سرنوشت نامعلوم محموله خارج شده از تخت جمشید در جنگ جهانی
ایلنا/ این خبر پیرامون سرنوشت نامعلوم محموله خارج شده از تخت جمشید در جنگ جهانی برای شما نوشته شده است.
ماجرا از آکیناکه ای شروع شد که موزه گتی چندی پیش در قالب نمایشگاه «ایران باستان و جهان کلاسیک» در معرض دید عموم قرار داد. انتشار نخستین تصاویر از شمشیر طلایی منسوب به اردشیر اول هخامنشی گمانه زنی ها درخصوص تایید یا عدم تایید اصالت آن را به همراه داشت. برخی معتقد هستند از آنجا که کتیبه های دوره اردشیر اول چهار زبانه هستند و کتیبه این شمشیر سه زبانه است، اصالت آن را میتوان زیر سئوال برد.
باستان شناسی معتقد است از آنجا که این شمشیر بسیار پرنقش و نگار است، میتوان آن را یک اثر جعلی دانست. حتی گفته شد؛ برخی از کارشناسان از متصدیان موزه گتی خواسته اند از خنجر یا همان آکیناکه نمونه برداری و آن را آزمایش کنند، اما آنها زیر بار این درخواست نرفته اند. گروهی هم عنوان کردند پشت غلاف شمشیر دو حلقه دیده می شود که یک نوآوری است و در موارد دیگر دیده نشد. در این میان برخی دیگر از باستان شناسان، جامعه را به صبوری و بررسی بیشتر رهنمون کردند.
تردیدها درخصوص تقلبی یا اصل بودن این شی همچنان وجود دارد. در این میان بابک پارسا جم (راهنمای گردشگری) با اشاره به آنکه سالهاست بواسطه شغلی که دارد بارها به تخت جمشید رفته و تک تک عناصر این میراث جهانی را برای گردشگران توضیح داده، گفت: نبشته ها و کتیبه ها روی شمشیرها رسم و آیینی کهن است که تا پس از ساسانیان هم دیده می شود. در آن زمان روی جنگ افزارها نام سلطان های دوران اسلامی نبشته میشد تا بدانند آن ابزار جنگی در چه دوره ای ساخته شده است. لذا میتوان بر این گمان بود که اگرچه آن شمشیر زرین که نام اردشیر هخامنشی را با خود دارد برای خود شاهنشاه نباشد ولی نشان شاهنشاهی و یک شاهزاده یا بزرگ دربار را به همراه دارد که در نهایت میتوان گفت آن را در زمان اردشیر هخامنشی ساخته اند.
این راهنمای گردشگری پیرامون سرنوشت نامعلوم محموله خارج شده از تخت جمشید در جنگ جهانی ادامه داد: روی شمشیر زرین در گتی نقش شهبازهای بسیار زیبایی در کنار قوچ ها دیده می شود. شهباز یا بالابان نشان شاهان هخامنشی بوده و نماد تیز پروازی و تیز بینی شاهان هخامنشی است که می تواند نماد سیمرغ خداوندگار مهر و ایزد مهر که زال را پرورش می دهد و شاهنامه فردوسی نیز به آن می پردازد، باشد. حتی بوریحان بیرونی نیز در کتاب تفهیم گفته «درفش هخامنشیان یک شاهین شهپر زرین بود که سپاهیان هخامنشی بر سر نیزه ها، آن را می افراشتند»
گزنفون نیز گفته است «درفش هخامنشیان یک شهباز بود» همچنین تاریخ نویس یونانی به نام آلیان باور داشت هخامنش نیای شاهان هخامنشی را یک عقاب پرورش داده است. این سخن ها ما را به یاد شهباز یا شاهین درفش کاویانی چهار هزار ساله شهداد کرمان می اندازد که به خوبی پیوستگی فرهنگ ایران زمین را بازگو می کند.
پارسا جم پیرامون سرنوشت نامعلوم محموله خارج شده از تخت جمشید در جنگ جهانی خاطرنشان کرد: فرترکه داران که خود را بازمانده هخامنشیان می دانستند و پس از هخامنشیان سرزمین ایران را از جانشینان اسکندر مقدونی پس گرفتند و تا صد سال در فارس و جنوب و خلیج فارس و بلخ و هرات و… فرمانروایی کردند، نشانی همچون عقاب داشتند. گرچه پیش از همه آنها در جیرفت داستان آتنه یا هته، هوتن را می بینیم که به کمک عقاب، درست همچون کیکاووس در شاهنامه، به آسمان ها می رود.
یا در دروازه سرزمین ها در ارگ پارسه که به نادرست ملل خوانده می شود، در پیکر فرشته نگهبان به نام "گُوپِت شاه" یا "گاومرد" یا "گَیومَرَتَن" یا "کیومرث" و همچنین در نقش شیرمرد و فر کیانی، فروهر و نقش کوروش در پاسارگاد و "مَردُوک" در میان رودان و سفال های جیرفت نیز بال شهباز به زیبایی دیده می شود. با گشتی در ارگ پارسه نیز میتوان شاهد آن بود که درحال حاضر نیز در نقش برجسته ها چند گونه آکیناکه داشته ایم.
او تصریح کرد: اگر به نقش هدیه آوران در دیوار شمالی و خاوری کاخ آپادانا بنگریم و نقش مادها که در جلوی همه و در آغاز هستند و یا نقش سکاهای آریایی و راهنماهای پارسی و مادای را بررسی کنیم، می بینیم که آکیناکه های آنها ساده و بدون نقش هستند. ولی شمشیرهای افسران پارسی و ماد در بخش های دیگر بویژه در کاخ شورا نیز در زیر نیام خود بخشی قوچ مانند یا گاو مانند دارند که درست مانند بخش زیرین نیام شمشیر زرین در بنیاد فرهنگی گتی است.
با نگاهی به شاهنامه در داستان اردشیر بابکان می بینیم که قوچ نماد فر و شکوه شاه از سوی اهورامزداست. یا در نقش انسان بالدار در پاسارگاد می بینیم کلاهخود کوروش هخامنشی نیز شاخ قوچ دارد. حتی در بخش بار شاهی یا بار عام در گنجینه ارگ پارسه و همچنین همتای آن در دیرین کده موزه ایران باستان در تهران یک آکیناکه بر روی کمر فرمانده نگهبانان دربار و شمشیر دیگری بر روی کمر جنگ افزاردار شاه دیده می شود که درست مانند شمشیر زرین هخامنشی در بنیاد فرهنگی گتی، بر روی آنها شمار نه قوچ پیاپی نقش شده است. ولی بدبختانه اینگونه به نظر می رسد، نیمی از آکیناکه نقش بار شاهی در ارگ پارسه که تا سال 1381 پای برجا بود، اکنون در مکان اصلی خود نیست.
پارسا جم با اشاره به بررسی هایی که از سال 1398 دراین خصوص انجام داده، گفت: طی این بررسی ها دریافتم هیچ نشان و گزارشی در دست نیست که پس از سال 1381 نقش برجسته بار شاهی در گنجینه ارگ پارسه چگونه تخریب یا ربوده شده است. افرادی که می گویند، چرا روی شمشیر زرین در گتی نقش های زیادی دیده می شود؟ باید آکیناکه های زرین در دیرینکده ایران باستان در تهران و آنچه در کتاب شاهپور شهبازی منتشر شده است را ببینند یا شمشیرهای سکایی در موزه ارمیتاژ که از اروپای خاوری از سرزمین سکاها در اوکراین تا مولداوی پیدا شده اند را ببینند و بررسی کنند و شاهد آن باشند که این آکیناکه ها دارای نقش های فشرده و زیادی هستند و البته در خارج از مرزهای امروزی ایران هستند.
نباید فراموش کرد که امروزه نشانه ها و بویژه کتیبه هایی از داریوش شاه هخامنشی در فاناگوریای روسیه و همچنین گلدانی در کاتوزای ایتالیا و کتیبه پارسی در رومانی بدست آمده که نشان از گستره قلمرو ایران تا اروپا دارد. داریوش شاه به آنها میگوید «سکاهای آنسوی دریا» نکته دیگر و یکی از شگفتی های این شمشیر زرین نیز نبشته های آن به دبیره های "هَتَمَتی" (ایلام) و پارسی باستان و بابلی است که نام اردشیر هخامنشی را در بردارد.
او با تاکید بر آنکه هنوز جایگاه کاوش، پیدا و کشف شدن این شمشیر در ابهام است، ادامه داد: بتازگی شاهد آن هستیم که بنیاد فرهنگی گتی پس از شمشیر زرین، اینبار از نشانه ها و آثار سیمین دوران هخامنشی مانند گلدان و دوری (پیشدستی) و تکوک (ریتون) و کاسه فنجان هایی رونمایی کرده و نمایشگاه تا ا مرداد یا هشتم آگوست ادامه دارد و در اینستاگرام خود نوشته اند که اینها در تخت جمشید پیدا شده اند. نکته شگفت انگیز این است که بر روی این یافته ها و آثار به دبیره میخی نام اردشیر یکم هخامنشی نبشته شده است.
میتوان این گمانه را مطرح کرد که این یافته ها به همراه همان آکیناکه پیدا شده اند. حتی ممکن است این آثار در زمان کاوش هایی که اشمیت در خزانه یا گنجینه تخت جمشید انجام داده بود، پیدا شده باشند. گفتنی است که برخی مطرح کرده اند که در زمان جنگ جهانی دوم و آشوب در ایران نیز اشمیت بدون پروانه از دولت ایران یافته های زیادی را بسته بندی کرده و با کشتی به سمت شیکاگو فرستاده است که یکی از کشتی ها در دریای کارائیب با اژدر آلمانی ها نابود و غرق شد. چه بسا این هم یک سناریو و نمایشنامه برای گم شدن رد پای این یافته ها باشد؟! حال این سئوال مطرح می شود که چه پیوندی میان نابودی یا ربودن آکیناکه آرتابان در بار شاهی ارگ پارسه در این سو با جعلی و ساختگی خواندن آکیناکه در آن سوی آبها وجود دارد؟!
حمید فدایی (مدیر پایگاه میراث جهانی تخت جمشید) با اشاره به آنکه نقش بار عام مذکور که در ایوان شرقی خزانه تخت جمشید تاریخ طولانی دارد، گفت: این بخش در سال 1936 م به وسیله هیئت باستان شناسی دانشگاه شیکاگو، موسسه شرق شناسی کشف و طی مراحل مختلف مرمت شد. هرچند که این نقش برجسته در روزگار هخامنشی بر روی یک سنگ یکپارچه نقر شده است اما هنگامی که از زیر خاک بیرون آمد در نیمه راست کاملاً تخریب شده و در نیمه سمت چپ که سالم تر بود نیز برخی از قسمت های آن به شدت آسیب دیده بود.
این آسیب شامل دشنه مورد اشاره نیز می شود؛ بگونه ای که به نظر می رسد بخشی از این دشنه نیز در میان قطعات جدا شده بود و بعد از آن به نقش مربوطه الصاق شده است. البته ای کاش این کار در آن زمان انجام نمیشد، چرا که هیات باستان شناسی اشمیت آگاهی و اطلاع تخصصی درخصوص اصول مرمت نداشت، چراکه موضوع کار آنها نبود.
او ادامه داد: در آن زمان قطعات کوچک و بزرگ متعددی بدست آمد که به گنجینه تخت جمشید منتقل شد و سعی شد مرمت خاصی دنبال نشود. این امر هم از آن جهت بود که یا متخصص مرمت در گروه نداشتند یا آنکه اولویت آنها به کاوش بود تا مرمت. در این میان قطعات بزرگ سنگ نیز دیده می شود که در بخش هایی کارهایی روی آن انجام شد. براساس تصاویری که بدست آوردیم تصورمان آن است که نخستین مرمت بر روی آکیناکه (بار شاهی) مربوط به دوره کاری هیات اشمیت است.
پس از برپا کردن این نقش از آنجا که بخش آسیب دیده در نیمه سمت راست وضعیت مطلوبی نداشته است و احتمال افتادن و خرد شدن آن می رفت؛ این صفحات سنگی را در همان زمان به انبار موزه تخت جمشید منتقل می کنند؛ اما نیمه سمت چپ که سالم تر مانده بود در جای اصلی خود باقی گذاشته شده و با سایبانی از آجر، با سه ستون آجری مرمت شده است. بیشترین مرمت ها در دوره تیلیا انجام می شود.
فدایی با اشاره به مرمت هایی که در دهه 40 خورشیدی در تخت جمشید صورت گرفته، خاطرنشان کرد: پس از آن در زمان سرپرستی تیلیا تصمیم گرفته می شود که این نقش مجددا مرمت و بخش های منتقل شده به انبار موزه نیز بدان اضافه شود و این کار صورت میگیرد و در جایگاه کنونی نصب می شود. بررسی های ما نشان می دهد که با حضور ایزمئو در تخت جمشید، تیلیا سعی می کند که قطعات بار شاهی را در گنجینه بازیابد و بجای نخست خود بازگرداند و حتی سقف را نیز جمع می کند.
در همان دوره، تیلیا قسمت های دیگر نقش را پیدا نمی کند و بخشی از آنها که بیشتر به بخش سمت راست نقش مربوط هستند، در اوایل دهه 70 شمسی توسط استادکاران تخت جمشید وصالی و قطعه یابی می شود. این کار توسط راهساز انجام می شود. البته براساس بررسی ها درخصوص دشنه بارشاهی می دانیم که در تصاویری که از سال 1372 داریم اثری از این دشته وجود ندارد. حدس ما آن است که این امکان وجود دارد که دشنه (اکیناکه) مزبور بخاطر شرایط نامطلوب استقرار طی فواصل زمانی پایان دهه 50 تا 60 خورشیدی یکبار دیگر جهت مرمت از بدنه نقش برجسته جدا و مفقود شده است.
شاید سرقت یا چیزی شبیه به آن در کار نباشد و احتمالا این امر به همان وصالی باز میگردد که در دوره اشمیت انجام و در دوره تیلیا نیز مورد توجه قرار نمیگیرد و در واخر دهه 50 شمسی، افتاده و جدا شده باشد. باز تصورمان آن است که این دشنه دو تکه باشد که قطعه بالا و پایین را در بر میگیرد. البته ممکن است با جستجو در مخزن که طی یکی دو هفته گذشته انجام شد، بتوانیم آن را پیدا کنیم. اما از آنجا که قطعه دو یا چند تکه و کوچک است، پیدا کردن آن کار سختی است. ضمن آنکه بخش سنگ مخزن تخت جمشید، بسیار بزرگ و مملو از اشیا است. امیدواریم بتوانیم این قطعه را پیدا کنیم. اما این مهم تاکنون به ثمر نرسیده و نتوانستیم آن را پیدا کنیم.
مدیر پایگاه میراث جهانی تخت جمشید اذعان داشت: از آنجا که مدت زیادی از ناپدید شدن این آکیناکه میگذرد و ما این احتمال را می دهیم که قبل از سال 1372 و در دهه 60 گم شده باشد از این رو پیدا کردن آن کار دشواری خواهد بود.
او در پاسخ به این سئوال که براساس تصاویر منتشر شده توسط مجله گتی که توسط دی آگوستینی در 1 ژانویه 2003 عکاسی شده، آکیناکه بارعام شاهی سالم دیده و عکاسی شده، گفت: بطور قطع این یک اشتباه است. فوتوگرامتری این بخش را در سال 1383 انجام دادیم و خروجی آن در سال 1384 منتشر شد و براساس مستندنگاری های انجام شده، اثری از آکیناکه دیده نمی شود. حتی تصاویری از سال 1372 در دست داریم که آکیناکه وجود ندارد. بنابراین تصور ما آن است که عکسی که توسط مجله گتی منتشر شده به قبل از دهه 70 و 80 میلادی باز میگردد. البته مرمت هایی در حدود سال 1372 نیز آغاز شده بود که بخش هایی به این بار شاهی افزوده شد. از این مرمت ها تصاویر سیاه و سفیدی داریم و باید با بررسی اصل تصاویر این مهم را بررسی کنیم که در زمان مرمت در آن سالها چه اتفاقاتی افتاده است.
فدایی در پاسخ به این سئوال که شبهاتی درخصوص چگونگی کشف و خروج برخی از آثار که این روزها توسط موزه گتی به نمایش گذاشته شده اند وجود دارد، چرا که علاوه بر حواشی که درخصوص اصل یا تقلبی بودن آکیناکه به نمایش گذاشته شده وجود دارد، بدون آنکه گتی اطلاعاتی درخصوص محل کشف این آکیناکه اعلام کند، درصدد نمایش تعدادی از اشیای باستانی ایران برآمده که گفته می شود محل کشف آنها تخت جمشید است، گفت: بزودی بیانه ای رسمی به این موسسه خواهیم نوشت. گتی برخلاف رسالتی که موزه ها دارند، کارهایی انجام داده که سبب شده ما برگزاری نمایشگاه «ایران باستان و جهان کلاسیک» را یک پدیده فرهنگی ندانیم.
در این نمایشگاه آثاری ارائه شده اند که بسیاری از متخصصین در مورد اصالت آن شبه دارند و معتقد هستند حتی در پس این موضوع نام پر آوازه موزه گتی ویلا هم سبب نشده که مهر اصالت بر این آثار بخورد. در پس این موضوع تعدادی از ایران شناسان مطرح وجود دارند که حتی حضور آنها هم نتوانسته اصالت این مجموعه یا بهتر بگوییم بنگاه های اقتصادی که گرد آوردنده مجموعه بودند را تامین کند. مافیای جستجو، کشف و خرید و فروش آثار تاریخی، با استفاده از طلای همین بنگاه های اقتصادی است که با عنوان موزه گتی یا هر نام دیگر با شعار آنکه می خواهند به تمدن ایران بپردازند اما بیش از آنکه اهداف فرهنگی داشته باشند، خسارت برای تاریخ و مملکت ما به همراه دارند. اینچنین فعالیت هایی، بازار خرید و فروش آثار تاریخی غیر مجاز را رونق می دهد.
او در پاسخ به این سئوال که آیا میتوان گفت آثاری که هم اکنون توسط موزه گتی تحت عنوان نمایشگاه «ایران باستان و جهان کلاسیک» در معرض دید عموم گذاشته شده اند، آثار دزدیده شده از ایران هستند، گفت: آنها هیچ مدرکی از پیشینه این آثار ارائه نمی دهند و اطلاعاتشان براساس همان بازار داد و ستدی است که هر روز گرم تر و گرم تر می شود. آنها به این بازارها و روش های نامتعارف که حفاری غیر مجاز و حتی سرقت است، رونق می دهند.
اینها پیامدهای منفی است که به تب تندی که بین عوام به عنوان گنج یابی مرسوم شده، دامن می زند. پیام برگزاری چنین نمایشگاه هایی بسیار خسارت بار است. این آثار نه بواسطه کاوش های علمی متعارف بلکه به واسطه گرم نگهداشتن بازار عتیقه و حتی مباحثی مانند جعل آثار که توسط بنگاه های اقتصادی عرضه می شود، مطرح است. طی چند سال گذشته، بخصوص در ایران شاهد کاوش های غیر مجاز و توسعه و رونق بازار آن هستیم. در تخت جمشید هم با این موضوعات درگیر هستیم.
به گفته فدایی، نظر بسیاری از محققین آن است که آکیناکه به نمایش درآمده در گتی تقلبی است و موزه گتی نیز در این خصوص پاسخ صحیحی ارائه نداده است. نقش های شلوغ، خطی که در آن تردید وجود دارد و مواردی از این دست شبهاتی است که مطرح شده و پاسخی دریافت نکردیم.
او درخصوص احتمال خروج آکیناکه بار شاهی از کشور و اینکه آیا ممکن است بخشی از آثاری که امروزه توسط گتی به نمایش درآمده بخشی از همان آثاری باشد که توسط اشمیت در زمان جنگ جهانی از کشور خارج و گفته شد اژدر به آن برخورد کرده نیز گفت: تمام این موضوعات فرض و گمان هستند. اینکه در آن محموله چه بوده و نبوده برای ما مشخص نیست، چرا که بخشی از اطلاعات کاوش های موسسه شرق شناسی را در دوره ارنست امیل هرتسفلد نداریم.
این موضوع صحت دارد که بخشی از این آثار از ایران خارج و در نهایت غرق شده است. این موضوع یک پرونده و داستان شگفت انگیز است که شاید زمانی بتوانیم بر روی این موضوع تمرکز کنیم. هر قطعه از این آثار می تواند پازلی از دوره هخامنشیان را برای ما حل کند. البته گتی در ایران کاوشگر نبود و این نمایشگاهی است که برگزاری آن به این موزه پیشنهاد شده و از زمره آثار شخصی یک فرد است که ما اطلاع نداریم آن فرد کیست.
به نظر می رسد اینها هویت سازی های غلطی است که انجام می شود و حتی برخی از ایران شناسان نیز برای آنکه برای چنین مجموعه ها و مجموعه دارانی هویت بیاورند و آنها را واقعی جلوه دهند وارد این کار می شوند. ما به عنوان پایگاه میراث جهانی تخت جمشید طی روزهای آینده بیانیه ای در این خصوص صادر خواهیم کرد و علت تعلل در صدور این بیانیه آن بود که بتوانیم زمان لازم برای کسب اطلاعات در این خصوص را داشته باشیم. بیانیه ما صرفا ماهیت مادی این مجموعه را مد نظر ندارد بلکه دغدغه ما هویت بخشی به برخی از گروه های کاوشگر غیر مجاز و بنگاه های اقتصادی خرید و فروش و البته جعل آثار باستانی و تاریخی است.
مدیر پایگاه میراث جهانی تخت جمشید درخصوص این مهم که آیا اطلاعات و آماری درخصوص تعداد آثار گم شده، دزدیده یا خارج شده از تخت جمشید و خروجشان از ایران در دست است یا خیر، گفت: داریم روی این موضوع کار می کنیم. یکی از مسائلی که در حوزه استرداد می توانیم دنبال کنیم وجود همین اطلاعات است. در مورد تخت جمشید پرونده هایی وجود دارد که باز است و پیگیری می کنیم اما اطلاعات آن را نمیتوان مطرح کرد.
نباید فراموش کرد که طی سالیان گذشته بخشی از اشیای مانند الواح هخامنشی به صورت قانونی از کشور خارج شده اند اما پس داده نشدند و اکنون با پیگیری های زیاد در حال بازگردانده شدن هستند. حتی قطعاتی داریم که در دوره های مختلف برای نمایش به موزه های دیگر امانت داده شدند اما تمام آنها بازگردانده نشدند. حتی قطعاتی داریم همانند سر سرباز هخامنشی که سرقت شده اند. آن بخش تنها یک قطعه نیست بلکه 5 تا 6 قطعه است که ما یک قطعه آن را پیدا کردیم و بازگرداندیم. باید به دنبال سایر قطعات آن باشیم، چرا که همزمان با کاوش های انجام گرفته، سرقت شده اند. پرونده اینها در جریان است هر زمان پیدا شوند استرداد می شوند. شاخص سرقت های انجام شده در سال 1936 در بخش پلکان شمالی کاخ شورا بود که یک قطعه آن بازگشت اما چندین قطعه آن باید پیگیری و بازگردانده شوند.