ساعت شمار یک سفر هوایی | بیست و چهار ساعت در یک هواپیما
من عاشق سفر هوایی و هواپیماها هستم و از دیدن آنها هیجان زده می شوم. آنها نزدیک به 8000 قطعه و چندین تن وزن دارند؛ اما همچنان بدون این که از هم گسخته شوند در آسمان می مانند و پرواز می کنند. آیا تابحال یکی از آن پیچ و مهره هایی که بال های یک هواپیما را نگه داشته اند دیده اید!؟ دیدن آنها شما را وا می دارد از هر چه مهندس و کارگر در شرکت هایی مانند ایرباس و بویینگ تشکر کنید. در ماه مارس به شرکت بوئینگ دعوت شده بودم تا در مراسم تحویل یک هواپیمای جدید به خطوط هوایی سنگاپور حضور داشته باشم. من و برخی از مهندسان هوانوردی حاضر در آن جمع، چندین روز در آن شرکت بسر بردیم و سپس سوار هواپیمای نو شدیم و در پرواز تحویل هواپیما از چارلستون به سنگاپور حضور داشتیم. این یکی از جالب ترین تجربیات تمام زندگی ام بود. برای دیگران این یک پرواز کاملا عادی بود؛ چرا که همیشه در حال پرواز و سر و کله زدن با هواپیماها هستند. اما برای من، چیزی کاملا جدید بود. منظورم دعوت شدن به این کارخانه بزرگ و سپس سوار هواپیمایی که برای اولین بار پرواز می کند شدن ! فوق العاده بود. اما پرواز از کارولینای جنوبی در آمریکا به سنگاپور، پروازی بسیار طولانی است. این پرواز 22 ساعت به طول می انجامد. اما زمان حضور ما در داخل هواپیما بیش از 24 ساعت بود. چرا که اجازه نداشتیم در حین سوخت گیری هواپیما در اوزاکا از آن خارج شویم. درست است. من بیشتر از یک شبانه روز کامل را در داخل یک هواپیما گذراندم. اما این روز چگونه گذشت و چه اتفاقاتی افتاد !؟ برای دانستن نکات سفر هوایی با همگردی در مورد بیست و چهار ساعت در هواپیما همراه باشید:
بیست و چهار ساعت در هواپیما - ساعت اول
از آنجایی که خود شرکت بویینگ دارای محوطه مخصوص فرودگاهی است، ما در همان شرکت سوار بر هواپیما شدیم. خدمه و مدیران خطوط هوایی سنگاپور از ما استقبال کردند و به ما خوشامد گفتند. من در صندلی خود در قسمت درجه یک هواپیما نشستم، نوشیدنی خودم را از خدمه دریافت کردم و با دیدن سیستم پخش سرگرمی داخل هواپیما شگفت زده شدم. بهترین چیزی بود که تاکنون دیده ام. مانیتور آن بزرگ بود و تصاویر بسیار با کیفیت داشت و سیستم آن طوری طراحی شده بود که تمامی اطلاعات شما و موارد مورد توجه شما را ضبط می کرد تا اگر دوباره ساعتی دیگر آن را روشن کردید، بتوانید به سرعت فیلم ها و ویدیو های مورد علاقه خود را پیدا کنید. از نکات سفر هوایی در این قسمت این است که ضمن این که تمامی صفحاتی که باز کرده اید به صورت کوچک شده در پایین تصویر باز می مانند و شما می توانید بعدا بدون هیچ زحمت یا جستجویی، دوباره روی آنها کلیک کنید و از آنها استفاده نمایید. این سیستم در مقایسه با سیستم های سرگرمی که در هواپیماهای دیگر دیده بودم، کاملا جادویی بود.
سفر هوایی بیست و چهار ساعته - ساعت دوم ، سوم و چهارم
بعد از بلند شدن هواپیما، شروع به تماشای یک فیلم کردم که از آن اصلا خوشم نیامد. پس به قسمت گالری رفتم تا یک نوشیدنی دیگر دریافت کنم. میهمانداران هواپیما لیوان های بزرگ شیشه ای را از نوشیدنی پر می کردند و به مسافران تقدیم می کردند. در این دو ساعت به نوشیدن مشغول بودم. بعد از این که از نوشیدنی های خوش طعم سرو شده در هواپیما لذت بردم، به همه شب بخیر گفتم و به صندلی خودم بازگشتم. در حالی که سایر همسفرانم که مهندسان هوانوردی بودند مشغول بازرسی صندلی های خود برای برآورد طول، زاویه ها و سایر ویژگی های آنها بودند، من فقط خوشحال بودم که می توانستم روی چنین صندلی فوق العاده ای بخوابم. این صندلی 26 اینچ (بیش از 66 سانتی متر) عرض داشت که عالی بود. قسمت داخلی صندلی سر و صدا را جذب می کرد و کمی عقب تر از قاب صندلی بود؛ در نتیجه باعث می شد صندلی شما به یک پیله کوچک تبدیل شود و شما را از سایر مسافران پنهان سازد.
بیست و چهار ساعت در هواپیما - ساعت پنجم، ششم، هفتم، هشتم، نهم و دهم
از ساعت پنجم تا ساعت نهم سفر هوایی در خواب بودم و خواب بتمن را هم دیدم! در نهایت، در ساعت دهم بیدار شدم و کمی آب به صورتم پاشیدم تا از گیجی خواب دربیایم. به عنوان کسی که تنها 6 ساعت خوابیده بود، احساس خوبی داشتم و سرحال بودم. از آنجایی که بیشتر مسافران دیگر هواپیما هنوز خواب بودند، به آرامی در کابین قدم زدم و سپس شامی را که شب گذشته نخورده بودم، خوردم. سپس با بی میلی ادامه آن فیلم بد را دیدم.
سفر هوایی بیست و چهار ساعته - ساعت یازدهم، دوازدهم و سیزدهم
ساعت یازدهم از سفر هواییم به نوشتن پست های جدید برای وبلاگم و کار روی کتاب خاطرات جدیدم که در مورد سفرهایم در یک دهه اخیر است گذشت. در ساعت دوازدهم بود که به کلافگی رسیدم. زیرا 12 ساعت در این هواپیما وقت گذرانده بودم و هنوز 12 ساعت دیگرش باقی مانده بود. یک نوشیدنی دیگر نوشیدم و به نوشتن ادامه دادم. اما دیگر به کسلی رسیده بودم و دیگر حوصله هیچ کاری را نداشتم. در ساعت سیزدهم کمی بیشتر کار کردم و سپس یک فیلم دیگر برای تماشا در سیستم سرگرمی هواپیما انتخاب کردم که آن فیلم هم افتضاح بود. مطمئن نیستم بین من و فیلم های بیخود چه ارتباطی هستم؛ اما به نظر می رسد وقتی در هواپیما هستم، آنها به سوی من جذب می شوند. فکر می کنم شاید بخاطر این است که زمان پرواز یک زمان خوب برای گم شدن و فکر نکردن است. در این لحظات، فقط دوست دارید فیلم های کمدی ببینید یا با فیلم های اکشن که انفجار های پی در پی در آن وجود دارد سرگرم شوید.
بیست و چهار ساعت در هواپیما - ساعت چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم
ساعت چهاردهم، دوباره وقت چرت زدن بود. کمتر از یک ساعت بعد و در ساعت پانزدهم از خواب بیدار شدم و متوجه شدم که دیگران نیز دارند از خواب بیدار می شوند. بنابراین به سمت آنها رفتم تا کمی با همسفرانم صحبت کنم. بودن در یک هواپیما با روزنامه نگاران بسیار جالب بود. آنها دائما و با نگرانی در حال نوشتن بودند تا وقتی که بالاخره فرود می آییم اولین نفری باشند که در مورد این هواپیما گزارش می نویسند و چاپ می کنند. بالاخره در ساعت شانزدهم چراغ های کابین روشن شدند و آماده فرود آمدن شدیم. میهمانداران کمی خوراکی سرو کردند، من به نوشتن ادامه دادم و سپس به کتاب خواندن پرداختم.
سفر هوایی بیست و چهار ساعته - ساعت هفدهم و هجدهم
بعد از 16 ساعت در اوزاکا فرود آمدیم. شاید برایتان عجیب باشد که این هواپیما چگونه این همه راه را به صورت مستقیم و بدون توقف طی کرده بود. پاسخ این سوال بسیار ساده است. به دلیل این که کابین ها به طور کامل پر نبودند و بار زیادی در هواپیما وجود نداشت، هواپیما بسیار سبک بود و می توانست با یک مخزن بنزین پر، چنین مسافت طولانی را بدون توقف طی کند. در ساعت هجدهم و زمانی که هنوز روی زمین بودیم، هواپیما سوخت گیری کرد، کارکنان آن تغییر کردند و کارکنان جدید کمی غذای جدید برایمان آوردند. من هم به تماشای روزنامه نگاران که ویدیو می گرفتند و مصاحبه می کردند و با مدیرعامل خطوط هوایی سنگاپور صحبت می کردند پرداختم. حداکثر کاری که من کردم این بود که چند عکس گرفتم.
بیست و چهار ساعت در هواپیما - ساعت نوزدهم و بیستم
در ساعت نوزدهم، هواپیما دوباره از روی زمین بلند شد. بعد از یک صبحانه دیگر (تخم مرغ و اسفناج)، به سمت قسمت درجه دو هواپیما رفتم تا ببینم چه شکلی است و سعی کردم کارمندان خطوط هوایی سنگاپور را که همگی در خواب بودند بیدار نکنم. در این بخش، جای زیادی برای پاهای مسافران وجود داشت و صندلی آن بسیار راحت بود. این صندلی ها با این که در قسمت درجه دو قرار داشتند از بهترین صندلی هایی بودند که من در قسمت درجه دو یک هواپیما دیده بودم.
سفر هوایی بیست و چهار ساعته - ساعت بیست و یکم، بیست و دوم و بیست و سوم
دوباره به صندلی خودم برگشتم تا یک چرت دیگر بزنم. این ساعت و ساعت بعدش را به رویا دیدن گذراندم. در ساعت بیست و سوم ، بار دیگر صبحانه خوردم. خورشید در حال بالا آمدن بود و ما آماده فرود آمدن می شدیم. من دیگر از فیلم دیدن ناامید شده بودم و به ادامه نوشتن مشغول شدم. قبل از این که فرود بیاییم، کمی عکس گرفتم، با دیگران صحبت کردم و از آنها پرسیدم آیا مثل من می خواهند شام بخورند یا خیر.
بیست و چهار ساعت در هواپیما - ساعت بیست و چهارم
وقت فرود آمدن در سنگاپور فرا رسیده بود. من همیشه از دیدن ردیف کشتی های باری موجود در سواحل سنگاپور شگفت زده می شوم. تا آنجایی که چشم ها می دید، کشتی های تجاری به چشمی می خوردند و در حالی که ما فرود می آمدیم و به سمت گیت فرودگاه می رفتیم، با ماشین های آب پاش و مراسم جشن و پایکوبی از ما استقبال شد. گذراندن 24 ساعت در یک هواپیما تجربه ای بود که به احتمال زیاد هرگز دوباره نخواهم داشت. اما آنقدر ها هم که قبلا فکر می کردم بد نبود. وقتی از هواپیما پیاده می شدم، خیلی احساس خستگی نمی کردم. برخلاف همیشه که بعد از پرواز های بین المللی احساس تهوع و کسل بودن می کردم، این بار چنین احساسی نداشتم. اما دفعه بعدی که سوار هواپیما شوم، از این که لازم نیست یک 24 ساعت دیگر در هواپیما باشم خوشحال خواهم شد. این زمان برای من بیش از اندازه طولانی است. برای شما چطور !؟