نقالی هنری است که با تاروپود تاریخ جامعه ایران گره خورد
ایسنا/ براساس آخرین خبرهای بدست رسیده، نقالی هنری است که با تاروپود تاریخ جامعه ایران گره خورد.
میراث فرهنگی ناملموس، تولیدات و فرآیندهای فرهنگی است که با گذشت زمان و از نسل های پیشین باقی مانده است؛ این موارد شکل هایی از فرهنگ است که قابلیت ثبت و ضبط دارد اما ملموس و فیزیکی نیست. این میراث ممکن است همچنان در گروههای فرهنگی گوناگون زندگی مردم جریان داشته باشد که ثبت آن قطعا از نابودی آن جلوگیری می کند.
اهمیت ثبت آثار ملموس یا ناملموس به صورت ملی یا در سطح جهانی در اندازه ای است که با برنامه ریزی برای هر کدام میتوان در توسعه اقتصادی کشور نیز قدمهای بزرگ برداشت.
یکی از آثار ناملموس ثبت شده در یونسکو «هنر نقالی» است که با تاروپود تاریخ جامعه ایرانی پیوند خورده است. این هنر با همکاری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، خانه تئاتر، مرکز هنرهای نمایشی و بنیاد فردوسی در سال 2011 در ششمین اجلاس میراث معنوی ناملموس یونسکو به ثبت جهانی رسید.
نقالی در لغت به معنای کار و پیشه ای است که فرد نقال در آن کالایی را از جایی به جای دیگر می برد. در اصطلاح نقال افسانه گو و قصه خوانی است که داستان ها و واقعه های هیجان انگیز را برای مردم روایت می کند.
هنر داستان سرایی کما بیش در تمام فرهنگ ها وجود دارد اما چیزی که هنر نقالی و داستان سرایی نمایشی ایران را در دسته میراث فرهنگی ناملموس یونسکو قرار داده، قدمت و سبک خاص آن است. گفته می شود که داستان نقالی از زمان اشکانیان در ایران رواج داشته و غالبا همراه با موسیقی اجرا می شده و حال با توجه به اینکه با اعتقادات مذهبی و اسلامی ایرانیان گره خورده است، توانسته تا حدودی جایگاه خود را در فرهنگ ایرانی حفظ کند.
همانطور که گفته شد، میتوان ریشه های این هنر را با تمرکز بر ریشه لغوی آن که قصه خوانی معنا می شود، در دوران اشکانی جست و جو کرد. البته موارد مشابه داستان سرایی همراه با موسیقی با تکیه بر داستان های قومی، ملی و حماسی در دوران ساسانی نیز رواج داشته اند اما امروز آنچه که ما نقالی می خوانیمش، آیینی است که عمدتا در دوارن اسلامی رواج چشمگیری یافته و از اعتقادات مذهبی جدا نیست.
در دوران اسلامی نقالی علاوه بر خواندن داستان های حماسی شاهنامه، نقل حکایت های اخلاقی مولانا و حتی داستان های مشهور عاشقانه ایرانی چون لیلی و مجنون و خسرو و شیرین و عمدتا به معنای بازگو کردن داستان ها و روایت های مذهبی مانند واقعه کربلا و ظهر عاشوراست. از این رو میتوان پیوند میان این آیین را با گونه های ادبی چون مقتل نویسی برجسته دید، چرا که این شیوه مسبب شکل گیری آیین هایی مشهور در رابطه با واقعه کربلا شد که میان آن میتوان به روضه خوانی که گونه ای نقالی مذهبی قلمداد می شود، اشاره کرد.
نقالی در ایران علاوه بر وجه موسیقایی، فن بیان و مهارت کلامی بالای «نقال»، حافظه قوی و تسلط او بر داستان های کهن حماسی، اخلاقی و مذهبی، همواره با یک عنصر تصویری نیز همراه بوده و به موازات این شیوه بیانی، گونه های مختلف نقاشی نقالی نیز در اقصی نقاط ایران ظهور یافته است.
هنر نقالی و نقالی خوانی تا نیم قرن پیش از رونق و جذابیت خاصی برخوردار بوده است. نقالی شاهنامه فردوسی یکی از پرطرفدارترین و جذاب ترین نقل ها از گذشته تا امروز بشمار می رفت.
برخی معتقدند هنر نقالی با اپرای اروپایی قابل مقایسه است. اپرا جز ژانر اجرایی موسیقی و تئاتر دسته بندی می شود و تشابه هایی در سبک قصه گویی با نقالی دارد. اپرا مانند نقالی از زبان موسیقی برای بیان داستان ها استفاده می شود اما سبک اجرا و تعداد اجراکنندگان آن با نقالی متفاوت است.
با اینکه این هنر در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده اما امروز بسیاری از گونه های نقالی آوازه چندانی ندارد و خطر فراموشی این هنر باستانی را تهدید می کند.