احترام علمای دین را محفوظ می داشت. ولی با برخی از رفتارهای دینی موافق نبود. به گفته اعتضاد السلطنه، امیرکبیر زهد خشک را استهزا می کرد. براساس مقاله اقدامات امیرکبیر و نحوه کشتن امیرکبیر باید بدانید که امیر توقیف و تبعید برخی از روحانیان متنفذ و جلوگیری از تعزیه خوانی را منع کرد. امیرکبیر چند مسجد و مدرسه دینی ساخت از جمله مدرسه شیخ عبدالحسین در بازار تهران.
او ساختمان امامزاده زید تهران را بنا کرد و طی یک دستور، چاپخانه ها را از چاپ آیات قرآنی بر کاغذهای باطله منع کرد تا مبادا به قرآن اهانت گردد. در برخی از مناطق اراذل مست کرده و عربده می کشیدند و زنان و دختران پس از غروب آفتاب از ترس حمله آنها جرأت بیرون آمدن از خانه را نداشتند. گاهی اوقات، مردان مست قمه خود را از غلاف بیرون می کشیدند و عبور و مرور را قطع می کردند. یکی از اقدامات امیرکبیر این بود که میگساری را ممنوع کرد و مجازات های سختی را برای قانون شکنان در نظر گرفت.
کاستن از مخارج دولت از اقدامات امیرکبیر بود. براساس مقاله بزرگداشت امیرکبیر باید بدانید که او هیأتی از مستوفیان را تحت نظر مستوفی الممالک آشتیانی تشکیل داد. این هیأت پس از رسیدگی های لازم، کسری عایدات را نسبت به هزینه های مستمر یک میلیون تومان تشخیص داد. امیرکبیر برای خاتمه دادن به بحران مالی و متوازن ساختن عایدات خزانه، دستور داد تا به تناسب از حقوق و مقرری کارکنان دولت کاسته شود و این عمل را از حقوق خود گرفته تا کوچکترین مستخدمین اجرا کرد.
آبله کوبی را در سرتاسر ایران مرسوم ساخت و رساله ای را در این باب از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه و چاپ کرد. آفت دیگر وبا بود که غیر از مقاله هایی که در وقایعه الاتفاقیه نوشته می شدند، جزوه قواعد معالجه وبا راجع به چگونگی این بیماری و جلوگیری از سرایت آن را نوشت و میان روحانیون و سرشناسان محله های شهر پخش کرد. تأسیس مریضخانه با توانایی درمان 400 بیمار و مجهز به داروخانه، ارسال پزشک به ولایات، دادن تصدیق طبابت به پزشکان، جمع آوری گدایان، رفع کم آبی تهران از طریق جاری کردن رودخانه کرج به شهر، تأسیس چاپارخانه برای نامه های پستی، ایجاد تذکره چاپی برای مسافرت ایرانیان، قانون بلیت دروازه برای مسافرت از تهران برای حفظ امنیت، ساختن بنای تیمچه، بازار امیر، میدان توپخانه و سبزه میدان در تهران و آثاری در اصفهان از دیگر اقدامات امیرکبیر بودند.
براساس مقاله بزرگداشت امیرکبیر و اقدامات امیرکبیر باید بدانید که در سال 1266 مقدمات افتتاح مدرسه ای که در آن جوانان ایرانی بتوانند با علوم جدید و صنایع اروپایی آشنایی پیدا کنند را فراهم ساخت تا در آنجا مانند مدارس پلی تکنیک آن زمان تمام علوم و صنایع و فنون نظامی تدریس شوند. به همین مناسبت، اسم مدرسه را دارالفنون گذاشت. در سال اول تأسیس، مدرسه مطابق شرح وقایع التفاقیه 105 نفر شاگرد داشت که در هفت رشته به قرار زیر مشغول تحصیل بودند: 26 نفر توپخانه، 20 نفر طب، 20 نفر پیاده نظام، 5 نفر سواره نظام، 12 نفر مهندسی،7 نفر داروسازی، 5 نفر معدن شناسی.
سخن پایانی
در پایان نگارش بزرگداشت امیرکبیر جا دارد که داستانی را عنوان کنیم که رفتار و منش این مرد بزرگ را به زیبایی تمام به تصویر می کشد. از امیرکبیر پرسیدند: در مدت زمان محدودی که داشتی چطور این مملکت را از دزد پاک کردی؟ گفت: من خودم دزدی نمی کردم و نمی گذاشتم معاونم هم دزدی کند. آن هم از اینکه من نمی گذاشتم دزدی کند، نمی گذاشت معاونش دزدی کند. اگر من دزدی می کردم تا آخر دزدی می کردند و کشور میشد، دزدخانه. همه هم دنبال دزد می گشتیم و چون همه دزد بودیم، هیچ دزدی را هم محکوم نمی کردیم و مردم هم گیج می شدند.
تصویر آخری مناسب نیست. تقلید و قناعت و دعاو ...همیشه بد نیست و باید درست معنا شود.
درود بر روان پاکش