هرمز اردشیر شهری کهن اما از یاد رفته است
ایلنا/ براساس آخرین خبرهای منتشر گشته و گزارش های واصله، هرمز اردشیر شهری کهن اما از یاد رفته است.
آندره گدار، باستان شناس فرانسوی که نامش با طراحی آرامگاه حافظ، موزه ایران باستان و دانشکده ادبیات و علوم انسانی (سه گوش) اهواز گره خورده، در سال 1310 خورشیدی بر پایه گزارشهای تاریخی و فرتورهای (عکسهای) هوایی از شهر ساسانی «هرمز اردشیر» در گستره اهواز کنونی سخن گفت. شهری که در آن بازه هنوز نشانه هایی از آن در جای جای اهواز دیده میشد.
سخن گدار درباره «هرمز اردشیر» پر بیراه نبود، زیرا بسیاری از رخدادنویسان و گیتاشناسانی (جغرافیدانانی) که پس از اسلام از خوزستان دیدن کردند از این شهر نام برده ، برخی ساخت آن را به دست اشکانیان و بعضی دیگر به فرمان اردشیر ساسانی دانسته اند.
چنان که به باور محمد حسن خان اعتماد السطنه در رویه 104 کتاب مرآت البلدان «در دوره ایلام شهر اوکسین در حدود آن بوده است که کلمه اوکسی، هوز، هوج و خوز از یک ریشه هستند. اشکانیان این شهر را تجدید بنا کرده و سپس اردشیر آن را دوباره ساخته است.»
در همین راستا حمزه اصفهانی در سده 4 مهی (قمری) در رویه 33 کتاب سنی ملوک الارض و الانبیا آورد: «هرمز اردشیر نام دو شهر است. چون اردشیر آنها را بنا نهاد. هر یک را بنامی مرکب از نام خود و نام خدای بنامید. آنگاه بزرگان و اشراف را در یکی جای داد و کسبه و بازاریان را در دیگری.» وی در رویه 45 همین کتاب یادآوری می کند که «اردشیر ساسانی شهر اهواز را پی افکند و سد بزرگی بر کارون بنا نهاد.»
به گفته ابن حوقل نیز در رویه 114 درکتاب صوره الارض: «اهواز شهری است معروف به هرمز اردشیر ولایتی بزرگ و ناحیه ای پهناور و وسیع دارد.»
همچنین ایرج افشار سیستانی در رویه 407 کتاب نگاهی به خوزستان از زبان جیهانی نویسنده کتاب اشکال العالم می گوید: «اهواز نام هرمز شهر است که جمله شهرها را در آن ولایت به آن نسبت می دهند.»
بر پایه دست نوشته های پهلوی هرمز اردشیر به چم (معنی) شهری که از مهر و پشتیبانی خداوند و شاه برخودار است که این جستار خود نشانی از خداپرستی ایرانیان دارد تا جایی که شهرهایشان را به نام پروردگار می آراستند.
افزون بر نام هرمز اردشیر نویسندگانی مانند بلاذری و ابن حوقل از این شهر با نامهای رام شهر، رام هرمزد و رام اردشیر نیز یاد کرده اند.
به گواه رویدادنویسان و گیتاشناسان مسلمان، این شهر دو بخش جداگانه٬ ویژه بزرگان همچون دبیران، موبدان و ارتشیان داشت که آن را «هرمشیر» و بخش دیگر به نام هوجستان وازار «خوزستان بازار» که در آن بازرگانان، کشاورزان، پیشه وران زندگی کرده و مردمانش بیشتر به کشاورزی و داد و ستد کالا می پرداختند.
از این رو، هرمز اردشیر در روزگار ساسانیان شهری پرآوازه و نامور بوده است. چنان که به گفته محمدعلی امام شوشتری در رویه «75» کتاب تاریخ جغرافیای خوزستان: «شکر، خرما و پارچه های ابریشمی آن به اطراف عالم مانند چین، هند و آفریقا صادر میشد و مردمش توانگر و ثروتمند بودند.» همچنین مقدسی از انبوه کارگاه های پارچه بافی تا هنگام خلافت عباسی نام می برد. اسماعیل ابوالفدا نیز از «باغ های عالی، انواع اشجار و زراعت نیشکر» می گوید.
یکی از شاهکارهای مهرازی (معماری) هرمز اردشیر پل و سد شادروان بود که در روزگار اردشیر ساسانی بر روی کارون ساخته شده تا سده ها پابرجا بوده است. این سد یک کیلومتر درازا و سه دریچه داشت که زمین های پیرامون خود را به کمک سه جوی آبیاری میکرد و هنگام بروز سیل دریچه های آن باز میشد تا از بالا آمدن آب جلوگیری کند.
یاقوت حموی در رویه 364 کتاب معجم البلدان پیرامون اینکه هرمز اردشیر شهری کهن اما از یاد رفته است، می نویسد: «بر رودخانه کارون شادروان نیکو و شگفت انگیز با سنگ چینی هندسی هنرمندانه استوار شده است که آب را نگاه داشته و به چند نهر بخش بندی می کند.»
از این سد که امروزه نشانه هایی از آن بر بستر رودخانه کارون در نزدیکی پل سیاه اهواز دیده می شود تا روزگار ناصرالدین شاه بهره برده میشد چنان که حاج عبدالغفار نجم الملک در سال 1299 مهی وقتی به فرمان شاه قاجاری به خوزستان می آید و از سد شادروان بازدید می کند.
یکی از ویژگی های دیگر هرمز اردشیر هم زیستی پیروان ادیان گوناگون در کنار یکدیگر بوده است. در این باره ابن البشار مقدسی این شهر را یکی از اسقف نشین های ترسایی (مسیحی) برجسته دانسته که باشندگانش در کنار صابیئن مندایی، زرتشتیان و مسلمانان زندگی می کردند.
حاج عبدالغفار نجم الملک پیرامون این جستار (موضوع) در رویه 26 کتاب سفرنامه خوزستان آورد: «در مشرق اهواز در کوههای آنجا دخمه در شکم کوه تراشیده شده بودند که مدفن زردشتیان اهواز قبل از اسلام بودند. استخوان های بعضی هنوز باقی بود ولی خرد شده بود.»
مادام ژان دیولافوا نیز گفتار نجم الملک را به گونه ای دیگر در رویه 727 کتاب «ایران کلده و شوش» بازگو می کند: «اگر از برج و باروی قدیمی که اکنون مبدل به ثپه خاکی شده بالا برویم و نظری به طرف مشرق اندازیم قله کوهستانی آهکی را می بینیم که به جبال بختیاری اتصال پیدا می کند و در دامنه این صخره و در بالای آن همه جا گورهای یک نفره و یا دو نفره در سنگ ها کنده شده است.»
احتمالا گوردخمه ها، صخره ها و قله کوهستانی که نجم الملک و دیولافوا از آن یاد می کنند باید پارک کوهساران کنونی در منبع آب اهواز باشد که در 26 آبان سال 1399 به شوند دارا بودن گوردخمه ها باستانی ثبت ملی گردید.
به گفته رویدادنگاران، با آمدن اسلام به ایران و دست یافتن لشکریان مسلمان به خوزستان بخش وزرگان یا بزرگان هرمز اردشیر ویران گردید اما هوجستان وازار پابرجا مانده آن را «سوق الاهواز» یعنی بازار هوزی ها نامیدند که پس از اندکی این نام به همه شهر گفته شد.
در همین زمینه ابومنصور جوالیقی در سده 5 مهی چامه ای را از «جریر» چکامه سرای عرب در سده نخست اسلامی آورده که نشان می دهد نام اهواز در میان اعراب نیز با «ه» نوشته میشد:
سیرو ابنی العم فالاهواز منزلکم
و نهر تیری فما تعرفکم المعرب
فخرالدین اسعد گرگانی نیز پیرامون اینکه هرمز اردشیر شهری کهن اما از یاد رفته است، در چامه ای (شعری) از اهواز سخن گفت:
یکی زان شهرها اهواز ماندست
کش او آن گاه شهر رام خواندست
به گواه گزارش نویسان تاریخی هرمز اردشیر تا سده 6 مهی کرسی خوزستان بود و روزگار شکوهمندی داشته است چنان که ابوسعد سمعانی «اهواز را شهری مشهور دانسته که دانشمندان، بزرگان و بازرگانان بسیاری در آن زندگی می کنند.»
در این زمینه باید از پزشک و روانشناس نامدار سده چهارم علی ابن مجوسی اهوازی نویسنده «کتاب ملکی» نام برد که برخی وی را زاده اهواز و برخی دیگر ارجان (بهبهانی) پنداشته اند که نیاکان زرتشتی داشت. همچنین ابونواس که در سده دوم از مادری زاگرس نشین به نام گلبان در اهواز زاده شد.
هرمز اردشیر ساسانی به شوندهای (علت) زیادی مانند جنگ ها و جنبش هایی مانند صاحب الزنج، دیلمیان و صفاریان، گسترش بیماری وبا و طاعون، جابجایی پایتخت استان به شوشتر، شکسته شدن سد شادروان، برگشتن رودخانه مشرگان (مسرقان) از جوی خود، از پیشرفت بازایستاده مردمانش پراکنده شدند. به گونه ای که اهواز از سده ششم رو به ویرانی نهاده تا سده چهاردهم هجری آبادانی به خود ندید.
از این رو پژوهشگران و سفرنامه نویسان سده 10 تا 13 مهی مانند میرزا مهدی خان استر آبادی، میرزا محمد صادق موسوی، اسکندر بیگ ترکمان، سرهنری لایارد، کلمنت اوگاستس و…در کتابهای خود از اهواز نامی نبرده یا آن را ده کوره ای دیده اند.
برای نمونه مادام ژان دیولافوا که در سال 1887 ترسایی (میلادی) به ناچار سه روز در اهواز بوده در رویه 725 کتاب خود میگوید: «اهواز در دوره سلطنت ساسانیان شهری بزرگ و آباد بوده ولی اکنون بیش از بیست الی سی خانه خراب ندارد.» به گفته وی، در رویه 727 کتاب نیز «این شهر بیش از دویست نفر سکنه ندارد که همه فقیرند و با نهایت سختی زندگی می کنند.»
لرد کرزن نیز دو سال پس از خانم دیولافوا در رویه 425 کتاب ایران و قضیه ایران، اهواز را روستایی دیده «که چند خانه گلی و حصیری پراکنده با جمعیتی نزدیک به هفتصد نفر دارد.»
آنچه روشن است اهواز پس از سال 1306 مهی در پی فرمان آزادی بازرگانی و کشتیرانی در رود کارون به دست ناصرالدین شاه قاجار و بویژه با ساخت سرای معین التجار از چهره و ساختار شهری برخوردار شده، راه پیشرفت و آبادانی را آغاز کرد.
بر پایه آنچه گفته شد منابع کتابخانه ای و کاوش های باستان شناسی به جایگاه تاریخی شهر هرمز اردشیر گواهی داده اند. به همین شوند (علت) 24 شهریور 1310 خورشیدی در پی تلاش آندره گدار «وزارت اوقاف و صنایع مستظرفه» شهر هرمز اردشیر را به شماره «43» در سیاهه آفرینه های (فهرست آثار) ملی جای داد تا بدین گونه یادمان های آن از دست درازی و ویرانی در پناه ماند و مردم نیز با پیشینه این شهر آشنا شوند.
اما شوربختانه با آنکه 92 سال از این فرآیند میگذرد، نه تنها حریم و عرصه هرمز اردشیر روشن نشده که این شهر کهن گمنام و تنها رها شده است٬ نه کاوشی پیرامون آن انجام گرفته و نه به شایستگی شناسانده شده است. در حالی که این شهر روزگاری نامی باشکوه و جایگاهی ارزنده داشته است.
البته با آغاز کاوش در گورخمره های نویافته اشکانی در کوی فاز 4 کورش از تابستان امسال میتوان امیدوار بود که اداره کل میراث فرهنگی خوزستان رویکردی تازه به هرمز اردشیر داشته باشد.
بویژه آنکه بر پایه «بند 22 ماده 55 قانون شهرداری ها» و «ماده 156 قانون برنامه سوم توسعه و آیین نامه اجرایی آن» اداره کل میراث استان ، شهرداری و شورای شهر می توانند با همکاری و همپوشانی یکدیگر با انجام کارهای چون گنجاندن 24 شهریور در گاهشمار (تقویم) فرهنگی استان، چاپ تمبر یابود، نامگذاری خیابان یا میدانی به نام هرمز اردشیر و…زمینه ای برای ارج گزاری و آشنایی مردم با پیشینه ی دیرین اهواز فراهم سازند. کارهایی که بسیار ساده و کم هزینه هستند.