نگاهی به کتابی با عنوان واقفان دارالخلافه نوشته بهزاد یعقوبی
خبرگزاری مهر/ این خبر پیرامون نگاهی به کتابی با عنوان واقفان دارالخلافه نوشته بهزاد یعقوبی برای شما نوشته شده است.
بنابر اسناد تاریخی در ایران، دیوان اوقاف در نیمه دوم سده چهارم هجری قمری به وجود آمد و با تأسیس آن، دولتها کاملاً در وقف دخالت و قسمتی از مخارج دولتها از درآمد اوقاف تأمین میشده است.
در دوران سلجوقیان و در زمان سلطنت آلب ارسلان و ملک شاه که خواجه نظام الملک وزارت آنها را بر عهده داشت، موقوفاتی به خصوص در احداث مدارس «نظامیه ها» وجود داشت که به 60 هزار دینار می رسید.
در دوره ایلخانان مغول هم که املاک و زمینهای وقفی بسیاری را ایلخانان تصرف کردند، موقوفات از پرداخت مالیات معاف بودند و پولی به دیوان نمی پرداختند و حق وصول همه حقوق دیوان به متولیان موقوفه منتقل میشد اما دیوان موقوفات بر این اموال نظارت میکرد. این دیوان در زمان سامانیان و دولت هلاکوییان نیز وجود داشت.
بنابر منابع تاریخی، سیاحت نامه ها و کتابهای دوره صفویه در هیچ دوره ای از تاریخ شاهد وجود موقوفاتی به گستردگی این دوره نبوده ایم. پادشاهان صفویه اموال خود را وقف بقاع متبرک شیعه و از همه بیشتر آستان امام رضا (ع) در مشهد و خواهرشان حضرت معصومه (س) در قم کردند.
اوقاف و موقوفات از زمان انقراض صفویه به بعد افول کرد، چون دستور نادر شاه در غصب موقوفات در روحیه مؤمنین و مردم اثر بدی گذاشت و توجه مردم را به وقف کم کرد. به همین دلیل موقوفات تا انقراض سلسله زندیه هیچ وقت سر و سامان نگرفت. در دوره قاجار به دلیل ثبات نسبی و تقلید عمومی از دوره صفوی و قوت سنتهای بر جای مانده از آن دوران، وقف رواج گرفت.
از زمان پهلوی اول به دلیل آن که بسیاری از متولیان وقف از میان علما بودند، برای محدود کردن قدرت سیاسی آنها به گونه ای عمل شد که این اموال و طبعاً این قدرت اقتصادی از دست آنها خارج شود. بعداً هم در جریان اصلاحات اراضی بسیاری از زمین های وقفی به ملکیت افراد در آمد که البته پس از انقلاب با تاکید رهبر انقلاب بر بازگرداندن آنها به حالت وقفی و مصوبه مجلس در این زمینه، بسیاری از این زمین ها دوباره حالت وقفی خود را بدست آوردند.
این اتفاقات در طول تاریخ وقف در دارالخلافه تهران؛ در کتابی با عنوان واقفان دارالخلافه نوشته بهزاد یعقوبی شرح داده شده است.
احمد مسجد جامعی، پژوهشگر فرهنگی در سرآغاز این کتاب ضمن پرداختن به مقوله وقف نوشت: در این کتاب برای اولین بار اسناد ارزشمندی از واقفان و موقوفات دارالخلافه و شرح احوال و زندگی آنها ارائه شده است که مربوط به بیش از یک هزار و نفر از خیرین گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی است که نزدیک به چهار قرن موفق به این امر خیر شده اند.
مرحوم سید عبدالله انوار، پژوهشگر برجسته تهران نیز در دیباچه آن به دو اتفاق اشاره کرد و نوشت: یک کار چشمگیر کتاب این است که تعدادی از موقوفات دارالخلافه را که در تهران است، مشخص کرده و این تبیینی است از یک امر اقتصادی دارالخلافه و چون این موقوفات بیشتر در دوره قاجار اتفاق افتاده است، اهل تحقیق می دانند دسترسی به آنها با چه موانعی همراه است. کار مهمتر در اینجا معرفی واقفان است. نویسنده یک تاریخ رجال نگاشته است و این خود بسیار مؤثر در تحقیق در موارد غیر وقف است.
در این کتاب زندگی بسیاری از واقفان به شرح آمده که کمتر نوشته ای درباره آنها در دست است. مثلاً زندگی امینه اقدس، صیغه سوگولی ناصرالدین شاه از روز بردگی در حرمسرا شروع می شود و به صورت بالاترین زن روز در می آید و مورد نظر ناصرالدین شاه می شود و یا زن دیگر ناصرالدین شاه که آن هم در اثر فهم بالایش، یکی از برجسته ترین زن های حرمسرا شد و ناصرالدین شاه در خیلی موارد به رأی او حکومت می کرد. توضیح زندگی آنها در کشوری که زن ها جز در حرمسرا در محل دیگر نباید نام و نشان آنها بیاید، اهالی تحقیق می دانند چه کار مشکلی است.
این کتاب مشتمل بر سه بخش است که بخش اول اختصاص به واقفانی دارد که جزو سیاسیون و تاجرها و رجال به نام زمان خود بودند. بخش دوم مختص به واقفان ماندگار است که از اغلب آنها شرح حالی در دسترس نیست. در این بخش نام واقفان طبق نام ذکر شده و القابشان در وقف نامه به همراه نیت و تاریخ به صورت جدول ذکر شده است. البته در برخی اسناد وقفی نام برخی از آنها مشخص نیست و به جای نام واقف، محلی که وقف به آن تعلق دارد ذکر شده است.
همچنین به دلیل گستردگی موقوفات و رقبات این واقفان، امکان ذکر آنها در این جدول مسیر نبوده و قرار است در جلد دوم این کتاب رقباب و موقوفات محدوده دارالخلافه به صورت تفکیک شده معرفی شوند. بخش سوم کتاب هم به وقف نامه ها اختصاص دارد که می تواند برای دانش پژوهان و دوستداران حوزه وقف دارای اهمیت باشد.
بهزاد یعقوبی درباره کتاب واقفان دارالخلافه میگوید: یکی از دل مشغولی های من این بود که چرا کسبه بازار و مردمی که روزانه به بازار رفت و آمد می کنند، شناختی نسبت به آن ندارند. به همین دلیل از سال 91 که عضو هیأت امنای بازار و پس از آن مشاور و نماینده اداره اوقاف و امور خیریه ناحیه 3 شدم به فکر تأسیس مؤسسه فرهنگی میراث باستان افتادم که رویکرد شناسایی و حفظ و معرفی این افراد و گنجینه های آنها به عموم مردم و بازاری ها افتادم.
وی پیرامون نگاهی به کتابی با عنوان واقفان دارالخلافه نوشته بهزاد یعقوبی ادامه می دهد: بعد از آن کارم را با مطالعه و پژوهش پیرامون موضوعات گوناگون به ویژه وقف ادامه دادم که جایگاهی ویژه از نظر مذهبی و تاریخی و میراثی با بازار دارد، چون موقوفات بزرگ و با ارزشی در محدوده دارالخلافه و بازار هست. بخشی از این مطالعات به مطالعه امامزاده های دارالخلافه تهران اختصاص دارد. سال 94 کتاب امامزاده های دارالخلافه منتشر شد.
یعقوبی می گوید: بعد از آن چون دارالخلافه هویتی کهن دارد و میراثی گرانبهاست و پیوند عمیقی با وقف داشته و دارد، تحقیق و پژوهش در باب واقفان را آغاز و حدود موقوفات را مکتوب کردم و تلاش بر این بود که تمام واقفان و و موقوفات آنها را احتساب و نام آنها به درستی ذکر شود ولی با توجه به موجود نبودن تمام وقف نامه ها و پاره ای مشکلات ممکن است برخی موقوفات از قلم افتاده باشد. برخی از واقفان با نام اشهر در کتاب آمده اند و برخی موقوفات به سیب از بین رفتن وقف نامه یا استعلام از ثبت با پلاک یا با نام مسجد یا بقاع متبرکه یا سقاخانه و تکیه در این کتاب ذکر شده اند.
این کتاب توسط انتشارات دارالخلافه منتشر شده و یعقوبی در اولین کافه کتابخانه درالخلافه آن را به صورت رایگان برای مطالعه در اختیار پژوهشگران قرار داده است.