آهنگ آهنگری 100 ساله اوستا حسن صیقلانی از پیرسرا شنیده نمی شود
ایسنا/ این خبر پیرامون اینکه آهنگ آهنگری 100 ساله اوستا حسن صیقلانی از پیرسرا شنیده نمی شود، برای شما نوشته شد.
یکی از کسبه محله پیرسرا در رشت گفت: وقتی مشتری نباشد، مغازه هم تعطیل می شود. وقتی زمین های باغی را یکی یکی غریبه ها می خرند و ویلا می سازند، دیگر چلنگری (آهنگری) به چه کار می آید؟!
او ادامه داد: تا چندی پیش، چلنگری صد ساله محله پیرسرا، سوژه عکس صفحه های اینستاگرام و حتی مدیران شهری بود اما حالا بدون آنکه کسی بداند و رسانه ها بنویسند، چلنگری پیرسرا بسته شده است.
به نظر برخی باستان شناسان، دوره عصر آهن در گیلان از حدود سال 1200 تا سال 1250 قبل از میلاد آغاز شده و تقریبا یک یا دو قرن بعد از آن، آهن به عنوان یک فلز کمیاب و ارزشمند باقی مانده و از حدود قرن هشتم قبل از میلاد به طور وسیع و گسترده از آن استفاده شده است. معادن ذوب آهن و کارگاه های فلزکاری در سایت های تاریخی کهنه ماسوله و چراغعلی تپه رودبار شاهد این مدعا هستند.
استادکاران چلنگر همیشه ارزش و احترام داشتند و در فصل کشت و کار، ساخت ابزارهای کشاورزی آهنی، رونق بیشتری داشت اما از وقتی کشاورزی سنتی به سمت صنعتی شدن رفت، از تعداد چلنگری ها کاسته شد.
یکی از مغازه های چلنگری یا همان آهنگری در محله قدیمی پیرسرای رشت، بیشتر از 100 سال قدمت داشت. حالا مدتی است قدیمی ترین چلنگری این محله هم بسته شده است و نمی دانیم مغازه کوچک چلنگری اوستا حسن صیقلانی چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد.
زیر باران های ممتد روزهای اخیر، سفال های قاشقی بام خیس می شود و خزه های رشد می کند و روی سفال های کوزه ای سبزتر به نظر می آید. ارتفاع چلنگری آنقدر کوتاه است که میتوان سقف را به خوبی دید و سفال ها را دانه دانه برچید، در برخی قسمتها نیز سفال ها ریخته است.
تا چندی پیش، اگر به این چلنگری می آمدید، برای رفتن به داخل آهنگری چند پله باید پایین می رفتید، نه به این دلیل که چلنگری را زیر زمین ساخته اند، چون 100 سال از عمر این چلنگری می گذرد و دهه ها آسفالت کردن خیابان، سطح معبر محله را بالا آورده، گویی چلنگری در زمین رفته است. البته حالا که برای همیشه چلنگری پیرسرا بسته شده است و دیگر کوره اش آهنی را گداخته نمی کند.
پیش تر با اوستا «حسن حسینی صیقلانی» صحبت کرده بودم؛ وقتی کوره آهنگری اش هنوز هرم آتش داشت و دستان چلنگر پیرسرا قوتی مدام داشت و ابزارهای تولید شده را جلوی درمغازه می چید و پسرش نیز وردست پدر کار می کرد. اهالی محله هر روز صدای چکش و سندان چلنگری پیرسرا را می شنیدند.
اوستا حسن پاره آهن را در کوره اش می گداخت و با قوت بازو آنقدر پتک می زد تا نرم شود و یک مرتبه گرمای داس و داره ای که زیر چکش سندان او شکل گرفته بود، در حوضچه آب گوشه مغازه سرد میشد و بخار و دود در فضا چلنگری می پیچد و بر لایه های سیاه چلنگری می افزود.
کوره چلنگری پیرسرا به روش قدیم با ذغال گداخته میشد. به همین دلیل، سیاهی کربن و دود تمام فضای آهنگری را پوشانده بود.
گاه میشد لبخند و رضایت مشتری را از داره ای که برای تعمیر آورده شده، دید و هیچ کسی نمی داند گربازی که به قوت بازوی چلنگر محله برای شخم زمین و پیشکاول بیجار ساخته شده بود از زمین چقدر برنج گرفته است.
لابه لای دست ساخته های اوستا حسن، اجناس چینی هم برای جور شدن بار پیدا میشد اما اوستا حسن توضیح داد که قیمت آنها چون صنعتی است، پایین تر است ولی کیفیت وسیله دست ساز را ندارند.
روزگاری در محله پیرسرای رشت همه صاحب حرفه ای تولیدی بودند. سراسر این محور از دهنه سام تا ابتدای طالقانی عمدتا مغازه خراطی بود و توک به توک آهنگری.
استاد حسن حسینی صیقلانی نوجوانی دم کوره آهنگری دود خورده است. او گفت: چلنگری پیرسرا بیشتر از 100 سال قدمت دارد. سه نسل در این کارگاه چلنگری کرده اند. هر سه استادکار قبلی فوت کردند. مغازه آهنگری من قبلا جلوتر بود. سال 1380 اینجا را از ورثه آهنگر قبلی اجاره کردم و سال 1391 توانستم مغازه را بخرم. کلاس پنجم را که تمام کردم در همین راسته پیرسرا نزد یک آهنگر کار کردم. همان جا هم این حرفه را آموختم. حسین عاشوری صداقت آهنگر پیرسرا بود.